شرایط اصلاح‌طلبان نیاز به پوست اندازی دارد | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۴۴
کد خبر: ۴۲۴۹۲۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۵ - ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹
این روزها جدای از اخبار کرونا که به یکی از مسائل روزمره زندگی مردم تبدیل شده اخبار پیرامون جریان اصلاحات نیز بسیار در رسانه‌ها دیده می‌شود. روزی نیست که یکی از فعالان سیاسی این جریان دیدگاه‌های منتقدانه یا دلسوزانه‌ای را پیرامون خروج اصلاحات از این شرایط بیان نکند. آنچه مسلم است امروز اصلاح‌طلبان با مشکلات متعددی روبه‌رو هستند. از طرفی نگاه، امید و اعتماد مردم به این جریان سیاسی با افت فاحشی روبه‌رو شده که نمونه آن را در انتخابات ۲ اسفند ۹۸ ملاحظه کردیم. چنانکه صادق زیباکلام می‌گوید: «اصلاحات مرد و به‌خاطرکرونا برایش ختم نگرفتیم.» از طرف دیگر به قرائت برخی عدم کارایی برخی از سازوکارها مثل شورای عالی سیاستگذاری و نبود استراتژی کلان در این جریان و مانیفستی که امروز اصلاحات را به مردم بشناساند موجب شده تا این جریان در مواجهه با جامعه مدنی با نقصان گفتمانی مواجه گردد. از این روست که اگر امروز حتی از حامیان اصلاح‌طلبان پرسش شود که اصلاح‌طلبی چیست و اصلاح‌طلب‌ کیست، عده‌ای در پاسخ می‌مانند و عده‌ای دیگر به مفاهیم و افراد روی می‌آورند. قدر مسلم اصلاحات نیاز به تجدید و بازنگری در گفتمان، ساختار، راهبردها و سازوکارها دارد و با گذشت بیش از ۲ دهه از خرداد ۷۶ و پیدایش جریان اصلاحات این ضرورت اجتناب ناپذیر می‌نماید. لذا هرچه زودتر این بازنگری صورت گیرد بهتر می‌توان برای آینده پیش رو و بازیابی سرمایه اجتماعی برنامه‌ریزی و عمل‌کرد. برای بررسی شرایط فعلی جریان اصلاحات، لزوم بازنگری در ساختارها و گفتمان، عملکرد شورای عالی سیاستگذاری و آینده اصلاح‌طلبی، با هدایت‌ا... آقایی فعال سیاسی اصلاح‌طلب به گفت‌وگو پرداخته است که می‌خوانید.

این روزها جدای از اخبار کرونا که به یکی از مسائل روزمره زندگی مردم تبدیل شده اخبار پیرامون جریان اصلاحات نیز بسیار در رسانه‌ها دیده می‌شود. روزی نیست که یکی از فعالان سیاسی این جریان دیدگاه‌های منتقدانه یا دلسوزانه‌ای را پیرامون خروج اصلاحات از این شرایط بیان نکند. آنچه مسلم است امروز اصلاح‌طلبان با مشکلات متعددی روبه‌رو هستند. از طرفی نگاه، امید و اعتماد مردم به این جریان سیاسی با افت فاحشی روبه‌رو شده که نمونه آن را در انتخابات ۲ اسفند ۹۸ ملاحظه کردیم. چنانکه صادق زیباکلام می‌گوید: «اصلاحات مرد و به‌خاطرکرونا برایش ختم نگرفتیم.» از طرف دیگر به قرائت برخی عدم کارایی برخی از سازوکارها مثل شورای عالی سیاستگذاری و نبود استراتژی کلان در این جریان و مانیفستی که امروز اصلاحات را به مردم بشناساند موجب شده تا این جریان در مواجهه با جامعه مدنی با نقصان گفتمانی مواجه گردد. از این روست که اگر امروز حتی از حامیان اصلاح‌طلبان پرسش شود که اصلاح‌طلبی چیست و اصلاح‌طلب‌ کیست، عده‌ای در پاسخ می‌مانند و عده‌ای دیگر به مفاهیم و افراد روی می‌آورند. قدر مسلم اصلاحات نیاز به تجدید و بازنگری در گفتمان، ساختار، راهبردها و سازوکارها دارد و با گذشت بیش از ۲ دهه از خرداد ۷۶ و پیدایش جریان اصلاحات این ضرورت اجتناب ناپذیر می‌نماید. لذا هرچه زودتر این بازنگری صورت گیرد بهتر می‌توان برای آینده پیش رو و بازیابی سرمایه اجتماعی برنامه‌ریزی و عمل‌کرد. برای بررسی شرایط فعلی جریان اصلاحات، لزوم بازنگری در ساختارها و گفتمان، عملکرد شورای عالی سیاستگذاری و آینده اصلاح‌طلبی،  با هدایت‌ا... آقایی فعال سیاسی اصلاح‌طلب به گفت‌وگو پرداخته است که می‌خوانید.
به گزار روز نو :شرايط اين روزهاي جريان سياسي اصلاح‌طلب و انتقاداتي که پيرامون اين جريان، سازوکارهاي موجود و عملکردهاست، را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟

اصلاحات مجموعه سازمان يافته منظم و سازمان سياسي نيست که مثل يک حزب عمل کند، مسئول، مدير و حتي باني داشته باشد. نمي‌توانيد بگوييد بانيان جريان اصلاحات چه کساني بودند. چرا که بخش وسيعي از مردم و بچه‌هاي فعال سياسي در مراکز دانشگاه‌ها، مراکز فرهنگي و خيلي از صاحب نظران بودند که تفکري متفاوت با تفکرهاي سنتي داشتند. هر چند اين جريان از اول انقلاب بود و در زمان مجلس سوم با انشعاب مجمع روحانيون مبارز از جامعه روحانيت مبارز شکل روشن‌تري به خود گرفت و ميان دو تفکر خطي کشيده شد. لذا از همان اوايل پيدايش اين مجموعه، از همان ابتدا تا هم‌اکنون هيچ کسي مديريت نکرده بلکه با مکانيزم خود کنترلي از درون که احساس‌هاي مشترکي بوده، نسبت به مسائل بنابه شرايط اميد داشته و خود را مطابق با شرايط روز تطبيق مي‌داده است. تئوري‌هايي نيز که در مورد اين جريان اصلاحات گفته مي‌شود بيشتر فردي است. کساني که به‌عنوان صاحب نظر مطالبي مي‌نويسند يا خطوطي مي‌دهند بيشتر انفرادي است و مجموعه اين تفکرات، انديشه‌ها و تاثيرگذاري‌هايش روي جبهه اصلاحات حرکت‌هايي را شکل داده که در مقاطعي قدرت اجرائي و قوه مقننه را در دست گرفته‌اند و عملکردشان نيز ثبت و ضبط شده و مشخص است. بر اين نکته باز هم تاکيد مي‌کنم که جريان اصلاحات مديريت واحدي نداشته که بخواهند راهبرد را به کدام طرف ببرند يا نبرند. اتفاقاتي که در دهه اخير افتاده به‌خصوص از اتفاقات سال 88 و پس از آن، نوعي دگرديسي مديريت نشده با جهت نامشخص ديده مي‌شود. يعني مجموعه کساني که در جبهه اصلاحات بودند عملا به دو بخش تقسيم مي‌شوند. جرياني که بر تحول، بسط و توسعه دموکراسي تاکيد دارد و با قرائتي از قانون اساسي صف خود را از ساير اصلاح‌طلبان جدا کرده‌ است. بخش ديگر نيز در جريان اصلاحات همچنان نسبت به وضع موجود منتقدند و قرائت آنها از قانون اساسي با آنچه در جامعه رخ مي‌دهد متفاوت و اصرار دارند که در انتخابات مختلف شرکت کنند.

طي چند وقت گذشته بسياري به لزوم بازنگري در راهبردها، اصلاحلات ساختاري و ايجاد مانيفست و استراتژي جديد مطابق با مطالبات روز جامعه تاکيد داشته‌اند؛ با توجه به شکست اصلاح‌طلبان در انتخابات اخير اين موضوع را چگونه تحليل مي‌کنيد؟

در انتخابات اخير مجلس به خاطر غيررقابتي شدن اغلب حوزه‌ها، رويکرد مردم سرد و ميزان مشارکت افت کرد. با اين حال عده‌اي در مجموعه اصلاح‌طلبان بودند که ليست دادند و از ليست خود دفاع کردند؛ البته شکست خوردند و راي نياوردند که همين مساله به جريان اول اصلاح‌طلبان يعني آنهايي که تحول‌خواه بوده و دنبال اصلاح در امور هستند کمک مي‌کند. در اصل اين انتخابات شوکي به نفع آنها بود و به طور واضح نشان داد با همين مسيري که مي‌رويد، از ليست شما هم اقبالي نشد، چون رويکرد اشتباهي داشتيد. بنابراين 4 نفر که به‌عنوان شوراي سياستگذاري اصلاح‌طلبان وجود دارند نسبت به جريان اصلاحات تصميم‌گير نيستند که بگويند امروز مصوب مي‌کنيم و پس از اين اصلاحات با اين رويکرد پيش خواهد رفت. چرا که اصلاح‌طلبان اصولا حزب نيستند و شرايط موجود آنها را به سمت راديکال شدن پيش مي‌برد و محورهاي اين راديکال شدن شايد با راديکاليسم معمول متفاوت باشد. ممکن است اصلاح‌طلبان را به سمت نوعي پوست‌اندازي سوق دهد و حضورشان در بين مردم تحت عنوان چهره‌هاي راديکال‌تر باشد تا بتوانند مورد اقبال مردم قرار بگيرند و شايد هم به اپوزيسيون نزديک شوند. لذا يک پوست اندازي در حال رخ دادن است اما بدون مديريت و نقش خاص افراد که بگوييم فلان فرد يا مجموعه تصميم گرفتند اين کار را انجام دهند. شرايط تاريخي اينها را سمت پوست اندازي مي‌برد.

عده‌اي بر اين عقيده‌اند که گفتمان دهه 70 اصلاح‌طلبان ديگر در جامعه کارکرد ندارد و بايد بر مبناي مطالبات روز جامعه به نئواصلاح‌طلبي با سازوکارهاي جديدي روي بياورند؛ تحليل شما از اين گزاره چيست؟

من صددرصد با اين مساله موافقم؛ نه اينکه موافقت يا عدم موافقت ما تاثير داشته باشد يا حتي کسي بخواهد تصميم بگيرد. شرايط جامعه امروز تغيير کرده و انتظارات مردم از کنشگران سياسي عوض شده است. امروز نمي‌شود پشت ميز رياست نشست و از طرفي مواضع انتقادي گرفت. مردم اين دوگانگي را به هيچ وجه نمي‌پذيرند. اگر واقعا به اين نتيجه رسيدند که بايد اصلاحات صورت بگيرد بايد از خير خيلي چيزها گذشت و شيريني خيلي چيزها را واگذار کرد. از سوي ديگر در اصولگرايان نيز اين واقعيت وجود دارد که روش‌هاي سنتي در بين خود اصولگرايان نيز جواب نمي‌دهد. بالاخره بچه‌ها و نوه‌هاي اصولگرايان سنتي در دانشگاه‌ها هستند، با فضاهاي مجازي مرتبطند و حتي برخي در خارج از کشور زندگي مي‌کنند. لذا اينها نمي‌توانند جوابگوي اين بچه‌ها باشند. بنابراين به دنبال راه و پاسخ به چرايي مسائل هستند. حتي ممکن است يکسري آزادي‌هاي اجتماعي و ظاهري که رنگ نو بودن و تجدد دارد، به آنها تحميل شود و اين جريان نيز خارج از اين چارچوب نيست.

