،تومور بدخیمی سرطان سینه که شاید تا چند ماه دیگر جان زن جوان را می گرفت با گریه های نوزاد رو شد.

” سارا بولی ” ۲۶ ساله می گوید :هر زمان که نوزادم را در آغوش می گرفتم تا نوزادم شیر بخورد او فریاد می زد و با گریه های شدیدش مرا از این کار منصرف می کرد.

بعد از ۲ هفته تکرار این گریه ها با هر بار شیر دادن به نوزادم کنجکاو شدم تا علت را بدانم به همین دلیل به پزشک مراجعه کردم. بعد از انجام آزمایشات و عکسبرداری ها، پزشک متخصص از جود 2 تومور بدخیم در سینه من خبر داد که در حال رشد است. اما به گفته ی پزشک زمانی این تومورها تشخیص داده شده اند که درمان با موفقیت انجام می‌شود.

او در ادامه می گوید: تدی (پسربچه) قهرمان من است، اگر او اینگونه گریه و فریادهای خود را تکرار نمی‌کرد من حتی هرگز فکرش را هم نمی‌کردم که سرطان داشته باشم. بعد از تشخیص سرطان سینه پزشک ۵ دوره شیمی درمانی برای من تعیین کرد که برای از بین بردن کامل تومور کافیست.

زمانی که پسرم با خوردن شیر من فریاد زد ۳ ماه از رشد تومور سرطانی در بدن من می گذشت که تشخیص زودهنگام توسط کودک ۶ ماهه ام من را از مرگ نجات داد. به نظر من تمام زنان بایستی به دلیل افزایش هر روز آمار این بیماری به این فکر کنند که آنها هم می توانند یکی از مبتلایان باشند و بایستی مدام تحت نظر پزشک باشند.