جامعه ایرانی متاثر از اتفاقات ماههای گذشته بهخصوص مساله افزایش قیمت بنزین، مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم و حادثه تلخ سقوط هواپیما به نوعی نیاز به انگیزه کافی برای حضور در روندهای موجود در جامعه دارد. چنانکه رویکرد چندان مثبت و فعالی درباره انتخابات مهم مجلس یازدهم به نسبت دوره گذشته، کمتر قابل مشاهده است. در این راستا برخی معتقدند باید اتفاقات مثبتی در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی رخ دهد تا نوعی امیدواری بیشتری در مردم شکل گیرد، چراکه با توجه به آنچه در جامعه مشاهده میشود مردم منتظر اتفاقاتی هستند که شرایط را بهتر کند. پس چه بهتر که این تغییر شرایط از سوی خود مسئولان کلید زده شود تا اعتماد مردم افزایش یابد. مسلما چنین رویکردهایی بر مشارکت مردم در انتخابات مجلس نیز تاثیر بسزایی خواهد داشت. اهمیت این مساله آنجایی است که حتی بسیاری از کشورها نیز بیش از سرمایه اقتصادی و نظامی به سرمایه اجتماعی خود بها میدهند، چراکه میدانند اگر جامعه و مردم را در پشت سر خود داشته باشند، میتوانند بر سایر مشکلات فائق آیند. با این حال جریانات سیاسی نیز در امیدوار کردن مردم به آیندهای روشن نقش موثر خود را دارند، هرچند که برخی رویکردها موجب شده تا جریان اصلاحطلب که بخش عمدهای از جامعه را نمایندگی میکنند، نتوانند آنطور که باید و شاید حضور فعالی در صحنه داشته باشند. بیانیه آخر شورای عالی سیاستگذاری جبهه اصلاحطلبان مبنی بر عدم انتشار فهرست برای انتخابات نیز ناشی از این رویکرد است. با این حال و با در نظر گرفتن همه مشکلات نباید از حضور در انتخابات غافل شد، چراکه به اذعان بسیاری از بزرگان و مسئولان مشارکت حداکثری ضامن امنیت و موفقیت کشور در حوزههای مختلف است. برای بررسی شرایط جامعه، انتخابات پیش رو، لزوم وحدت و انسجام و رویکردهای اصلاحطلبان نسبت به انتخابات با محمدرضا خباز فعال استاندار سابق خراسان شمالی و فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که متن آن را میخوانید.
با توجه به اتفاقات اخير بسياري معتقدند که کشور نيازمند نوعي وحدت و انسجام براي مبارزه با مشکلات بهخصوص دشمن خارجي است، اين مساله را چگونه تبيين ميکنيد؟
به گزارش روز نو :من معتقدم در شرايطي که دشمنان خارجي عليه ايران دندان تيز کردهاند و در داخل کشور هم اختلافات موجب ميشود که انسجام و وحدت ملي لطمه بخورد اکنون هم هيچراهي غيراز برگشتن به نصايح امام که بارها ميگفتند وحدت کلمه داشته باشيم، نداريم. ما در شرايط فوقالعاده سختي بسر ميبريم که من در طول تاريخ انقلاب چنين وضعيتي را در اوضاع داخلي و خارجي سراغ ندارم. شايد برخي بگويند شما هميشه ميگوييد که شرايط حساس است اما واقعيت اين است که هيچوقت در چنين شرايطي قرار نداشتهايم. در جايي امام گفته بودند که من از آمريکا و شوروي نميترسم، ترسم من از اختلاف بين شماهاست. بر همين اساس راه عبور از شرايط موجود کشور، انسجام همه گروههاي داخلي است. طبيعتا هر عقل سليمي ميپسندد که ما بايد در اين شرايط انسجام داشته باشيم، بگومگوهاي غيرضروري را کنار بگذاريم و همدل و همراه دست به دست يکديگر دهيم تا کشورمان را از اين شرايط بسيار سخت عبور دهيم. بنابراين اتحاد، همدلي و وحدت رمز موفقيت خواهد بود.
با وجود اتفاقات متفاوتي که در آبانماه و ديماه رخ داد شرايط جامعه را چطور ميبينيد و چه راهکاري براي بازگشت اعتماد و مشارکت مردم در انتخابات پيش رو ارائه ميدهيد؟
اگر قرار باشد که اتفاقي رخ دهد و مردم را همچنان به نظام علاقهمند کند بايد به چهل سال پيش برگرديم و ببينيم مردم چگونه عزيز و مورد محبوبيت بودند. اگرچه برگشت دفعتي به آن دوره ميسر نيست، اما رفتار آن دوره تا جايي که ممکن است بايد مدنظر همه قرار گيرد. لذا نظرمن بر اين است که مردم بايد با همه وجود خود احساس کنند که هدف حاکمان رفع مشکلات مردم است و مسئولان درصددند که با برنامههاي درست و منطقي در رفع گرفتاري مردم بکوشند و برنامه ارائه دهند. من معتقدم که تا اينجا هم مردم کمال ايثار و فداکاري را انجام دادند. يعني در هيچجا نقص و عيب از مردم نيست و هر جا ايرادي وجود دارد از سمت مسئولان است. مردم آنچه در توان داشتند بهکار بردند و در هيچجا کوتاهي نکردند. چه پيش از انقلاب، حين انقلاب، زمان جنگ، زمان تحريمها و اکنون که اوج استقامت و پايداري از سوي مردم بهرغم نامهربانيها و تعديهايي که به آنها ميشود صبورانه پاي انقلاب خود نشستند. اما معلوم نيست که اين رويه تا کي ادامه داشته باشد و نگرانيم که خداي نکرده کاسه صبر مردم لبريز شود. آن زمان ديگر نميشود که از مردم بخواهيم کاري انجام دهيم. لذا تا وقتي که فرصت هست و قبل از اينکه فرصت از دست برود بايد قدمي برداشت و حرکتي انجام داد. اين رويکرد عدم اعتماد مردم را بازسازي خواهد نمود تا کمکم اين ترغيب و تشويق در مردم بهوجود آيد که تصميمسازان و تصميمگيران کشور نه در شعار بلکه به معناي واقعي دلسوز مردماند. ما بايد کمک کنيم تا هر کس که بلندگو به دست دارد، تريبوني در اختيار دارد، نشريهاي منتشر ميکند يا مخاطبي در کشور دارد همه به مردم عرض کنند که عزت و سربلندي آينده ما در انتخابات حداکثري است. چون اگر انتخابات ما حداکثري نباشد اولا طمع دشمن بيشتر ميشود، دوستان داخلي نااميد ميشوند. مردم اگر حس کنند که مسئولان از آنها جدا نيستند، حرف آنها را ميشنوند و براي رفع مشکلاتشان برنامه دارند مجددا براي چندمين بار با مسئولان آشتي کرده و به پاي صندوقهاي رأي ميروند. مردم وقتي انسجام نداشته باشند نفوذ در اين جامعه کار آساني خواهد بود. امنيت ما و موفقيت کشورمان در ابعاد مختلف در گرو انتخابات حداکثري است.
شوراي عالي سياستگذاري جبهه اصلاحطلبان در آخرين بيانيه خود بهدليل آنچه که نبود امکان حضور کانديدا و رقابت خوانده اعلام کرده که از انتشار ليست براي انتخابات مجلس خودداري خواهد کرد؛ ارزيابي شما از اين رويکرد اصلاحطلبان چگونه است؟
مجموعه سياسي در هر سرزمين و منطقهاي بايد براي همه حالتها استراتژي داشته باشد که اگر شرايط موردنظر محقق نشد براي شرايط ديگر هم برنامه داشته باشد. يعني اينگونه نباشد که اگر شرايط مطلوب فراهم نشد صحنه را ترک کنند. چهرههاي سياسي عقلا و منطقا بايد سناريوهاي متعددي داشته باشند که اين سناريوهاي متعدد پاسخگوي شرايط آن زمان باشد. از اين رو وقتي که چهرههاي اصلاحطلب به دلايل بند 1، 2 و 3 ماده 28 يعني عدم التزام به اسلام، عدم التزام به جمهوري اسلامي و عدم التزام به قانون اساسي رد صلاحيت شدند طبيعتا شوراي عالي سياستگذاري جبهه اصلاحطلبان دو راه در پيش داشت. نخست اينکه اعلام کند ما به انتخابات کاري نداريم و راه ديگر نيز اينکه بگويد به اندازهاي که به ما اجازه دادند در انتخابات مشارکت ميکنيم. وقتي که اجازه ورود ندادند عقلا، شرعا و منطقا وظيفهاي نداريم. اصلاحطلبان در شرايط خوبي قرار ندارند و تعداد تاييد صلاحيت شدگان بسيار اندک است. به همين خاطر در شوراي عالي جبهه اصلاحطلبان درباره ارائه ليست اختلافنظرهايي بود. يک نظر اين بود که ما در جاهايي که کانديداي شناخته شده اصلاحطلب داريم، ليست بدهيم و در جايي که نداريم، بيدليل اسامي را اعلام نکنيم. يعني افرادي را معرفي کنيم که يقين داشته باشيم اصلاحطلب هستند و تو زرد از آب در نميآيد و بعد از ورود به مجلس شرايط بر او غالب نميشود. در واقع اصلاحطلبان اينبار بر معيارهاي خود تاکيد دارند. بنابراين اصلاحطلبان مصمم شدند که هر استان را به شوراي همان استان واگذار کنند و به جاي اينکه شوراي عالي سياستگذاري در سراسر کشور ليست ارائه دهد، در هر استاني شوراي مرکزي استان بنشينند و برنامهريزي کنند و به تعداد افرادي که تاييد شدند اعلام موضع کنند. در برخي استانها هيچ اصلاحطلبي تاييد نشد، مشخص است که در اين شرايط نميتوان ليستي ارائه داد چرا که ليست را افراد مشخص ميکنند. لذا در نبود چهرههاي اصلاحطلب ارائه ليست معنايي ندارد در برخي از استانها تعداد انگشت شماري تاييد شدند و متناسب با همان رويکرد اعلام موضع ميکنند و در برخي از استانها تعداد بيشتر است و در شهرهاي مختلفي عدد دارند که باز هم شوراي اصلاحطلبان استان راي ميدهد. من معتقدم که شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان چارهاي جز اين نداشت. يعني يا بايد خداي ناکرده در انتخابات هيچگونه تحرکي از خود نشان نميداند يا اينکه بايد متناسب با شرايط زمان و مکان موضع ميگرفتند. شرايط زمان و مکان نيز همين است. حال من نميدانم که آيا کسي پيشنهاد ديگري دارد يا راهکار بهتري سراغ دارد. هر چند که بعيد بهنظر ميرسد که راهکاري از اين بهتر بتوان ارائه کرد. بنابراين اين رويکرد حتما روي انتخابات حداکثري اثر منفي خواهد داشت ولي براي شرايط موجود اصلاحطلبان هم برنامهاي ارائه دادند تا در انتخابات حداکثري بتوانند انشاءا... نقشي داشته باشند.
برخي معتقدند با وجود رد صلاحيتهايي که از طيف اصلاحطلب صورت گرفته باز هم ميتوان سناريوي ائتلاف با اعتدالگرايان را در پيش گرفت؛ ارزيابي شما از اين مساله چگونه است؟
آزموده را آزمودن خطاست. در انتخابات گذشته اصلاحطلبان همين کار را کردند و حدود 120 کانديداي مورد تاييد اصلاحطلبان به مجلس راه پيدا کردند اما روشن شد افرادي که با حمايت اصلاحطلبان راي آورده و اصلاحطلب نبودند در مواقع حساس و جاهايي که بايد راي دهند، چرخش داشتند و رأي اصلاحطلبانه ندادند. دو نفر از نمايندگان تهران که با راي اصلاحطلبان به مجلس راه يافته بودند مسير خود را جدا کردند. چون اصلاحطلبان اين رويکرد را آزموده بودند، ديدند که با توجه به اينکه تحزب و حزبگرايي هنوز در کشور جاي خود را پيدا نکرده و عجين نشده، اين روش موفق نبوده است. با در نظر گرفتن تجربه ناموفق دور گذشته در اين دور اين کار را نکردند و گفتند بر همان تعداد اصلاحطلباني که تاييد شدند و يقين داريم که رايشان در مواضع مختلف تغيير نخواهد کرد و بر آرمانهاي خود پافشاري خواهند کرد، تکيه ميشود. چون آزموده بودند، تکرار مجدد اين روش صحيح نبود؛ آزموده را آزمودن خطاست.
اخيرا مطرح شده که به احتمال زياد احزاب اصلاحطلب بهصورت جدا يا ائتلافي ليستي از کانديداهاي خود را منتشر کنند؛ اساسا اين ظرفيت در احزاب اصلاحطلب براي انتشار ليست و نتيجهگيري وجود دارد يا روندها به گونه ديگري طي خواهد شد؟
در تهران حدود 12 تا 16 نفر نيرو وجود دارد و بنابراين 8 تا 10 حزب اصلاحطلب با هم ائتلاف خواهند کرد. البته اگر من هم در تهران بودم در آن ليست قرار داشتم اما چون حوزه انتخابيه خود را تغيير داده و به کاشمر آمدم در ليست تهران نيستم. انشاءا... حدود 10 حزب اصلاحطلب تهران ليست مشترکي ارائه خواهند داد. البته نه تحت عنوان شوراي عالي سياستگذاري جبهه اصلاحطلبان بلکه تحت عنوان برخي از احزاب اصلاحطلب.
اتفاقات اخير در حوزه ردصلاحيتها اين انتقاد به اصلاحطلبان وارد کرده است که چرا تاکنون به تربيت نيروهايي که بتوانند از مرز بررسي صلاحيتها عبور کنند، نپرداختهاند؛ تحليل شما چگونه است؟
من معتقدم اتفاقا برعکس اصلاحطلبان در جاهاي مختلف از جوانان کادرسازي و نيروسازي کردهاند و اگر تعداد کمي از اصلاحطلبان در نقاط مختلف کشور تاييد صلاحيت شدهاند دليل بر اين نيست که اصلاحطلبان به تربيت نيرو نپرداختهاند بلکه در اين دور اين نيروها به دلايلي که گفته شد تاييد نشدهاند و اينگونه جلوه ميکند که شايد اصلاحطلبان نيرويي تربيت نکردهاند. مثلا در کاشمر دو کانديداي نسل سومي اصلاحطلب که 32سال سن داشتند کانديدا شدند اما تاييد صلاحيت نشدند. لذا حداقل اين گفته شما در شهر ما مصداق پيدا نميکند. اينکه من مجبور شدم حوزه انتخابيه خود را به کاشمر تغيير دهم به اين دليل بود که هيچ کانديداي اصلاحطلبي در کاشمر باقي نمانده بود. حتي با توجه به اينکه در تهران ستادهاي خود را تشکيل داده بودم براي اينکه دوستان اصلاحطلب ما در کاشمر هيچ نيرويي نداشتند و من نگران بودم که اينها پاي صندوق راي نروند براي انتخابات حداکثري رنج اين کار را تحمل کردم و خود را به کاشمر منتقل کردم.
آرمان ملی