سایت روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۹:۰۰
کد خبر: ۴۲۴۹۳۴
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۷ - ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹
"علی واعظ" و "تریتا پارسی" تحلیلگران مسائل ایران در رسانه های بین المللی مطرح کردند

ضرورت برقراری خط قرمز اضطراری نظامی میان تهران - واشنگتن/گاردین: ایران و امریکا هنوز هم به طرز خطرناکی در وضعیت نزدیک به درگیری قرار دارند

حتی در میانه بحران کرونا نیز کشورها به تبادل تهدید علیه یکدیگر می پردازند. اکنون برقراری خط قرمز اضطراری میان دو کشور ایران و امریکا امری ضروری به نظر می رسد چرا که می تواند به جلوگیری از درگیری میان دو کشور کمک کند.
روزنو :

روزنو-حتی در میانه بحران کرونا نیز کشورها به تبادل تهدید علیه یکدیگر می پردازند. اکنون برقراری خط قرمز اضطراری میان دو کشور ایران و امریکا امری ضروری به نظر می رسد چرا که می تواند به جلوگیری از درگیری میان دو کشور کمک کند.

به گزارش سايت روزنو؛"علی واعظ" تحلیلگر مسائل ایران در گروه بین المللی بحران در یادداشتی در روزنامه بریتانیایی "گاردین" با اشاره به وجود تهدید رویارویی مستقیم میان ایران و امریکا می نویسد:"امریکا دولت ایران را متهم به ایجاد فضایی ناامن برای نیروی دریایی امریکا در خلیج فارس در ماه آوریل کرده است.

در آن زمان، رویارویی ای خطرناک میان نیروهای نطامی دریایی دو کشور روی داد. پس از آن که قایق های تندروی سپاه به ناوی امریکایی در منطقه نزدیک شدند و پرزیدنت ترامپ به دنبال آن توئیت تهدید آمیزی را منتشر کرد و به نیروهای نظامی امریکایی اجازه داد تا در صورت مواجهه با تهدیدی دوباره از جانب نیروهای ایرانی آنان را هدف قرار دهند فرمانی که زمینه ای برای تشدید تنش میان دو کشور شد. ممکن است ترامپ برای منحرف کردن افکار عمومی از شکست خود در مقابله با شیوع کرونا در داخل امریکا به درگیری و مجادله با ایران نیاز داشته باشد. با این حال، اگر نیت ترامپ واقعا درگیر شدن با ایران نباشد دو طرف باید راهی برای برقراری خط قرمز نظامی اضطراری برای ارتباط با یکدیگر بیابند".

او در ادامه درباره اهمیت وجود کانال ارتباطی برای پیشگیری از گسترش دامنه تنش می نویسد:"تصور کنید اگر سفارت سوئیس در تهران درباره حمله موشکی ایران علیه پایگاه امریکایی در عراق اطلاع نداشت چه اتفاقی می افتاد؟ حمله ای که به تلافی ترور ژنرال سلیمانی توسط امریکا صورت گرفت.

با این حال، رایزنی سوئیسی ها با مقام های عراقی و امریکایی سبب شد تا دامنه منازعه به دنبال حمله ایران به پایگاه امریکایی گسترش پیدا نکند. مثال دیگری را مطرح می کنم. در سال ۲۰۱۶ میلادی، زمانی که نیروهای سپاه ده ملوان امریکایی که وارد حریم آبی ایران در خلیج فارس شده بودند را بازداشت کردند اگر "جان کری" وزیر خارجه وقت امریکا با "محمد جواد ظریف" همتای ایرانی خود ارتباط مستقیم نداشت این رویداد به کجا می انجامید؟

پس از بازداشت ملوانان، در جریان مکالمه تلفنی طولانی میان کری و ظریف، ایران در فاصله زمانی کوتاهی ملوانان را آزاد کرد. در حال حاضر که طرفین امریکایی و ایرانی یکدیگر را مقصر می دانند و متهم می کنند حداقل تعامل دیپلماتیک میان دو کشور نیز وجود ندارد.

واشنگتن و تهران نیازمند کانال های تنش زدایی هستند تا از گسترش دامنه منازعه و تبدیل شدن آن به یک بحران جلوگیری شود. تنش های میان دو کشور پس از خروج امریکا از برجام با فرمان ترامپ و اعمال کارزار فشار حداکثری علیه ایران اوج گرفت.

اکنون در صورت فقدان کانال های ارتباطی و دیپلماتیک در صورت وقوع حادثه ای هر چند کوچک میان دو کشور ممکن است اوضاع به سرعت از کنترل خارج شده و منازعه دامن گیر شود. اگرچه کانال ارتباطی از طریق سوئیس نشان داده که در انتقال پیام در سطوح بالا موثر است.

با این حال، این کانال برای انتقال پیام های دیپلماتیک و نه نظامی طراحی شده است و نمی تواند مانع از بروز حملات احتمالی علیه ناوهای نیروی دریایی امریکا و اقدام امریکایی ها علیه نیروهای سپاه در منطقه شود. در این میان، توئیتر ابزاری برای ارتباط مستقیم و پیام رسانی میان مقام های عالی رتبه و کشور است. با این حال، ابزاری است رو به دیدگان افکار عمومی اما نمی توان انتظار داشت این ابزار ارتباطی که در آن بیش تر جملات شعارگونه مطرح می شوند بتواند در جلوگیری از گسترش منازعه موثر باشد".

به گزارش روزنو،او در بخش پایانی یادداشت خود می نویسد:"ایران و امریکا باید تجربه شوروی و چین را مدنظر قرار دهند و در زمینه ایجاد خطوط ارتباطی از خود ابتکار عمل نشان دهند‌. در این میان، طرف سومی چون عمان که روابط دیپلماتیک و نظامی با امریکا دارد و دارای روابط حسنه با ایران است می تواند نقش آفرین باشد.

برای مثال، یک ژنرال ارشد امریکایی می تواند تماسی تلفنی با یک ژنرال عمانی داشته باشد و ژنرال عمانی تماسی جداگانه با مقام های نظامی ایرانی داشته و پیام را انتقال دهد. البته فائق آمدن بر چالش های پیش روی ایجاد کانال ارتباطی میان ایران و امریکا و انتخاب طرف ثالث میانجی در این باره کار راحتی نخواهد بود اما اجرای این ایده باعث کاهش تبعات ناشی از خطای محاسبه و اقدامات پرریسک می شود. اکنون مهم است که این ایده امتحان شود".

مرتبط با موضوع رابطه ایران و امریکا، "تریتا پارسی" از بنیانگذاران سابق شورای ایرانی - امریکایی (نایاک) در مقاله ای در نشریه امریکایی "نشنال اینترست" می نویسد ترامپ دو گرینه پیش رو دارد یا خارج کردن نیروهای امریکایی از منطقه خاورمیانه و یا وارد جنگ‌ شدن با ایران.

او در این مقاله می نویسد:"با تداوم کارزار فشار حداکثری علیه ایران، امریکا به وارد شدن به جنگی دیگر در منطقه ای نردیک می شود که پیش تر ترامپ وعده خروج نیروهای امریکایی از آن را داده بود. همگان موضع ترامپ در مورد خاورمیانه در اکتبر ۲۰۱۵ را به خاطر داریم.

ایده او در سیاست خارجی خارج ساختن نیروهای امریکایی از جنگ های بی پایان و بیرون کشیدن امریکا از باتلاقی بود که در خاورمیانه گرفتار آن شده بود. ‌ ترامپ نه تنها خشم عمومی را به سوی نخبگان واشنگتن سوق داد بلکه اشاره کرد که آنان نسبت به درد و رنج امریکایی های آسیب دیده بر اثر جنگ بی اعتنا هستند.

او اشاره کرد که منافع امریکا ایجاب می کند وارد جنگ نشود و به منافع و مشکلات داخلی خود بپردازد. با این حال، اکنون در جایگاه ریاست جمهوری امریکا سیاست او در قبال خاورمیانه در تضاد با وعده های انتخاباتی اوست.

کارزار فشار حداکثری او علیه ایران نشان دهنده این تناقض است‌. این در حالی است که یکی از وعده های انتخاباتی او پایان دادن به روند هزینه بی ثمر ۷ تریلیون دلاری امریکا در خاورمیانه و در جریان جنگ ها در منطقه بوده است.

او در سال ۲۰۱۵ گفته بود دولت های امریکا بیش از ۴ تریلیون دلار برای تغییر رژیم های سیاسی هزینه کرده اند در حالی که می توانستند این مبلغ را برای ساخت جاده و پل در داخل امریکا هزینه کنند. هنوز هم پایگاه حامیان او از پایان یافتن جنگ های امریکا استقبال می کنند.

برای مثال، در نظرسنجی ای تازه انجام شده توسط The Tarrance Group هشتاد و شش درصد از پایگاه حامیان او از خروج نیروهای امریکایی از سوریه استقبال کرده اند و ۵۸ درصد از آنان حامی خروج امریکایی ها از عراق بودند‌. ۶۶ درصد نیز در نظرسنجی حامی دیپلماسی با ایران بودند و ۲۵ درصد موافق جنگ با ایران بودند. به همین دلیل است که سیاست ترامپ در قبال ایران بی ثمر بوده است. شاید تنها موردی که ترامپ به وعده اش برای خروج نیروهای امریکایی از منطقه پایبند بوده توافق امریکا با طالبان بر سر خارج کردن نیروهای امریکایی از افعانستان باشد. با این حال، ترامپ خواست خروج نیروهای امریکایی از عراق را رد کرد و دولت عراق را به تحریم تهدید کرد".

پارسی در ادامه می نویسد:"در مورد ایران او نه تنها در زمینه تنش زدایی ناموفق بوده بلکه راهی را در گرفته که ایران و امریکا را در مسیر جنگ در منطقه قرار داده است.‌ ترامپ سه سال پس از وضع تحریم علیه ایران در دستیابی به حتی یک هدف از مجموعه اهداف اش نیز موفق نبوده است.

فشار حداکثری ایران را وادار به پایان دادن به برنامه هسته ای آن کشور نکرد. در عوض، ایران فعالیت های هسته ای خود را ادامه داد. این موضوع درباره برنامه موشکی ایران و تقویت موشک ها نیز صدق می کند. هم چنین، ایران به حمایت از شبه نظامیان در یمن، فلسطین و لبنان ادامه داده است.

علاوه بر آن، ترور ژنرال سلیمانی نیز ایران را مجبور به عقب نشینی از موضع اش نکرد. در مقابل، ایران با شلیک موشک به سوی پایگاه امریکایی ها در عراق پاسخ داد. جای تعجبی ندارد به این نتیجه گیری منطقی برسیم که نتیجه جنگ اقتصادی منتهی شدن به جنگ نظامی است.‌ فشار حداکثری امریکا را به سوی جنگ دیگری در خاورمیانه می کشاند در حالی که وعده ترامپ خارج کردن نیروهای امریکایی از منطقه بود. ترامپ باید انتخاب کند: یا جنگ با ایران و یا خروج نیروهایش از منطقه".

عکس روز
خبر های روز