شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه بهگونهای است که همه انتقادات و اعتراضات به روندها، رویکردها و عملکردها به سمت و سوی دولت نشانه میرود و همگان از مردم عادی گرفته تا سیاسیون، احزاب، گروه ها و... روحانی و مردانش را مقصر شرایط فعلی میدانند. این در حالی است که اگر بخواهیم به صراط عدالت به ساحت سیاست و حواشی آن در کشورمان بنگریم شاهد خواهیم بود که این فقط دولت نیست که مقصر شرایط موجود است بلکه عوامل متعددی از عوامل بیرونی چون تحریمها گرفته تا برخی اختلافات و مسائل درونی دست به دست هم داده تا این شرایط بهوجود آید. در شرایطی که کرونا باعث شده تا موقتا اختلافات سیاسی، انتقادات به عملکردها و... کم شود برخی معتقدند که بهتر است از این فرصت برای اتحاد، انسجام و همدلی استفاده کرد تا در یک ساختار واحد و منسجم بر مشکلات فائق آئیم. اگر هم مشکلاتی از قبیل عدم کارآمدی در برخی از بخشها وجود داشت کمک کنیم تا کارآمدی تقویت شود. انتخابات مجلس یازدهم گرچه حداقلی اما برگزار شد و اکنون همه انتظار دارند که مجلس یازدهم بتواند همچون مجلس دهم دولت را یاری، همراهی و همزمان بر عملکردش نظارت کند. آنچه مشخص است بدون همکاری و هماهنگی قوا، دستگاهها و نهادهای مختلف نمیتوان از مشکلات عبور کرد و این عبور عزم و وحدت ملی میخواهد. برای بررسی شرایط جامعه، انتقادات به عملکرد دولت، نحوه عملکرد مجلس، مجلس مجازی و آنچه در ساحت سیاست ایران میگذرد، با غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی رئیس فراکسیون مستقلین و نماینده رشت در مجلس به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
به گزارش روز نو :انتقادات بسياري به دولت و نحوه عملکردش در حوزههاي مختلف وارد ميشود؛ اساسا عملکرد دولت را چگونه ارزيابي ميکنيد و اشکال کار را در کجا ميدانيد؟
من معتقدم دولت خيلي با تاخير تصميم ميگيرد يعني يک فرايند تصميمسازي را طي ميکند و سپس به تصميمگيري ميرسد لذا بسيار کند و بيش از حد محافظهکاري ميکند و چه بسا در کشوري مثل ايران که در حال توسعه و پيشرفت است واقعا در جاهايي نياز داريم که سريعتر و صريحتر تصميم گرفته شود. در کرونا ديديم که تمام تصميمات خوب با تاخير دوهفتهاي انجام شد که وقتي زمان از دست رفت ديگر فايدهاي ندارد و اثر خود را از دست ميدهد. نه به آقاي احمدينژاد که گاه بدون مشورت و فيالبداهه قانون وضع ميکرد و دستور ميداد و نه به اين دولت که آنقدر مسائل را در مراحل و پيچ و خم کارشناسي مياندازد که اثر کار از بين ميرود. اگر بخواهم ارزيابي خودم از دولت را بهصورت خلاصه بيان کنم، ميگويم دولت متاخر در تصميمگيري! برش در اين دولت ضعيف است و گويا نميبرند و دولت نيروي برندهاي ندارد. اين عدم برندگي نيز ناشي از روحيه محافظهکاري است که بر همه عوامل تاثيرگذار است و ميخواهد همه را داشته باشد و راضي نگه دارد. هر چند برخي ميگويند کندي دولت از پيربودن است که شايد يکي از عوامل است اما من صرفا پير و خستهبودن دولت را دليل اصلي نميبينم. وجه غالب دولت محافظهکاري است. البته محافظهکاري فينفسه بد نيست اما افراط در اين امر است که مشکل ايجاد ميکند. در 4 سال اول دولت آقاي روحاني شانسي آورد که دولت اوباما در آمريکا روي کار بود. دولت اوباما براي ما فرصت بود که دلواپسان اجازه ندادند از اين شانس استفاده کنيم. اوباما خيلي عاقلتر از ترامپ بود و واقعا من فکر ميکنم در زمان اوباما يک فرصت طلايي را از دست داديم. دنيا با آمدن آقاي روحاني به سمت کاهش تنش، ارتباطات و... تمايل پيدا کرد و يک اقبالي ايجاد شد. شايد اکنون که فکر ميکنم ميگويم که همه استفادهها را از آن مقطع نبرديم. کاهش تنش خارجي در 4 سال اول خيلي کم بود. کما اينکه وقتي دلواپسان ديدند که کاهش تنش خارجي يکي از عوامل موفقيت دولت محسوب ميشود شروع به افزايش تنشها کردند. من فکر ميکنم 4سال اول فرصتهايي چه در داخل و چه در خارج براي دولت بهوجود آمد و آن راي و اجماعي که براي آقاي روحاني ايجاد شد و در جامعه اميدواري پديدار شد، عقلاي جريان مقابل نيز صلاح نديدند که مقابلش بايستند. چون آن زمان ديگر مقابل دولت روحاني نبودند بلکه مقابل مردم بودند. لذا عقلايشان نيز روبهروي مردم نايستادند و ظاهرا همراهي کردند. من براي موفقيت مجلس يازدهم دعا ميکنم نه اينکه بخواهم نقش آدم خوب را بازي کنم بلکه نتيجه مجلس خوب و دولت خوب به مردم ميرسد. سياسيون ما در عالم سياست بزرگ نشدند و فقط اسمها بزرگ شد و نه افراد. البته آدمهاي بزرگي داشتيم که در گذشتند و برخي در خلوت نشستهاند. من توانم بگويم احمد توکلي، صادق زيباکلام، علي مطهري آدمهاي بزرگ سياسياند، چراکه از خيلي از چيزها گذشتند و خيلي از چيزها براي اينها حل شده است. البته يکسري افراد داريم که بزرگ نشدند قصد توهين ندارم اما وقتي اخبار آقاي ضرغامي يا گاه صحبتهاي آقاي قاليباف را ميبينم، نگران ميشوم. باور کنيد من آقايان قاليباف، احمدينژاد، روحاني، رئيس دولت اصلاحات را سرمايههاي کشور ميدانم. افراد موقعي سرمايههاي واقعي هستند که در مواقع ضروري بر اساس مصالح عمومي عمل کنند و از حزب و جناح و گروه به خاطر منافع ملي بگذرند.
با اينکه برخي معتقدند دولت دوم آقاي روحاني پير و کند است اما در دولت اول شاهد عملکرد به مراتب بهتري بوديم اين مساله ناشي از چيست و چرا اين چابکي در دولت دوم بهوجود نيامد؟
من دو سال اول به دولت اصرار داشتم که بايد از افراد کارکشتهاي مثل آقايان زنگنه و ظريف استفاده کند اما بعد از دو سال به اين مورد اصراري نداشتم چون آنقدر عقب بوديم که فرصت کارگاه آموزشي براي دولتمردان نداشتيم. ما آدمهايي ميخواستيم مثل آقاي زنگنه در وزارتخانه که سريعا اقدام کند. شما عملکرد آقاي زنگنه را در 72 ساعت اول در وزارت نفت ببينيد که از بدو ورود دستورات را صادر کرد. چرا که شناخت داشت، بلد بود و کار را سوار بود اما فقط تا دو سال خوب بود پس از آن نبايد ادامه ميداد. البته نه فقط آقاي زنگنه خيلي از وزراي ديگر نيز به همين صورت. 4 سال اول نياز داشتيم که افراد کارکرده، حرفهاي سابقهدار مطلع و شناخت داشته بياوريم بر مسند کار بگذاريم که با يک اشاره کار را حل کنند. اما پس از آن بايد از جوانان، افراد با انگيزه و توانمندي بالا و پر تحرک استفاده ميکرديم. حال هر زمان به جوان اشاره ميکنيم همه اذهان به سمت آقاي آذري جهرمي ميرود. آذري جهرمي براي ما خيلي عزيز است اما يکي از دهها جواني بود که براي دولت انتخاب شد و اين کار بايد تکرار ميشد. دولت آقاي روحاني متهم به خستگي، پيري و کندي است که برخي درست است و بايد مغز تصميم گيرنده و اعضا و جوارح متحرک و قوي ميآورد.
برخي معتقدند با اتفاقات گوناگوني که در 6ماهه دوم سال گذشته رخ داد جوي از نااميدي، کاهش اعتماد عمومي و ريزش سرمايه اجتماعي به وقوع پيوست که شايد يکي از علل کاهش مشارکت مردم در انتخابات گذشته نيز بود؛ اساسا چگونه بايد از اين شرايط عبور کرد؟
براي توسعه کشور حتي در مسائل اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي نياز به توسعه سياسي داريم. لازمه توسعه سياسي شادابي و نشاط سياسي است. شادابي و نشاط سياسي خود را در انتخابات نشان ميدهد. اما صادقانه بگويم نرسيدم به اينکه برخي ارکان از مجلس يازدهم به بعد دنبال شادابي و نشاط سياسي باشد و تجارب تلخي که در برخي مقاطع اتفاق افتاده به تناسب همان خيلي بهدنبال شادابي و نشاط سياسي و مشارکت بالاي اجتماعي نيستند و طبيعتا کار را با همان حداقلها پيش ميبرند. مردم در انتخابات گذشته به اين نتيجه رسيدند که نتيجه کافي نميگيرند. آنهايي که آمدند مردم را نااميد کنند بر طبل نااميدي کوبيدند و بزرگنمايي کرده و يکسري واقعيتها را نيز علم کردند بدانند که خدمتي به کشور نکردند. من اعتقاد دارم جريان اصلاحات از سال 76 به بعد بخش اعظمي از مردم را در پاي انقلاب نگه داشت و سلطنتطلبها و منافقين را نااميد کرد. اين جريان نشان داد که ميتوان در کشور ماند، انقلاب، جمهوري اسلامي، نظام و قانون اساسي را دوست داشت و به اصلاحات نيز معتقد بود. من فکر ميکنم رئيس دولت اصلاحات خدمات خيلي خوبي براي کشور انجام داده ولي برخي قدر ندانستند و برخي نيز اصلا اين چيزها را قبول ندارند و شعارزدگي تمام مغز اينها را پر کرده است. اين را ظلم و جفا ميدانم که گروهها و جريانات سياسي تشييع جنازه عظيم و گسترده شهيد سپهبدسليماني را به نام خود بزنند. من خودم پس از نماز صبح از ميدان فردوسي پياده حرکت کرده و در مراسم تشييع شرکت کردم چون امنيتم را مديون سردار سليماني هستم. امثال من هم خيلي زياد است و مردم با همه پوششها آمدند اما برخي متاسفانه اينها را مصادره به مطلوب ميکنند. گروههاي سياسي ما اخلاق حرفهاي سياسي ندارند و ميگويند چون ما گفتيم مردم آمدند در حالي که اصلا اينگونه نيست اگر اينها نميگفتند نيز مردم ميآمدند.
با توجه به اينکه کمتر از 3 ماه به پايان مجلس دهم باقي است اجمالا عملکرد مجلس را چگونه ميبينيد؟
من از اين فرصت استفاده کنم و بگويم که اي مجلس يازدهميها؛ تاکنون هر چه شعار داديد بس است، بيش از اين ديگر شعار ندهيد. مجلس به حدي خطوط قرمز دارد که نميتواند در بزنگاهها کاري کند. يک قانون اساسي، دوهزار تا سياستهاي ابلاغي، مجمع تشخيص نظام و... وجود دارند که با اين وضع مجلس چندان کار خاصي نميتواند، انجام دهد. کلا در پارهاي امور بايد تغييراتي انجام شود زيرا با اين وضعيت مجلس کارايي مدنظر را در حد مطلوب نخواهد داشت. نهايت امرسوال ، بازخواست و نظارت است.