برخي فعالان سياسي معتقدند که انتخابات 98 به مثابه عبور مردم از اصلاحات و به حاشيه راندن اين جريان فکري بوده است؛ چه ميزان با اين رويکرد موافقيد؟

متاسفانه مد شده که هر از چندي ماجرايي راه مي‌اندازند و هر کسي از راه رسيد ضربه‌اي مي‌زند. جريان اصلاحات نيز در شرايط فعلي اين وضعيت را دارد. مخصوصا بخشي از اصلاح‌طلبان که هنوز در بدنه حاکميت هستند، مسئول و پاسخگوي اتفاقات نيز هستند. چرا که نمي‌توانند بگويند مثلا در بحث سياست خارجي کاري نمي‌توانيم انجام دهيم. خب؛ اگر نمي‌توانيد کاري کنيد بيرون بياييد چرا در دولت و مجلس ايستاده‌ايد؟ از اين جهت پاسخگويي سخت است و مردم طبيعتا از اين وضعيت ناراضي‌اند. اگر اصلاح‌طلبان بخواهند نقش اپوزيسيون را داشته باشند بازهم مردم از آنها عبور مي‌کنند کما اينکه اکنون نيز عبور کردند. اما بخش کيفي اصلاح‌طلبان راه خود را پيدا کرده و مباحث و سخنان خود را مطرح مي‌کنند و بسياري از اصلاح‌طلبان و روشنفکراني که در اين مجموعه بودند در اين مسير حرکت مي‌کنند. لذا اينها در حال زنده کردن اصلاح‌طلبي اصيل هستند و شايد اسم اصلاح‌طبي را نيز در آينده عوض کنند اما نوعي زندگي مجدد در اصلاح‌طلبان در حال شکل‌گيري است. البته آن اصلاح‌طلباني که بخواهند به روال سابق اين چند سال گذشته عمل کنند، مردم از آنها عبور خواهند کرد. به نظر من اصلاح‌طلبان بايد در جلوي صف مردم باشند. مطالبات مردم را به زبان بياورند و نه دو پهلو، بلکه شفاف حرف خود را بزنند.

بعضا مطرح مي‌شود رويگرداني از اصلاح‌طلبان بدين جهت است که آنها با وجود حضور در نهادهاي قدرت نمي‌توانند آنطور که بايد و شايد تاثيرگذار باشند؛ اين ناتواني را از جانب اصلاح‌طلبان مي‌دانيد؟

اصلاح‌طلباني که در مجموعه مديريت کشور فعاليت مي‌کنند توان تغيير ندارند. خيلي از اتفاقاتي که بايد در تحولات اجتماعي ما رخ دهد حذف بخشي از رويه‌ها، قواعد و فرايندهاست. کسي که خود در آن فرايند زندگي، کار و معاش مي‌کند نمي‌تواند خود را تغيير دهد و بايد آن را بخش عقيم اصلاحات نامگذاري کنيم اما بخش سرزنده اصلاحات کساني هستند که رويکردشان مورد استقبال مردم قرار مي‌گيرد.

انتقادات بسياري به شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان وارد مي‌شود و بسياري از اين نهاد تحت عنوان قيم يا تصميم‌گير نام مي‌برند. اساسا اين انتقادات را چطور مي‌بينيد و با اين رويه ادامه کار شوراي عالي را به‌صلاح مي‌دانيد؟

همانطور که قبل هم گفتم اصلاح‌طلبان حزب يا سازمان نيستند که شورايي بخواهد براي آنها تصميم‌گيري کند. شوراي عالي سياستگذاري شايد اسمش بيشتر از هدفش بوده است. يعني شورا بيشتر به‌خاطر انتخابات و عدم پراکندگي در آرا و تبليغات و... تشکيل شده که عملکردش در آن جهت مثبت بوده است. اما اين انتظار که تحت عنوان سياستگذاري و خط مشي دادن باشد، برخي که در اين شورا هستند قد و قواره چنين کاري را ندارند و اصولا اين وظيفه را نمي‌توان بر عهده آنها گذاشت. البته نه تنها اينها بلکه در شرايط فعلي هيچ شورا و مجموعه‌اي نمي‌تواند براي اصلاح‌طلبان سياستگذاري کند چرا که اصلاح‌طلبان بنا بر شرايط تاريخي خود بدون اينکه در جايي تصويب يا صورت جلسه کنند، مسير را تغيير مي‌دهند. بنابراين شوراي سياستگذاري به‌عنوان کار مقطعي انتخابات موفق بوده و در بقيه موارد ضرورتي نداشته و کاري هم نتوانسته انجام دهد. تغيير اين شورا هم هيچ چيزي را حل نمي‌کند يعني اگر بهترين آدم‌ها را در اين شورا قرار دهيد اصولا کاري از پيش نخواهند برد چون در مجموعه اصلاح‌طلبان تبعيت سازماني تعريف نشده است. در مجموعه اصلاحات هر حزبي مکانيزم خود را دارد و ده‌ها گروه سياسي، سازمان و... هستند که در درون خود رهبري، شورا و... دارند. اگر اصلاح‌طلبان روزي تبديل به حزبي فراگير مي‌شدند بله، شورا و کنگره‌اي مي‌توانست براي آنها تصميم‌سازي کند اما چون اين حالت وجود ندارد هيچ شورايي نمي‌تواند بالاي سر اصلاح‌طلبان تصميم‌گيري کند.

از ديدگاه شما نبايد هر چه زودتر شاهد شکل‌گيري اين حزب واحد کلي در جريان اصلاحات باشيم؟

من معتقدم در سال‌هاي آينده جبهه‌اي متفاوت‌تر با اصلاح‌طلبان فعلي شکل خواهد گرفت که حتي شايد در بين مسئولان حضور نداشته باشند اما تحولاتي در کشور را دنبال کند. آن زمان است که اين جريان با مرکزيت منسجم‌تري عمل مي‌کنند و شوراهايي آن را مديريت خواهند کرد و حتما اين اتفاق خواهد افتاد اما اين چيزي نيست که الان يک‌شبه عده‌اي بنشينند و بگويند که اين کار را مي‌کنيم. بايد زمان به جلو برود و شاهد خواهيم بود که اين اتفاق خواهد افتاد.

بسياري از تحليلگران معتقدند که شکست اصلاح‌طلبان در انتخابات 98 تلنگري بود تا آنها به اصل خود بازگردند، نهادهاي مردمي را تقويت کنند و به بازيابي سرمايه اجتماعي خود بپردازند؛ در اين راستا عمل اصلاح‌طلبان را چگونه تبيين مي‌کنيد؟

اصلاح‌طلبان اگر به تحولات سال‌هاي قبل نگاه مي‌کردند، بايد در 98 نيز اين احساس را مي‌داشتند که حتي اگر تمام اصلاح‌طلبان تاييد صلاحيت شوند مردم رويکرد موثري به آنها نخواهند داشت چون مجلسي تشکيل مي‌دادند که هيچ اختيار و تاثير خاصي نداشت. از اين رو مردم بيکار نيستند که صبح تا شب در صف راي بايستند تا مجلسي براي اصلاح‌طلبان تشکيل دهند. به نظر من شکست اصلاح‌طلبان بيش از رأي شکست فکري بود. اگر اصلاح‌طلبان رويکرد جدي‌تري به خود بگيرند که اين کار در حال شکل‌گيري است حتما رويکرد مردم به آنها مثبت خواهد بود. امروز هر کسي در مجموعه اصلاح‌طلبي بايد در گذشته خود بازبيني داشته باشد و اگر مي‌خواهد در صحنه حضور داشته باشد حتما بايد در کنار مردم با شعارهاي منطقي به وظايف خود عمل کند تا ان‌شاءا... اتحاد کشور حفظ شود و در آينده کشور به سوي پيشرفت حرکت کند.

با وجود تحولات جامعه در سال 1400 شانسي براي اصلاح‌طلبان قائل هستيد که بتوانند مستقلا موفقيتي در انتخابات رياست جمهوري حاصل کنند؟

با توجه به مثال مجلسي که زدم مردم سوال مي‌کنند اين مجلس چه نقشي خواهد داشت؟ در همين راستا مي‌توان گفت رئيس‌جمهوري که خواهد آمد چه نقشي در تصميم‌گيري در مسائل اساسي خواهد داشت؟ با اين حال اگر هم اصلاح‌طلبان در 1400 به موفقيت برسند نفر بعدي چه‌کار مي‌خواهد کند و چه کاري بهتر از آقاي روحاني انجام دهد؟ اين سوال مردم است که اصلاح‌طلبان نيز بايد بدان توجه کنند. بنابراين با توجه به اين موارد، فکر نمي‌کنم اصلاح‌طلبان شانس و اقبالي داشته باشند.

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز