با وجود همه نقدهایی که طی زمانهای مختلف به نمایندگان مجلس دهم وارد شده است و برخی از آنها هم بجا بودهاند، اما شرایطی که ناخواسته نمایندگان در این دوره از مجلس با آن دست به گریبان بودند را هم نباید دست کم بگیریم. علی تاجرنیا فعال سیاسی اصلاحطلب در این باره معتقد است: «مجلس دهم در فضای مناسبی آغاز به کار نکرد بدین معنا که شروع کار مجلس بعد از گذشت مدتی از انتخابات ریاست جمهوری آغاز شد و دوره دوم روحانی همراه با یکسری مشکلات و نابسامانی در عرصه اقتصادی بود که این مساله گریبان مجلس را گرفت، علاوه بر این مجلس دهم فقط در ظاهر توسط اصلاحطلبان اداره میشد و در اصل ماجرا تکلیف مشخصی با خودش نداشت.» علی تاجرنیا در همین رابطه با به گفتوگو پرداخته که در ادامه میخوانید.
با توجه به پايان کار مجلس دهم فکر ميکنيد بزرگترين نقطه عطف و ضعف مجلس دهم در چه زمينهاي بود؟
به گزارش روز نو :اگر بخواهيم کارنامه مجلس دهم را بهطور دقيق و منصفانه ارزيابي کنيم بايد توجه داشته باشيم يکي از بدشانسيهايي که مجلس دهم با آن مواجه بود، اين موضوع بود که مجلس در فضاي خوبي شکل نگرفت و درواقع همين شکلگيري آن در يک فضاي نامناسب تا حد زيادي در عملکرد آنها تاثيرگذار بود. اينکه ميگويم مجلس در فضاي مناسبي آغاز به کار نکرد بدين معناست که شروع کار مجلس بعد از گذشت مدتي از انتخابات رياست جمهوري آغاز شد و دوره دوم روحاني همراه با يک سري مشکلات و نابساماني در عرصه اقتصادي بود که اين مساله گريبان مجلس را گرفت. نکته بعدي اين بود که مجلس بيش از اينکه داراي فراکسيونهاي متعدد باشد از حضور تک ستارهها در مجلس بهره ميبرد و متاسفانه با توجه به اينکه بدنه تشکيلاتي و بازمانده اصلاحطلبان تاييد صلاحيت نشده بودند، ليستي که تحت عنوان ليست اميد مطرح شد علاوه بر برخي ناخالصيها، فاقد نگرش تشکيلاتي بود و همين امر باعث شد که اگرچه به ظاهر مجلس در دست اکثريت ليست اميد بود، اما در اصل ميانهروهاي بين دو جناح برندگان مجلس بودند.
با اين وجود از ديدگاه شما آيا اصلاحطلبان و ليست اميد مجلس توانستند به آن شکلي که از آنها توقع وجود داشت، موثر باشند؟
در شرايطي که فقط در ظاهر مجلس در دست اصلاحطلبان بود بديهي است که مجلس تکليف مشخصي ندارد و حتي نميتوان بهطور واضح فهميد تصميمگيران امر چه کساني هستند. همين سردرگمي مجلس و بيتکليفبودن آن هم باعث شد که مجلس در دوران اوليه خود دچار نوعي سردرگمي در تصميمات شود اما حرکت نمايندگان طي دوسال اخير با توجه به رويکردهاي نظارتي باعث شد کمي نمايندگان مجلس دهم به خودشان بيايند و حرکتهايي که انتظار ميرفت در ساليان پيش انجام شود، صورت گرفت اما متاسفانه اين مجلس از حمايت افکار عمومي چه بخش عامه جامعه و چه نخبگان برخوردار نبود و همين ارتباط ضعيف با مردم و عدم حمايت مردم مجلس را در موضع ضعف قرار ميداد و حتي اقدامات خوب آنها هم مورد استقبال افکار عمومي قرار نگرفت، درواقع مجلس از هر سو تحت فشار بود، هم از سمت افکار عمومي و توقعات آنها و هم شرايطي که طبق آن آغاز به کار کرده بود.
فکر ميکنيد چالشهايي که در مجلس دهم سد راه نمايندگان بود در مجلس يازدهم هم تکرار شود؟
احساس من اين است که هرچقدر ما از مجالس حزبي و چهرههاي تشکيلاتي فاصله گرفتيم شفافيت عملکرد و تاثيرگذاري در مجالس ما کمتر شده و بدون شک اين مصيبت براي مجلس يازدهم بسيار بيشتر از مجلس دهم خواهد بود. بايد بهطور صريح بگويم اگر مجلس اول و ششم اجتماع شيران بوده، مجلس يازدهم چنين نخواهد بود چراکه بهنظر ميرسد آنها حتي دغدغه برخي موضوعات کشور را هم ندارند چه برسد به عزم براي حل مشکلات ناشي از آن. چيزي که بسيار واضح و قابل پيشبيني است موضوعات سطح پاييني است که در مجلس يازدهم وقت نمايندگان را خواهد گرفت، منازعات سطح پاييني در مجلس يازدهم دارند و درگيريها بيش از آنکه به مسائل کشور مرتبط باشند به منازعات درون حزبي و درون جرياني محدود ميشوند و نمايندگاني که اصرار دارند در امور اصلي کشور امکان دخالت ندارند وارد چانهزنيهاي منطقهاي و در شکل بدتر دلاليهاي منطقهاي خواهند شد. بنابراين اصلا قرار براين نبوده که مجلس در راس امور باشد چه بسا اگر در راس امور بود ما بايد ناظر حضور چهرهها و شخصيتهاي تشکيلاتي و حزبي درون اين مجلس بوديم نه شخصي که اسم او در سطح رياست پارلمان مطرح است، حتي قوه تشخيص اينکه با چه خبرگزاري يا رسانهاي صحبت ميکند را ندارد و اين موضوع به خودي خود نشان ميدهد تا چه ميزان سطح مجلس يازدهم پايين است.
در نهايت شرايط ايجاب ميکند مجلس يازدهميها وارد تعامل با دولت شوند، فکر ميکنيد چه ميزان در اين تعامل موفق عمل کنند؟
من احساس ميکنم اين مجلس بيش از اينکه بخواهد اثرگذار باشد، مجلسي هماهنگ با برخي مراکز بيرون از مجلس بوده و به همين دليل روحيه منقاد و تابعبودن در آن بيشتر از روحيه نقادبودن است. اين مجلس مجلسي است که بايد همراه با نظرات رهبري نظام پيش برود چون همه آنها اين ادعا را دارند. ترجيح رهبري نظام هم فاصله گرفتن قوا از يکديگر نيست و ترجيح ميدهد کارهاي موثرتري صورت بگيرد. اگر اين مجلس در تبعيت از رهبري پيش برود نبايد در طول باقيمانده دولت روحاني با دولت چالش جدي داشته باشد، البته بخشي از انتقادات و شعاردهيها پشت برخي تريبونها توسط نمايندگاني که مهم و تاثيرگذار نيستند قابل پيشبيني است، اما حرکت عمومي مجلس در تقابل با دولت نخواهد بود.