پدرم وقتی مرا با خواستگار جوان در خیابان دید کاری کرد که از ترس فرار کردم | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۷:۲۰
کد خبر: ۴۱۹۳۲۴
تاریخ انتشار: ۱۶:۰۰ - ۰۳ فروردين ۱۳۹۹

مشکل زندگی ما اخلاق تند پدرم است.او سر کوچکترین مساله ای به هم می ریزد و با مادرم دعوا می کند. اگرچه خیلی زود پشیمان می شود و معذرت خواهی می کند.

من که دختر بزرگ خانواده هستم از این وضعیت خسته شده بودم. وقتی همکلاسی هایم را می دیدم چقدر شاد و خندان هستند دلم می گرفت. یکی از دوستانم برایم تعریف می کرد خواهرش با پسری آشنا شده و ازدواج کرده است . تحت تاثیر این حرف ها در فضای مجازی با پسری ارتباط برقرار کردم. این پسر باخانواده اش به خواستگاری ام آمد. اما پدرم پس از تحقیقاتی که انجام داد جواب منفی داد . می گفت این پسر به درد تو نمی خورد و مثل این که قبلا معتاد بوده و به همین خاطر هم همسرش را طلاق داده است. من به نظر پدرم احترام گذاشتم و ارتباطم را با این پسر قطع کردم. اما آن روز بیرون رفتم تا چند دکمه بخرم،کارم تمام شد و می خواستم به خانه برگردم که پسر جوان سر راهم سبز شد. آمده بود و می گفت می خواهد با دختر دیگری ازدواج کند و ... . جواب سر بالا دادم و فقط گفتم دنبال سرنوشت خودش برود. در این لحظه پدرم سررسید. او که فکر می کرد قرار ملاقات گذاشته ایم با پسر جوان دست به یقه شد. من هم از ترس پا به فرار گذاشتم و به خانه خاله ام رفتم.

پدرم بعد از این ماجرا ناراحت و عصبی به خانه می رود و وقتی می بیند هنوز برنگشته ام کمد وسایلم را به هم می ریزد . او با دیدن گوشی تلفن همراه که مادرم برایم خریده بود دیگر نمی تواند خودش را کنترل کند و ... .

این ماجرا داشت بیخ پیدا می کرد که با پیشنهاد خاله ام آمدیم تا از خانم دکتر کمک بگیریم.

با صحبت های خانم مشاور چند سوال در ذهنم به وجود آ مد که فکر می کنم اگر پاسخی برای آن پیدا کنیم مشکلات مان حل می شود. اول این که چرا من و پدر و مادرم با وجود علاقه به همدیگر نمی توانیم دوستانه صحبت کنیم و به همدیگر اعتماد داشته باشیم؟.سوال دیگر هم این که چرا حرف دل مان را راحت و بی دغدغه به هم نگفتیم ،من نمی خواهم روی حرف پدرم ،چیزی بگویم یا احترامش را زیر پا بگذارم .

نظر کارشناس:

مریم احمدی منش، روانشناس و مشاور خانواده در مصاحبه با خبرگزاری رکنا گفت:

مریم احمدی منش

معمولا رنجی که در روابطمان به بار می آید، مکافات نابلدی خود ماست، از جمله نابلدی «مهارت های ارتباطی» .

خوب است «ت» های ویرانگر رابطه را بشناسیم:

۱-ترس ۲-تهدید ۳-تهمت ۴-توهین ۵-تنفر

اینها مانند ویروسهایی هستند که اگر به درون هر رابطه ای نفوذ کند، آن را تضعیف می کند.

خانواده باید فضای امن گفت‌وگو، شادی، آرامش، صمیمیت، احترام و اعتماد باشد.

پرخاشگری و نبود کنترل خشم هم که با این پنج «ت» همپوشانی زیادی دارد، چه از نوع فیزیکی باشد، چه از نوع کلامی، ارتباط سالم را به شدت به خطر می اندازد.

همه ما آدمها نیازهایی داریم، مثل محبت، توجه، امنیت روانی، استقلال و... اما روشی که ما انتخاب می کنیم تا انواع نیازهایمان را ارضا می کنیم، ممکن است با یکدیگر متفاوت و گاهی ناموثر و اشتباه باشد و درنتیجه نتایج مطلوبمان را به بار نیاورد.

«مراقبت و محافظت» که یکی از وظایف و هم‌چنین یکی از نشانه های یک خانواده و رابطه موفق است، فرق دارد با «کنترلگری» و قوانین سختی که هیچ نشانی از درک متقابل در آن نباشد.

مریم احمدی منش، عضو سازمان نظام روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران در ادامه گفت:

«زبان مبهم» نیز یکی دیگر از دلایل مشکلات ارتباطی است.

متاسفانه در بسیاری از مشاجرات شاهد آنیم که «پیام رسانی ناقص» اتفاق می افتد و فردی که به طور مثال هدفش امنیت رابطه است، به خاطر گفتگوی ناشیانه، زبان مبهم و عدم بیان خواسته ها و انتظارات به طور صریح و صحیح، اوضاع را بیشتر خراب می کند!

مریم احمدی منش در ادامه به چند توصیه برای بهبود «پیام‌رسانی کامل» و رفع سوءتفاهمات اشاره کرد:

۱-زمان و مکانی را برای گفتگو انتخاب کنید که هر دو تسلط هیجانی دارید(در اوج ناراحتی و عصبانیت حرف نزنید و آن را به زمان مناسب تری موکول کنید)

۲-رفتار یا رویدادی که باعث رنجش شده را به صورت عینی توصیف کنید(وقتی که این اتفاق افتاد و دیدم که اینطور شد...)

۳-احساس خودتان را به صورت شفاف با جمله ای که با «من» شروع می شود و نه با «تو» ، ابراز کنید(وقتی این کار را کردی، «من» خیلی ناراحت شدم، نه اینکه «تو» قصد رنجش مرا داشتی یا «تو» خیلی بی ملاحظه هستی)

۴-فکر پشت احساس خودتان را بیان کنید(باعث شد من فکر کنم دوستم نداری یا فکر کنم داری با من لجبازی می کنی)

۵-مسئولیت فکر و احساس خودتان را قبول کنید و به طرف مقابل هم فرصت دهید تا او هم حرفهایش را بزند و ارتباط را کامل کند(فکر و احساس من این طور بوده، البته شاید تو واقعا با انجام این کار قصد ناراحتی من را نداشتی و اینطور نبوده که من فکر کردم، نظر تو چیست؟)

برچسب ها: پدرم ، خواستگار جوان
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز