
شليک دلواپسان به بازوهای رئيس جمهور
روزنو :فشار به مردان دولت روحاني آن اندازه تکرار شده که ديگر باعث تعجب و ايجاد سوال در اذهان نميشود. در نقدهاي جدي اصلاحطلبان به روحاني ترديدي وجود ندارد چرا که اعتبار خود را درسالهاي 92 و 96 صرف پيروزي روحاني کردند و اکنون که از يک سو مشاهده ميکنند رئيسجمهور نتوانسته به وعدههايش عمل کند و از سوي ديگر از سوي راي دهندگان مورد پرسش قرار ميگيرند که چرا آنها را ترغيب به نوشتن نام روحاني بر برگههاي راي خودشان کردند، اما تغيير مورد نظر حاصل نشد. در اين ميان واقعيتي وجود دارد که نبايد پنهان شود. اعضاي دولت روحاني از حمايت سياسي برخوردار نيستند و جريان مقابل با علم به همين موضوع از تخريب ياران روحاني دريغ نميکند بهويژه ياران اصلي او مانند ربيعي و جهانگيري بيش از سايرين در معرض تخريب دلواپسان اصولگرا قرار ميگيرند چرا که در سالهاي حضور در مناصب کليدي در هر دولتي توانستند توان مديريتي و برنامهريزي خود در راستاي بهبود شرايط کشور را به رخ دلواپسان اصولگرا بکشند.
فشار به مردان دولت روحاني آن اندازه تکرار شده که ديگر باعث تعجب و ايجاد سوال در اذهان نميشود. در نقدهاي جدي اصلاحطلبان به روحاني ترديدي وجود ندارد چرا که اعتبار خود را درسالهاي 92 و 96 صرف پيروزي روحاني کردند و اکنون که از يک سو مشاهده ميکنند رئيسجمهور نتوانسته به وعدههايش عمل کند و از سوي ديگر از سوي راي دهندگان مورد پرسش قرار ميگيرند که چرا آنها را ترغيب به نوشتن نام روحاني بر برگههاي راي خودشان کردند، اما تغيير مورد نظر حاصل نشد. در اين ميان واقعيتي وجود دارد که نبايد پنهان شود. اعضاي دولت روحاني از حمايت سياسي برخوردار نيستند و جريان مقابل با علم به همين موضوع از تخريب ياران روحاني دريغ نميکند بهويژه ياران اصلي او مانند ربيعي و جهانگيري بيش از سايرين در معرض تخريب دلواپسان اصولگرا قرار ميگيرند چرا که در سالهاي حضور در مناصب کليدي در هر دولتي توانستند توان مديريتي و برنامهريزي خود در راستاي بهبود شرايط کشور را به رخ دلواپسان اصولگرا بکشند.
انتشار تخريب به اسم پيام خواننده!
به گزارش روز نو :اسحاق جهانگيري از اعضاي اصلي دولت روحاني است که سکوتش سبب آزار مخالفان دولت ميشود بنابراين براي انجام وظيفه خطير به چالش کشيدن معاون اول رئيسجمهور به تحريف آنچه ميپردازند که او بيان ميکند يا به طور مضحکي مدعي نقش داشتن او در تخريب روحاني و دولت ميشوند. براي اثبات اين ادعا کافي است به مرور آنچه پرداخته شود که رسانههاي دلواپس درباره اسحاق جهانگيري نوشتند. زماني که دست کيهان براي تخريب جهانگيري خالي است به انتشار جملات تخريبي خود در ستون کيهان و خوانندگان ميپردازد مانند اول دي که در اين ستون به نقل از يک مخاطب نوشت: «آقاي جهانگيري مدعي شد دولت کارهاي بزرگي را انجام داده که نميتوانند از بزرگي، آن را عنوان کنند بايد به ايشان عرض کنم که تنها دستاورد و کار بزرگ دولت برجام پوچ بود که با واژههايي مثل فتحالفتوح، خورشيد تابان و... آن را بزک کرديد و حالا رئيسجمهور حتي احتمال کنار گذاشتن آن را مطرح ميکند. مگر دولت جز اين خسارت محض کار بزرگ ديگري هم کرده است و نکند منظورش FATF است که در آنصورت خسارتهاي بزرگي در تصويب آن به کشور تحميل خواهد شد.» يا در 26 آذر براي القاي اختلاف در دولت روحاني نوشت: «اسحاق جهانگيري در مراسم تجليل از زحمات محمود حجتي وزير سابق جهاد کشاورزي به موضوع بيعرضگي برخي مديران دولت تدبير و اميد اشاره کرد و گفت: امروز يکي از روزنامهها که خيلي علاقه دارد صحبتهاي من را بر اساس فهم خود بزند، نوشته بود که آمريکا هيچ ظلمي به مردم ايران نکرده است، بيعرضگي مديران است که به کشور ما لطمه ميزنند، اما من ميگويم که آمريکا در طي اين سالها بسيار به مردم ايران ظلم کرده است.» منظور جهانگيري آن بود که رسانه تحريف کننده اظهارات او مدعي بيعرضگي مديران دولت است و شخص خودش چنين ادعايي ندارد اما کيهان با تحريف مجدد اظهارات جهانگيري سعي در نشان دادن سياستهايش در مسير مقابل با دولت روحاني کرد. مشرق هم ديروز ادعايي را با تيتر جهانگيري؛ احمدينژادتر از احمدينژاد مطرح کرد و در آن آورد: «جهانگيري درباره ادامه طرح يارانه معيشتي تاکيد کرد: آنچه که تا الان در دست اقدام است ادامه خواهد يافت و اميدوارم که نه تنهااين طرح ادامه پيدا کند بلکه بتوانيم با منابع جديدي که دسترسي پيدا ميکنيم کمکهاي ديگري هم انجام دهيم.» ما به آقايجهانگيري عرض ميکنيم که اگر استمزاج جامعه را بيابند قطعا به اين درک ميرسند که مردم راضي نيستند دولت محترم با «عدم نظارت بر قيمتها» از يک جيب آنها پول بردارد و با سياست احمدينژادي «پولپاشي»، در يک جيب ديگر آنها چند عباسي يارانه بگذارد!»
تخريب ربيعي در دستور کار
مخالفان دولت درباره سخنگوي پاستور هم همين مسير را در پيش گرفتند. به عنوان نمونه زماني که رئيسجمهور با پخش اعترافات از صداوسيما مخالفت کرد، دلواپسان مسير تفرقه افکني و القاي اختلاف در دولت را پيش گرفتند. کيهان نوشت: «سخنان صريح و درست رئيسجمهور درباره لزوم پخش اعترافات آشوبگران سازمانيافته، با انکار و تاويل و توجيه عجيب سخنگوي دولت مواجه شد. علي ربيعي مدعي شد: منظور رئيسجمهور به هيچ وجه تاييد اعترافات تلويزيوني به معناي رايج آن نبوده و نيست. رئيسجمهور گفت اين مساله بايد در چارچوب قانون با اجازه مقام قضايي و رعايت آيين دادرسي کيفري و پس از تاييد حکم صورت بگيرد.» يا زماني که ربيعي براي درگذشت آوا به دليل بيماري پروانهاي نوشت «وقتي اجماعي از اقتصاددانان و ديپلماتها از علي طيبنيا تا کرباسيان و سيف و همتي و ظريف و زنگنه و دژپسند و... اتمام حجت ميکنند که عدم پيوستن به اف.اي.تي.اف هم به ايران برچسبهاي جديدي زده و هم زخمهاي جديد بر تن ايران ايجاد ميکند، فارغ از اينکه اين دولت را بخواهيم يا نخواهيم يا چه رؤيايي براي دولت آينده در سر ميپرورانيم وظيفه ملي اخلاقي و انساني ما در شرايط ايران امروز اين است که خودمان برچسبسازي نکنيم و برچسبهاي ناروا را از سر ايران دور کنيم، انديشهاي براي «آواها» و بهبود زخمهاي جوانان نااميد آباني در سر داشته باشيم.» پس از آن مشرق چنين نوشت: «ما به آقاي ربيعي عزيز عرض ميکنيم که حتما آواي کوچک و خانواده او و همه بيماران پروانهاي کشورمان راضي به کرنش در برابر دشمن، تسليم و بر زمين افتادن پرچم کشور نيستند و اين همان چيزي است که وينستون چرچيل، نخست وزير اسطورهاي انگليسيها هم وقت نبرد با نازيها و پيشنهاد صلح آنها، از مردمش دريافت و تحت عنوان مقاومت بر آن تأکيد کرد. رخدادي که به نظر ميرسد درسهايي بهتر از ديالوگهاي پيکاسو براي ربيعي دارد!»
تخريب با چه هدفي؟
انتشار تخريب به اسم پيام خواننده!
به گزارش روز نو :اسحاق جهانگيري از اعضاي اصلي دولت روحاني است که سکوتش سبب آزار مخالفان دولت ميشود بنابراين براي انجام وظيفه خطير به چالش کشيدن معاون اول رئيسجمهور به تحريف آنچه ميپردازند که او بيان ميکند يا به طور مضحکي مدعي نقش داشتن او در تخريب روحاني و دولت ميشوند. براي اثبات اين ادعا کافي است به مرور آنچه پرداخته شود که رسانههاي دلواپس درباره اسحاق جهانگيري نوشتند. زماني که دست کيهان براي تخريب جهانگيري خالي است به انتشار جملات تخريبي خود در ستون کيهان و خوانندگان ميپردازد مانند اول دي که در اين ستون به نقل از يک مخاطب نوشت: «آقاي جهانگيري مدعي شد دولت کارهاي بزرگي را انجام داده که نميتوانند از بزرگي، آن را عنوان کنند بايد به ايشان عرض کنم که تنها دستاورد و کار بزرگ دولت برجام پوچ بود که با واژههايي مثل فتحالفتوح، خورشيد تابان و... آن را بزک کرديد و حالا رئيسجمهور حتي احتمال کنار گذاشتن آن را مطرح ميکند. مگر دولت جز اين خسارت محض کار بزرگ ديگري هم کرده است و نکند منظورش FATF است که در آنصورت خسارتهاي بزرگي در تصويب آن به کشور تحميل خواهد شد.» يا در 26 آذر براي القاي اختلاف در دولت روحاني نوشت: «اسحاق جهانگيري در مراسم تجليل از زحمات محمود حجتي وزير سابق جهاد کشاورزي به موضوع بيعرضگي برخي مديران دولت تدبير و اميد اشاره کرد و گفت: امروز يکي از روزنامهها که خيلي علاقه دارد صحبتهاي من را بر اساس فهم خود بزند، نوشته بود که آمريکا هيچ ظلمي به مردم ايران نکرده است، بيعرضگي مديران است که به کشور ما لطمه ميزنند، اما من ميگويم که آمريکا در طي اين سالها بسيار به مردم ايران ظلم کرده است.» منظور جهانگيري آن بود که رسانه تحريف کننده اظهارات او مدعي بيعرضگي مديران دولت است و شخص خودش چنين ادعايي ندارد اما کيهان با تحريف مجدد اظهارات جهانگيري سعي در نشان دادن سياستهايش در مسير مقابل با دولت روحاني کرد. مشرق هم ديروز ادعايي را با تيتر جهانگيري؛ احمدينژادتر از احمدينژاد مطرح کرد و در آن آورد: «جهانگيري درباره ادامه طرح يارانه معيشتي تاکيد کرد: آنچه که تا الان در دست اقدام است ادامه خواهد يافت و اميدوارم که نه تنهااين طرح ادامه پيدا کند بلکه بتوانيم با منابع جديدي که دسترسي پيدا ميکنيم کمکهاي ديگري هم انجام دهيم.» ما به آقايجهانگيري عرض ميکنيم که اگر استمزاج جامعه را بيابند قطعا به اين درک ميرسند که مردم راضي نيستند دولت محترم با «عدم نظارت بر قيمتها» از يک جيب آنها پول بردارد و با سياست احمدينژادي «پولپاشي»، در يک جيب ديگر آنها چند عباسي يارانه بگذارد!»
تخريب ربيعي در دستور کار
مخالفان دولت درباره سخنگوي پاستور هم همين مسير را در پيش گرفتند. به عنوان نمونه زماني که رئيسجمهور با پخش اعترافات از صداوسيما مخالفت کرد، دلواپسان مسير تفرقه افکني و القاي اختلاف در دولت را پيش گرفتند. کيهان نوشت: «سخنان صريح و درست رئيسجمهور درباره لزوم پخش اعترافات آشوبگران سازمانيافته، با انکار و تاويل و توجيه عجيب سخنگوي دولت مواجه شد. علي ربيعي مدعي شد: منظور رئيسجمهور به هيچ وجه تاييد اعترافات تلويزيوني به معناي رايج آن نبوده و نيست. رئيسجمهور گفت اين مساله بايد در چارچوب قانون با اجازه مقام قضايي و رعايت آيين دادرسي کيفري و پس از تاييد حکم صورت بگيرد.» يا زماني که ربيعي براي درگذشت آوا به دليل بيماري پروانهاي نوشت «وقتي اجماعي از اقتصاددانان و ديپلماتها از علي طيبنيا تا کرباسيان و سيف و همتي و ظريف و زنگنه و دژپسند و... اتمام حجت ميکنند که عدم پيوستن به اف.اي.تي.اف هم به ايران برچسبهاي جديدي زده و هم زخمهاي جديد بر تن ايران ايجاد ميکند، فارغ از اينکه اين دولت را بخواهيم يا نخواهيم يا چه رؤيايي براي دولت آينده در سر ميپرورانيم وظيفه ملي اخلاقي و انساني ما در شرايط ايران امروز اين است که خودمان برچسبسازي نکنيم و برچسبهاي ناروا را از سر ايران دور کنيم، انديشهاي براي «آواها» و بهبود زخمهاي جوانان نااميد آباني در سر داشته باشيم.» پس از آن مشرق چنين نوشت: «ما به آقاي ربيعي عزيز عرض ميکنيم که حتما آواي کوچک و خانواده او و همه بيماران پروانهاي کشورمان راضي به کرنش در برابر دشمن، تسليم و بر زمين افتادن پرچم کشور نيستند و اين همان چيزي است که وينستون چرچيل، نخست وزير اسطورهاي انگليسيها هم وقت نبرد با نازيها و پيشنهاد صلح آنها، از مردمش دريافت و تحت عنوان مقاومت بر آن تأکيد کرد. رخدادي که به نظر ميرسد درسهايي بهتر از ديالوگهاي پيکاسو براي ربيعي دارد!»
تخريب با چه هدفي؟
مشخص است که اين تخريبها در وهله نخست براي نااميد کردن جامعه از انتخاب کانديداهاي جريان اصلاحات و اعتدال براي مجلس و رياست جمهوري است و هدف ديگر آنها تلاش براي زدودن و پاک کردن عملکرد دولت احمدينژاد و مجالس همسو با اصولگرايان است.
آرمان ملی