این روزها بسیاری از مقامات ارشد کشور نظیر رئیسجمهور و معاون اول او از مردم میخواهند که به رغم وجود کاستیهای محسوس و موانع جدی در پای صندوقهای رأی حضور یابند و حماسهای دیگر را رقم بزنند. به گفته این مقامات، شرایط در عرصه بینالمللی بهگونهای است که این حضور میتواند منافع ملی را تامین کرده و شرایط بهتری را برای کشور به وجود آورد. با این وجود برخی از چهرههای سیاسی تاکید میکنند که مقتضیات برگزاری انتخاباتی با مشارکت حداکثری فراهم شود. در گفتوگو با غلامرضا ظریفیان فعال سیاسی اصلاحطلب به بررسی این مساله پرداخته است که در ادامه میخوانید.
به گزارش رو زنو :ايران از منظر بينالمللي در شرايط خاصي قرار دارد و برخي ناظران معتقدند با توجه به شرايط خطير بينالمللي مشارکت حداکثري تحت هر شرايطي بايد محقق شود. از منظر شما اين ملاحظات بينالمللي به اندازهاي پررنگ هستند که بتوان از مردم انتظار داشت بسياري از کاستيها و موانع را ناديده بگيرند؟
نميتوان انکار کرد که در بستر تاريخي انقلاب اسلامي ايران و طي چهار دهه گذشته، بسياري از تهديدات و مشکلات پيچيده در برخورد با قدرتهاي بينالمللي با حضور مردم در صحنه حل و فصل شدهاند. اين نکته قابل قبول و بسيار حائز اهميت بوده و معتقدم که جريان سياسي اصلاحطلب طي سالهاي گذشته به اندازه کافي به اين نکته توجه داشته است. آنچه که دلسوزان کشور پيرامون اهميت مشارکت حداکثري مطرح ميکنند صحيح است اما اين سؤال بهصورت جدي از سوي افکار عمومي وجود دارد که آيا اين مشارکت حداکثري صرفا با درخواست مردم يا نصيحت مردم تحقق خواهد يافت يا نياز به مقدمات و پيشنيازهايي دارد که فراهم کردن آن بر عهده مسئولان است؟ ما نميتوانيم هر بار که به مشکل ميخوريم به مردم رجوع کنيم و با امر و نهي يا حتي خواهش از آنها بخواهيم به پاي صندوقهاي رأي آمده و تهديدهاي بينالمللي را برطرف کنند. مسئولان بايد بهصورت جدي در راستاي آسيب شناسي اين موضوع گام برداشته و ببينند که در واقعيت چه موانعي بر سر تحقق مشارکت حداکثري در پديده انتخابات وجود دارد.
فارغ از موانع موجود براي تحقق مشارکت حداکثري، تاثير بينالمللي اين موضوع را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
در اينکه مشارکت مردم در تعيين سرنوشت خود و تعيين سياستهاي کلان کشور ميتواند تاثيرات جدي بر قدرت بينالمللي و بازدارندگي کشور داشته باشد، ترديدي نيست. ما اصلاحطلبان همواره از مسئولان امر درخواست داشتهايم که مقدمات و پيشنيازهاي حضور مردم در عرصه انتخابات را فراهم کنند، تا با شکلگيري مشارکت حداکثري منافع کشور تامين شود؛ توسعه سياسي همين است. کشور در عين حال که به تقويت توان سختافزاري و مسائلي نظير قدرت نظامي احتياج دارد، مهمتر از اينها نيازمند انسجام ملي و وحدت است. اين وحدت و انسجام ملي مقتضياتي دارد که اگر حاصل نشود، وحدت و مشارکت عمومي آسيب ميبيند. اساسا يکي از اصليترين دلايلي که اصلاحطلبان مدام پيرامون اهميت مساله انتخابات و لزوم حضور همه سليقهها در اين عرصه سخن ميگويند همين است. نه فقط اصلاحطلبان که همه جريانهاي سياسي و تمامي دستاندرکاران امر انتخابات براي تحقق مشارکت حداکثري مسئولند.
به عقيده شما چه موانعي در شرايط کنوني مشارکت حداکثري را تحت تاثير قرار داده و تحقق اين امر را با مشکلاتي مواجه کرده است؟
مساله اين است که در کشور يک جريان مصونيت پيدا ميکند و برخي هم ميگويند فقط اينها هستند که در راه تحقق آرمانهاي انقلاب يعني استقلال، آزادي، عدالت و جمهوريت و اسلاميت گام برميدارند. نبايد اينطور باشد که يک جريان به کلي مورد تخريب قرار گيرد و اقليتي خاص امکان بازي و رقابت در عرصه سياسي کشور را داشته باشند. معتقدم مساله بررسي صلاحيتها و عملکرد دستگاههاي مسئول در اين حوزه يکي از اصليترين موانع بر سر تحقق حضور و مشارکت حداکثري مردم در انتخابات است. کساني بايد پاسخگوي عدم تحقق مشارکت حداکثري باشند که بر سر راه آن مانع ايجاد کردهاند. به خصوص در انتخابات پيش رو، به مقتضيات حضور حداکثري توجه نشد و برخي در اين زمينه از خود سلب مسئوليت کردهاند تا در آينده پاسخگويي متوجه آنها نباشد. بازخواني آنچه در ماههاي اخير گذشت نشان ميدهد جرياني که از صحنه رقابتهاي انتخاباتي کنار گذاشته شد، همان جرياني است که براي تحقق مشارکت حداکثري تلاش ميکرد.
توضيحات شما به آن معناست که تنها مانع بر سر تحقق حضور حداکثري را بحث بررسي صلاحيتها ميدانيد؟
خير، تنها يکي از موانع جدي بر سر راه حضور مردم در انتخابات به چگونگي بررسي صلاحيتها برميگردد؛ چراکه جامعه ما جامعهاي متکثر است و همه سليقهها بايد امکان حضور در عرصه انتخابات ذيل قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران را داشته باشند. نميتوان از جريانهاي سياسي که نامزدي براي معرفي در عرصه انتخابات ندارند، انتظار ويژهاي داشت و آنها را به تحريم انتخابات متهم کرد.
جز بحث صلاحيتها ديگر چه موانعي وجود دارد؟
تأثيرگذاري نهاد مجلس در تصميمگيريهاي کلان سياسي يکي ديگر از مواردي است که ميتواند مردم را دلسرد کرده و از حضور در انتخابات باز دارد. بايد کمک کنيم اين احساس در مردم ايجاد شود که نهاد مجلس، نهادي مؤثر و تاثيرگذار است. زماني که اين احساس تقويت شود، جامعه نيز اقبال بيشتري به انتخابات مجلس شوراي اسلامي نشان خواهد داد. عوامل ديگري نيز نظير وضعيت معيشتي، ساختار قانوني کشور و مشکلات ناشي از آن، تعدد نهادهاي قانونگذار و مسائل ديگري نيز وجود دارد که هر کدام سهمي در اين موضوع سهمي دارند.
يکي از انتقادات جدي که در دوره اخير مطرح ميشود اين است که «مجلس در رأس امور نيست». آيا اين گزاره را قبول داريد و اگر بله فکر ميکنيد اشکال از نمايندگان است؟
کاملا درست است که در شرايط فعلي مجلس شوراي اسلامي در رأس امور نيست و در تصميمگيريهاي کلان کشور تاثيرگذاري چنداني ندارد. علت اين امر نيز به هم به ضعف نمايندگان بازميگردد و هم ساختار سياسي موانع زيادي را بر سر راه نمايندگان پارلمان قرار داده تا نتوانند آنطور که بايد و شايد تاثيرگذار باشند. اصلاح اين امر نياز به يک اراده جدي دارد تا کار بهگونهاي سازمان پيدا کند که تنها نهاد قانونگذار مجلس بماند و علاوه بر آن مجلس در نظارت از اختيارات کافي برخوردار باشد. مساله ديگري که بايد به آن توجه شود، اهميت تقويت فرهنگ تحزب و ايجاد احزاب قوي در کشور است. وجود احزاب قوي و مستقل ميتواند به خودي خود گامي جدي در راستاي تقويت دموکراسي به حساب آيد و انتخابات مجلس را نيز از وضعيت کنوني خارج کند. طبيعي است وقتي احزاب نيز بتوانند به مجلس راه يابند، آنها نيز متکي بر برنامه، استراتژي روشن، بهرهگيري از عقل جمعي و توجه به تجارب ديگر کشورها در عرصه قانونگذاري عمل خواهند کرد و همين امر کشور را در مسير پيشرفت و توسعه قرار خواهد داد. بهطور کلي ساختار صحيح کمک ميکند که افراد توانمند به پارلمان راه يابند، در مقابل احزاب با برنامه و نظارت بر نمايندگان خود کشور را در مسير توسعه و پيشرفت هدايت خواهند کرد.