رسانههای داخلی بيش از خارجیها ضد دولتاند
۴۸ ساعت دیگر مهمترین فرایند سیاسی کشور در سال ۹۸ به مرحله اجرا خواهد رسید و مردم پای صندوقهای رای خواهند رفت تا نمایندگان یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی را انتخاب کنند. این در حالی است که اتفاقات بسیاری بر این انتخابات سایه افکنده است. مسائلی همچون اتفاقات آبان و دی، نارضایتی اقتصادی و معیشتی جامعه، مسائل مربوط به بررسی صلاحیتها و... با این همه جریانات سیاسی بیکار ننشستهاند و اصولگرایان با قریب به ۱۰ لیست و احزاب اصلاحطلب با ۳ لیست وارد عرصه انتخابات شدهاند که جامعه را همراه خود سازند. اصولگرایان که عزم خود را جزم کردهاند هر طور شده شکست دوره گذشته از جریان اصلاحطلب را تلافی کنند اما اصلاحطلبان که با عدم تایید صلاحیت بسیاری از نیروهای خود روبهرو شدهاند امیدوارند تا از تشتت درونی بهوجود آمده در میان اصولگرایان استفاده کنند و به امید مشارکت مردم بخشی از نیروهای خود را وارد انتخابات کنند. با این همه با وجود ۲ روز مانده به انتخابات جامعه هنوز فضای انتخاباتی به خود نگرفته است. شاید ناامیدی از اصلاحطلبان، اصولگرایان و عملکرد دولت باعث ناامیدی مردم شده باشد، اما پر واضح است که همه تغییرات از محل صندوقهای رای گذشته و جامعه نیز اگر میخواهد اعتراض خود را نسبت به برخی مسائل ابراز کند تنها راهکار آن حضور در انتخابات است. برای بررسی انتخابات پیشرو، عملکرد جریانات سیاسی، مشارکت مردم و شرایط جامعه با سیدمصطفی هاشمیطبا معاون رئیسجمهور در دولتهای سازندگی و اصلاحات و فعال سیاسی به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
باتوجه به وضع فعلي و اتفاقات پيش آمده در ماههاي اخير شرايط جامعه در سطوح مختلف را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
به گزارش روز نو :اگر به وضعيت امروز جامعه نگاه کنيم ميبينيم که مردم به علت مسائل مختلف نارضايتيهايي دارند که بعضا هم آنها را ابراز کردهاند. اشکال قضيه اينجا است که ما با يکسري مسائل و مشکلات روبهرو شديم و اين چيزي نبوده که از قبل قابل پيشبيني نباشد. در اين راستا مقام معظم رهبري نيز بارها بر مقاومت تاکيد کردهاند که اين مقاومت و ابعاد آن بايد در ميان مردم تشريح شود. اينکه دولت و مقامات کشور به جاي اينکه با توجه به شرايط کشور به مردم بگويند که در شرايط بحراني چگونه زندگي کنند، چگونه رفتار کنند، مقررات و توزيع ثروت چگونه باشد و با وجود مشکلات فعلي ميخواهند همه چيز را عادي جلوه بدهند رويکرد درستي نيست و حقيقت ندارد. چرا که با نگاهي به شرايط جامعه کاملا مشخص است که مردم با چه مشکلاتي مواجهاند. از اين جهت است که وقتي مسئولان قولي به مردم ميدهند و از انجام آن باز ميمانند مردم بيش از پيش از دولت نااميد ميشوند. اگر مسئولان واقعا اعتقاد دارند که مردم معتقد به انقلاب هستند و بايد از انقلاب حمايت کنند بايد باعملکرد خود به مردم بگويند که چگونه از انقلاب حمايت کنند. بايد با تشريح شرايط کنوني به مردم بگويند که توقع نداشته باشيد و وضع معيشت به اين سادگي درست نميشود. اينکه نميشود همه بگويند معيشت مردم را درست کنيد اما کاري از پيش نرود و هر روز شرايط بدتر شود. واقعيت اين است که کشور در شرايط خوبي بسر نميبرد. نفتمان کمتر فروش ميرود و مشکلات کارخانجات و بانکي و... داريم و بعد هم ميخواهيم همه چيزمان عالي باشد. بايد واقعيت و حقيقت را به مردم بگوييم و تازه آن زمان است که مردم برآيند درستي از آينده پيدا ميکنند و اميدوار ميشوند. حقيقت اين است که گرفتاريهايمان به اين سادگيها قابل حل نيست و بايد براي مردم تشريح شود، اما نه رئيسجمهور حرف ميزند و نه ديگران.
مردم خود به مشکلات جامعه در حوزههاي مختلف واقفند و خواستار عملگرايي در راستاي حل اين مسائل هستند، اما برخي مسئولان صرفا به بيان مشکل ميپردازند؛ اساسا اين عدم عملگرايي را در چه ميبينيد؟
من معتقدم که مسئولان خودشان بايد به مشکلات باور داشته باشند و بدانند که با مردم چگونه رفتار کنند. امسال قانون بودجه را آنقدر تغيير دادند که باز هم مثل سال گذشته به تورم اضافه خواهد شد هر چند که در آخر هم احتمالا تمام بندهاي آن اجرا نميشود اما تلاش اين بوده که ظاهر بودجه خوب باشد که اين اصلا چندان با واقعيتهاي اقتصادي منطبق نيست، اوراق قرضه فروخته خواهد شد و اجراي برخي مسائل به شکل ديگري اتفاق ميافتد که برخي مشکلات به حداقل برسد و به اعتقاد من اين روش درست نيست و بايد با مردم رو راست بود. اگر قرار است که کشور انقلابي باشد اين مساله بايد در همه زمينهها نمود پيدا کند و براي مردم نيز ترسيم شود که انقلابي بودن، سختي و مشکلات به چه معناست. اگر نه با به صرف گفتن برخي مسائل مشکلات حل نميشود.
با اين تفاسير نگرشتان نسبت به آنچه در ساحتهاي مختلف جامعه ميگذرد چگونه است؟
در حال حاضر مردم از برخي رويکردها و عملکردها دلخور و ناراضياند و در زندگي خود مشکلاتي دارند. مشکلات را نميشود به سادگي از بين برد و بايد کارها اصولي باشد. اشکال کار اين است که نميگوييم بايد چگونه با مشکلات برخورد کنيم و مردم بايد چکار کنند. ادامه اين روند سبب شده تا آنهايي که از همه امکانات برخوردارند همچنان برخوردار باشند و فقرا نيز همچنان فقير ميشوند. اين وضعيت يک روش کاري و برخوردي جديد ميطلبد اما ميبينيم اينطور نيست و بودجه و رفتارها تغييري نکرده و حتي سيب و پرتقال روي ميز کنفرانسها کم نشده است. بالاخره اينها مظاهري است که اگر قرار است صرفهجويي شود و به مردم ميگويند، خود مسئولان هم بايد توجه کنند.
چندي پيش چهل و يکمين سالگرد پيروزي انقلاب را پشت سر گذاشتيم و به قرائت بسياري هنوز در برخي حوزهها با کمبود و کاستيهايي مواجهيم؛ از ديد شما در دهه پنجم انقلاب بايد به حل چه مسائل و مشکلاتي بپردازيم؟
در حال حاضر هرچند که به مفهوم استقلال سياسي دست يافتهايم اما هنوز به استقلال اقتصادي نرسيديم و هنوز از خارج مواد غذايي وارد ميکنيم. بايد رشد و توسعه متوازني داشته باشيم، در حالي که از لحاظ منابع طبيعي، آبها، خاک کشور و نشست دشتها دچار مشکل هستيم. از طرف ديگر به لحاظ محيط زيستي مشکل داريم و نه تنها قدمي رو به جلو برنداشتهايم، عقبگرد هم داشتيم. در حوزههاي بسياري بايد کار کرد و مردم انتظارات زيادي از مسئولان براي بهبود شرايط خود دارند. لذا بايد در همه زمينهها بسيج عمومي داشته باشيم اما گويا اين مسائل فقط در حرف بيان ميشود و مسئولان نيز به روال عادي فقط وعده ميدهند.
