
چالشهای فنی مجیدی در استقلال
روزنو :قرار است در مورد چالشهای فنی مجیدی در استقلال حرف بزنیم. بدون اینکه از رفتن استراماچونی و آمدن مجیدی خوشحال باشیم یا ناراحت. چند خط در مورد فوتبال و اصل ماجرا.
جعفر مومنی - یک- فوتبال ما فقر وینگر دارد. بهترین وینگر لیگ ما مهدی ترابی است. تاثیرش را میبینید، پس نیاز نیست از تاثیر وینگر خوب در فوتبال مدرن حرف بزنیم. استقلال، سالهاست وینگر مؤثر ندارد. بازیکنهایی دارد که میتوانند آنجا بازی کنند، اما بازیکن آنجا نیستند. یکی از دلایل اصلی شکست فنی مربیان سابق استقلال، درک نکردن همین مسئله بود. استراماچونی به سرعت، به درک مسئله رسید. البته این هم پایان ماجرا نیست. راهکار و توانایی اجرا هم جزء دیگر این ماجراست. استقلال تغییر سیستم داد. استقلال وینگر نداشت، اما وینگبک داشت. پس با سه مدافع، موفق شد. اجرای بازی با سه مدافع کار سختی از نظر فنی است. تمرین زیاد میخواهد و تخصص. مجیدی میخواهد چکار کند؟ استقلال اگر میخواهد به سیستم چهار مدافع برگردد، برای موفقیت باید وینگر با کیفیت خارجی بخرد. لیستهایی که از بازیکنهای مورد نظر مجیدی بیرون آمده، نشان از درک موضوع ندارد. استقلال اگر بخواهد با این سیستم ادامه دهد، نیاز به تخصص مربی دارد. اولین و بزرگترین چالش مجیدی همینجاست. او خصوصیات فوتبال با سه مدافع را میشناسد؟ میتواند اجرایش کند؟
دو- توجه داشته باشید که تاکتیک، استراتژی یا فلسفه بازی، همه چیز فوتبال نیست. ما قسمت کوچکتری داریم به اسم تکنیک. استراماچونی روی تکنیک هم تاثیر گذاشت. فن فوتبال را به بازیکنهایش تزریق کرد. بازیکنها یک به یک ارتقاء پیدا کردند. استپ، پاس، حرکت، شوت، پرش، تکل، بازیخوانی و سرعت تصمیمگیری و اجرا در استقلال استراماچونی زیر تعمیر بودند. مجیدی میخواهد با این سطح چطور برخورد کند؟ چقدر میداند؟
سه- استراماچونی تیم فنی داشت. تیمش را میشناخت. از پس یک آگاهی و شناخت است که میشود اعتماد کرد. مجیدی تیم فنی ندارد. ماجدی کجاست؟ اگر مجیدی به او اعتقاد داشت، چرا او را به استقلال نیاورده؟ مربیای که ابتدای کار، روی آدمهای اطرافش معامله میکند، آن هم آدمهای فنی، چقدر امیدوار کننده است؟ مجیدی تیم فنی ندارد. این دستیارهایی که انتخاب شدهاند، هر کدام جوری به فوتبال نگاه میکنند. زیر نگاه واحد مجیدی جمع نشدهاند.
چهار- مجیدی ایده فوتبالی دارد؟ او فوتبال مشخصی دارد؟ هیچکس جوابی ندارد. نه استقلال باشگاهی است در پی فوتبال مشخص و نه مجیدی، مربیای است با فوتبال معلوم. فوتبال استراماچونی امضاء داشت. مجیدی اگر خط بکشد روی آن امضاء، باید مُهر خودش را روی فوتبال استقلال بزند. سخت است به میدان آمدن بعد از مربیهایی که روی تیمهاشان اسم خودشان را حک کردهاند. طرفدار استقلال، فوتبال استراماچونی را دیده و لمس کرده. مجیدی میآید برای خراب کردن و ساختن. شفر بعد از منصوریان چیزی را خراب نکرد. استراماچونی هم بعد از شفر چیزی خراب نکرد. چیزی وجود نداشت برای خراب کردن. این استقلال بعد از سالها فوتبال خودش را داشت. برای فراموش کردن آن فوتبال و ساخت فوتبال جدید، مجیدی چالش بزرگی پیش رو خواهد داشت.
پنج- مجیدی قرار است در تمرینات چطور باشد؟ خودش میخواهد تمرین بدهد، مربی اسپانیایی، نامجو مطلق یا صالح مصطفوی؟ اصلاً دو گزینه ایرانی را بگذاریم کنار. مجیدی مربی را اسپانیایی را برای چه میخواهد؟ طراحی و اجرای تمرین؟ پس خود مجیدی قرار است کجای ماجرا باشد؟ ما استایل مربیگری مجیدی را نمیشناسیم. استراماچونی خودش طراحی میکرد و خودش تمرین میداد. سطح و شکل تمرینات استقلال، متقاوت از آنچه بوده که بازیکنها تا به حال تجربه داشتند. بحث ایده، اجرا و حفظ سطح تمرینی استقلال، چالش دیگری پیش روی مجیدی است.
شش- بدنسازی استقلال بعد از سالها به حالت ایدهآل رسید. به تقویم پیش روی استقلال اگر نگاه کنید، با فرض صعود به مرحله گروهی لیگ قهرمانان، استقلال خیلی فشرده باید بازی کند. تعداد بازیکنهای استقلال کافی نیست. مربی بدنساز استقلال میخواهد چکار کند؟ او کیست و چرا مجیدی دنبالش رفته؟ استقلال باید ریکاوری شود، بارها و اگر این اتفاق رخ ندهد، استقلال خسته میشود. نحوه مواجهه کادر مجیدی با شرایط جسمانی بازیکنها و متد تمرینی مربی قبلی چطور خواهد بود؟ او چه برنامهای برای ریکاوری بازیکنها خواهد داشت و آیا توانایی استفاده از سیستم چرخشی در بازیهای آینده را خواهد داشت؟ این هم یک چالش بزرگ است. فشردگی بازیها، تعداد کم بازیکنها و تغییر کادر مربیگری و مربی بدنساز تیم.