
مسیح مهاجری خطاب به سران سپاه و نظام:لباس جهاد اکبر بپوشید
روزنو :حجت الاسلام والمسلمین مسیح مهاجری ،مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی درسرمقاله امروز این روزنامه درمطلبی با عنوان«لباس جهاد اکبر بپوشید» این گونه آورده است:
اعتدال، علاوه بر اینکه برای مدیران و حکمرانان ممدوح و لازم است، برای آحاد مردم هم ضروری است. جامعهای که از فرهنگ اعتدال برخوردار باشد، میتواند به اهداف مادی و معنوی خود برسد و در برابر توطئههای دشمنان نیز با تدبیر عمل کند و موفق باشد.
حجت الاسلام والمسلمین مسیح مهاجری ،مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی درسرمقاله امروز این روزنامه درمطلبی با عنوان«لباس جهاد اکبر بپوشید» این گونه آورده است:
اعتدال، علاوه بر اینکه برای مدیران و حکمرانان ممدوح و لازم است، برای آحاد مردم هم ضروری است. جامعهای که از فرهنگ اعتدال برخوردار باشد، میتواند به اهداف مادی و معنوی خود برسد و در برابر توطئههای دشمنان نیز با تدبیر عمل کند و موفق باشد.
به گزارش روز نو :قضاوت درباره کارگزاران نظام اگر با نگرش اعتدالی همراه باشد، به یک جمعبندی میرسد و قضاوتکننده کارنامهها را همهجانبه بررسی میکند. چنین نگرشی طبعاً از آفت افراط و تفریط در امان میماند و به واقعیت نزدیک میشود.
ایران، در دهههای اخیر از افراط و تفریط ضربههای زیادی خورده و طعم تلخ فاصله گرفتن از تعادل را همه چشیدهاند. نمیتوان این مشی افراطی را به جمع خاصی نسبت داد، از دولتمردان گرفته تا احزاب و جناحها و حتی بخشهائی از مردم در مقاطع مختلف، گرفتار افراط و تفریط شدهاند. قابل تامل اینکه در بعضی مقاطع، افرادی تلاش کردند اعتدال را مذمت کنند و کسانی را که دارای مشی اعتدالی هستند طرد نمایند. این برخورد غیرمنطقی متاسفانه منجر به شیوع افراط در جامعه شد.
تاسف بالاتر اینکه افراط در حمایت از حاکمیت، به افراط در ضدیت با حاکمیت منجر شد و به عبارت روشنتر، افراط، افراط زائید. حاکمیت اگر از همان ابتدا با افراطیونی که سنگ نظام و انقلاب را به سینه میزدند و به نام اسلام و نظام مرتکب هرکار خلافی میشدند، برخورد میکرد و مانع کارهای خلاف آنها میشد، کار به اینجا نمیرسید که عدهای نیز در جهت مقابل، با توسل به روشهای افراطی به حاکمیت و نظام و اصول و آرمانها بتازند.
آسانترین کار اینست که افراطیهای مقابل نظام را عمله دشمنان انقلاب و نظام معرفی کنیم، البته چه بسا در میان آنان چنین کسانی هم باشند، ولی نمیتوان هرکس را که اعتراض میکند منتسب به دشمنان دانست. قطعاً دشمنان ایران و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی از فرصتهائی که ما به وجود میآوریم حداکثر بهرهبرداری را به عمل میآورند و موجسواری میکنند، ولی سران نظام نباید سهم خود را در پدید آمدن این موجها نادیده بگیرند.
اعتراضهائی که بعد از اعلام واقعیت مربوط به چگونگی سقوط هواپیمای مسافری اوکراین به راه افتاد و موجسواریهائی که افراطیون علیه انقلاب و نظام کردند، یکی از فرصتهائی است که خودمان پدید آوردهایم. ما خودمان به اینان یاد دادهایم بیانصافی کنند و بهخاطر یک دستمال، قیصریه را به آتش بکشند. ما خودمان فرهنگ بیتوجهی به اصول و پرداختن به حواشی و فروع را به آنها یاد دادهایم. ما خودمان تسلیم هوا و هوس کسانی شدهایم که اهانت به بزرگان را نقشه راه دانستند و جامعه را از دانش و تجربه و مدیریت آنها محروم کردند و افراد کوچک و کمظرفیت و تهی از کاردانی را به جای آنها نشاندند. نتیجه این شد که حالا به اندک بهانهای عدهای که نعل وارونه همان فرهنگ غلط را مرام خود قرار دادهاند به صحنه میآیند و اساس را زیر سوال میبرند و علیه اصول و آرمانها شعار میدهند و حتی اگر خودشان هم ندانند، همان کاری را میکنند که دشمنان ایران و اسلام و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی میخواهند.
