یک صندلی پرحاشیه کنار دست رئیس جمهور | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۸:۵۰
کد خبر: ۴۲۶۹۶۵
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۷ - ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۹
نگاهی به عملکرد روسای دفتر رئیس جمهور با تکیه بر نقش «اسفندیار رحیم مشایی» و «محمود واعظی»
با نامه رضا رحمانی وزیر برکنار شده صمت، یک بار دیگر پای رئیس دفتر رئیس جمهور به میان کشیده شد. او نوشت که با تهدید محمود واعظی و تماس‌های واعظی برکنار شده است. این موضوع یک بار دیگر داستان یک مسئول در سایه دولت‌ها را پیش می‌کشد؛ رئیس دفتر رئیس جمهور.

با نامه رضا رحمانی وزیر برکنار شده صمت، یک بار دیگر پای رئیس دفتر رئیس جمهور به میان کشیده شد. او نوشت که با تهدید محمود واعظی و تماس‌های واعظی برکنار شده است. این موضوع یک بار دیگر داستان یک مسئول در سایه دولت‌ها را پیش می‌کشد؛ رئیس دفتر رئیس جمهور.
به گزارش روزنو :همان که وظیفه هماهنگی برنامه‌های رئیس‌جمهور را برعهده دارد و یکی از نزدیک‌ترین افراد به او است. در سایت دولت پس از صفحات خبری مربوط به رئیس جمهور و معاون اول، صفحه ‌رئیس دفتر و تشکیلات با اخبار و تصاویرش موجود است که نشان‌دهنده ارتقای او از یک هماهنگ کننده صرف به یک مقام ارشد دولت است. او در حقیقت فیلتری است که می‌تواند ارتباطات رئیس جمهور با دیگران را تحت تاثیر قرار دهد. او تعیین می‌کند که کدام گزارش زودتر به دست رئیس دولت برسد و او در چه مجالس و مراسمی حضور پیدا کند. نگاهی به اسامی و عملکرد کسانی که به عنوان رئیس دفتر روسای جمهور در ایران منصوب شده‌اند به خوبی نشان می‌دهد برجستگی رسانه‌ای و مرجعیت این پست در دولت یکی از میراث‌های محمود احمدی‌نژاد برای فضای سیاسی و اجرایی کشور است. هنگامی که اسفندیار رحیم مشایی را – که در انتصاب وی به معاون اولی رئیس جمهور با منع مقام معظم رهبری ناکام ماند- به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهور انتخاب کرد و عملا همه کارهای ریاست جمهوری را به وی سپرد؛ اتفاقی که بسیاری آن را دور زدن دستور رهبری توصیف می‌کردند.پس از تغییر قانون اساسی و حذف پست نخست وزیر، موقعیت رئیس جمهور از یک جایگاه نمادین و غیر اجرایی به رئیس اجرایی کشور و شخص دوم حکومت تغییر کرد و از آن پس بود که رئیس دفتر رئیس جمهور به عنوان یک هماهنگ کننده و واسطه رئیس اجرایی کشور با همه بخش‌های دیگر اهمیت پیدا کرد. نگاهی به اسامی روسای دفتر به خوبی نشان می‌دهد از چه دوره‌ای این پست اهمیت پیدا کرد و در کانون تحولات قرار گرفت.
دولت ‌هاشمی رفستجانی
‌رئیس دفتر آیت‌الله‌هاشمی رفسنجانی در دولت اول ابتدا حسین مرعشی بود که به دلیل انتساب خانوادگی (عموزاده همسر رئیس جمهور) مورد اعتماد قرار گرفت و البته دو سال بعد که به عنوان نماینده راهی مجلس شورای اسلامی شد، محسن‌هاشمی رفسنجانی پسر ارشد‌ هاشمی رفسنجانی به جای او نشست. این دو اگرچه بعدها چهره‌های مشهوری شدند و هرکدام جایگاه سیاسی مهمی پیدا کردند، اما عملا هنگام تصدی ریاست دفتر رئیس جمهور حضور و نماد سیاسی و رسانه‌ای مهمی نداشتند. به نظر می‌رسد یکی از مواردی که انتصاب آن‌ها به این سمت را ممکن کرده بود، نیاز رئیس جمهور به فردی امین و نزدیک بود که سبب شد انتساب خانوادگی این دو به انتصاب اداری واجرایی آن‌ها منجر شد. این دو در زمان اشتغال به این سمت همواره در سایه رئیس جمهور قرار داشتند و تا هنگام تصدی، شخصیت مستقلی از خود بروز ندادند و به دنبال آن هیچ حاشیه سیاسی و رسانه‌ای نیز برای دولت و رئیس جمهور ایجاد نکردند.
دولت سیدمحمد خاتمی
در دولت اصلاحات به ریاست سیدمحمد خاتمی شرایط ادامه پیدا کرد.
خاتمی نیز به مانند‌ هاشمی در دولت خود کاریزمایی داشت که اعضای دولت اصلاحات علیرغم سابقه اجرایی، سیاسی و فرهنگی که داشتند،عملا در سایه نام و محبوبیت او قرار گیرند.در دولت اول اصلاحات سیدمحمدعلی ابطحی از دوستان نزدیک خاتمی به این سمت منصوب شد. ابطحی اگرچه به دلیل فعالیت‌های رسانه‌ای خود والبته حضور در دادگاه حوادث پس از انتخابات صاحب نام و حاشیه‌ای شده است، اما در زمان ریاست دفتر خاتمی نیز درسایه شخصیت ومحبوبیت او قرار داشت و در فضای عمومی خبری از تاثیرگذاری او بر عملکرد رئیس جمهور دیده نمی‌شود.
در دولت دوم اصلاحات نیز خاتمی برادرش سیدعلی خاتمی را به ریاست دفترش انتخاب کرد. کسی که قبل وبعد از آن هیچ سابقه سیاسی واجرایی مشخصی درکارنامه خود ندارد و طبیعتا چهره‌ای درسایه رئیس جمهور بود که عملا امور اجرایی دفتر رئیس جمهور را انجام می‌داد.
دولت احمدی‌نژاد
محمود احمدی‌نژاد اما به مانند بسیاری از اقدامات جنجالی و پرحاشیه‌اش در این زمینه نیز رکوردی به جا گذاشت و رئیس دفتر رئیس جمهور را از یک رئیس دفتر ساده به مقامی مهم و تاثیرگذار بدل کرد؛ مقامی اگرچه در چارت دفتر رئیس جمهور بعد از معاون اول بود، اما احمدی‌نژاد از او رئیس جمهوری در سایه ساخت. کسی که می‌خواست بعد از خودش بر صندلی ریاست کشور نیز تکیه زند که البته محاسباتش چندان درست نبود و او را از یک مقام مسئول به یک زندانی امنیتی بدل کرد. اسفندیار رحیم مشایی اگرچه قبل از او غلامحسین الهام و علی شیخ‌الاسلام رئیس دفتر رئیس جمهور بودند، اما او بود که این پست را به مقامی جنجالی بدل کرد که در دولت بعدی نیز اهمیت و حاشیه‌های خاص خود را یافت.رابطه او با محمود احمدی‌نژاد از عجیب‌ترین روابطی بود که یک رئیس دولت می‌توانست با زیردستان خود برقرار کند. نقطه شروع ارتباط این دو به روایت حسین الله‌کرم از رهبران انصار حزب‌الله این گونه است: «احمدی‌نژاد فرماندار خوی بود و مشایی عضو شورای ویژه تأمین استان.
این آشنایی سبب گشت تا بعدها احمدی‌نژاد (شهردار تهران) به سبب شناختی که از سبک کار فرهنگی موفق او در کردستان داشت او را به سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران فراخواند.»
