رئیسجمهور ترکیه شکستهای بینالمللیاش را در داخل پیروزی معرفی میکند!
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: دکتر رحمان قهرمان پور معتقد است: «آهنگ توسعه اقتصادی که از 2002 تا 2014در ترکیه، نگاهی امیدوارانه به آینده را ترسیم میکرد دقیقاً از فردای کودتای 15 و 16 ژوئیه ی 2016 به بعد رو به کندی گذاشته است و بخشی از معرکه گرفتنهای منطقهای اردوغان به این دلیل است که بتواند سرپوشی قابل قبول بر ضعفهای اقتصادی و عقب افتادگیهای اقتصادی برای ارائه به افکار عمومی پدید آورد اما نمیتوان از این مسئله به سادگی عبور کرد که ترکیه، پیش و پس از کودتای نافرجام 2016 دچار تغییراتی اساسی شد.»
>در تحلیلهای سیاسی نباید احساسی بود!
به گزارش روزنو :قهرمانپور ضمن اشاره به موضوعی بسیار مهم یعنی پرهیز از احساسی شدن در ارائه ی تحلیلهای سیاسی خاطرنشان میکند: «باید دید ترکیه به دنبال چه اهدافی است؟ یعنی باید یک تصویر کلی و یک تابلوی تمام قد از ترکیه، رفتارهای ترکیه و اهدافی که به دنبال آن است در پیش رو داشته باشیم واگرنه نمیتوانیم تحلیل دقیق و صادقانهای از برنامهها، رفتارها و اهداف این کشور مهم منطقهای و بین المللی ارائه دهیم.»
این تحلیلگر مسائل بین المللی میافزاید: «به طور طبیعی ممکن است رخدادهایی که برخی خوشایند و برخی ناخوشایند از نظر سیاستمداران آنکارا است در داخل و بیرون این کشور رخ دهد اما مگر دیگر کشورها دچار چنین چالشهایی نمیشوند؟! طبیعتاً هرکشوری در مسیری که برای خود پیش بینی کرده و میپیماید دچار فراز و فرودهایی میشود که ترکیه و اردوغان نیز از این قاعده مستثنی نیستند اما این که با ندانستن تمامی ابعاد ماجرا خواسته باشیم یک حکم کلی در مورد این کشور صادر کنیم، ره به خطا رفتن است.»
>ترکیه قدرتی محوری و متوسط؟!
مترجم کتاب «نظم و زوال سیاسی» با اشاره به جی 7 و جی 20 میگوید: «وجود جی 7 و جی20 به ما این پیام را میدهد که حدفاصل قدرتهای بزرگ و قدرتهای کوچک؛ قدرتهای متوسطی نیز هستند که در تلاش برای اثرگذاریهای منطقهای و فرامنطقهای چه بسا با قدرتهای بزرگ تنشهایی نیز داشته باشند اما این در دایره ی بازیهای سیاسی نه تنها عجیب نیست که طبیعی است.
دکتر قهرمان پور با تقسیم بندی کشورهای جهان در سه دسته ی قدرتهای بزرگ، قدرتهای کوچک و قدرتهای متوسط به تشریح جایگاه و اندازه ترکیه پرداخته، میگوید: «از زمان پایان جنگ سرد ما با کشورهایی مواجه هستیم که به اصطلاح آنها را قدرت محوری یا قدرت متوسط مینامند؛ استرالیا، هند، آرژانتین، برزیل، هلند، مکزیک، ترکیه و چند کشور دیگر که اگر چه قدرت بزرگ محسوب نمیشوند اما فراتر از قدرتهای کوچک و منطقهای میاندیشند.»
قهرمان پور ادامه میدهد: «ترکیه از جمله قدرتهای متوسطی است که همواره کوشیده با نیم نگاهی به منطقه، اهداف و برنامههای فرامنطقهای خود را نیز دنبال کند و در این راه همواره با چالشهایی نیز رو در رو بوده است. ترکیه هم در شبه جزیره ی بالکان حضور دارد هم در دریای مدیترانه، هم به مسائل شمال آفریقا کار دارد هم به مسائل آسیای شرقی! فلذا در چشم اندازهایی که برای خود تعریف کرده است گاهی نیز ممکن است توفیق و شکستهایی را نصیب و قسمت خود کند اما مهم آن است که در این مسیر چندان به اخم و لبخند دیگر جوامع کاری ندارد.»
این پژوهشگر ارشد روابط بینالملل معتقد است: «این خاصیت قدرتهای متوسط است که در پی رسیدن به اهداف و برنامههای خود گاهی نیز دچار تکرار و تنشهایی شوند اما نمیتوان این تکرار و تنشها را به منزله ی شکست برای این کشورها به شمار آورد.»
قهرمان پور ادامه میدهد: «وقتی برای ترکیه خاورمیانه مهم است اما قفقاز و شمال آفریقا و مسائل یمن و خاورمیانه غربی نیز مهم است پس خواهیم دید که هم با روسیه و پوتین حشر و نشر باید داشته باشد هم با آمریکا و ترامپ جدال و بگو ـ مگوهایی! این طبیعی است و
غیر قابل اجتناب.»