اینکه عدهای بهخاطر کوتاهی در اعلام واقعیت چگونگی سقوط هواپیمای مسافری اوکراینی برای قربانیان این حادثه دلخراش تجمع اعتراضی تشکیل بدهند و برای آنها بر سر و سینه بزنند و در شعارهایشان خواهان برخورد با مقصران شوند، بسیار طبیعی، منطقی و مقبول است، اما اینکه عدهای به همین بهانه علیه اساس و اصول و آرمانها شعار بدهند، به معنی اینست که در جامعه ما افراط توانسته افراط بزاید. اینکه بهخاطر یک خطای انسانی توسط یک نفر در سپاه، عدهای به خود اجازه میدهند کل سپاه را زیر سوال ببرند و آنهمه خدماتش در دفاع مقدس و در تامین امنیت کشور و منطقه را نادیده بگیرند، بدین معناست که افراط به یک بیماری مسری تبدیل شده و راه بر منطقی اندیشیدن، بسته است. اینکه عکس سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را عدهای به بهانه آن خطای پدافندی پاره کنند، مفهومی غیر از این ندارد که موجسواری به یک راه و رسم تبدیل شده است. آنها میدانند که حاج قاسم سلیمانی یک فرشته بود و اگر سپاه فقط همین یک حاج قاسم را داشت که توانست تمام توطئههای جبهه خطرناک «غربی – عربی – عبری» علیه امنیت منطقه را خنثی کند و به ملتهای ایران و عراق و سوریه و لبنان امنیت بدهد و توطئههای صهیونیستها علیه ملت فلسطینی را در نطفه خفه کند، همین کافی است که سپاه را گرامی بدارند و با رئیسجمهور آمریکا که دستور تحریم و تروریست معرفی کردن سپاه را داده همنوا نشوند. کاملاً روشن است که شعارهای ساختارشکن مربوط به کسانی است که حضور یکپارچه مردم در مراسم تشییع و تکریم شهید حاج قاسم سلیمانی و همرزمانش را چون خاری در چشم خود میدانند و حالا فرصتی برای انتقام گرفتن از مردم به دست آوردهاند.
اعتدال، علاوه بر اینکه برای مدیران و حکمرانان ممدوح و لازم است، برای آحاد مردم هم ضروری است. جامعهای که از فرهنگ اعتدال برخوردار باشد، میتواند به اهداف مادی و معنوی خود برسد و در برابر توطئههای دشمنان نیز با تدبیر عمل کند و موفق باشد.
به گزارش روز نو :قضاوت درباره کارگزاران نظام اگر با نگرش اعتدالی همراه باشد، به یک جمعبندی میرسد و قضاوتکننده کارنامهها را همهجانبه بررسی میکند. چنین نگرشی طبعاً از آفت افراط و تفریط در امان میماند و به واقعیت نزدیک میشود.
ایران، در دهههای اخیر از افراط و تفریط ضربههای زیادی خورده و طعم تلخ فاصله گرفتن از تعادل را همه چشیدهاند. نمیتوان این مشی افراطی را به جمع خاصی نسبت داد، از دولتمردان گرفته تا احزاب و جناحها و حتی بخشهائی از مردم در مقاطع مختلف، گرفتار افراط و تفریط شدهاند. قابل تامل اینکه در بعضی مقاطع، افرادی تلاش کردند اعتدال را مذمت کنند و کسانی را که دارای مشی اعتدالی هستند طرد نمایند. این برخورد غیرمنطقی متاسفانه منجر به شیوع افراط در جامعه شد.
تاسف بالاتر اینکه افراط در حمایت از حاکمیت، به افراط در ضدیت با حاکمیت منجر شد و به عبارت روشنتر، افراط، افراط زائید. حاکمیت اگر از همان ابتدا با افراطیونی که سنگ نظام و انقلاب را به سینه میزدند و به نام اسلام و نظام مرتکب هرکار خلافی میشدند، برخورد میکرد و مانع کارهای خلاف آنها میشد، کار به اینجا نمیرسید که عدهای نیز در جهت مقابل، با توسل به روشهای افراطی به حاکمیت و نظام و اصول و آرمانها بتازند.
