نحوه اطلاع رسانی صدا وسیما درباره هواپیما بسیار بد بود
روزنو :پس از شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی فضای وحدتی در جامعه ایجاد شد که دست کم تا پیش از سقوط هواپیمای مسافربری و اشتباهات جدی در عرصه اطلاع رسانی ادامه داشت. از سوی دیگر، این ترور ناجوانمردانه از سوی نیروهای ارتش آمریکا در عراق، تحولاتی جدی را در خاورمیانه باعث شد، بهطوری که بهرغم گذشت دو هفته از این ماجرا، تحلیلگران در اقصی نقاط دنیا هنوز به بررسی تبعات و آثار این مساله میپردازند. در گفتوگو با محمد هاشمی رفسنجانی، عضو پیشین مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس اسبق سازمان صدا و سیما به بررسی این موضوع پرداخته است. او میگوید به این دلیل که سردار سلیمانی یک چهره مستقل و ملی بود و عمر خویش را وقف خدمت صادقانه به نظام جمهوری اسلامی و مردم ایران کرد، مردم این چنین او را عزیز داشتند. هاشمی همچنین انتقادات فراوانی نسبت به عملکرد صدا و سیما طی روزهای گذشته دارد. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
پس از شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی فضای وحدتی در جامعه ایجاد شد که دست کم تا پیش از سقوط هواپیمای مسافربری و اشتباهات جدی در عرصه اطلاع رسانی ادامه داشت. از سوی دیگر، این ترور ناجوانمردانه از سوی نیروهای ارتش آمریکا در عراق، تحولاتی جدی را در خاورمیانه باعث شد، بهطوری که بهرغم گذشت دو هفته از این ماجرا، تحلیلگران در اقصی نقاط دنیا هنوز به بررسی تبعات و آثار این مساله میپردازند. در گفتوگو با محمد هاشمی رفسنجانی، عضو پیشین مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس اسبق سازمان صدا و سیما به بررسی این موضوع پرداخته است. او میگوید به این دلیل که سردار سلیمانی یک چهره مستقل و ملی بود و عمر خویش را وقف خدمت صادقانه به نظام جمهوری اسلامی و مردم ایران کرد، مردم این چنین او را عزیز داشتند. هاشمی همچنین انتقادات فراوانی نسبت به عملکرد صدا و سیما طی روزهای گذشته دارد. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
شهادت سردار سليماني فضاي سياسي در داخل کشور را دچار دگرگوني کرد. بهنظر شما چرا اين اتفاق افتاد؟
به گزارش روز نو :شهيد سردار سليماني يک چهره مستقل و ملي بود که عمر خويش را وقف خدمت صادقانه به نظام جمهوري اسلامي و مردم ايران کرد. بنابراين طبيعي است که در پي شهادت چنين سرداري، پتانسيلي عظيم در حوزه سرمايه اجتماعي ايجاد شود و مردم يک صدا عاملان ترور او را محکوم کنند.
شما از کرمان سردار سليماني را ميشناختيد؟
بله. از اوايل انقلاب با يکديگر آشنا بوديم و همکاريهايي در کرمان ميان ما وجود داشت در آن زمان.
طي اين شناختي که در طولانيمدت از آن شهيد بدست آوردهايد، چه نکتهاي در ارتباط با سردار سليماني براي شما برجسته بوده است؟
خاطرههاي زيادي از آن شهيد بزرگوار در ذهن و روان من نقش بسته است اما معتقدم ويژگيهاي خاص اخلاقي او آن چيزي است که سردار سليماني را از ديگران متمايز ميکند. در سالهاي آخر که حاج آقا (آيتا... هاشمي رفسنجاني) به نوعي مورد بغض برخي سياستمداران بودند و بسياراني ديگر نزد ايشان نميآمدند، حاج قاسم سليماني زياد نزد حاج آقا ميآمد. با يکديگر مشورت ميکردند، تبادل نظر صورت ميگرفت و شهيد سليماني گزارشي از مسائل کلي کشور به آيتا...هاشمي ارائه ميداد. حتي گاهي صرفاً براي احوال پرسي نزد حاج آقا ميآمد. من هم به تبع اين ديدارها ايشان را زياد ميديدم و ارتباط خوبي ميان ما وجود داشت.
فکر ميکنيد فقدان شهيد سليماني در کشور قابل جبران است؟
حقيقت آن است که فقدان هيچشخصيتي قابل جبران نيست. هر کسي در هر جايگاهي باشد، مسئوليتي را انجام دهد و کاري را به پيش ببرد فقدانش قابل جبران نيست؛ چراکه هر کسي شخصيتي بهخصوص دارد و نميتوان آن خصوصيت شخصيتي را عينا در ديگران و جانشينان يافت. با اين همه کارهاي ايشان و مسئوليتهايشان بر زمين نخواهد ماند و راه اين شهيد بزرگوار انشاءا... ادامه خواهد يافت. طبيعي است که نبايد انتظار داشت همان شيوه و همان سيره عينا در دستور کار قرار گيرد و چنين چيزي اساسا امکانپذير نخواهد بود.
به هر حال سردار سليماني شخصيتي کاريزماتيک بود که در منطقه قدرت رهبري نظامي نيروهاي محور مقاومت را داشت. فکر ميکنيد ترور او چه تاثيري بر اوضاع و احوال خاورميانه داشت؟
اولين اثر آن، خنثي شدن دروغهاي دستگاه تبليغاتي ايالات متحده عليه اين شهيد بود؛ زيرا آنها ميگفتند مردم ايران، عراق و ديگر کشورها سردار سليماني را دشمن ميپندارند. پس از ترور ايشان اما با استقبال گسترده مردم از مراسم تشييع پيکر ايشان حماسهاي رقم خورد که بار ديگر آمريکاييها را رسوا کرد. از سوي ديگر در ايران، منطقه و حتي جهان اين جنايت آشکار از سوي افکار عمومي و حتي سياستمداران محکوم شد. اينکه دونالد ترامپ دستور به ترور يک فرمانده بلندپايه نظامي ايران صادر کرد، بذر نفرت از دولت آمريکا را در جهان کاشت. امروز شاهد هستيم که در رسانههاي مختلف، افکار عمومي و سياست مداران اين جنايت را محکوم ميکنند. در اين زمينه بر جهان آَشکار شد که براي آمريکا هيچخط قرمزي از جمله قوانين بينالمللي، عرف بينالملل و اخلاق وجود ندارد. آنها مهمان سياسي يک کشور را ترور کردند. اين را حتي نميشود قانون جنگل خواند. حال به برکت خون شهيد سليماني موجي عليه آمريکا در منطقه به راه افتاده است. نگاهي به مواضع سياستمداران، حتي آمريکاييها نشان ميدهد که در وهله اول همه اقدام ترامپ را محکوم ميکنند. اين در حالي است که برخي از آنها نسبت به شهيد سليماني موضع قابل قبولي نداشتند اما با اين حال اقدام رئيس جمهور آمريکا را فراتر از هرچيزي، جنايت ميبينند. اين اتفاق خوبي است که اميدوارم تداوم داشته باشد.
البته کشورهايي نيز در منطقه سکوت پيشه کردند. راز اين سکوت در چيست؟
اين مساله دلايل زيادي ميتواند داشته باشد. من تصور ميکنم سکوتشان ريشه در هراس از آمريکا دارد. آنها در اين شرايط نه از مساله ترور حمايت کردند و نه آمريکا را محکوم کردند. بالاخره زماني که کشورهايي از نظر سياسي وابسته باشند و اختياري از خودشان نداشته باشند، طبيعتاً نميتوانند آنچه خواستهشان است يا آنچه تشخيص ميدهند را در عرصه عمل نشان دهند. بيشتر با موج همراه ميشوند. از سوي ديگر، آنها از واکنش ايران نيز ميترسيدند و نگران بودند. به همين دليل نيز حتي جرات حمايت از موضع ايالات متحده را پيدا نکردند و ترجيح دادند در زماني که امکان واکنش تند از سوي ايران وجود دارد، ساکت بمانند.
وحدتي که در داخل کشور پس از ترور سردار سليماني ايجاد شده بود، پس از سرنگوني هواپيماي مسافربري دچار مشکلاتي شد. بهنظر شما چرا چنين مسالهاي رخ داد؟
سقوط هواپيماي مسافربري اوکرايني به رغم گذشت بيش از يک هفته هنوز در هالهاي از ابهام است و حقيقت ماجرا کاملاً روشن نيست. مطالبي که در رسانههاي بينالمللي پيرامون اين سقوط مشاهده ميشود، مخصوصا در رسانههاي آمريکا، بيانگر آن است که آنها هم به رغم ادعاهاي اوليه از جزئيات ماجرا آگاه نيستند؛ اينکه چند موشک شليک شده، چند موشک به هواپيما برخورد کرده و بسياري سوالات ديگر هنوز بدون پاسخ مانده و نميتوان جوابي قانعکننده به آنها داد. اصولا حتي نسبت به ماهيت آنچه در رادار پديد آمده ترديد وجود دارد و نميتوان با قطعيت در اين زمينه اظهارنظر کرد. اين ترديدها چنان عميق است که در حال حاضر هرکس بخواهد با قطعيت از ماهيت حادثه سخن بگويد با سؤالهايي جدي مواجه ميشود که عموما پاسخي براي آنها ندارد. بايد صبر کرد تا جزئيات ماجرا به دست متخصصين و کارشناسان امر مورد بحث و بررسي قرار گيرد تا حقيقت ذره ذره آشکار شود. مسائلي نظير جعبه سياه، سؤال و جواب از اپراتور موشک و ... باقي مانده که هنوز تکليفشان روشن نيست و تا روشن هم نشود، نميتوان فهميد ماجرا چه بوده است. با اين وجود از آن رو که تعداد زيادي از جان باختگان اين ماجرا ايراني بودند و نخبه به حساب ميآمدند و هواپيما با موشک خودي سرنگون شده بود، ناراحتيهايي جدي نزد مردم پديد آمد که به حق هم بود و مردم معترض شدند.
نحوه اطلاع رساني اين ماجرا نيز حواشي زيادي ايجاد کرد. ارزيابي شما از اين مساله چيست و فکر ميکنيد چه اتفاقي در اين زمينه ميتوانست صورت گيرد تا از تشديد ناراحتي جلوگيري شود يا دست کم کمتر مردم آزرده شوند؟
اطلاعرساني به هيچوجه مناسب نبود و همين مساله مشکلات زيادي ايجاد کرد. در ابتداي امر مسئولاني نظير سخنگوي دولت يا مسئولان سازمان هواپيمايي کشوري آمدند در رسانهها حضور پيدا کردند و مدعي شدند که از اساس فرضيه اصابت موشک به اين هواپيما باطل است و چنين مساله اي نميتواند صحت داشته باشد. مؤکدا بيان کردند که ماجرا از نقص فني و ايراد در موتور هواپيما ناشي ميشود و نبايد روي مسائلي مانند موشک مانور داد. صحبتهاي ديگري نيز در رسانهها از جمله صدا و سيما مطرح شد مبني بر اينکه طرح مساله موشک کار دشمن است. اما خب امروز شرايط دنيا بهگونهاي نيست که اين نوع مسائل را بشود به اين شکل پنهان کرد و حقيقت ماجرا را به مردم نگفت. به مرور نظرات کارشناسان و همچنين فيلمهايي از صحنه حادثه منتشر شد و فرضيه برخورد موشک قوي تر شد تا اينکه سرانجام ستاد کل نيروهاي مسلح طي بيانيهاي مسئوليت امر را پذيرفتند و اعلام کردند که خطاي انساني عامل شليک موشک و برخورد آن با هواپيما بوده است. مردم توقع داشتند از ابتدا اطلاع رساني صحيح باشد، اما اينگونه نشد. دشمن هم در کمين بود تا فرصتي براي سوءاستفاده بيابد و گامي در راستاي جدا کردن مردم از نظام جمهوري اسلامي ايران بردارد. تفرقه افکني خواست دشمن بود که متاسفانه با اشتباه در امر اطلاع رساني ميسر شد. در اين ميان تبليغات منفي، بازيهاي رواني و مسائل ديگري صورت گرفت. رسانههاي زيادي نيز به آن پرداختند و فضا تيره و تار شد. دشمن بهدنبال واقعيت نبود و نيست و صرفا ميخواهد مقصر را نظام نشان دهد. اين در حالي است که هنوز ابهامات زيادي باقي مانده و همانطور که گفته شد رسانههاي آمريکايي نيز از اين ابهامات سخن ميگويند. تا همين روز پنجشنبه نيز فرضيههايي جديد منتشر ميشد که با فرضيههاي قبلي تناقض داشت و همين چيزهاست که مساله را پيچيده ميکند. ما دشمن بسيار قهاري داريم که سعي ميکند هيچفرصتي را براي ضربه زدن به ملت ايران از دست ندهد. در چنين شرايط خطرناکي اشتباهاتي نظير آنچه در حوزه اطلاع رساني صورت گرفت، که طبيعي است مردم واکنش نشان دهند.
نقش صداوسيما در خبررسانيهاي مربوط به اين ماجرا را چگونه ميبينيد؟ آيا اين رسانه توانست واقعا ملي عمل کند؟
صداوسيما در اين زمينه بسيار ضعيف عمل کرد و آن طور که بايد و شايد سياست صحيحي را در خبر رساني دنبال نکرد. به هر حال آنها مدعياند که خبري که بهشان ميرسيد صحيح نبود اما واقعا اين سازمان طي اين مدت در مقايسه با رسانههاي بيگانه فعال عمل نکرد و ضعف جدي در اين زمينه مشهود بود. جامعه انتظار داشت حداقل اين رسانه يک کلام بگويد که ماجرا مبهم است و نميتوان بهطور قطعي فرضيهها را رد کرد. خب اينها ميتوانست براي مردم التيام بخش باشد که اين رسانه اراده جدي براي يافتن حقيقت دارد. اما وقتي نفي مطلق فرضيه برخورد موشک از سوي صدا و سيما در دستور کار قرار ميگيرد و بعد مشخص ميشود که خير اينگونه نبوده، طبيعي است هر شنونده و بينندهاي اعتماد خود را نسبت به اين رسانه از دست بدهد. اين سياستهاي غلط در راستاي مخفي کردن ماجرا از مردم مورد سوءاستفاده دشمن قرار گرفت. البته اين مساله يک موج بود و اکنون که پيکر اين شهدا تحويل داده ميشود، به مرور آرامش و تسکين نيز به مردم باز ميگردد. بايد بپذيريم که در دوره جنگ قرار داريم؛ جنگ نظامي، جنگ سياسي، جنگ اقتصادي، جنگ فرهنگي و جنگ رواني. الآن ما در تقابل با آمريکا هستيم. آمريکا هرکاري که توانسته کرده تا نظام جمهوري اسلامي را متوقف کند مگر حمله نظامي که براي آن هم تحليلهايي دارند و جنبه بازدارندگي اش را بالا ميبينند. آمريکا تصور ميکند که ميتواند جامعه ايران را هم مثل برخي جوامع منطقه از درون متلاشي کند. ترامپ مرتب ميگويد تحريمهايي وضع ميکنم که فلجکننده باشد و ايران را به زانو درآورد. اسرائيل و عربستان هم کمابيش با اين طرح همکاري ميکنند تا جايي که مشخص شد ريشه افزايش روزانه نرخ دلار در سال گذشته در امارات بوده است. اگر اين مساله را بپذيريم و بفهميم که در دوره جنگ قرار داريم، تلاش خواهيم کرد که اينگونه اشتباهات ديگر تکرار نشود و اعتماد مردم آسيب نبيند.
جداي از مساله هواپيما طي اين چند روزه دو سه مورد توهين به مردم در صدا و سيما صورت گرفت. شما بهعنوان کسي که سالها رياست اين سازمان عريض و طويل را بر عهده داشتيد، فکر ميکنيد چرا اين اشتباهات رخ ميدهد؟
صداوسيما دو اشتباه بزرگ داشت، يکي ضعف در پرداختن به ماجراي سقوط هواپيما و ديگري توهين به مردم. حرمت مردم از هر چيزي بالاتر است. آبروي مردم در اسلام و در مکتب اهل بيت بسيار اهميت دارد و شکستن حرمت مردم از سوي بزرگان ما نکوهش شده است. در دين ما تصريح شده است که شکستن حرمت مؤمنين از شکستن حرمت خانه خدا بالاتر است اما متاسفانه برخي مسئولان و مديران نسبت به اين مساله بيتوجه هستند. رفتاري که از سوي مهمانان و کارشناسان صدا و سيما طي اين مدت صورت گرفت و سؤال شما به آن اشاره دارد، بهطور قطع اشتباه بود و به بيتوجهي مديران نسبت به حرمت و آبروي مردم باز ميگردد. اينکه چنين اشتباهي در يک رسانه ملي رخ دهد، بسيار بدتر است و بايد در سياستهاي اين مجموعه يک بازبيني جدي صورت گيرد. ديگر رسانهها نيز اهميت دارد و حرمت شکني در همه رسانهها مذموم است، اما بايد تفاوتي ميان رسانه رسمي نظام اسلامي با ديگر رسانهها باشد. اينکه صدا و سيما به سبب حاشيه امني که دارد پاسخگو نباشد و با حرمت شکنيهاي زياد عليه مردم، شرايط را به ضرر نظام تغيير دهد.
شهادت سردار سليماني فضاي سياسي در داخل کشور را دچار دگرگوني کرد. بهنظر شما چرا اين اتفاق افتاد؟
به گزارش روز نو :شهيد سردار سليماني يک چهره مستقل و ملي بود که عمر خويش را وقف خدمت صادقانه به نظام جمهوري اسلامي و مردم ايران کرد. بنابراين طبيعي است که در پي شهادت چنين سرداري، پتانسيلي عظيم در حوزه سرمايه اجتماعي ايجاد شود و مردم يک صدا عاملان ترور او را محکوم کنند.
شما از کرمان سردار سليماني را ميشناختيد؟
بله. از اوايل انقلاب با يکديگر آشنا بوديم و همکاريهايي در کرمان ميان ما وجود داشت در آن زمان.
طي اين شناختي که در طولانيمدت از آن شهيد بدست آوردهايد، چه نکتهاي در ارتباط با سردار سليماني براي شما برجسته بوده است؟
خاطرههاي زيادي از آن شهيد بزرگوار در ذهن و روان من نقش بسته است اما معتقدم ويژگيهاي خاص اخلاقي او آن چيزي است که سردار سليماني را از ديگران متمايز ميکند. در سالهاي آخر که حاج آقا (آيتا... هاشمي رفسنجاني) به نوعي مورد بغض برخي سياستمداران بودند و بسياراني ديگر نزد ايشان نميآمدند، حاج قاسم سليماني زياد نزد حاج آقا ميآمد. با يکديگر مشورت ميکردند، تبادل نظر صورت ميگرفت و شهيد سليماني گزارشي از مسائل کلي کشور به آيتا...هاشمي ارائه ميداد. حتي گاهي صرفاً براي احوال پرسي نزد حاج آقا ميآمد. من هم به تبع اين ديدارها ايشان را زياد ميديدم و ارتباط خوبي ميان ما وجود داشت.
فکر ميکنيد فقدان شهيد سليماني در کشور قابل جبران است؟
حقيقت آن است که فقدان هيچشخصيتي قابل جبران نيست. هر کسي در هر جايگاهي باشد، مسئوليتي را انجام دهد و کاري را به پيش ببرد فقدانش قابل جبران نيست؛ چراکه هر کسي شخصيتي بهخصوص دارد و نميتوان آن خصوصيت شخصيتي را عينا در ديگران و جانشينان يافت. با اين همه کارهاي ايشان و مسئوليتهايشان بر زمين نخواهد ماند و راه اين شهيد بزرگوار انشاءا... ادامه خواهد يافت. طبيعي است که نبايد انتظار داشت همان شيوه و همان سيره عينا در دستور کار قرار گيرد و چنين چيزي اساسا امکانپذير نخواهد بود.
به هر حال سردار سليماني شخصيتي کاريزماتيک بود که در منطقه قدرت رهبري نظامي نيروهاي محور مقاومت را داشت. فکر ميکنيد ترور او چه تاثيري بر اوضاع و احوال خاورميانه داشت؟
اولين اثر آن، خنثي شدن دروغهاي دستگاه تبليغاتي ايالات متحده عليه اين شهيد بود؛ زيرا آنها ميگفتند مردم ايران، عراق و ديگر کشورها سردار سليماني را دشمن ميپندارند. پس از ترور ايشان اما با استقبال گسترده مردم از مراسم تشييع پيکر ايشان حماسهاي رقم خورد که بار ديگر آمريکاييها را رسوا کرد. از سوي ديگر در ايران، منطقه و حتي جهان اين جنايت آشکار از سوي افکار عمومي و حتي سياستمداران محکوم شد. اينکه دونالد ترامپ دستور به ترور يک فرمانده بلندپايه نظامي ايران صادر کرد، بذر نفرت از دولت آمريکا را در جهان کاشت. امروز شاهد هستيم که در رسانههاي مختلف، افکار عمومي و سياست مداران اين جنايت را محکوم ميکنند. در اين زمينه بر جهان آَشکار شد که براي آمريکا هيچخط قرمزي از جمله قوانين بينالمللي، عرف بينالملل و اخلاق وجود ندارد. آنها مهمان سياسي يک کشور را ترور کردند. اين را حتي نميشود قانون جنگل خواند. حال به برکت خون شهيد سليماني موجي عليه آمريکا در منطقه به راه افتاده است. نگاهي به مواضع سياستمداران، حتي آمريکاييها نشان ميدهد که در وهله اول همه اقدام ترامپ را محکوم ميکنند. اين در حالي است که برخي از آنها نسبت به شهيد سليماني موضع قابل قبولي نداشتند اما با اين حال اقدام رئيس جمهور آمريکا را فراتر از هرچيزي، جنايت ميبينند. اين اتفاق خوبي است که اميدوارم تداوم داشته باشد.
البته کشورهايي نيز در منطقه سکوت پيشه کردند. راز اين سکوت در چيست؟
اين مساله دلايل زيادي ميتواند داشته باشد. من تصور ميکنم سکوتشان ريشه در هراس از آمريکا دارد. آنها در اين شرايط نه از مساله ترور حمايت کردند و نه آمريکا را محکوم کردند. بالاخره زماني که کشورهايي از نظر سياسي وابسته باشند و اختياري از خودشان نداشته باشند، طبيعتاً نميتوانند آنچه خواستهشان است يا آنچه تشخيص ميدهند را در عرصه عمل نشان دهند. بيشتر با موج همراه ميشوند. از سوي ديگر، آنها از واکنش ايران نيز ميترسيدند و نگران بودند. به همين دليل نيز حتي جرات حمايت از موضع ايالات متحده را پيدا نکردند و ترجيح دادند در زماني که امکان واکنش تند از سوي ايران وجود دارد، ساکت بمانند.
وحدتي که در داخل کشور پس از ترور سردار سليماني ايجاد شده بود، پس از سرنگوني هواپيماي مسافربري دچار مشکلاتي شد. بهنظر شما چرا چنين مسالهاي رخ داد؟
سقوط هواپيماي مسافربري اوکرايني به رغم گذشت بيش از يک هفته هنوز در هالهاي از ابهام است و حقيقت ماجرا کاملاً روشن نيست. مطالبي که در رسانههاي بينالمللي پيرامون اين سقوط مشاهده ميشود، مخصوصا در رسانههاي آمريکا، بيانگر آن است که آنها هم به رغم ادعاهاي اوليه از جزئيات ماجرا آگاه نيستند؛ اينکه چند موشک شليک شده، چند موشک به هواپيما برخورد کرده و بسياري سوالات ديگر هنوز بدون پاسخ مانده و نميتوان جوابي قانعکننده به آنها داد. اصولا حتي نسبت به ماهيت آنچه در رادار پديد آمده ترديد وجود دارد و نميتوان با قطعيت در اين زمينه اظهارنظر کرد. اين ترديدها چنان عميق است که در حال حاضر هرکس بخواهد با قطعيت از ماهيت حادثه سخن بگويد با سؤالهايي جدي مواجه ميشود که عموما پاسخي براي آنها ندارد. بايد صبر کرد تا جزئيات ماجرا به دست متخصصين و کارشناسان امر مورد بحث و بررسي قرار گيرد تا حقيقت ذره ذره آشکار شود. مسائلي نظير جعبه سياه، سؤال و جواب از اپراتور موشک و ... باقي مانده که هنوز تکليفشان روشن نيست و تا روشن هم نشود، نميتوان فهميد ماجرا چه بوده است. با اين وجود از آن رو که تعداد زيادي از جان باختگان اين ماجرا ايراني بودند و نخبه به حساب ميآمدند و هواپيما با موشک خودي سرنگون شده بود، ناراحتيهايي جدي نزد مردم پديد آمد که به حق هم بود و مردم معترض شدند.
نحوه اطلاع رساني اين ماجرا نيز حواشي زيادي ايجاد کرد. ارزيابي شما از اين مساله چيست و فکر ميکنيد چه اتفاقي در اين زمينه ميتوانست صورت گيرد تا از تشديد ناراحتي جلوگيري شود يا دست کم کمتر مردم آزرده شوند؟
اطلاعرساني به هيچوجه مناسب نبود و همين مساله مشکلات زيادي ايجاد کرد. در ابتداي امر مسئولاني نظير سخنگوي دولت يا مسئولان سازمان هواپيمايي کشوري آمدند در رسانهها حضور پيدا کردند و مدعي شدند که از اساس فرضيه اصابت موشک به اين هواپيما باطل است و چنين مساله اي نميتواند صحت داشته باشد. مؤکدا بيان کردند که ماجرا از نقص فني و ايراد در موتور هواپيما ناشي ميشود و نبايد روي مسائلي مانند موشک مانور داد. صحبتهاي ديگري نيز در رسانهها از جمله صدا و سيما مطرح شد مبني بر اينکه طرح مساله موشک کار دشمن است. اما خب امروز شرايط دنيا بهگونهاي نيست که اين نوع مسائل را بشود به اين شکل پنهان کرد و حقيقت ماجرا را به مردم نگفت. به مرور نظرات کارشناسان و همچنين فيلمهايي از صحنه حادثه منتشر شد و فرضيه برخورد موشک قوي تر شد تا اينکه سرانجام ستاد کل نيروهاي مسلح طي بيانيهاي مسئوليت امر را پذيرفتند و اعلام کردند که خطاي انساني عامل شليک موشک و برخورد آن با هواپيما بوده است. مردم توقع داشتند از ابتدا اطلاع رساني صحيح باشد، اما اينگونه نشد. دشمن هم در کمين بود تا فرصتي براي سوءاستفاده بيابد و گامي در راستاي جدا کردن مردم از نظام جمهوري اسلامي ايران بردارد. تفرقه افکني خواست دشمن بود که متاسفانه با اشتباه در امر اطلاع رساني ميسر شد. در اين ميان تبليغات منفي، بازيهاي رواني و مسائل ديگري صورت گرفت. رسانههاي زيادي نيز به آن پرداختند و فضا تيره و تار شد. دشمن بهدنبال واقعيت نبود و نيست و صرفا ميخواهد مقصر را نظام نشان دهد. اين در حالي است که هنوز ابهامات زيادي باقي مانده و همانطور که گفته شد رسانههاي آمريکايي نيز از اين ابهامات سخن ميگويند. تا همين روز پنجشنبه نيز فرضيههايي جديد منتشر ميشد که با فرضيههاي قبلي تناقض داشت و همين چيزهاست که مساله را پيچيده ميکند. ما دشمن بسيار قهاري داريم که سعي ميکند هيچفرصتي را براي ضربه زدن به ملت ايران از دست ندهد. در چنين شرايط خطرناکي اشتباهاتي نظير آنچه در حوزه اطلاع رساني صورت گرفت، که طبيعي است مردم واکنش نشان دهند.
نقش صداوسيما در خبررسانيهاي مربوط به اين ماجرا را چگونه ميبينيد؟ آيا اين رسانه توانست واقعا ملي عمل کند؟
صداوسيما در اين زمينه بسيار ضعيف عمل کرد و آن طور که بايد و شايد سياست صحيحي را در خبر رساني دنبال نکرد. به هر حال آنها مدعياند که خبري که بهشان ميرسيد صحيح نبود اما واقعا اين سازمان طي اين مدت در مقايسه با رسانههاي بيگانه فعال عمل نکرد و ضعف جدي در اين زمينه مشهود بود. جامعه انتظار داشت حداقل اين رسانه يک کلام بگويد که ماجرا مبهم است و نميتوان بهطور قطعي فرضيهها را رد کرد. خب اينها ميتوانست براي مردم التيام بخش باشد که اين رسانه اراده جدي براي يافتن حقيقت دارد. اما وقتي نفي مطلق فرضيه برخورد موشک از سوي صدا و سيما در دستور کار قرار ميگيرد و بعد مشخص ميشود که خير اينگونه نبوده، طبيعي است هر شنونده و بينندهاي اعتماد خود را نسبت به اين رسانه از دست بدهد. اين سياستهاي غلط در راستاي مخفي کردن ماجرا از مردم مورد سوءاستفاده دشمن قرار گرفت. البته اين مساله يک موج بود و اکنون که پيکر اين شهدا تحويل داده ميشود، به مرور آرامش و تسکين نيز به مردم باز ميگردد. بايد بپذيريم که در دوره جنگ قرار داريم؛ جنگ نظامي، جنگ سياسي، جنگ اقتصادي، جنگ فرهنگي و جنگ رواني. الآن ما در تقابل با آمريکا هستيم. آمريکا هرکاري که توانسته کرده تا نظام جمهوري اسلامي را متوقف کند مگر حمله نظامي که براي آن هم تحليلهايي دارند و جنبه بازدارندگي اش را بالا ميبينند. آمريکا تصور ميکند که ميتواند جامعه ايران را هم مثل برخي جوامع منطقه از درون متلاشي کند. ترامپ مرتب ميگويد تحريمهايي وضع ميکنم که فلجکننده باشد و ايران را به زانو درآورد. اسرائيل و عربستان هم کمابيش با اين طرح همکاري ميکنند تا جايي که مشخص شد ريشه افزايش روزانه نرخ دلار در سال گذشته در امارات بوده است. اگر اين مساله را بپذيريم و بفهميم که در دوره جنگ قرار داريم، تلاش خواهيم کرد که اينگونه اشتباهات ديگر تکرار نشود و اعتماد مردم آسيب نبيند.
جداي از مساله هواپيما طي اين چند روزه دو سه مورد توهين به مردم در صدا و سيما صورت گرفت. شما بهعنوان کسي که سالها رياست اين سازمان عريض و طويل را بر عهده داشتيد، فکر ميکنيد چرا اين اشتباهات رخ ميدهد؟
صداوسيما دو اشتباه بزرگ داشت، يکي ضعف در پرداختن به ماجراي سقوط هواپيما و ديگري توهين به مردم. حرمت مردم از هر چيزي بالاتر است. آبروي مردم در اسلام و در مکتب اهل بيت بسيار اهميت دارد و شکستن حرمت مردم از سوي بزرگان ما نکوهش شده است. در دين ما تصريح شده است که شکستن حرمت مؤمنين از شکستن حرمت خانه خدا بالاتر است اما متاسفانه برخي مسئولان و مديران نسبت به اين مساله بيتوجه هستند. رفتاري که از سوي مهمانان و کارشناسان صدا و سيما طي اين مدت صورت گرفت و سؤال شما به آن اشاره دارد، بهطور قطع اشتباه بود و به بيتوجهي مديران نسبت به حرمت و آبروي مردم باز ميگردد. اينکه چنين اشتباهي در يک رسانه ملي رخ دهد، بسيار بدتر است و بايد در سياستهاي اين مجموعه يک بازبيني جدي صورت گيرد. ديگر رسانهها نيز اهميت دارد و حرمت شکني در همه رسانهها مذموم است، اما بايد تفاوتي ميان رسانه رسمي نظام اسلامي با ديگر رسانهها باشد. اينکه صدا و سيما به سبب حاشيه امني که دارد پاسخگو نباشد و با حرمت شکنيهاي زياد عليه مردم، شرايط را به ضرر نظام تغيير دهد.