چهرههایشان آن طور که پیشبینی میشد حالا در آستانه آغاز مجلس یازدهم نمایان میشود و چراغ خاموش هایشان روشن.
به گزارش روز نو :احمدینژادیهای راه یافته به مجلس که البته جریان بهار و احمدینژاد آنها را مطلقا از خود نمیداند.
اما به پشتوانه همین سالها مدیریت و وزارت دولت و نهم و دهم و اسم «وزیر احمدینژادی» که بر پیشانیشان خورده اکنون در مجلس هستند و البته از قرار معلوم کمکم به فکر جولان در پارلمان یازدهم.
آنها را احمدینژادی بدانیم یا صرفا وزرا و مدیران دولت نهم و دهم، اکنون تعدادشان در مجلس یازدهم آنقدر هست که بناست برای خود فراکسیونی مستقل از اصولگرایان سنتی و نئو اصولگرایان داشته باشند. آنها نه خود را چندان به جریان راست محافظه کار وابسته میدانند و نه ارادتی به قالیبافیها دارند.
خیلیها تلاش داشتند تا سرشناسترین چهره اصولگرایی که با توجه به صبغه سیاسیاش نه تنها به مجلس راه مییابد بلکه شایسته ریاست مجلس نیز هست را قالیباف معرفی کنند اما با کمی دقت میتوانیم به اسامی در بین منتخبین یازدهم بربخوریم که سابقه مسئولیتهایی مهمتر از شهرداری تهران را که قالیباف به آن مینازد، بر دوش یدک میکشند. کسانی مانند شمسالدین حسینی وزیر اقتصاد کابینه احمدینژاد و یا علی نیکزاد وزیر راه و شهرسازی دولت نهم و دهم که مدتها سرپرستی وزارت ارتباطات را نیز برعهده داشت، چهرههایی کاملا رسانهای و شناخته شده که مطمئنا هر کدامشان گوشه چشمی به ریاست مجلس یازدهم نیز دارند. این افراد جدا از سایر چهرهها و وزرای دولت نهم و دهم هستند که دراین انتخابات نامنویسی کرده و به مجلس یازدهم راه یافته اند. برای همین است که این روزها هر چه قدر که به مجلس یازدهم نزدیکتر میشویم به این نکته دست مییابیم که نباید قالیباف را تنها گزینه ریاست مجلس در پارلمان اصولگرای یازدهم تعبیر کرد.
چرا که وزرای دولت نهم و دهم هر یک خود از مدعیان این ریاستند و حالا اسامی آنها به عنوان کاندیداهای ریاست مجلس یکی پساز دیگری به طور رسمی مطرح میشود در حالیکه حمیدرضا حاجیبابایی وزیر آموزش و پرورش دولت دهم یکی ازکسانی است که سودای ریاست دارد و قرار است در برابر قالیباف قرار بگیرد، دوروز پیش بود که مشخص شد عدهای رایزنیها برای معرفی علینیکزاد به عنوان رئیس مجلس را آغاز کرده اند.
این در حالی است که از سویی دیگر روز گذشته شمس الدین حسینی وزیر معروف اقتصاد احمدینژاد نیز به طور رسمی اعلام کرده برای ریاست مجلس نامزد میشود، او اما از حضور چشمگیر مدیران دولت نهم و دهم در این دوره از مجلس شورای اسلامی نیز سخن به میان آورده است. وزیر اقتصاد دولت نهم و دهم گفته است که :« قطعاً من کاندیدای ریاست مجلس خواهم شد.»
او تلویحا به کسانی که میخواهند قالیباف را رئیس آتی مجلس معرفی کنند، میگوید: « مجلس رئیس از پیش تعیین شده ندارد و هیچ گروهی بیرون از صحن نمیتواند برای مجلس تصمیم بگیرد؛ اینکه گروهی فکر کنند از قبل میتوانند کسی را به عنوان رئیس یا هیئت رئیسه یا روسای کمیسیونها القا کنند، خلاف قانون اساسی و مشی پارلمانی و مردمسالاری است. »
او در گفتگو با ایلنا، پرده از تشکیل فراکسیون احمدینژادیهای سابق برمیدارد و بیان کرده: « بالغ بر ۵۰ نفر از مدیران دولت نهم و دهم بدون هرگونه سازماندهی و هماهنگی از قبل در مجلس یازدهم راه یافتهاند. از آنجایی که این افراد دارای سوابق تجربی شناخته شده هستند و همچنین تعداد قابل توجهی از نمایندگان ادوار گذشته نیز در دولتهای نهم و دهم کار کردهاند؛ یک ظرفیت جدید در مجلس به وجود آمده و ما در تلاش هستیم این ظرفیت را در مسیر خدمت به کشور به کار بگیریم و خوشبختانه اقبال به این تصمیم زیاد است. »
وزیر اقتصاد دولت نهم و دهم ادامه داده است: «جلساتی تشکیل خواهیم داد که چگونه از ظرفیتهای مجلس و ظرفیتهای این مدیران برای خدمت بیشتر استفاده کنیم. »
حسینی اضافه کرد: «بین خودمان نیز توافق کردهایم که یک نفر از ما برای ریاست مجلس کاندیدا شود. »
> فراکسیون احمدینژادی ها
فراکسیون مدیران دولت نهم و دهم یا فراکسیون احمدینژادیها، یا هر عنوانی که روی آن بگذارید از یک سو و از طرفی دیگر اعلام رسمی حسینی مبنی بر اینکه کاندیدای ریاست مجلس یازدهم خواهد شد از سویی دیگر، نشان میدهد که برخلاف تصوراتی مانند اینکه در مجلس آتی ممکن است به واسطه حذف اصلاحطلبان و مجلسی تمام اصولگرا برخی رقابتهای نمایشی میان جریان اصولگرای سنتی، با مثلا قالیبافیها و نئواصولگرایان رخ دهد، اکنون یک رقابت واقعی میان مدیران احمدینژادی راه یافته به مجلس یازدهم با بدنه اصولگرای مجلس در حال شکل گیری است، موضوعی که مطمئنا نه جریان اصولگرا از آن استقبال میکند و نه قالیبافیها که مدتهاست مرادشان را بر صندلی ریاست مجلس میدیدند.
قالیباف در تمام این مدت تلاش داشته تا خود را تافتهای جدابافته معرفی کرده و به گونهای القا کند که سایر اصولگرایان باید از او پیروی کنند اما عملا اکنون بازی نئو اصولگرایی اش باروی کار آمدن احمدینژادیها به هم خورده است.
احمدینژادیها یی که همین الان با اعلام تشکیل فراکسیون و یا نامزدی برای ریاست مجلس این موضوع را مطرح میکنند که در طی چهار سال آتی مجلس یازدهم، هیچ گاه امثال قالیباف را به عنوان لیدر خود بر نمیگزینند و با هر قیمتی با اصولگرایان هم پیمان نمیشوند و هر چه آنها گفتند قرارنیست بگویند چشم.
و حالا آرزوهای شهردار سابق تهران نقش برآب شده است.
> رودستی که شهردار سابق خورد
آنچه مسلم است اینکه مجلس یازدهم هشتم خرداد شروع به کار میکند و احمدینژادیهای راهیافته به آن همین حالا جدال با اصولگرایان را بر سر قدرت آغاز کردهاند. البته تشکیلات اصولگرایان تلاشهایی برای جلوگیری ازاین موضوع و رسیدن به یک توافق را انجام داده است، حتی گروهی از آنها پیش از موعد یک فراکسیون موقت تشکیل دادهاند؛ فراکسیونی که مبنای تشکیل آن حضور 6 نماینده از استان تهران و5 نماینده از هر استان دیگر است.