در شرايطي که کشور با مشکلات خارجي چون تحريمها و دشمني آمريکا روبهروست برخي جريانات در داخل به اختلافات دامن ميزنند؛ اساسا چرا برخي جريانات به اين درک از منافع ملي نرسيدند که براي ايستادگي در مقابل دشمن نبايد در داخل اختلاف ايجاد کرد؟
من معتقدم که اختلافات داخلي حل نميشود و جريانات سياسي صرفا بايد همديگر را تحمل کنند و در وجه اشتراکها با هم باشند. درست اين است که با تمام اختلافات فکري بهصورت مسالمتآميز زندگي کنند. همين دولت تا اين لحظه مورد تاييد مقام معظم رهبري است اما ببينيد که چقدر به دولت تهمت ميزنند و بدترين حرفها را عليه دولت، رئيسجمهور و وزير امور خارجه ميزنند. اگر قرار است که مشت واحدي در مقابل دشمنان باشيم بايد يکديگر را تحمل کنيم و از ايجاد اختلاف و ايراد اتهام و تهمت پرهيز کنيم.
با توجه به اينکه چند روز تا برگزاري انتخابات مجلس فاصله داريم شور و حرارتي در ميان مردم ديده نميشود و فضا انتخاباتي نيست؛ ارزيابي شما از علل و عوامل اين مساله چيست؟
اولا من فکر ميکنم که مردم در دقيقه نود بيايند و سر صندوقها حاضر شوند، چراکه مزه گل دقيقه نود بيشتر است، اما بهنظر من نيز حرف شما درست است و تمام افرادي که با آنها ارتباط دارم چنين وضعيتي دارند. دليل اين سردي فضاي انتخابات نيز عدم هماهنگي نيروهاي سياسي در کشور است. يعني در حالي که همه ميگويند در انتخابات شرکت کنيد به يکديگر تهمت و اتهامات زيادي ميزنند. بهخصوص کساني که با دولت مخالفند خيلي بيشتر از آنچه که ضد انقلاب عليه دولت عمل ميکنند عليه دولت تبليغات ميکنند. در فضاي مجازي شايد هيچيک از کشورهاي خارجي و ضد انقلاب آنقدر که در داخل عليه دولت تبليغ ميکنند نسبت به انجام کاري مبادرت نورزند. لذا زماني که مردم ميبينند چنين فضايي در کشور است و دولت از نظر بخشي از جامعه که خود را انقلابي ميداند اينهمه مورد هجمه قرار گرفته و ناکارآمد و فاسد جلوهگر ميشود اعتقادشان به مشارکت در انتخابات و تاثير رأيشان در روي کار آمدن مجلسي کارآمد کاهش مييابد. بهنظر من تبليغاتي که ضد دولت است خيلي در عدم مشارکت مردم تاثير دارد. البته اتفافات آبانماه و ديماه نيز بر اين مساله تاثيرگذار است اما اگر مساله بهطور عمومي توجيه شده و ناکارآمدي مديران جلوهگر نميشد اين رويکرد مرسوم در جامعه تعديل ميگشت. در حالي که اکنون تشديد شده است. يعني تاثير اتفاقات رخ داده در ماههاي گذشته و تخريب دولت تشديد شده و بر انتخابات تاثير ميگذارد.
راهکار خروج از بحران در شرايط فعلي را چطور ميبينيد؛ آيا همهچيز به عملکرد دولت بازميگردد يا بخشهاي ديگر هم بايد به اين مسائل توجه داشته باشند؟
من معتقدم که مجموعه حاکميت بايد رويکرد دقيقي براي اين مساله اتخاذ کند، چرا که دولت به شدت تحت فشار است. ضمن اينکه من برخي از رويکردهاي دولت را نميپسندم ولي دولت وظايف بسيار سنگيني در کشور دارد. وقتي که بدين حد تضعيف ميشود طبيعتا نميتواند ابتکار جديدي به خرج داده و عملکرد جديدي از خود بروز دهد. امروز همه از دولت انتظار دارند در حالي که همه چيز در اختيار دولت نيست. خروج از شرايط فعلي و مشکلاتي که گريبان جامعه را گرفته عزمي ملي ميطلبد و صرفا با اقدامات و عملکردهاي دولت کاري از پيش نخواهد رفت. از اين رو کل حاکميت بايد نسبت به اين مساله حساس باشد.
با توجه به در پيشبودن انتخابات تعدد ليستهاي انتخاباتي ميان جريانات سياسي چه تاثيراتي در جامعه دارد؛ آثار منفي يا خنثي؟
بهنظر من در گذشته هم اين شرايط اتفاق افتاده و چنين نيست که فقط امروز شاهد اين مساله باشيم. لذا فکر ميکنم که مردم سر اين مساله حساسيت و مشکلي ندارند. مشکل در کل قضيه است و تاثيري در اصل کار ندارد. البته نبايد از ياد برد که تعدد ليستها در جريانات سياسي بهدليل عدم وحدت و تشتت در ميان آنها است. هر چند که اين تشتت بيشتر در ميان اصولگرايان است که بالغ بر 10 ليست انتخاباتي دادهاند و در مقابل احزاب اصلاحطلب ليستهاي کمتري براي انتخابات ارائه دادهاند. اين تشتت در جامعه سياسي ما وجود دارد و مردم کار خود را ميکنند. البته همانطور که بارها پيش از اين گفتم مردم ديگر آنچنان به اصلاحطلبان و اصولگرايان رويکردي ندارند، اما بازهم گروه تا گروه فرق ميکند. برخي گروهها ريشهاي هستند و مردم با وجود نارضايتي از عملکردها بازهم در دقيقه نود رأي ميدهند. اميد ميرود که شاهد انتخاباتي باشکوه با حضور گسترده مردم باشيم.
از ديدگاه شما اولويت مجلس آينده براي اينکه در رأس امور قرار بگيرد و کشور را از بحران خارج کند چيست؟
من فکر ميکنم که مجلس آينده نيز مثل مجلس کنوني ناکارآمد خواهد بود و نخواهد توانست در تصميمهاي مهم دخالت داشته باشد. اولويت ما حفظ ايران است. من بارها گفتهام که اگر بر اساس حفظ ايران تصميمگيري کنند خوب است اما بهنظر من چه اصولگرايان روي کار بيايند و چه اصلاحطلبان کارآمدي ندارد براي اينکه همفکر نيستند و اختلاف ديدگاه بسياري دارند. البته برخي از آنها در يک نقطه مشترکند و آن هم برخوردهاي پوپوليستي است. به اعتقاد من مجلس يازدهم هم نميتواند در تصميمهايي که به سياستهاي کلي است ورود کند. احتمالا هر کسي دنبال کار خود است تا موجه جلوه کند و هيچکس دلش براي کشور و آينده آن نميسوزد. از اين جهت است که ميگويم نميتوان انتظار خاصي از مجلس داشت.
چرا پس از چهل سال هنوز جريانات سياسي نميتوانند براي پيشبرد کشور با يکديگر ائتلاف کنند و هر کدام بر مصدر کار قرار ميگيرند به جاي منافع ملي منافع حزبي و جرياني خود را پيش ميگيرند؟
اينکه شما ميگوييد در کشورهاي جهان سوم روي ميدهد و فقط مختص ايران نيست. ائتلاف و وحدت براي پيشبرد کشور در کشورهايي است که از نظر فرهنگي، سياسي و دموکراسي پيشرفت کردند. اما در کشورهايي که پيشرفت نکردند چنين اتفاقاتي طبيعي و اجتنابناپذير است و عدم رشد و توسعه و عدم سواد سياسي باعث شده که پس از سالها هنوز هر کسي نفع خود را به نفع ملي ترجيح دهد. متاسفانه به رغم اينکه در کشور ما افراد سياسي هستند اما سواد سياسي ندارند.
آرمان ملی