>کودتای 2016 نافرجام اما تاثیرگذار!
دکتر رحمان قهرمان پور با مهم و تاثیرگذار خواندن کودتای نافرجام 2016 در ترکیه خاطرنشان میکند: «اگرچه آن کودتا نافرجام بود اما به هر حال تاثیراتی بر روند رو به رشد ترکیه گذاشت. اصلاً از همان نقطه به بعد بود که اردوغان با انتقادات و هجمههایی رو در رو شد.»
قهرمان پور توضیح میدهد که کودتای نافرجام ژوئیه 2016 نه شر مطلق بود نه خیر کامل و ادامه میدهد: «کودتا در یک جاهایی به ضرر اردوغان و ترکیه بود زیرا مجامع بین المللی معتقدند اردوغان برخلاف اصول دموکراتیک با مخالفان خود برخورد کرد. در جاهایی اقدام به دستگیری و حبس شبکهای مرتبط با فتح الله گولن کرد که از دید مجامع حقوق بشری چندان پذیرفتنی نبود. از دیگر مسائل آن که کودتا آهنگ توسعهای در ترکیه را کند کرد از همینرو است که میتوان برخی حرکتها و اقدامات اردوغان را واکنشی به همین ناکامیها به شمار آورد.»
نویسنده مقالهای با عنوان: «چین جاى غرب را براى ترکیه نمىگیرد» در ادامه اما به نکات مثبت این کودتا اشاره کرده میگوید: «این کودتا به اردوغان کمک کرد تا ارتش را تضعیف کرده و تحت فرماندهی غیرنظامیان درآورد چیزی که مورد تاکید «ناتو» نیز هست. در حال حاضر ارتش در ترکیه دیگر قدرت سیاسیِ بسیارمهم تلقی نمیشود میتوان از جمله دستاوردهای مهم و مثبتِ پس از کودتا به شمار آورده شود.»
قهرمان پور معتقد است: «قدرت داخلی و قدرت منطقهای اردوغان پس از کودتای نافرجام 2016 بسیار بیشتر و تاثیرگذارتر شد زیرا از فردای کودتا بود که اردوغان به این اندیشه دست یافت تا با برانگیختن احساسات ناسیونالیستی ترکها، قدرت خودرا مستحکم کند و حتی در این راستا با حزب حرکت ملی ائتلاف کرد.»
دکتر قهرمان پور خاطرنشان میکند: «اردوغان و ترکیهای که از 2002 تا 2014 به یک اسلام سیاسی و قدرت سیاسی اسلام به چشم یک ایدئولوژی مینگریست از پس از کودتا به یک نوع جدید و بدیعی از معجون ناسیونالیسم و اسلامیگرایی پناه آورد؛ موردی که در ترکیه نه جدید بود و نه عجیب و این میتواند از جمله عملکردها و دستآوردهای مثبت اردوغان از کودتایی باشد که جان سالم از آن به در برد.
>رخدادهای ترکیه پررنگ است
چون در همسایگی ما است!
مترجم کتاب«هویت» اثر فرانسیس فوکویاما؛ به ما این مهم را گوشزد میکند که: «اگر میبینیم روی برخی عملکردهای سیاسی اردوغان و ترکیه حساسیت بیشتری وجود دارد به این دلیل است که در همسایگی ما است و در برخی جاها ازجمله سوریه شانه به شانه ما حرکت میکند واگرنه هند، مکزیک، استرالیا و دیگر قدرتهای محوری و متوسط نیز از این دست بازیهای چندگانه و به تعبیر شما تکراری را در طول روند حرکتی خود شاهد هستند اما چون به چشم ما نمیآید لابد خیال میکنیم این ترکیه و اردوغان هستند که دچار این همه فراز و فرود میشوند.»
>اردوغان از هرشکستی برای مصارف داخلی
پیروزی میسازد!
قهرمان پور با مثال زدن حوادث «ادلب» میگوید: «در نگاه ما شاید ماجراهای ادلب شکستی در کارنامه اردوغان به شمار آید اما در داخل ترکیه او این شکستها را نوعی پیروزی جلوه میدهد او با برانگیختن و تحریک ناسیونالیسم ترکیه به مردم خاطرنشان میکند حفظ امنیت و قدرت سیاسی ترکیه مستلزم دادن هزینههایی و حتی اهدای جان و خون سربازان ترکیه است پس از همان به ظاهر شکستهای بیرونی نیز اردوغان نوعی پیروزی برای مصارف داخلی درست خواهد کرد تا از اهداف و برنامههای خود عقب نماند.»
قهرمان پور در پایان به این نکته اشاره میکند: «در راه و مسیری که ترکها برگزیدهاند یعنی تبدیل شدن به یک قدرت متوسط در سطح جهانی یا بینالمللی این نوع رفتارها طبیعی است زیرا سایر بازیگران نظام بین الملل هم نمیخواهند قدرت جدیدی ظهور کرده و فضای مانور آنان را محدود کنند.»