شايد عمده انتقاداتي که به مجلس دهم شده و ميشود در خصوص بحث افزايش قيمت بنزين بوده که بسياري معتقدند مجلس منفعل عمل کرد، ارزيابي شما چيست؟
من اينهمه سوبسيد پرداخت کردن را عدالت نميدانم و دولت در اين مساله در محافظهکاري قرار گرفت. دولت بايد به تدريج همانطور که قول داده بود حذف و کاهش يارانه را انجام ميداد و مطابق ماده 7 تامين اجتماعي را پي ميگرفت. در 4 سال اول اقدامي نکردند که من خودم از اين امر ناراحتم و احساس ميکنم که دولت هواي راي خود را براي 4 سال دوم نگه داشت. در 4 سال دوم در جلسات کميسيون تلفيق ارقام بالايي مثل همين 3هزار تومان يا 5 هزارتومان به ميان آمد. من اولين باري که سال قبل گفتوگو کردم، گفتم که بنزين ميخواهد 5هزار تومان شود و دولت و کميسيون انرژي تکذيب کرد. مستند گفته بودم و بعد هم آمدم و گفتم که ميتوانم بگويم در جلسات دولت هر وزيري چه گفت و به اين حد اطلاعات ريز دارم. البته من نميگويم قيمت بنزين افزايش پيدا نکند اما به تدريج اگر ميشد عددي نبود و مردم کمکم عادت ميکردند و خوب بود. نه اينکه درآمد حاصل را دوباره به مردم بدهيم. ما ماده 7 را داريم. دولت بايد تامين اجتماعي را تشکيل دهد و کشور تامين اجتماعي ندارد. به هر صورت در مجلس يک مرتبه اعلام شد که با قيمت بنزين مخالف هستيم. شلوغيهاي پس از ماجراي بنزين نيز نشان داد که حرف مجلس درست بود.
با تعطيلي مجلس انتظار ميرفت که نمايندگان در بستر اينترنت بتوانند فعاليتهاي خود را با تشکيل مجلس مجازي پيش ببرند اما چندان استقبالي از اين مساله صورت نگرفت، هر چند برخي معتقدند نمايندگان چون در دور بعدي حضور ندارند تمايلي به حضور در مجلس ندارند.
خدا را شاهد ميگيرم که خود من اکنون که مجلس تعطيل است بيشتر در معذوريت هستم. استانداري يک جلسه ميگذارد و پيغام ميدهد من در جلسه شرکت ميکنم که مبادا اينگونه فکر شود که اينها چون نيستند نميآيند. همکاراني که ميشناسم نيز اينگونهاند. شايد اگر راي ميآورديم ميگفتيم کرونا است، نميرويم اما اکنون معذورات ما بيشتر است. در مورد مجلس آنلاين نيز اقدام خوبي بود اما دولت الکترونيک بايد بيشتر تقويت شود. البته دولت هم در مورد دولت الکترونيک برنامههاي خوبي داشت اما رها کرد. بهترين برنامهها را در دولت اصلاحات داشتيم و همين دولت الکترونيک در آن زمان بود که آقاي احمدينژاد زمين گذاشت. ما انتظار داشتيم آقاي روحاني اين مساله را ادامه دهد که نکرد. از طرف ديگر زيرساختها ضعيف است وگرنه من همواره ارتباط مجازي با مجلس داشتم و اين حس را ندارم که نيستند. البته يک مشکل اساسي نيز وجود دارد ما که الان صلاحيت نداريم اگر راي دهيم راي ما کجا ميرود؟ خودمان هم نميدانيم چگونه است! تا 7 خرداد صلاحيت داريم و پس از آن صلاحيت نداريم! مسئولان امر بگويند که اين مساله از لحاظ قانوني و اخلاق اجتماعي چگونه است. ميتوان گفت که شما از امروز صلاحيت نداريد و از اين لحظه به بعد معزول هستيد اما مشخص نيست که مسائل چگونه است.
با توجه به شرايط فعلي جامعه نحوه رويکرد مجلس يازدهم را با توجه به ديدگاههاي حاکم بر آن در تعامل با دولت چگونه ميبينيد؟
اين مساله بستگي به رفتار مجلس يازدهم دارد. البته واقعا آدم وقتي برخي از اسامي را نيز ميبيند اميدوار ميشود و اينطور نيست که نتوان اميدي داشت. من از عقلاي مجلس يازدهم ميخواهم فارغ از شعارهاي تندي که دادند با دولت تعامل کنند. تجربه من ميگويد که کشور نه پذيرش دعوا و نه شرايط تنش را دارد. اگر مجلس يازدهم روحيه تعامل با دولت را پيش بگيرد، بهتر است.
ارمان ملی