برخی‌استانداران عليه روحانی و‌اصلاح‌طلبان | روزنو

سایت روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۹:۴۴
استراتژی اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات آینده با توجه به ردصلاحیت اغلب چهره‌های این جریان در هیات‌های اجرایی در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته است. تا قبل از ثبت نام‌های انتخاباتی گمانه‌زنی‌های مختلفی در زمینه رایزنی اصلاح‌طلبان با اعضای شورای نگهبان و حتی رهبری مطرح بود. به همین دلیل نیز اصلاح‌طلبان امید داشتند با سعه صدر بیشتری از سوی نهادهای نظارتی مواجه شوند. در عمل اما چنین اتفاقی رخ نداد و چهره‌های اصلاح‌طلب در اقدامی کم‌نظیر در همان هیات‌های اجرایی با عدم تایید صلاحیت مواجه شدند تا کار به شورای نگهبان کشیده نشود. یکی از افرادی که در انتخابات ثبت نام کرده بود دکتر داریوش قنبری نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی است. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع با دکتر قنبری گفت‌وگو کرده است. ایشان معتقد است: «برخی از اصلاح‌طلبان از ردصلاحیت‌ها خسته شده‌اند. برخی از اصلاح‌طلبان در چندین دوره ثبت نام کرده‌اند اما در هر دوره به دلایل مختلف تایید صلاحیت نشده‌اند. به همین دلیل برخی ترجیح دادند دیگر در انتخابات شرکت نکنند تا نه برای خود و نه برای نظام هزینه ایجاد نکنند. در برگه‌های ردصلاحیتی که در اختیار ثبت‌نام‌کنندگان گذاشته می‌شود ذکر شده که براساس مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام اگر شما نیاز به دلایل مستند ردصلاحیت خود دارید این مستندات در اختیار شما قرار خواهد گرفت. این در حالی است که در سه دوره گذشته که بنده در انتخابات ثبت نام کرده‌ام مستندی در اختیارم قرار داده نشده است». در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.
 استراتژی اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات آینده با توجه به ردصلاحیت اغلب چهره‌های این جریان در هیات‌های اجرایی در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته است. تا قبل از ثبت نام‌های انتخاباتی گمانه‌زنی‌های مختلفی در زمینه رایزنی اصلاح‌طلبان با اعضای شورای نگهبان و حتی رهبری مطرح بود. به همین دلیل نیز اصلاح‌طلبان امید داشتند با سعه صدر بیشتری از سوی نهادهای نظارتی مواجه شوند. در عمل اما چنین اتفاقی رخ نداد و چهره‌های اصلاح‌طلب در اقدامی کم‌نظیر در همان هیات‌های اجرایی با عدم تایید صلاحیت مواجه شدند تا کار به شورای نگهبان کشیده نشود. یکی از افرادی که در انتخابات ثبت نام کرده بود دکتر داریوش قنبری نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی است. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع با دکتر قنبری گفت‌وگو کرده است. ایشان معتقد است: «برخی از اصلاح‌طلبان از ردصلاحیت‌ها خسته شده‌اند. برخی از اصلاح‌طلبان در چندین دوره ثبت نام کرده‌اند اما در هر دوره به دلایل مختلف تایید صلاحیت نشده‌اند. به همین دلیل برخی ترجیح دادند دیگر در انتخابات شرکت نکنند تا نه برای خود و نه برای نظام هزینه ایجاد نکنند. در برگه‌های ردصلاحیتی که در اختیار ثبت‌نام‌کنندگان گذاشته می‌شود ذکر شده که براساس مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام اگر شما نیاز به دلایل مستند ردصلاحیت خود دارید این مستندات در اختیار شما قرار خواهد گرفت. این در حالی است که در سه دوره گذشته که بنده در انتخابات ثبت نام کرده‌ام مستندی در اختیارم قرار داده نشده است». در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.
 
چرا در حالي که در دو دوره قبلي توسط شوراي نگهبان ردصلاحيت شديد دوباره در انتخابات مجلس يازدهم ثبت نام کرديد؟
 
به گزارش روز نو :بنده در دو انتخابات گذشته ثبت نام کردم که در هر دو انتخابات رد صلاحيت شدم. دليل آن نيز از سوي شوراي نگهبان عدم التزام علمي به اسلام، قانون اساسي و ولايت فقيه عنوان شد. اين در حالي است که يکي از شروطي که براي حضور در انتخابات لازم است التزام به اسلام و قانون اساسي است. متاسفانه در دروه‌هاي قبل به بنده فرصت دفاع از خود داده نشد. به همين دليل نيز من با ثبت نام مجدد در انتخابات نشان دادم که به اسلام و قانون اساسي التزام دارم و بر همين اساس نيز دوباره در انتخابات ثبت‌نام کردم. دليل ثبت نام در انتخابات مجلس احساس مسئوليت درباره وضعيت کشور و مردم بود که صحنه را براي رقيب خالي نکنيم. اگر صحنه براي رقيب خالي شود دوباره اتفاقات گذشته تکرار خواهد شد و شاهد تندروي در مجلس خواهيم بود. با اين وجود در انتخابات آينده نيز صلاحيت بنده توسط هيات‌هاي اجرايي رد شده است. اين در حالي است که در هر سه مرتبه‌اي که بنده رد صلاحيت شده‌ام هيچ‌ سند و مدرکي مبني بر عدم التزام من به اسلام و قانون اساسي ارائه نمي‌شود. در دوره نهم که به بنده اعلام شد دليل ردصلاحيت شما حمايت از فتنه‌گران بوده است. اين در حالي است که بنده در انتخابات رياست جمهوري سال88 از کانديدايي حمايت کرده‌ام که مورد تاييد شوراي نگهبان قرار داشته و در هيچ‌کدام از ناآرامي‌ها پس از انتخابات سال88 هم حضور و دخالت نداشته‌ام و پس از انتخابات همه چيز براي بنده تمام شده بود و نتيجه انتخابات را پذيرفتم. تنها به‌دليل ديداري که برخي از نمايندگان در آن مقطع با يکي از معترضان به نتايج انتخابات داشتند برخي از آن نمايندگان ردصلاحيت شدند.
 
اين ديدار چه زماني رخ داد و کدام يک از نمايندگان حضور داشتند؟
 
در اين ديدار که پس از سخنان رهبري انجام شد نمايندگان مجلس از آقاي موسوي خواستند که با توجه به سخنان رهبري ماجرا را خاتمه بدهند و دنبال نکنند. برخي از کساني که در اين ديدار حضور داشتند مانند آقاي کواکبيان و تابش در شرايط کنوني هم در مجلس حضور دارند. در اين جلسه آقاي موسوي نظرات مثبتي را مطرح کردند، هرچند پس از آن اتفاقات ديگري رخ داد. به‌نظر مي‌رسد يکي از دلايل اصلي ردصلاحيت برخي از نمايندگان مجالس گذشته و از جمله بنده حضور در همين جلسه بوده است.
 
برخي عنوان مي‌کنند يکي از استراتژي‌هاي اصلاح‌طلبان براي بالا بردن هزينه ردصلاحيت‌ها اين بوده که چهره‌هاي شناخته شده در انتخابات ثبت نام کنند. آيا چنين مساله‌اي در دستور کار اصلاح‌طلبان قرار داشت؟
 
بنده چند ماه گذشته با يکي از اعضاي شوراي نگهبان ديدار و گفت‌وگو کردم و وضيعت خودم را از زبان ايشان جويا شدم. در نهايت در اين جلسه به بنده عنوان شد که در انتخابات ثبت نام کنيد. در نتيجه با رايزني‌هاي شخصي که داشتم در انتخابات ثبت نام کردم و دنبال اين نبودم که هزينه سياسي ردصلاحيت‌ها را بالا ببرم. شايد برخي چهره‌هاي اصلاح‌طلب چنين مسائلي را مطرح کرده باشند، اما از نظر تشکيلاتي چنين اقدامي در دستور کار اصلاح‌طلبان نبوده است. اين موضوع هيچ‌گاه در شوراي سياستگذاري جريان اصلاحات به‌عنوان مرجع تصميم‌گيري اين جريان مطرح نشده است. اصلاح‌طلبان خود را نيروهاي درون نظام مي‌دانند و هيچ‌گاه به‌دنبال اين نيستند که هزينه‌هاي نظام را بالا ببرند. انتخابات بهترين فرصت براي جريان‌هاي سياسي است تا در يک رقابت سياسي برنامه‌هاي خود را به مردم ارائه کنند. به همين دليل جريان اصلاحات نيز به‌دنبال استفاده از اين فرصت است و همچنان صندوق رأي را تنها را اصلاح امور کشور مي‌داند.
 
اگر چنين رويکردي در جريان اصلاحات وجود دارد، چرا اصلاح‌طلبان حضور کمرنگي در ثبت نام‌هاي انتخاباتي داشتند؟
 
واقعيت اين است که برخي از اصلاح‌طلبان از ردصلاحيت‌ها خسته شده‌اند. برخي از اصلاح‌طلبان در چندين دوره ثبت نام کرده‌اند اما در هر دوره به دلايل مختلف تاييد صلاحيت نشده‌اند. به همين دليل برخي ترجيح دادند ديگر در انتخابات شرکت نکنند تا نه براي خود و نه براي نظام هزينه ايجاد نکنند. در برگه‌هاي ردصلاحيتي که در اختيار ثبت‌نام‌کنندگان گذاشته مي‌شود ذکر شده که براساس مصوبه مجمع تشخيص مصلحت نظام اگر شما نياز به دلايل مستند ردصلاحيت خود داريد اين مستندات در اختيار شما قرار خواهد گرفت. اين در حالي است که در سه دوره گذشته که بنده در انتخابات ثبت نام کرده‌ام هيچ‌گونه مستندي در اختيارم قرار داده نشده است. به همين دليل به شوراي نگهبان و نهادهاي نظارتي توصيه مي‌کنم براي تنوير افکار عمومي دلايل و مستندات ردصلاحيت‌ها را منتشر کنند تا مردم متوجه شوند چرا برخي چهره‌هاي سياسي ردصلاحيت مي‌شوند.
 
چرا آقاي روحاني که برآمده از حمايت جريان اصلاحات است در مقابل ردصلاحيت‌هاي چهره‌هاي اصلاح‌طلب در هيات‌هاي اجرايي که بخشي از بدنه اجرايي دولت محسوب مي‌شود، واکنشي نشان نداد؟
 
هيچ کس انتظار نداشت که در انتخابات آينده هيات‌هاي اجرايي چنين برخوردي با اصلاح‌طلبان صورت بگيرد. من فکر مي‌کنم اين رويکرد با تفکرات آقاي روحاني در تضاد است. آقاي روحاني در زمان انتخابات سال94 مجلس پس از ردصلاحيت چهره‌هاي اصلاح‌طلب عنوان کردند اقليت‌هاي مذهبي و قومي نيز بايد در مجلس نماينده داشته باشند. سوال اينجاست که چرا يک جريان سياسي که خود را در درون نظام تعريف مي‌کند، نبايد در مجلس نماينده داشته باشد؟ اتفاقي که امروز رخ داده، برخلاف انديشه‌هاي سياسي آقاي روحاني است. در گذشته هيات‌هاي اجرايي با استعلام از مراجع چهارگانه درباره صلاحيت افراد تصميم‌گيري مي‌کردند. اين در حالي است که در شرايط کنوني هيات‌هاي اجرايي با نوعي نظارت استصوابي چهره‌هاي اصلاح‌طلب را ردصلاحيت کرده‌اند. در گذشته حيطه اختيارات هيات‌هاي اجرايي مشخص بود و شرايط به شکلي نبود که اين هيات‌ها با رويکرد نظارت استصوابي به ردصلاحيت چهره‌هاي سياسي بپردازند.
 
آيا وزارت کشور رويکرد مستقلي نسبت به انديشه‌هاي سياسي آقاي روحاني در پيش گرفته است؟
 
براساس تغييراتي که در قانون انتخابات ايجاد شده دست وزارت کشور ديگر مانند گذشته در زمينه تاييد صلاحيت‌ها باز نيست. از سوي ديگر به‌نظر مي‌رسد اين شکاف وجود دارد و هيات‌هاي اجرايي براساس رويکرد موجود در دولت عمل نکرده‌اند. واقعيت ديگر اينکه در برخي شهرهاي کشور فرمانداراني وجود دارد که از نظر فکري با دولت همراه و هم‌عقيده نيستند. خبرهاي رسيده حاکي از اين است که برخي از افرادي که در هيات‌هاي اجرايي حضور دارند از رويکرد دولت پيروي نمي‌کنند و به يک جريان سياسي ديگر تعلق دارند. به هر حال آقاي روحاني دولت خود را فراجناحي اعلام کرد و تلاش کرد از نيروهاي هر دو جريان اصولگرا و اصلاح‌طلب استفاده کند. به همين دليل نيز بخشي از استانداران و فرمانداران اصولگرا هستند. در نتيجه فراجناحي‌بودن آقاي روحاني به معناي اين نبوده که همه مجموعه دولت فراجناحي باشند. به‌نظر مي‌رسد بخش‌هايي از دولت از رويکرد آقاي روحاني پيروي نمي‌کنند و در درون دولت اهداف جناحي خود را پيش مي‌برند. بسياري از اين افراد به‌دليل موقعيتي که در اختيار آنها قرار گرفته بود اهداف جناحي خود را بروز نمي‌دادند. به همين دليل نيز در شرايط کنوني که دولت آقاي روحاني در سال‌هاي آخر خود قرار داده فعاليت‌هاي خود را در راستاي اهداف جناحي پررنگ‌تر کرده‌اند. شايد اين افراد احساس مي‌کنند دولت آينده دولت همفکر آنها خواهد بود و به همين دليل تلاش مي‌کنند زمينه را براي حضور خود در دولت آينده فراهم کنند. بنده معتقدم وزارت کشور بايد رفتار اين افراد را رصد کند. با شناختي که بنده از آقاي رحماني فضلي دارم اين افراد از رويکرد ايشان پيروي نمي‌کنند.
 
آيا اين رويکرد به‌دليل ضعف مديريت در وزارت کشور رخ نداده است؟
 
آقاي رحماني فضلي بايد اين افراد را کنار بگذارد و افرادي را بر سر کار بياورد که در انتخابات بي‌طرفانه عمل کنند. به‌نظر مي‌رسد وزارت کشور در مدت زمان باقي مانده تا پايان دولت بايد در انتخاب برخي فرمانداران و استانداران تجديد نظر کند و کساني که با دولت همسو نيستند را کنار بگذارد. اين افراد در برخي مواقع حتي با دولت و عقبه اجتماعي دولت تقابل مي‌کنند. در چنين شرايطي هيچ‌لزومي ندارد که اين افراد تا انتهاي دولت آقاي روحاني در مسند کار باشند و همچنان به کار خود ادامه بدهند. هدف ديگري که اين افراد دنبال مي‌کنند اين است که بين دولت و عقبه اجتماعي آن شکاف ايجاد کنند. با اين وجود کساني که داراي تجربه سياسي هستند زياد از اين رويکرد احساس ناراحتي نمي‌کنند. بنده براساس احساس تکليفي که کردم در انتخابات ثبت نام کردم و در شرايط کنوني که صلاحيتم تاييد نشده است، شايد احساس راحت‌تري نيز داشته باشم. براي کساني که مفهوم مسئوليت را به معناي واقعي درک مي‌کنند مسئوليت بار گراني است. از سوي ديگر ممکن است اصلاح‌طلبان از ردصلاحيت‌هاي صورت گرفته ناراحت باشند اما اين ناراحتي به معناي پايان حمايت اصلاح‌طلبان از دولت آقاي روحاني نخواهد بود و اين حمايت تا پايان دولت وجود خواهد داشت. هدف اصلي اصلاح‌طلبان از حمايت از آقاي روحاني پيشبرد منافع ملي بود. اصلاح‌طلبان به‌دنبال اين بودند که منافع ملي کشور در مسير عقلانيت حرکت کند به همين دليل از بين گزينه‌هاي موجود انديشه‌هاي آقاي روحاني را به ديدگاه‌هاي خود نزديک‌تر ديدند. اين در حالي است که آقاي روحاني تاکنون هيچ‌گاه خود را اصلاح‌طلب معرفي نکرده است. در مسير حرکت دولت آقاي روحاني متغييرهاي مختلفي از بيرون از دولت به دولت تحميل شد که اين متغيرها در مسير حرکت دولت اخلال ايجاد کرد. امروز کشور در وضعيت مناسبي قرار ندارد و دولت نيز در اين زمينه نقش نداشته است. ما بايد تلاش کنيم تا با حمايت از آقاي روحاني شرايطي فراهم شود که آقاي روحاني کشور را از اين وضعيت عبور دهيم و چشم‌انداز روشن‌تري در پيش کشور قرار بگيرد.
 
آيا در شرايط کنوني که اغلب چهره‌هاي اصلاح‌طلب ردصلاحيت شده‌اند استراتژي عدم ائتلاف اصلاح‌طلبان با اصولگرايان معتدل را صحيح مي‌دانيد؟
 
بله، به‌نظر من اين استراتژي صحيح است. تحولات سياسي کشور به سمتي حرکت کرده که امروز اصلاح‌طلبان در شرايطي قرار بگيرند که ترجيح بدهند با اصولگرايان معتدل ائتلاف نکنند. ائتلاف اصلاح‌طلبان با اصولگرايان معتدل در انتخابات مجلس گذشته يک تصميم تاکتيکي و صحيح بود. هدف نيز جلوگيري از ورود تندروها به مجلس بود که اين اتفاق نيز رخ داد. در آن مقطع زماني يکي از مسائلي که منافع ملي را تهديد مي‌کرد حاکم شدن تندروهاي جريان راست در مجلس بود. به همين دليل نيز اصلاح‌طلبان با يک استراتژي صحيح از ورود تندروها به مجلس جلوگيري کردند. به همين دليل نيز مجلس دهم نسبت به مجلس نهم رويکرد معتدل‌تري داشت. چه بسا اگر رويکرد مجلس نهم در مجلس دهم نيز ادامه پيدا مي‌کرد ما امروز با تحريم‌هاي بيشتر و مشکلات بين‌المللي بيشتري در کشور مواجه بوديم. مجلس دهم اگر چه با کاستي‌هايي همراه بود اما اگر نفعي نرساند اما هزينه‌اي نيز براي کشور ايجاد نکرد. اين اتفاق مهمي بود که در مجلس گذشته رخ داد. بدون شک اگر جريان افراطي در مجلس حاکم مي‌شد به کشور ضرر مي‌رساند. با اين وجود ادامه اين ائتلاف باعث آسيب رسيدن به هويت جريان اصلاح‌طلبي خواهد شد. نکته ديگر اينکه تفسير و تعبير صحيحي از حضور اصلاح‌طلبان در مجلس صورت نگرفت. اغلب مردم فکر مي‌کنند به‌دليل اينکه ليست اميد به پيروزي دست پيدا کرده در نتيجه اکثريت مجلس نيز در اختيار اصلاح‌طلبان قرار دارد. اين در حالي است که در واقعيت چنين نبود و اصلاح‌طلبان تنها در حدود يک سوم صندلي‌هاي مجلس را در اختيار گرفتند. به همين دليل در شرايط کنوني مردم از اصلاح‌طلبان مسئوليت مي‌خواهند که نسبت به عملکرد خود در مجلس پاسخگو باشند. در شرايط کنوني جريان اصلاحات در وضعيتي قرار گرفته که بايد نسبت به عملکرد خود در مجلس پاسخ بدهد. اين در حالي است که اصولگرايان معتدلي که در ليست اميد قرار داشتند خيلي زود حساب خود را از اصلاح‌طلبان جدا کردند و حاضر نشدند در فراکسيون اميد حضور داشته باشند. متاسفانه برخي به اشتباه فکر مي‌کنند که اصلاح‌طلبان بايد نسبت به عملکرد اصولگرايان معتدل نيز پاسخگو باشند. در نتيجه ادامه ائتلاف اصلاح‌طلبان با اصولگرايان معتدل به هويت جريان اصلاحات آسيب مي‌زند و راه‌حل بهتر اين است که اصلاح‌طلبان با يک ليست صددر صد اصلاح‌طلب در انتخابات حضور پيدا کنند.


آرمان ملی
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز