اتفاقات رخ داده از آبانماه و تحولات بنزین گرفته تا اتفاقات متعدد دیماه در جامعه نشان داده که مردم نسبت به روندهای موجود در جامعه رویکرد چندان خوبی ندارند و هر لحظه ممکن است با جرقهای بازهم قائله دیگری بر پا شود. این در حالی است که برخی ناکارآمدیها در ارکان مختلف باعث شده تا نارضایتیهای اقتصادی و اجتماعی بیش از گذشته در جامعه رویت شود. از طرف دیگر برخی معتقد بودند که انتخابات مجلس در اسفندماه میتواند بهنحوی رویههای موجود را تغییر دهد و به نوعی رویکرد جامعه را نسبت به در پیشبودن آیندهای مطلوب دگرگون سازد. اما رد صلاحیتهای گسترده شورای نگهبان از طیف اصلاحطلب باعث شد که این امید نیز تا حدودی از بین برود و به قرائت بسیاری از فعالان سیاسی انتخابات پیش رو بیش از انتخاباتی ملی به انتخابات درون گروهی اصولگرایان بدل شود. از این رو جامعه و برخی جریانات سیاسی امید چندانی به تغییر شرایط با انتخابات پیش رو ندارند و به قول علی جنتی فرزند دبیر شورای نگهبان همه چیز از پیش تعیین شده پس نباید منتظر اتفاق خارقالعادهای بود. هر چند که برخی منتظر بازگشت برخی صلاحیتها هستند. برای بررسی شرایط جامعه و عدم اعتماد و امید مردم؛ علل بروز شرایط موجود، رد صلاحیتهای شورای نگهبان و عملکرد اصولگرایان در انتخابات پیش رو» با امیررضا واعظی آشتیانی عضو حزب موتلفه و فعال سیاسی اصولگرا به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
به گزارش روز نو :با توجه به اتفاقات ماههاي گذشته بهخصوص آبان و دي نوعي عدم اعتماد و سرخوردگي در جامعه ايجاد شده بهنحوي که مردم اميد چنداني ندارند؛ از ديد شما چه راهکارهايي ميتواند باعث تغيير در شرايط موجود در کشور شود؟
به اعتقاد من مردم نگاه منصفانهاي دارند و نگاهشان نيز اينگونه است که مسئولان ناکارآمد را از نظام جدا ميدانند. بحث نظام و ارزشهايي که براي نظام قائل هستند بحثي جداي از مسئولان ناکارآمد است. امروز چوب انتخاب مسئولان ناکارآمدي که توانايي کار اجرايي ندارند را ميخوريم. انتظار مردم از کساني تحت عنوان رئيسجمهور يا نماينده مجلس اين است که افراد کارآمد، شناسنامهدار، خوشفکر، شجاع و انقلابي را در جايگاههايي قرار دهند تا بتوانند مشکلات کشور را حل و فصل کنند. امروز مردم از ناکارآمدي برخي مسئولان گلايه دارند و اين جاي نگراني است. بارها گفتم و بازهم اعلام ميکنم که اگر مسئولان بابت انتخاب افراد ناتوان و ضعيف در مرجعي مورد سوال و جواب قرار بگيرند هيچمسئولي جرأت انتخاب افراد ناتوان را نخواهد داشت. وقتي که در کشورمان دولتي عوض ميشود و دولت ديگري روي کار ميآيد و تلاش ميکند همه زحمات دولت قبل را زير سوال برده و ناتوان جلوه دهد فارغ از اينکه چنين اتفاقاتي براي خودش هم رخ خواهد همين رويکرد براي مردم نگراني ايجاد ميکند. يعني ما يک خودزني دروني در خودمان داريم. وقتي دولتها خودشان شروعکننده يأس و نااميدي در ميان مردم ميشوند و انرژي ميگذارند کارهاي مثبتي که دولتهاي گذشته کردند را در ذهن مردم بد معرفي کنند ديگر چه انتظاري داريد؟ وقتي برخي مسئولان دولتهاي گذشته را راجع به موضوعات اقتصادي يا سياسي زير سوال ميبرند و خودشان همان رويه را تکرار ميکنند اينها باعث نگراني و يأس مردم ميشود. در صورتي که بايد بياموزيم که بر سر اصول و موضوعات مهم وحدت داشته باشيم و کارهاي خوب دولتهاي گذشته را قوام دهيم و نقاط ضعف را مورد تحليل و ارزيابي قرار دهيم. براي نمونه دولت يازدهم پروژه مسکن مهر را بيمصرف و غيراصولي معرفي کرد، اما پس از چند سال نام آن را به مسکن ملي تغيير داده و خودش ادامه داد. اگر قرار بر ادامه بود از همان سال اول به برطرف کردن نقاط ضعف ميپرداختند نه اينکه بعد چند سال معطلي تازه به فکر ادامه کار بيفتند. اين پروژه ميتوانست اشتغال ايجاد کند و کارخانجات بيشماري بهواسطه ساخت و ساز ميتوانستند فعال شوند. من معتقدم يک عده اصلا مسئوليت دارند که افراد ضعيف را بگمارند. شايد تعبير خوبي نباشد، اما وقتي به افرادي که مسئوليت اداره دو نفر آدم را نداشتند، وقتي پستهاي بزرگ ميدهند، معلوم است اينها ظرفيت اداره چنين مجموعههايي که سياستگذاري و برنامهريزي ميکنند را ندارند و نميتوانند اهداف را محقق کنند، البته مردم اين درک را دارند چراکه اگر اينگونه نبود هيچگاه در رابطه با شهادت سردار سليماني، نماز مقام معظم رهبري يا 22 بهمن اينگونه حمايت نميکردند.
بر اين اساس شما هر آنچه مشکل در جامعه وجود دارد را از برخي ناکارآمديهاي دولت ميبينيد و ديگر مجموعهها هيچنقشي در بهوجود آمدن چنين شرايطي نداشتهاند؟
وقي دولت به لحاظ اقتصادي بيش از 90درصد اقتصاد کشور را در اختيار دارد و از نرخ اقلام مصرفي در دست دولت معلوم است که مردم دولت را ميبينند. اگر دولتهاي ما به استناد قانون اساسي که ميگويد اقتصاد ايران دولتي، خصوصي و تعاوني است به درستي اين اتفاقات را رقم ميزدند امروز دولت سياستگذار بود. نه اينکه در کوچکترين اقلام مصرفي مردم دخيل باشد. اگر دولت پس از جنگ تا به امروز آرام آرام با تدبير و منطق بحث خصوصيسازي را عملياتي ميکردند نه اينکه به اسم خصوصيسازي خصولتيها را روي کار بياورند و براي عدهاي فرصتسازي کنند و تعاونيها را حمايت ميکردند امروز دولت صرفا سياستگذار بود و هر جا ايرادي به دولت به لحاظ سياستگذاري وارد ميشد مردم ميتوانستند اعتراض کنند. امروز اقتصاد و اشتغال حرف اول را ميزند، مردم دست در جيب خود ميکنند و ميگويند در آمدهايشان نسبت به سال گذشته کاهش محسوسي پيدا کرده است. از اين رو معلوم است که به دولت و مجلس نگاه ميکنند و آنها را مسبب اين وضعيت ميدانند، چرا که مجلس را نهادي عدم نظارتي ميبينند که چشم خود را بر روي کم کاري ميبندد. حال فرقي نميکند که دولت آقاي روحاني، احمدينژاد، اصلاحات يا مرحوم هاشمي سرکار باشد. اگر دولتي پيدا ميشد که فارغ از رفتارهاي پوپوليستي به سمت اصلاح ساختارهاي اقتصادي و تحول ديوان سالاري اداري حرکت ميکرد تغيير بسيار گستردهاي در نظام اقتصادي و اداري کشور ايجاد ميشد که خود ميتوانست منشأ خدمات ديگري باشد، اما همه دولتها برگرفته از فضاي پوپوليستي هستند و بهدنبال اصلاح ساختار نميروند. مقام معظم رهبري چند سال است که بحث اقتصاد مقاومتي را مطرح ميکنند؟ چقدر دولتها اين بستر را فراهم کردند؟ ما بايد چه بسترهايي را براي اين اقتصاد مقاومتي فراهم کنيم؟ چرا نکرديم و نشده؟ اينها نکات حائز اهميتي است که نگاه مردم را به سمت کارگزاران اجرايي خود ميبرد.
چند سال است که جريان مخالف دولت بناي تخريب و تخطئه دولت را گذاشته و اساسا کمکهايش نيز سلبي است تا ايجابي؛ از ديدگاه شما زمينگير کردن دولت مشکلات و موانع کشور را رفع ميکند يا بايد با رويکردي همه جانبهنگر به اين موضع نگريست؟
سالها پيش مدعي شدم که بايد به دولت کمک کرد و دولت نيز قدر حمايت گروههاي سياسي، کارشناسان و صاحب نظران را بداند. حتي پيشنهاد کردم که دولت به دستگاههاي اجرايي و وزرايش دستور دهد که صاحب نظران و کارشناسان را در حوزههاي مختلف دعوت کند و از آنها نظر بخواهد، اما اين اتفاق نيفتاد و حتي در شعار هم رئيسجمهور اين کار را انجام نداد. اما دولتي که منتقدان را با عناويني چون بيسواد، کاسبان تحريم و نق زن مکرر ياد ميکند، چه علاقهاي وجود خواهد داشت که منتقدان بخواهند با دولت همکاري کنند؟ وقتي رئيسجمهور خطابهاي نامربوط نسبت به کارشناسان و صاحب نظران در عرصههاي مختلف دارد و ادبيات نادرست و تحريککننده بهکار ميبرد چه انتظاري داريد که افراد بيايند و به اين دولت کمک کنند؟ دولتي که خود را عاري از هرگونه کمک ميداند. دولتي که يک نگاه طردکننده نسبت به کارشناسان دارد و خود را عاري از هرگونه انتقاد تلقي ميکند نبايد انتظار کمک داشته باشد. دولتي ميتواند موفق و فکور باشد و از ظرفيتهاي علمي و تخصصي منتقدين استفاده کند که بتواند اين انرژي و پتانسيل را در مسيري استفاده کند که بدون هر گونه هزينهاي از نگاه کارشناسان و صاحب نظران استفاده کند و هنرش در اين است که بتواند همه را جمع کند. صحبت کردن با زبان تلخ هنر نيست. البته من قائل به اين تفاوت هستم که بخواهيم انتقامي به مسائل نگاه کنيم يا انتقاد کارشناسانه داشته باشيم. گرچه هر دو اين مسائل مطرح بوده اما براي دولت کارايي نداشته است.
انتقادهايي نسبت به عملکرد شوراي نگهبان در ردصلاحيتهايي وارد است به خصوص 90 نفر از نمايندگان حال حاضر مجلس اگر اينها مشکلات مالي داشتند چرا تاکنون به دستگاه قضا معرفي نشدند و اکنون عنوان شده و اگر بر اين مبنا رد شدهاند چگونه افراد مشکل دار تا 5 ماه آينده در مجلس و قانونگذاري حضور خواهند داشت؟
اول اينکه روزي که اينها مورد تاييد صلاحيت قرار گرفتند هيچ عرضهاي از آنها نمايان نشده است. افراد ردصلاحيت شده در طول نمايندگي مفسدههاي نمايندگي، سوءاستفاده از قدرت و... داشتند. اتفاقا اعتقاد من اين است که شوراي نگهبان قاطعانه و محکم پاي کساني که چنين مفسدههاي دارند بايستد و کوتاه نيايد. نکته مهمتر اينکه اگر در طول اين مدت مفسده توسط اينها ايجاد شده بايد هيات نظارت بر رفتار نمايندگان اين مسائل را مورد بررسي قرار دهد. وقتي در طول دوره نمايندگي اين اتفاق ميافتد به شوراي نگهبان ارتباطي ندارد که بخواهد ورود کند و خود مجلس بايد ورود کند. بررسيهايي که اکنون انجام گرفته مبين اين مساله است که شوراي نگهبان به اين نتيجه رسيده که اين افراد صلاحيت لازم براي حضور در انتخابات را ندارند. حال اگر هيات نظارت بر رفتار نمايندگان علاقهمند به پيگيري است اطلاعات لازم را در اين خصوص از شوراي نگهبان دريافت کند. ضمن اينکه شوراي نگهبان با روي باز پذيرفته و گفته اگر ميخواهيد نمونه دلايل رد صلاحيتها را در اختيار رد صلاحيت شدگان ميگذاريم. اشکالي که ما داريم هر جا به نفعمان باشد قانون را دوست داريم و هر جا به ضررمان باشد عليه قانون موضع ميگيريم؟ در مورد اينکه پس از اين قضيه تکليف ادامه حضور نمايندگان در مجلس چگونه خواهد بود نيز بايد ديد قانون در مورد اين موارد و موضوعات چه اشارهاي داشته است. چون سخنگوي شوراي نگهبان در مصاحبهاي اعلام کرد که عمده کساني که رد شدهاند يا سوءاستفاده از موقعيت شغلي يا مفاسد اقتصادي بوده است. بايد ديد قانون چه ميگويد هر چند که رئيس قوه قضائيه اعلام آمادگي کرده کساني که متخلف نسبت به اين موضع هستند بايد به قوه قضائيه معرفي شوند. بايد ديد قوانين مجلس در اين ارتباط چه ميگويد. اگر با مفاسد اقتصادي درست برخورد شود بخشي از رانتهايي که خورده ميشود، فرصت طلبيهايي که ايجاد ميشود، بخشي از رفتارهاي غيرمتعارف از طريق برخي نمايندگان مجلس اتفاق ميافتد.
حضور گسترده و انتخابات حداکثري همي حضور گسترده و انتخابات حداکثري هميشه مورد تاکيد مسئولان ارشد نظام بوده، اما با توجه به رد صلاحيتهاي اخير بهنظر ميرسد که اين مهم فراهم نشود، چراکه از مفهوم انتخابات ملي به انتخابات درونگروهي اصولگرايان رسيده اين نوع رويکرد بيش از مشارکت حداکثري به انتخاباتي سرد و حداقلي نخواهد انجاميد؟
اکنون مردم نسبت به نمايندگان دوره دهم مجلس انتقادات فراواني دارند. در ميان همين 90 نفر رد صلاحيت شده اصولگرايان نيز حضور دارند چرا اين مساله را فقط به اصلاحطلبان منتسب ميکنيم. من منطقهاي را ميشناسم که چهار نفر اصولگرا کانديدا بودند که 3 نفرشان رد صلاحيت شدند. من اين مساله را قبول ندارم که چون رد صلاحيتهايي صورت گرفته پس مردم در انتخابات شرکت نخواهند کرد. اتفاقا انتقاد مردم به اين است که شوراي نگهبان افراد اصلحي را تاييد کند. درصد قابل توجهي از 90 نفر رد صلاحيت شده اصولگرايان هستند. به تجربه ديدم که شوراي نگهبان نگاه اصولگرايي و اصلاحطلبي ندارد. وقتي که يک عده اصولگرا را هم رد ميکند بدين معني است که خط کشي جناحي ندارد. حال يک جايي تعداد اصولگراها بيشتر ميشود دليل بر اين نيست که خط کشي شده که فقط اصولگراها وارد مجلس شوند.
آنچه از سوي شوراي نگهبان در حالت کلي مطرح شده و بر آن اساس کسر قابل توجهي از کانديداها رد شدهاند عدم التزام به نظام و اسلام بوده اساسا با اين رويکرد کلي چگونه ميتوان تعداد زيادي از افراد را رد صلاحيت کرد؟
به اعتقاد من مسلمانبودن با التزام داشتن تفاوت دارد همه مسلمانيم، اما کسي که رشوه خواري و رانت خواري کرده و حقوق مردم را تضييع ميکند؛ رفتارهاي غيرمتعارف و مشکل اخلاقي دارد و... چگونه به اسلام التزام دارد؟ رعايت قوانين اسلام التزام ميشود و اگر ملزومات اسلام را رعايت نکنيم قطعا مشکل عدم التزام داريم. البته من در مقام دفاع نيستم، اما عمده آنچه امروز شوراي نگهبان اعلام کرده اين است که مفاسد اقتصادي و سوءاستفاده شغلي. حال اينکه شوراي نگهبان در خصوص عدم التزام به اسلام و نظام گفته رد صلاحيت شدهها مراجعه کنند و به آنها ميگوييم ادله هايمان چيست.
با توجه به اينکه همه چيز براي تشکيل مجلس ايدهآل اصولگرايان مهياست، اما هنوز هم تشتت و تفرقه در اردوگاه اصولگرايان موج ميزند؛ رويکرد اين جريان براي ارائه ليست واحد چيست و اساسا اين انتظار ميرود که شاهد ارائه چند ليست در انتخابات از سوي اصولگرايان باشيم؟
اگر اصولگرايان هوشمندي به خرج ندهند و بخواهند احيانا به سمت و سويي حرکت کنند که تشتي در تصميمگيري باشد و نتوانند در جلسات مشترک به يک اغناي جمعي برسند قطعا با چالشهايي مواجه خواهند بود. لذا بايد هوشمندانه و با حوصله افرادي را انتخاب کنند که صاحب نظر، کارشناس، شجاع و در مجلس جديد خدمتگزار خوبي باشند. اگر بتوانند افرادي را انتخاب کنند که مورد اجماع باشند بايد اين کار را انجام دهند. در غيراين صورت حداقل در تهران با چالش جدي مواجه خواهند شد و بعيد نيست که چند ليست از اصولگرايان بيرون بيايد.