در نهایت یک فراکسیون56 نفری تشکیل شده و جمعه گذشته نیز
نخستین نشست خود را برگزار کرده است. قرار بود در این جلسه تهیه و تدوین آیین نامه فراکسیون اکثریت در مجلس یازدهم شکل بگیرد و البته صحبتهایی دررابطه با هیئت رئیسه نیز شکل بگیرد، اما اعضای شورای ائتلاف نیروهایی انقلاب که حتی در ایام کرونا نیز جلسه برگزار میکنند، اکنون بیشتر از هر زمان دیگری دریافتند که رسیدن به یک نامزد واحد برای ریاست مجلس بیش از همیشه دست نیافتنی شده به ویژه آنکه حالا یاران احمدینژاد اعلام هویت کرده و در برابر جریان اصولگرایی قد برافراشته اند. کسانی که خود هم عزم تشکیل فراکسیونی جدید دارند و هم معرفی رئیس.
اما نکته زمانی جالب تر میشود که بفهمیم گویی در درون خود مدیران دولت نهم و دهم و وزرای احمدینژادی مجلس نیز بعید نیست تا رقابتهایی شکل بگیرد. گو اینکه همین الان با سه نام علی نیکزاد، شمس الدین حسینی و حمیدرضا حاجی بابایی به عنوان روسای مجلس آتی روبه روییم.
اما اساسا با وجود مدیران احمدینژادی، جریان مجلس یازدهم به کدام سمت و سو خواهد رفت و آیا آنها میتوانند گوی سبقت را از قالیباف و رقبای اصولگرایش بربایند و در آن صورت مواضع مجلس آتی چه
خواهد شد؟
> وقتی پای رودررویی با اصولگرایان سنتی باشد
صادق زیباکلام استاد دانشگاه دراینباره به آفتاب یزد میگوید: « بعد از اعتراضات آبان ماه من همواره بر این عقیده بودم که مجلس آینده صرف نظر ازاینکه چه کسی در آن رئیس میشود یا چه کسانی در هیئت رئیسه آن قرار میگیرد، در اصل در اختیار سه طیف اصولگرایان تندرو، جبهه پایداری و طرفداران آقای احمدینژاد است.
این سه طیف قدرت اصلی مجلس یازدهم خواهند بود اینها
نه با قالیباف و نئو اصولگرایی کنار میایند نه با اصولگرایان سنتی و موتلفه. هریک ازاین سه طیف قدرت را از آن خود میخواهد و چه بسا تدارک رئیس جمهور یازدهم هم توسط همین مجلس یازدهم شکل میگیرد. بارها نیز گفته ام که تلاش بخشی ازمجلس نشینان یازدهم این است تا نامزد اصلی شان شخص آقای احمدینژاد باشد میدانند که صلاحیت او تایید نمیشود اما تلاش خیلی زیادی برای تایید صلاحیتش به کار میگیرند. به عبارتی برعکس اصلاحطلبان که در برابر شورای نگهبان بدون هیچ مقاومتی سمعا و طاعتا هستند. این طیف در برابر شورای نگهبان قرص و محکم خواهد ایستاد. اگر موفق نشدند، آن وقت احتمالا بخش تندروتر مجلس به جای احمدینژادیهای مجلس، فعال میشوند و به سمت افرادی مثل سعید جلیلی برای ریاست جمهوری گرایش مییابند.»
زیباکلام ادامه میدهد: « بنابراین در آینده، مدیران احمدینژادی چه تشکیل فراکسیونی به نام فراکسیون احمدینژادی یا مدیران دولت نهم و دهم بدهند یا ندهند،بخش عمدهای از این مجلس برای آن هاست. آنها نیز مانند پایداریها با قالیباف کنار نخواهند آمد. به عبارتی اگر هم قالیباف رئیس مجلس یازدهم بشود رئیس مجلس اسمی خواهد بود و قدرت واقعی از آن مجموعهای از مدیران دولت نهم و دهم و سپس پایداری هاست. »
اما آیا منظور زیباکلام از این صحبتها ائتلاف اصولگرایان تندرو و پایداریها با احمدینژادیها در مجلس یازدهم است؟ وی دراینباره اظهار میکند: «مطمئنا اصولگرایان تندرو و پایداریها با احمدینژادیها تفاوت دارند. اما نکته اینجاست که در مواقع رقابتهای سیاسی، تندروها بنا به یک سنت نانوشته و نامعلوم همیشه برای پیروزی بر اصلاحطلبان یا امثال لاریجانیها و یا نئواصولگرایان با احمدینژادیها ائتلاف میکنند. آنها برای مقابله و حذف اصولگرایان سنتی، موتلفه، روحانیت مبارز، جامعه مدرسین و قالیباف، یکدست و متحد شده و درهمین راستا با احمدینژادیها همراه و همگام میشوند. با اینکه منش سیاسی شان متفاوت است. »
> دوطیف متفاوت اما یکسان
در حالیکه گفته میشود در مجلس آینده مدیران دولتی نهم و دهم با عنوانی نزدیک به احمدینژادیها قد علم میکنند، نزدیکان واقعی احمدینژاد و شخص او و جریان بهار، هیچ گاه از این مدیران حمایت نکرده و حتی گفته اند که آنها با جریان بهار و خط مشی احمدینژادی فاصله و اختلاف دارند، بارها نیز جریان بهار اعلام کرده که احمدینژاد در مجلس هیچ نمایندهای نداشته و وزرای دولت نهم و دهم از رئیس جمهور سابق خود جدا شده اند. پرسش اینجاست که پس چرا مدیران دولت نهم و دهم که منتخبین مجلس یازدهم هستند، تلاش دارند خود را به احمدینژاد بچسبانند و برعکس احمدینژاد میخواهند از آنها جدا شود؟
او میگوید: « بهتر است دراینجا به جای احمدینژادیها با دو طیف متفاوت جریان بهار و مدیران دولت نهم و دهم، از واژه طرفداران احمدینژاد صحبت کنیم. اینکه طرفداران احمدینژاد ویژگیهای ثابت و متحد الشکل ندارند برکسی پوشیده نیست. بعضی از طرفداران احمدینژاد پیرو جریان بهارند، گروهی از آنها نیز دانشجویان و جوانان و شخصیتهای آرمانگرایی هستند که هیچ کسی که در گذشته درایران سمتی داشته است را -به جز احمدینژاد- قبول ندارند نه از اصولگرایان و نه از اصلاحطلبان. این گروه به نوعی در سر و شکل اپوزیسیون هردوجناح و چه بسا ساختار و حکومت فعلی کشور خود را ظاهر میکنند بدیهی است که این دوطیف کسانی مثل حسینی یا نیکزاد را نمیپذیرد. اما برعکس کسانی مثل نیکزاد و آقاتهرانی و حسینی دفاعیات پنهانی از احمدینژاد یا لااقل سیاستهای گاهی به نعل و گاهی به میخ دارند آنها از جریان بهار بد میگویند اما
در درون گرایشهایشان به شخص احمدینژاد نزدیک تر است تا هر شخص دیگر یا جریان دیگر. بنابراین امروز نمیتوانیم امثال مدیران
دولتی نهم و دهم را جدای از طرفداران احمدینژاد بدانیم، هرچند که ممکن است آنها از جریان بهار بد گفته باشند. »
اما با وجود مدیران دولت نهم و دهم تا چه میزان قرار است که حضور امثال قالیباف در مجلس آتی کمرنگ شود؟ زیبا کلام اظهار میکند: «جریان اصلی مجلس یازدهم طرفداران احمدینژاد و مدیرانش و سپس اصولگرایان تندرو و بالاخره اعضای جبهه پایداری هستند ممکن است زمانی که این جریانها را بررسی میکنیم بگوییم طیف اصولگرایان سنتی یا حتی قالیباف در مجلس فعلی بیشترین تعداد اعضا را دارند اما قطعا وقتی سه جریان احمدینژادی، تندرو و پایداری قصد رویارویی با نئو اصولگرایان و همین طور اصولگرایان سنتی در مجلس فعلی را داشته باشد و باهم یکی شوند آن وقت قدرت آنها به امثال قالیباف میچربد و قطعا این موضوع هم احتمال ریاست او را کم میکند و هم اینکه اگر رئیس شد قدرت نفوذ او در مجلس را. »