هرچه به روز انتخابات نزدیکتر میشویم جدال و رقابت درونی بین اصولگرایان بیشتر و جدیتر میشود. درواقع فضای انتخاباتی بیش از آنکه به سطح جامعه کشیده شود، درون حزبی شده است و سهمخواهی و جنگ لیستها در اصولگرایان که میدان انتخابات را در اختیار دارند بالا گرفته است. این رقابت بین دو لیست شورای ائتلافیها و پایداریها خیلی جدیتر است. درگیری بین جناحها اصولگرایی به گونهای است که در رسانهها برای یکدیگر جوابیه و تکذیبیه منتشر میکنند. بعد از نامهنگاری بین حدادعادل و مرتضی آقاتهرانی حالا دعوا به سطح سرلیستها رسیده است؛ یعنی قالیباف، شهردار سابق و مرتضی آقاتهرانی سرلیست جبهه پایداری در رسانهها برای یکدیگر شاخ و شانه میکشند و هرکدام تلاش میکنند که دیگری را نسبت به عدم ائتلاف مقصر اعلام کنند. با این حال به نظر میرسد از دل این دعواهای درونجناحی جریان سومی ظهور کند و اصولگرایان اینبار نواصولگرایی را جای احمدینژادیها تجربه کنند.
به گزارش روز نو :براساس گزارش رسانههای اصولگرا، یکی از دلایل اصلی خروج پایداریها از ائتلاف اصولگرایی عدم موافقت با درخواست آنها برای حذف قالیباف از فهرست بوده است امری که آقاتهرانی آن را تکذیب کرد اما همزمان محمدباقر قالیباف بر آن صحه گذاشت. درواقع تفرقه و چندپاره شدن در جریان اصولگرایی مربوط به امروز و دیروز نیست بلکه این سهمخواهی در همه انتخابات وجود داشته و این جریان سیاسی همیشه از آن رنج برده است. اما شاید در هیچ دورهای چند دستگی که در این انتخابات به وجود آمده است را اصولگرایان تجربه نکرده باشند. چرا که در شرایطی که رقیب آنها حضوری بسیار کمرنگ و حتی در برخی حوزهها اصلا نامزدی ندارد و اصولگرایان به طور کامل میداندار انتخابات شدند، بازهم سهمخواهی بلای جان آنها شده است و درگیر دعواهای درونجناحی شدهاند.
همیشه یکی از نقاط ضعف جریان اصولگرایی عدم همگرایی بین طیفهای مختلف بوده است. به گونهای که حتی در این دوره ما شاهدیم اصولگرایان مشهد با سه لیست وارد انتخابات شدهاند. بعد از آنکه در قم تندروهای این جریان دست بالا را گرفتند و موفق شدند لاریجانیها را از میدان خارج کنند و قدرت آنها درنهایت به حذف لاریجانی انجامید، حالا در مشهد سهمخواهیها نیز بالا گرفته و این جریان سیاسی قرار است با سه لیست وارد یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی شود. بنابراین اصولگرایان حتی اگر میدان رقابت را کامل در اختیار داشته باشند باز هم با مانع بزرگتری برای پیروزی در انتخابات روبهرو هستند و آن هم چندپاره شدن و سهمخواهی است.
شاید بتوان گفت اصولگرایان بعد از احمدینژاد در نهان خود شیوه او را در سهمخواهی پیش گرفته و هر دوره با نامی و استراتژی خاص شانس خود را برای پیروزی محک میزنند. احمدینژاد درست است که الان به یکی از چهرههای طرد شده این جریان تبدیل شده است اما روش او در سهمگرفتن سرلوحه بسیاری از طیفهای اصولگرایی در انتخابات قرار گرفته است. پیش از این ما شاهد بودیم که نخبگان سیاسی و فکری بر ظهور یک جریان سوم در این دوره از انتخابات تاکید داشتند اما به طور مشخص در حال حاضر ما چنین جریانی را در صحنه انتخابات مشاهده نمیکنیم اما میتوان گفت نواصولگرایی محمدباقر قالیباف و تهدید اصولگرایان از سوی او مبنی بر معرفی لیست جداگانه شاید همان جریان سومی باشد که اصولگرایان نتوانستند از آن عبور کنند و درنهایت مجبور شدند بین پایداریها و قالیباف از او حمایت کنند و حتی حاضر نباشند اسم او را از فهرست خط بزنند. درواقع قالیبافی که سودای ریاستجمهوری را همچنان در سر دارد و در دوره قبل مجبور شد به نفع ابراهیم رئیسی کنارهگیری کند به اندازهای در این جریان قدرت دارد که یک جریان سومی را به نام اصولگرایی رهبری کند؛ جریان سومی که به گفته شکوریراد چندان تمایلی ندارد خود را اصولگرا معرفی کند.
دبیرکل حزب اتحاد ملت، به «ایسنا» گفته: جریان اصلی که در طرف مقابل اصلاحطلبی کار میکند و خیلی هم تمایل ندارد اصولگرا نامیده شود جریان «جوانان مومن انقلابی» است. آنها با توجه به اینکه رسانههای قدرتمند و نفوذ زیادی در مراکز قدرت دارند توانستهاند به جریان غالب اصولگرایی در انتخابات این دوره تبدیل شوند. جریان قالیباف که با تابلو نواصولگرایی آمده یا جریان احمدینژاد که خیلی چراغ خاموش آمده است، میتوانند به هم نزدیک شوند چون جنس این دو به هم نزدیک است و در زمره نیروهای اصولگرا محسوب میشوند اما میزان تقیداتشان اقتضاء نمیکند که آنها را چندان اصولگرا دانست. جوانان مومن انقلابی خیلی مایل نیستند خود را اصولگرا بنامند. احمدینژاد هم تکلیف خود را قبلا با اصولگرایان روشن کرده بود.
او افزود: تعریف روشنی هم از نواصولگرایی قالیباف ندیدیم. اصولگرایان سنتی هم توسط طیفهای درون جناحی خود از گردونه انتخابات کنار گذاشته شده و یا وادار شدهاند کنار بروند؛ مثل آقایان لاریجانی و باهنر که ثبتنام نکردند و یا اینکه از حزب موتلفه و جامعه روحانیت مبارز فردی که بتواند نقشی ایفا کند وجود ندارد. حتی جبهه پایداری و طیف منتسب به آقای مصباح یزدی نیز به نظر میرسد در این انتخابات برخلاف گذشته نقش چندانی نداشته باشد.
با این حال روز گذشته خبرگزاری فارس از قول یک عضو جبهه پایداری بدون آنکه نامی از او ببرد، نوشت: «شامگاه روز یکشنبه آیتالله مصباح یزدی خطاب به اعضای شورای جبهه پایداری گفته: وقتی سیاسیون ما هنوز به رشد لازم برای تعامل صحیح نرسیدهاند، شما راه منطقی و شرعی خود را ادامه دهید و از انگهای سیاسی نترسید. ایشان همچنین مخاطبان و همه مومنین را به توسل و دعا سفارش موکدی نمودند.»
با این تعابیر باید دید که از دل رقابتهای دورنجناحی اصولگرایان و این جدالهای لیستی چه بیرون میآید؟ قرار است مجلس آینده صحنه جدال میان اصولگرایان با همدیگر باشد یا نه یک طیف قدرت را به دست خواهند گرفت. قطعا این جنگ لیستها نشان از آشفتگی درونی اصولگرایان و دعوا بر سر سهم بیشتر در گرفتن صندلیهای بهارستان دارد. ریاست بهارستان شاید برای قالیباف سکوی پرشی برای رسیدن به آرزوی دیرینهاش یعنی همان ریاستجمهوری باشد. شاید نه، او نیز مانند علی لاریجانی بقیه عمر سیاسی خود را بر ریاست مجلس تکیه بزند و چندسالی را مانند دوره شهردار بودنش در بهارستان سپری کند.