مشایی رئیس دفتر پرحاشیه
او که سابقه‌ای امنیتی داشت، با شروع دولت محمود احمدی‌نژاد به معاونت رئیس جمهوری وریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری منصوب شد و مدیریت عالی خود را فضای اجرایی کشور آغاز کرد و در آغاز دولت دوم محمود رابطه عجیب و غریبش با محمود احمدی‌نژاد آغاز شد.
او که معتمد احمدی‌نژاد و مغز متفکر اقدامات او شده بود، پس از حوادث جنجالی انتخابات سال 88 و در میان مخالفت اعضای هیئت دولت و اصول‌گرایان هم‌پیمان احمدی‌نژاد از سوی او به معاون اولی رئیس جمهور انتخاب شد؛ انتخابی که واکنش صریح برخی از مراجع و درنهایت مخالفت مقام معظم رهبری را برانگیخت و تا این مخالفت از سوی دفتر رهبری رسانه‌ای نشد، احمدی‌نژاد برآن اصرار داشت. اما رئیس دولت دهم از پای ننشست و او را به سمت رئیس دفتر ‌رئیس جمهور منصوب کرد و دوره‌ای جدید از نقش‌آفرینی ‌رئیس دفتر رئیس جمهور را آغاز کرد.
روحی در کالبد احمدی‌نژاد
مشایی اگرچه فرصت نیافت معاون رئیس جمهور شود، اما با تمهید احمدی‌نژاد او همه کاره دولت شد. رابطه او با رئیس جمهور اگرچه در چارت سازمانی دولت دهم رابطه رئیس و مرئوس بود، اما در عمل شکلی معنوی به خود گرفت که در مسیر آن او مراد و محمود احمدی‌نژاد به مریدی گوش به فرمان تبدیل شده بود و حامیان اصول‌گرای او همه اقدامات ساختارشکنانه رئیس جمهور منتخب خود را بر اثر القائات او توصیف می‌کردند.
مشایی در این دوره اگرچه رئیس دفتر رئیس جمهور بود، اما به ابوالمشاغلی تبدیل شد که نمایندگی ویژه رئیس‌جمهور جهت تصمیم‌گیری در مورد نحوه اجرای اختیارات هیئت وزیران در امور نفت، ریاست شورای هماهنگی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی، دبیر کمیسیون فرهنگی دولت، ریاست گروه مشاوران جوان ریاست جمهوری، مسئولیت انتصاب مدیر عامل صندوق مهر امام رضا، مسئولیت کنترل و نظارت مرکز امور حقوقی بین‌المللی ریاست جمهوری، نماینده تام‌الاختیار رئیس‌جمهور در ستاد مرکزی راهیان نور، رئیس کارگروه زیارت و فرهنگ رضوی، عضویت در شورای فرهنگی دولت با حکم رئیس‌جمهور و چندین عنوان دیگر از جمله آن‌ها بود.
از نگاه اصول‌گرایان حامی دولت، در چهارسال دوم ریاست جمهوری احمدی‌نژاد، هرکاری که در دولت انجام می‌شد به خواست مشایی انجام می‌گرفت. آیت‌الله مصباح که در دور اول معتقد بود امام زمان برای پیروزی احمدی‌نژاد دعا کرد، در دور دوم و در بیان رابطه احمدی‌نژاد و مشایی معتقد بود که او «سِحر شده است.»
پایان مشایی اما پایان یک دولتمرد مقتدر نبود. او که در ماه‌های پایانی حضور در ساختمان ریاست جمهوری کم‌کم نزدیکانش به زندان می‌افتادند، خودش نیز با پایان ریاست جمهوری احمدی‌نژاد با اتهامات بسیاری مواجه شد و آن قدر مورد هجوم اصول‌گرایان قرار گرفت که به یکی از موارد اختلاف جدی احمدی‌نژاد و اصول‌گرایان تبدیل شد وسرانجام چندسال بعد در دادگاه محکوم و زندانی شد.
میراث احمدی‌نژاد برای روحانی
احمدی‌نژاد در مدت زمامداری خود موارد متعددی برای دولت‌های بعد از خود به ارث گذاشت که یکی از آن‌ها موقعیت رئیس دفتر رئیس جمهور بود؛ اتفاقی که حسن روحانی را نیز واداشت بر روی این پست حساب ویژه‌ای باز کند.
او در شروع دولت خود محمد نهاوندیان اقتصاددانی که از یک سو گرین کارت آمریکا را داشت واز سوی دیگر دل در گرو محبت محافل اصول‌گرا و البته کارنامه‌ای قطور از حضور در نهادهای اقتصادی کشور داشت را به سمت ریاست دفتر رئیس جمهور انتخاب کرد.
اگرچه حضور او در دولت گاه مورد انتقاد احزاب ورسانه‌های اصلاح‌طلب حامی دولت قرار می‌گرفت، اما چندان حاشیه‌ای برای حسن روحانی ودولت یازدهم ایجاد نکرد.
محمود واعظی؛ در نقش مشایی
رئیس دفتر در دولت دوم حسن روحانی اما از همان ابتدا برخی را به هشدار واداشت تا میان او و مشایی مشابهت‌هایی ببینند. محمود واعظی که در دولت اول تدبیر وامید وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات بود، از اعضای مؤسس حزب اعتدال و توسعه است، که گفته می‌شود اطراف روحانی شکل گرفته و در این دولت نیز مسئول مهره چینی برای رئیس جمهور بوده‌اند.
درباره واعظی حرف و حدیث آن قدر بوده است که وی را با اسفندیار رحیم مشایی مقایسه کنند. از جمله این که به وزرای دولت وقت ملاقات با رئیس جمهور را نمی‌دهد، به برخی تصمیمات رئیس جمهور جهت می‌دهد و حتی وزرای دولت را نیز از موضع بالا تهدید به برکناری می‌کند؛ کاری که رضا رحمانی وزیر برکنار شده صمت در نامه خود به آن اشاره کرده است.
جهانگیری؛ انگیزه‌ای برای انتخاب رئیس دفتر
اگر پیروزی اول حسن روحانی با نام ‌هاشمی و خاتمی گره خورد، پیروزی دوم او در غیاب ‌هاشمی با تکرار خاتمی و حضور اسحاق جهانگیری در انتخابات و همراهی با روحانی در کارزار انتخابات و سرانجام کناره‌گیری او از رقابت ممکن شد و از این منظر اصلاح‌طلبان در دور دوم انتخابات حضور پررنگ‌تری داشتند و نماینده این حضور نیز جهانگیری بود. حضور او در کنار دست رئیس جمهور برای برخی از نزدیکان روحانی در حزب اعتدال وتوسعه محدودیتی احتمالی را به دنبال داشت.
از همین منظر شاید بتوان گفت انتصاب واعظی به ریاست دفتر رئیس جمهور می‌توانست این نگرانی را برطرف کند. کسی که می‌توانست در این جایگاه مانع نزدیکی اصلاح‌طلبان به روحانی شود. در شایعات مربوط به استعفای جهانگیری و محمدجواد ظریف، گفته می‌شود که رد پای واعظی نیز دیده شده است. اکنون با انتشار نامه رضا رحمانی وزیر برکنارشده صمت به برخی گمانه‌زنی‌ها شدت بخشیده است.
یک صندلی مهم برای سهم‌خواهی
حضور مشایی در کنار احمدی‌نژاد و واعظی در کنار روحانی، و اقدامات جنجالی آن‌ها و البته ابعاد رسانه‌ای آن، و مهم‌تر از آن به حاشیه رفتن معاونین رئیس جمهور در این دو دوره، سبب شده است که رئیس دفتر رئیس جمهور از این به بعد جایگاهی خاص پیدا کند و هم افراد و هم احزاب حامی روسای جمهور آینده بر روی آن حساب ویژه‌ای باز کنند. شاید در دولت‌های بعد مرکز ثقل سهم‌خواهی از کرسی‌های وزرا و معاونین رئیس دولت به صندلی رئیس دفتر رئیس جمهور نقل مکان کند.

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز