خداداد: بلاژویچ کارهای نبود، صفایی فراهانی من را از تیم ملی دور کرد
روزنو :
پس عادت سر زدن هر روز به پدر چه میشود؟
آن که سر جایش است. مگر میشود یک روز به پدرم سر نزنم؟ هر روز به عشق دیدن پدر از منزل خارج میشوم ولی بعد از دیدن او به خانه برمیگردم. امیدوارم همه با رعایت نکات بهداشتی کمک کنیم زنجیره این بیماری هرچه زودتر قطع شود.
چند روز پیش با رضا چلنگر صحبت میکردیم و خاطرهای از جدایی شما از تیم ملی تعریف کرد و با حسرت میگفت اگر آن روز خداداد عزیزی عجله نمیکرد و دستش را بالا نمیآورد و به بلاژویچ نمیگفت نمیخواهم ادامه بدهم و میماند، به احتمال زیاد به جام جهانی ۲۰۰۲ صعود میکردیم. نظر خودتان چیست؟
اتفاقاً مطلب منتشر شده در خبرورزشی را به من هم رساندند ولی دقیقاً متوجه منظور رضا چلنگر نشدم. خیلی از آن زمان گذشته و شاید یک مقدار این طرف آن طرف شده باشد. من دستم را بلند نکردم بلکه روز بازی با صنعت متوجه شدم ۲۶ نفر به تیم ملی دعوت شدیم و در اردو حضور داریم ولی ۲۵ دست لباس آوردهاند!
یعنی فقط برای شما پیراهن و البسه تیم ملی نیاورده بودند؟
میتوانید از حاجی ابراهیمی مدیر تدارکات آن زمان تیم ملی بپرسید. بعدها گفتند خداداد به خاطر پیراهن شماره ۱۱ خودش که تن رحمان رضایی بوده، داد و بیداد راه انداخته و بلاژویچ هم او را انداخته بیرون و ساکش را هم پرت کرده و صد تا دروغ دیگر ساختند!
ولی پیراهن شماره ۱۱ را از رحمان رضایی گرفت و به شما داد. نداد؟
مشکل من یک پیراهن شماره ۱۱ نبود. وقتی ۲۵ دست پیراهن و لباس میآورند، اما شما را در نظر نمیگیرند، چه احساسی پیدا میکنید؟
از قبل هم ذهنیت داشتید؟
بله، من پس از جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه درخصوص پاداش فیفا حرف زدم و از فدراسیون پرسیدم آن پولها چه شد؟ حدود ۱۸ ماهی به تیم ملی دعوت نشدم و بعد از مدتها که بلاژویچ من را دعوت کرد، در اولین اردو و بازی دوستانه برای من لباس نیاوردند. یک احساسی درون من میگفت این ماجرا طبیعی و اتفاقی نبوده است.
و بلافاصله هم واکنش نشان دادید؟
من واکنش خاصی نشان ندادم. به رضا چلنگر گفتم میخواهم با بلاژویچ صحبت کنم. سه نفری نشستیم و بعد از آن که شام خوردیم به سرمربی کروات تیم ملی گفتم من نمیتوانم با شما کار کنم!
به همین صراحت؟!
دقیقاً به همین صراحت و رضا چلنگر هم مو به مو ترجمه کرد. بلاژویچ اول فکر کرد شوخی میکنم و خندید. به من گفت کجا میخواهی بروی؟ من تازه پلیمیکر خودم را پیدا کردم!
اتفاقاً رضا چلنگر هم همین حرف را زد.
خیلی هم خوب برخورد کرد، اما دوباره حرفم را تکرار کردم و او هم با خنده جواب داد که باشد! دفعه سوم رضا چلنگر حرف من را ترجمه کرد و خیلی دوستانه با بلاژویچ خداحافظی کردیم، اما فردای آن روز در رادیو مصاحبه کردند و گفتند سرمربی تیم ملی خداداد را بیرون و ساکش را پرت کرده است در حالی که ما خیلی دوستانه از هم جدا شدیم.
اما ما هم با رضا چلنگر موافقیم. اگر خداداد عزیزی در تیم ملی میماند، به احتمال زیاد به جام جهانی ۲۰۰۲ صعود میکردیم. خودتان چه فکری میکنید؟
مسئله فراتر از من و بلاژ بود. بلاژویچ کارهای نبود و از بالا دستور داده بودند خداداد عزیزی نباشد. بعدها آقای بهزاد کتیرایی و آقای فائقی خیلی مسائل پشت پرده را برایم توضیح دادند. برنامهریزی کرده بودند خداداد عزیزی از تیم ملی برود و یک بار که مثلاً ما را با آقای صفایی فراهانی آشتی دادند، رئیس وقت فدراسیون فوتبال گفت من میروم و مشکل تو با تیم ملی را حل میکنم، اما رفت که رفت!
نگفتید اگر خداداد عزیزی در آن تیم حضور داشت به جام جهانی ۲۰۰۲ صعود میکردیم یا نه؟
ببینید تیم ملی حدود ۱۰ بازی انجام داد و بعد هم رفت و برگشت با ایرلند که اگر خداداد عزیزی یک امتیاز هم برای تیم ایران میگرفت به جام جهانی صعود میکردیم. میدانید در این فوتبال با محبوبیت بازیکنان مشکل دارند. میخواستند بدون خداداد به جام جهانی صعود کنند که به مردم بگویند دیدید بدون خداداد هم صعود کردیم! من فقط یک پرسش ساده مطرح کردم که پاداشهای صعود به جام جهانی فرانسه چه شد؟ همین! همین حرف را زدم و از تیم ملی محروم شدم. هم تیم ملی ضرر کرد و هم خداداد عزیزی!
بسیار خوب، الان بحث محبوبیت شد میخواهیم از شما بپرسیم از ماجرای اخیر علی کریمی و امیر تتلو باخبرید؟
من خیلی با فضای مجازی رابطه خوبی ندارم ولی یک چیزهایی شنیدهام.
ظاهراً علی کریمی برای آرات حسینی پسر فوتبالیست و ۶ ساله ایرانی پست یا لایو نگذاشته و امیر تتلو هم متأسفانه علیه کریمی مطلب نوشت که هوادارانش به علی حمله کردند و از آن طرف هواداران جادوگر ایرانی هم به صفحه شخصی خواننده آن طرف آبی هجوم بردند و...
علی کریمی که نمیتواند جواب چند میلیون فالوور را بدهد یا لایو بگذارد. او را میشناسم و میدانم از این اخلاقها هم ندارد. به نظرم این کاری که پدر این پسر ۶ ساله ایرانی انجام میدهد، اصلاً به نفع آینده پسرش نیست.
چطور؟
من فوتبالیستهایی را میشناسم که عضو تیم ملی نوجوانان بودند، اما به جوانان یا امید و بزرگسالان نرسیدند. در همان رده ماندند. اینجا ایران است و خیلیها بوده و هستند که در سنین پایین استعدادهایی نشان دادهاند، اما زمین چمن فوتبال چیز دیگری است. شما میبینید طرف برج میلاد را روپایی میزند و بالا میرود. دوباره با توپ روپایی میزند و پایین میآید. آیا این افراد میتوانند بازیکن حرفهای فوتبال شوند؟ نه که نمیشوند. به نظر من وارد کردن این پسربچه داخل فضای مجازی و اینستاگرامی کردن این آرات حسینی قشنگ نیست و خیلی خطرناک است. این کارها جلوی پیشرفت این پسر را میگیرد. من با علی کریمی صحبت نکردم و نمیدانم ماجرا چیست، اما حتماً علی هم همین تفکر را داشته است که یک کودک خُردسال نباید وارد فضای مجازی شود. به نظرم کار درستی هم کرده که لایو نگذاشته، چون کار جالبی نیست.
در مشهد هم بازیکنی را میشناختید که استعداد زیادی داشت، اما به جایی نرسید؟
رضاداد برادر خودم! وقتی ۱۵ یا ۱۶ ساله بود فوق العاده تکنیکی و پا به توپ بود. رضاداد نه اینکه برادرم باشد، اما واقعاً همه چیز داشت و در پست هافبک تهاجمی بازی میکرد. دوپا بود و با هم در لیگ دسته سوم مشهد بازی میکردیم و وقتی به دسته بالاتر صعود کردیم رضاداد رفت خدمت سربازی و افتاد کردستان! ۲ سال فوتبال بازی نکرد و در پادگان پُست داد و وقتی برگشت، دیگر هرگز آن فوتبالیست قبلی نشد.
مدتی هم اگر اشتباه نکنیم در ابومسلم توپ زد؟
مدتی در ابومسلم بازی کرد، اما با آن رضادادی که من میشناختم خیلی فاصله داشت. یک سیب را که بالا بیندازی صد تا چرخ میخورد. اینجا که اسپانیا نیست اگر یک بچه ۶ ساله استعداد داشته باشد در آکادمی بارسا، ژاوی یا اینیستا شود. من خودم تازه از تیم امید معرفی شدم و علی دایی را میدانم نه در تیمهای ملی نوجوانان، جوانان و امید بازی کرد و به یکباره به تیم بزرگسالان دعوت شد.
الگوی فوتبالی خداداد عزیزی چه کسی بود. مارادونا را میدانیم و میخواهیم از داخلیها بپرسیم.
مارادونا که اعجوبه تاریخ بوده و دیگر هم روی دستش فوتبالیست نخواهد آمد. در میان فوتبالیستهای ایرانی من سبک بازی ناصر محمدخانی و مجید نامجومطلق را خیلی دوست داشتم. این دو الگوی من در فوتبال ایران بودند.
ولی مجید نامجو هافبک راست بود در حالی که ناصر محمدخانی مهاجم بود و سرعت و تکنیکش به شما میخورد. هرچند محمدخانی چپپا بود و شما راستپا؟
بله، ناصر محمدخانی یک مهاجم بینظیر بود. وقتی فرار میکرد هیچ مدافعی به گرد پایش نمیرسید و از تکنیک بالایی هم برخوردار بود. میتوانست هر خط دفاعی را ویران کند. مجید نامجو هم مثل آب خوردن دریبل میزد. من در کودکی این دو را خیلی دوست داشتم.
در میان بازیکنان نسل شما سبک بازی کدام فوتبالیست را میپسندیدید؟
بعد از ناصر محمدخانی مهاجمان خوبی همچون فرشاد پیوس، صمد مرفاوی، علیاصغر مدیروستا، ابراهیم تهامی، عادل حردانی و خیلیها آمدند. کمی بعدتر علی دایی، وحید هاشمیان و رضا عنایتی و... هم ظهور کردند. من علی دایی را کنار خودم دیدم و واقعاً فکر میکنم بهترین و گلزنترین مهاجمی بوده که در تیم ملی ایران بازی کرده است. علی یک گلزن مادرزاد بود و به راحتی گل میزد. الان هم فکر میکنم سردار آزمون یک مقدار شبیه علی دایی است و من را یاد او میاندازد.
همان سردار آزمون که گفتید شانسی به قطر گل زده و کلی جنجال شد؟!
سردار آن موقع خیلی جوان بود و من هم با او شوخی کردم. ضمن آنکه او در کارش تداوم نشان داد و این ارزشمند است. او میتواند یک علی دایی دیگر برای ما باشد به شرط آنکه از گلزنی و بازی در تیم ملی مثل علی سیر نشود.
در میان بازیکنان فعلی کدامیک شما را یاد خداداد عزیزی میاندازد؟
نمیدانم چه بگویم. من هم تکنیکی بودم و هم سرعت داشتم. وقتی با مدافع حریف کورس میگذاشتم، توپ را جلو میانداختم و مطمئن بودم میتوانم او را جا بگذارم. مهار بازیکنان سرعتی خیلی سختتر است.
بیشتر توضیح میدهید؟
هر بازیکنی یک خصوصیاتی دارد. یکی سرزن است و خوب هِد میزند و باید نزدیک به او و به اصطلاح توی بدنش بازی کنی و مهارش کنی. یا طرف دریبلزن است و اگر با فاصله از چنین بازیکنی بازی کنی، جلویش موفق میشود یا یکی دیگر شوتزن است و باید پا و بدنت را جلوی او بگذاری و... خلاصه آنکه برای کنترل هر بازیکنی تاکتیکی وجود دارد ولی بازیکنان سرعتی متفاوت و متمایز هستند. مثلاً من در میان بازیکنان فعلی مهدی ترابی را خیلی خوب دیدم. او هم تکنیکی و دریبلزن است و هم سرعت دارد. میتواند از این ویژگی خودش خیلی بهتر و بیشتر استفاده کند.
ما که از حرف زدن با شما خسته نمیشویم ولی به عنوان سؤال آخر میخواهیم بپرسیم نظر شما درخصوص تعطیلی یا برگزاری ادامه مسابقات لیگ برتر چیست؟
سلامتی مردم، ورزشکاران، مربیان و بازیکنان فوتبال از هر چیزی مهمتر است. من واقعاً نمیتوانم نظر خاصی بدهم، چون لیگهای اغلب کشورها در دنیا تعطیل شده و همه منتظرند ببینند فیفا چه تصمیمی میگیرد. ما هم باید منتظر باشیم و ببینیم فدراسیون جهانی فوتبال یا کنفدراسیون فوتبال آسیا چه تصمیمی میگیرند؟ در حال حاضر همه کشورها در بلاتکلیفی به سر میبرند و این فقط مخصوص به لیگ برتر ما نیست.
خداداد عزیزی هم از جمله فوتبالیستهای خوشمصاحبه کشورمان است. یک ستاره خاطرهانگیز که این بار به بهانه خاطره اخیر «رضا چلنگر» مترجم سابق میروسلاو بلاژویچ سرمربی پیشین تیم ملی کشورمان سراغش رفتیم. آقارضا چلنگر با حسرت از آن روزها تعریف کرد که اگر «خداداد عزیزی» عجله نمیکرد و در اردوی تیم ملی میماند، چه بسا ما به جام جهانی ۲۰۰۲ هم صعود میکردیم، اما او به خاطر اتفاقات بازی دوستانه با صنعت ناراحت شد و به بلاژویچ گفت:
«دیگر نمیتوانم ادامه بدهم و...!»
میخواستیم اصل موضوع را از خود خداداد عزیزی هم بپرسیم که صحبت به مسائل دیگری هم کشیده شد؛ از ماجرای اخیر علی کریمی و امیر تتلو بگیرید تا الگوهای خداداد در فوتبال ایران و سردار آزمون!
«دیگر نمیتوانم ادامه بدهم و...!»
میخواستیم اصل موضوع را از خود خداداد عزیزی هم بپرسیم که صحبت به مسائل دیگری هم کشیده شد؛ از ماجرای اخیر علی کریمی و امیر تتلو بگیرید تا الگوهای خداداد در فوتبال ایران و سردار آزمون!
با کرونا چه کار میکنید؟همان کاری که بقیه میکنند.
بیشتر در خانه هستیم و کمتر بیرون میرویم.
پس عادت سر زدن هر روز به پدر چه میشود؟
آن که سر جایش است. مگر میشود یک روز به پدرم سر نزنم؟ هر روز به عشق دیدن پدر از منزل خارج میشوم ولی بعد از دیدن او به خانه برمیگردم. امیدوارم همه با رعایت نکات بهداشتی کمک کنیم زنجیره این بیماری هرچه زودتر قطع شود.
چند روز پیش با رضا چلنگر صحبت میکردیم و خاطرهای از جدایی شما از تیم ملی تعریف کرد و با حسرت میگفت اگر آن روز خداداد عزیزی عجله نمیکرد و دستش را بالا نمیآورد و به بلاژویچ نمیگفت نمیخواهم ادامه بدهم و میماند، به احتمال زیاد به جام جهانی ۲۰۰۲ صعود میکردیم. نظر خودتان چیست؟
اتفاقاً مطلب منتشر شده در خبرورزشی را به من هم رساندند ولی دقیقاً متوجه منظور رضا چلنگر نشدم. خیلی از آن زمان گذشته و شاید یک مقدار این طرف آن طرف شده باشد. من دستم را بلند نکردم بلکه روز بازی با صنعت متوجه شدم ۲۶ نفر به تیم ملی دعوت شدیم و در اردو حضور داریم ولی ۲۵ دست لباس آوردهاند!
یعنی فقط برای شما پیراهن و البسه تیم ملی نیاورده بودند؟
میتوانید از حاجی ابراهیمی مدیر تدارکات آن زمان تیم ملی بپرسید. بعدها گفتند خداداد به خاطر پیراهن شماره ۱۱ خودش که تن رحمان رضایی بوده، داد و بیداد راه انداخته و بلاژویچ هم او را انداخته بیرون و ساکش را هم پرت کرده و صد تا دروغ دیگر ساختند!
ولی پیراهن شماره ۱۱ را از رحمان رضایی گرفت و به شما داد. نداد؟
مشکل من یک پیراهن شماره ۱۱ نبود. وقتی ۲۵ دست پیراهن و لباس میآورند، اما شما را در نظر نمیگیرند، چه احساسی پیدا میکنید؟
از قبل هم ذهنیت داشتید؟
بله، من پس از جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه درخصوص پاداش فیفا حرف زدم و از فدراسیون پرسیدم آن پولها چه شد؟ حدود ۱۸ ماهی به تیم ملی دعوت نشدم و بعد از مدتها که بلاژویچ من را دعوت کرد، در اولین اردو و بازی دوستانه برای من لباس نیاوردند. یک احساسی درون من میگفت این ماجرا طبیعی و اتفاقی نبوده است.
و بلافاصله هم واکنش نشان دادید؟
من واکنش خاصی نشان ندادم. به رضا چلنگر گفتم میخواهم با بلاژویچ صحبت کنم. سه نفری نشستیم و بعد از آن که شام خوردیم به سرمربی کروات تیم ملی گفتم من نمیتوانم با شما کار کنم!
به همین صراحت؟!
دقیقاً به همین صراحت و رضا چلنگر هم مو به مو ترجمه کرد. بلاژویچ اول فکر کرد شوخی میکنم و خندید. به من گفت کجا میخواهی بروی؟ من تازه پلیمیکر خودم را پیدا کردم!
اتفاقاً رضا چلنگر هم همین حرف را زد.
خیلی هم خوب برخورد کرد، اما دوباره حرفم را تکرار کردم و او هم با خنده جواب داد که باشد! دفعه سوم رضا چلنگر حرف من را ترجمه کرد و خیلی دوستانه با بلاژویچ خداحافظی کردیم، اما فردای آن روز در رادیو مصاحبه کردند و گفتند سرمربی تیم ملی خداداد را بیرون و ساکش را پرت کرده است در حالی که ما خیلی دوستانه از هم جدا شدیم.
اما ما هم با رضا چلنگر موافقیم. اگر خداداد عزیزی در تیم ملی میماند، به احتمال زیاد به جام جهانی ۲۰۰۲ صعود میکردیم. خودتان چه فکری میکنید؟
مسئله فراتر از من و بلاژ بود. بلاژویچ کارهای نبود و از بالا دستور داده بودند خداداد عزیزی نباشد. بعدها آقای بهزاد کتیرایی و آقای فائقی خیلی مسائل پشت پرده را برایم توضیح دادند. برنامهریزی کرده بودند خداداد عزیزی از تیم ملی برود و یک بار که مثلاً ما را با آقای صفایی فراهانی آشتی دادند، رئیس وقت فدراسیون فوتبال گفت من میروم و مشکل تو با تیم ملی را حل میکنم، اما رفت که رفت!
نگفتید اگر خداداد عزیزی در آن تیم حضور داشت به جام جهانی ۲۰۰۲ صعود میکردیم یا نه؟
ببینید تیم ملی حدود ۱۰ بازی انجام داد و بعد هم رفت و برگشت با ایرلند که اگر خداداد عزیزی یک امتیاز هم برای تیم ایران میگرفت به جام جهانی صعود میکردیم. میدانید در این فوتبال با محبوبیت بازیکنان مشکل دارند. میخواستند بدون خداداد به جام جهانی صعود کنند که به مردم بگویند دیدید بدون خداداد هم صعود کردیم! من فقط یک پرسش ساده مطرح کردم که پاداشهای صعود به جام جهانی فرانسه چه شد؟ همین! همین حرف را زدم و از تیم ملی محروم شدم. هم تیم ملی ضرر کرد و هم خداداد عزیزی!
بسیار خوب، الان بحث محبوبیت شد میخواهیم از شما بپرسیم از ماجرای اخیر علی کریمی و امیر تتلو باخبرید؟
من خیلی با فضای مجازی رابطه خوبی ندارم ولی یک چیزهایی شنیدهام.
ظاهراً علی کریمی برای آرات حسینی پسر فوتبالیست و ۶ ساله ایرانی پست یا لایو نگذاشته و امیر تتلو هم متأسفانه علیه کریمی مطلب نوشت که هوادارانش به علی حمله کردند و از آن طرف هواداران جادوگر ایرانی هم به صفحه شخصی خواننده آن طرف آبی هجوم بردند و...
علی کریمی که نمیتواند جواب چند میلیون فالوور را بدهد یا لایو بگذارد. او را میشناسم و میدانم از این اخلاقها هم ندارد. به نظرم این کاری که پدر این پسر ۶ ساله ایرانی انجام میدهد، اصلاً به نفع آینده پسرش نیست.
چطور؟
من فوتبالیستهایی را میشناسم که عضو تیم ملی نوجوانان بودند، اما به جوانان یا امید و بزرگسالان نرسیدند. در همان رده ماندند. اینجا ایران است و خیلیها بوده و هستند که در سنین پایین استعدادهایی نشان دادهاند، اما زمین چمن فوتبال چیز دیگری است. شما میبینید طرف برج میلاد را روپایی میزند و بالا میرود. دوباره با توپ روپایی میزند و پایین میآید. آیا این افراد میتوانند بازیکن حرفهای فوتبال شوند؟ نه که نمیشوند. به نظر من وارد کردن این پسربچه داخل فضای مجازی و اینستاگرامی کردن این آرات حسینی قشنگ نیست و خیلی خطرناک است. این کارها جلوی پیشرفت این پسر را میگیرد. من با علی کریمی صحبت نکردم و نمیدانم ماجرا چیست، اما حتماً علی هم همین تفکر را داشته است که یک کودک خُردسال نباید وارد فضای مجازی شود. به نظرم کار درستی هم کرده که لایو نگذاشته، چون کار جالبی نیست.
در مشهد هم بازیکنی را میشناختید که استعداد زیادی داشت، اما به جایی نرسید؟
رضاداد برادر خودم! وقتی ۱۵ یا ۱۶ ساله بود فوق العاده تکنیکی و پا به توپ بود. رضاداد نه اینکه برادرم باشد، اما واقعاً همه چیز داشت و در پست هافبک تهاجمی بازی میکرد. دوپا بود و با هم در لیگ دسته سوم مشهد بازی میکردیم و وقتی به دسته بالاتر صعود کردیم رضاداد رفت خدمت سربازی و افتاد کردستان! ۲ سال فوتبال بازی نکرد و در پادگان پُست داد و وقتی برگشت، دیگر هرگز آن فوتبالیست قبلی نشد.
مدتی هم اگر اشتباه نکنیم در ابومسلم توپ زد؟
مدتی در ابومسلم بازی کرد، اما با آن رضادادی که من میشناختم خیلی فاصله داشت. یک سیب را که بالا بیندازی صد تا چرخ میخورد. اینجا که اسپانیا نیست اگر یک بچه ۶ ساله استعداد داشته باشد در آکادمی بارسا، ژاوی یا اینیستا شود. من خودم تازه از تیم امید معرفی شدم و علی دایی را میدانم نه در تیمهای ملی نوجوانان، جوانان و امید بازی کرد و به یکباره به تیم بزرگسالان دعوت شد.
الگوی فوتبالی خداداد عزیزی چه کسی بود. مارادونا را میدانیم و میخواهیم از داخلیها بپرسیم.
مارادونا که اعجوبه تاریخ بوده و دیگر هم روی دستش فوتبالیست نخواهد آمد. در میان فوتبالیستهای ایرانی من سبک بازی ناصر محمدخانی و مجید نامجومطلق را خیلی دوست داشتم. این دو الگوی من در فوتبال ایران بودند.
ولی مجید نامجو هافبک راست بود در حالی که ناصر محمدخانی مهاجم بود و سرعت و تکنیکش به شما میخورد. هرچند محمدخانی چپپا بود و شما راستپا؟
بله، ناصر محمدخانی یک مهاجم بینظیر بود. وقتی فرار میکرد هیچ مدافعی به گرد پایش نمیرسید و از تکنیک بالایی هم برخوردار بود. میتوانست هر خط دفاعی را ویران کند. مجید نامجو هم مثل آب خوردن دریبل میزد. من در کودکی این دو را خیلی دوست داشتم.
در میان بازیکنان نسل شما سبک بازی کدام فوتبالیست را میپسندیدید؟
بعد از ناصر محمدخانی مهاجمان خوبی همچون فرشاد پیوس، صمد مرفاوی، علیاصغر مدیروستا، ابراهیم تهامی، عادل حردانی و خیلیها آمدند. کمی بعدتر علی دایی، وحید هاشمیان و رضا عنایتی و... هم ظهور کردند. من علی دایی را کنار خودم دیدم و واقعاً فکر میکنم بهترین و گلزنترین مهاجمی بوده که در تیم ملی ایران بازی کرده است. علی یک گلزن مادرزاد بود و به راحتی گل میزد. الان هم فکر میکنم سردار آزمون یک مقدار شبیه علی دایی است و من را یاد او میاندازد.
همان سردار آزمون که گفتید شانسی به قطر گل زده و کلی جنجال شد؟!
سردار آن موقع خیلی جوان بود و من هم با او شوخی کردم. ضمن آنکه او در کارش تداوم نشان داد و این ارزشمند است. او میتواند یک علی دایی دیگر برای ما باشد به شرط آنکه از گلزنی و بازی در تیم ملی مثل علی سیر نشود.
در میان بازیکنان فعلی کدامیک شما را یاد خداداد عزیزی میاندازد؟
نمیدانم چه بگویم. من هم تکنیکی بودم و هم سرعت داشتم. وقتی با مدافع حریف کورس میگذاشتم، توپ را جلو میانداختم و مطمئن بودم میتوانم او را جا بگذارم. مهار بازیکنان سرعتی خیلی سختتر است.
بیشتر توضیح میدهید؟
هر بازیکنی یک خصوصیاتی دارد. یکی سرزن است و خوب هِد میزند و باید نزدیک به او و به اصطلاح توی بدنش بازی کنی و مهارش کنی. یا طرف دریبلزن است و اگر با فاصله از چنین بازیکنی بازی کنی، جلویش موفق میشود یا یکی دیگر شوتزن است و باید پا و بدنت را جلوی او بگذاری و... خلاصه آنکه برای کنترل هر بازیکنی تاکتیکی وجود دارد ولی بازیکنان سرعتی متفاوت و متمایز هستند. مثلاً من در میان بازیکنان فعلی مهدی ترابی را خیلی خوب دیدم. او هم تکنیکی و دریبلزن است و هم سرعت دارد. میتواند از این ویژگی خودش خیلی بهتر و بیشتر استفاده کند.
ما که از حرف زدن با شما خسته نمیشویم ولی به عنوان سؤال آخر میخواهیم بپرسیم نظر شما درخصوص تعطیلی یا برگزاری ادامه مسابقات لیگ برتر چیست؟
سلامتی مردم، ورزشکاران، مربیان و بازیکنان فوتبال از هر چیزی مهمتر است. من واقعاً نمیتوانم نظر خاصی بدهم، چون لیگهای اغلب کشورها در دنیا تعطیل شده و همه منتظرند ببینند فیفا چه تصمیمی میگیرد. ما هم باید منتظر باشیم و ببینیم فدراسیون جهانی فوتبال یا کنفدراسیون فوتبال آسیا چه تصمیمی میگیرند؟ در حال حاضر همه کشورها در بلاتکلیفی به سر میبرند و این فقط مخصوص به لیگ برتر ما نیست.