آسانترین کار اینست که افراطیهای مقابل نظام را عمله دشمنان انقلاب و نظام معرفی کنیم، البته چه بسا در میان آنان چنین کسانی هم باشند، ولی نمیتوان هرکس را که اعتراض میکند منتسب به دشمنان دانست. قطعاً دشمنان ایران و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی از فرصتهائی که ما به وجود میآوریم حداکثر بهرهبرداری را به عمل میآورند و موجسواری میکنند، ولی سران نظام نباید سهم خود را در پدید آمدن این موجها نادیده بگیرند.
اعتراضهائی که بعد از اعلام واقعیت مربوط به چگونگی سقوط هواپیمای مسافری اوکراین به راه افتاد و موجسواریهائی که افراطیون علیه انقلاب و نظام کردند، یکی از فرصتهائی است که خودمان پدید آوردهایم. ما خودمان به اینان یاد دادهایم بیانصافی کنند و بهخاطر یک دستمال، قیصریه را به آتش بکشند. ما خودمان فرهنگ بیتوجهی به اصول و پرداختن به حواشی و فروع را به آنها یاد دادهایم. ما خودمان تسلیم هوا و هوس کسانی شدهایم که اهانت به بزرگان را نقشه راه دانستند و جامعه را از دانش و تجربه و مدیریت آنها محروم کردند و افراد کوچک و کمظرفیت و تهی از کاردانی را به جای آنها نشاندند. نتیجه این شد که حالا به اندک بهانهای عدهای که نعل وارونه همان فرهنگ غلط را مرام خود قرار دادهاند به صحنه میآیند و اساس را زیر سوال میبرند و علیه اصول و آرمانها شعار میدهند و حتی اگر خودشان هم ندانند، همان کاری را میکنند که دشمنان ایران و اسلام و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی میخواهند.
اینکه عدهای بهخاطر کوتاهی در اعلام واقعیت چگونگی سقوط هواپیمای مسافری اوکراینی برای قربانیان این حادثه دلخراش تجمع اعتراضی تشکیل بدهند و برای آنها بر سر و سینه بزنند و در شعارهایشان خواهان برخورد با مقصران شوند، بسیار طبیعی، منطقی و مقبول است، اما اینکه عدهای به همین بهانه علیه اساس و اصول و آرمانها شعار بدهند، به معنی اینست که در جامعه ما افراط توانسته افراط بزاید. اینکه بهخاطر یک خطای انسانی توسط یک نفر در سپاه، عدهای به خود اجازه میدهند کل سپاه را زیر سوال ببرند و آنهمه خدماتش در دفاع مقدس و در تامین امنیت کشور و منطقه را نادیده بگیرند، بدین معناست که افراط به یک بیماری مسری تبدیل شده و راه بر منطقی اندیشیدن، بسته است. اینکه عکس سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را عدهای به بهانه آن خطای پدافندی پاره کنند، مفهومی غیر از این ندارد که موجسواری به یک راه و رسم تبدیل شده است. آنها میدانند که حاج قاسم سلیمانی یک فرشته بود و اگر سپاه فقط همین یک حاج قاسم را داشت که توانست تمام توطئههای جبهه خطرناک «غربی – عربی – عبری» علیه امنیت منطقه را خنثی کند و به ملتهای ایران و عراق و سوریه و لبنان امنیت بدهد و توطئههای صهیونیستها علیه ملت فلسطینی را در نطفه خفه کند، همین کافی است که سپاه را گرامی بدارند و با رئیسجمهور آمریکا که دستور تحریم و تروریست معرفی کردن سپاه را داده همنوا نشوند. کاملاً روشن است که شعارهای ساختارشکن مربوط به کسانی است که حضور یکپارچه مردم در مراسم تشییع و تکریم شهید حاج قاسم سلیمانی و همرزمانش را چون خاری در چشم خود میدانند و حالا فرصتی برای انتقام گرفتن از مردم به دست آوردهاند.
حکمت خدا را هم نباید نادیده گرفت. شاید حوادث تلخ روزهای اخیر برای اینست که سران سپاه و سران نظام با دیدن آنهمه همراهی مردم در روزهای بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی تا به خاکسپاری او، به خود غره نشوند و همچون سردار سلیمانی که قهرمان اخلاق و جهاد بود، در تهذیب نفس بکوشند و لباس جهاد اکبر بپوشند.
شفقنا