
نخبگان نيايند مجلس آينده بی خاصيت میشود
روزنو :از زمان مشروطه تاکنون مجلسهای ما فقط درجا زدهاند. عملا مجلس نتوانسته در تصمیمگیریهای مهم کشور و ترسیم مسیر پیشرفت و دموکراسی نقشی جدی ایفا کند. گام نخست توسعه استقرار پارلمان است. در کشورهای مختلف پارلمان به نحوهای گوناگون در قدرت سهیم است، اما مسالهای که در این میان مهم است مجلس به حاشیه رانده نشده است و مردمی و قانونی است. در تمام نقاط جهان نظام کشورهای توسعه یافته برمبنای مجلس و پارلمان ترسیم شده است. صحبت در این رابطه در کشور ما تا زمانی که شوراهای موازی وجود دارند عملا بیفایده است و هرگونه تغییر سیستمی در نظام سیاسی به جواب نخواهد رسید. نگرانیها در مورد انتخابات مجلس رو به فزونی است و این نگرانیها ریشه در این دارد که احتمال کاهش میزان مشارکت کمک میکند تا افراد غیرمتخصص و بعضا بدون پشتوانه مردمی در این عرصه موفق شوند و زمام مجلس در چهار سال آینده به دستان آنها بیفتد. امری که قطعا در یک نظام مبتنی بر جمهوری و قانون یک سقوط محسوب میشود. برای ریشهیابی نقاط ضعف مجلس فعلی و اینکه اشتباهات آن در مجلس آینده تکرار نشود، نگاهی به تاریخ مجلس در ادوار گذشته و تغییر نظام داشتهایم. در این ارتباط گفتوگویی با عبدا... ناصری فعال سیاسی اصلاحطلب داشته است که در ادامه آن را میخوانید.
از زمان مشروطه تاکنون مجلسهای ما فقط درجا زدهاند. عملا مجلس نتوانسته در تصمیمگیریهای مهم کشور و ترسیم مسیر پیشرفت و دموکراسی نقشی جدی ایفا کند. گام نخست توسعه استقرار پارلمان است. در کشورهای مختلف پارلمان به نحوهای گوناگون در قدرت سهیم است، اما مسالهای که در این میان مهم است مجلس به حاشیه رانده نشده است و مردمی و قانونی است. در تمام نقاط جهان نظام کشورهای توسعه یافته برمبنای مجلس و پارلمان ترسیم شده است. صحبت در این رابطه در کشور ما تا زمانی که شوراهای موازی وجود دارند عملا بیفایده است و هرگونه تغییر سیستمی در نظام سیاسی به جواب نخواهد رسید. نگرانیها در مورد انتخابات مجلس رو به فزونی است و این نگرانیها ریشه در این دارد که احتمال کاهش میزان مشارکت کمک میکند تا افراد غیرمتخصص و بعضا بدون پشتوانه مردمی در این عرصه موفق شوند و زمام مجلس در چهار سال آینده به دستان آنها بیفتد. امری که قطعا در یک نظام مبتنی بر جمهوری و قانون یک سقوط محسوب میشود. برای ریشهیابی نقاط ضعف مجلس فعلی و اینکه اشتباهات آن در مجلس آینده تکرار نشود، نگاهی به تاریخ مجلس در ادوار گذشته و تغییر نظام داشتهایم. در این ارتباط گفتوگویی با عبدا... ناصری فعال سیاسی اصلاحطلب داشته است که در ادامه آن را میخوانید.
چه آفتي انتخابات مجلس را تهديد ميکند؟
به گزارش روز نو :اتفاقات اخير و اعتراضهاي مردمي سبب شد تا تشريفاتيبودن مجلس بر همگان عيان شود و بسياري از نخبگان چهل سال اخير نيز بر اين باور هستند که مجلس عملا کارآيي خود را از دست داده است و اين اتفاق قطعا بر کاهش مشارکت در انتخابات نيز تاثير زيادي ميگذارد. پيشبيني من اين است که مجلس آينده به مراتب از مجلسهاي هفتم و هشتم و نهم نيز ضعيفتر است و شاهد تعداد زيادي غيرمتخصص در مجلس آينده خواهيم بود. مجلس اندک تاثيرگذاري خود را در سالهاي اخير نيز از دست داده و اگر نخبگان سياسي احساس تکليف نکنند و به ميدان نيايند با خطر جدي مواجه هستيم.
مجلس آينده بايد از دورههاي قبل چه درسهايي بگيرد؟
اگر يک سوم اعضاي مجلس شوراي اسلامي افرادي دلسوز، پاکدست و کارآمد باشند، ميتوان اميد داشت که اشتباهات دورههاي قبل تکرار نخواهد شد. پيشبيني من اين است که مجلس آينده به شدت ويژه و پر از اتفاقات ويژه خواهد بود. مجلس آينده با قانونگذاريهاي موثر و تغيير و تحول در قانون انتخابات ميتوانند در نخستين گام نقش پر رنگ خود را به خوبي القا کنند. متاسفانه برخي نهادها رنگ و بوي انتخابات را تغيير ميدهند و با دخالتهاي خود شور و هيجان را از انتخابات ميگيرند. من اميدوار هستم حداقل يک سوم نمايندگان کارآمد از فيلترها عبور کنند و وارد مجلس شوند، در غيراينصورت با خطري جدي و شايد حتي شاهد اضمحلال پارلمان رو به رو خواهيم بود. با توجه به بيانات چند روز اخير مسئولان کشور به احتمال زياد نظارتها در اين دوره سختتر خواهد بود و اين نگرانيها را در مورد جهتگيري نمايندگان و مستقل بودنشان را جدي ميکند. ما در ابتدا بايد ببينيم آيا نمايندگاني که در اين عرصه قدم ميگذارند اهل عبرت گرفتن هستند يا خير. بايد از خود مجلس شروع کنند و با تصميمات خود مجلس را از حالت کماثر خارج کنند و قدرت را به نظام پارلماني بازگردانند در غيراينصورت آنها نيز ساير مجلسهاي گذشته و پشتوانه مردمي را از دست خواهند داد.
بزرگترين ايرادات قانون انتخابات چيست؟
بزرگترين مشکل قانون انتخابات به مسائل مربوط به نظارت برميگردد. مشکل نظارت خاص اين است که هر قانوني را ميتواند تغيير دهد مگر اينکه اين روند اصلاح شود. سختگيري در امر نظارت و بررسي صلاحيتها، تشکيل مجلس را با موانع زيادي روبهرو کرده است و عملا ميتوان ناکارآمدي مجلس را نيز در همين دانست. ساير ايرادات قانون انتخابات به اندازه اين مساله مشکلساز نبوده و براي مجلس مانع ايجاد نکرده است.
طلاييترين دوران پارلمان در ايران در چه مقطعي رقم خورد؟
نخستين دوره مجلس شوراي اسلامي که از تمامي طيفها تشکيل شده بود به شکل واقعي يک مجلس تاثيرگذار و مستقل بود و با تماشاي مناظرههاي آن دوره شکل واقعي مجلس براي ما تداعي ميشود. قطعا مجلس اول شوراي اسلامي در اين زمينه پيشگام است و پس از آن دوره ششم مجلس نيز جز دوران موفق مجلس بود زيرا در مقابل دخالتهاي بيروني مقاومت و تلاش کرد تا استقلال خود را حفظ کند. مجلس مستقل و توانا مورد تاييد بنيانگذار جمهوري اسلامي بوده است. در جريان مجلس چهارم شاهد بوديم که در اختلافي که بهوجود آمد، امام خميني(ره) جانب نظر مردم را گرفت. مجلس سوم نيز توانست انتظارات را برآورده کند و شايد علت اين بود که در آن برهه زماني هنوز نظارتها به شکل امروزي صورت نميگرفت و افراد متخصص و آگاه به اين مجلس راه يافته بودند اما اگر بخواهيم از بين اينها يکي را بهعنوان درخشانترين دوره نام ببريم قطعا دوره ششم مجلس است.
در شرايط موجود مردم چگونه ميتوانند با نقشآفريني مثبت آسيبها را در شکلگيري مجلس کاهش دهند؟
مردم بايد به اين نتيجه برسند که فردي را که انتخاب کردهاند قطعا اصلح هستند و در انتخاب خود بايد دقت زيادي داشته باشند. البته با توجه به اتفاق اخير که مجلس از گردونه تصميمگيري کنار گذاشته و سهميهبندي بنزين از مسير ديگري تصويب شد، لطمات بسياري به مردم و کشور وارد کرد و سابقه مجلس که در گذشته نيز تاثيرگذار نشان نميداده، عملا مردم انگيزه خود را براي شرکت در انتخابات از دست دادهاند. انتخابات يک امر اجتماعي است و بر پايه مردم تاسيس شده است و مردم فقط زماني ميتوانند تاثيرگذار باشند و راي آنها آفتها را از بين ببرد که مسئولان دست به تغيير و تحول بزنند. تا زماني که ما شاهد اصلاحات در اين زمينه نباشيم عملا مردم نميتوانند آسيبها را از بين ببرند.
تجربه مجلس و انتخابات در ساير کشورها به چه نحوي بوده است؟
کشورهاي اروپايي و آمريکاي شمالي مجلس را به شکل واقعي پياده کردهاند و شاهد هستيم که مجلسهاي اين کشورها عملا ميتواند رئيسجمهور و نخست وزير را بدون هيچمانعي از سمت خود برکنار کند. مجلسي که در اين کشورها و برخي کشورهاي در حال توسعه تاسيس شده است به وظايف واقعي نظام پارلماني به خوبي عمل ميکنند و ميتوانند الگويي مناسب براي ما باشند. در اين ميان بايد ذکر کرد که در جهان مجالس تشريفاتي نيز کم نيستند که نمونه بارز آنها در کشورهاي عربي همسايه به وفور ديده ميشود اينگونه مجالس صرفا به محلهايي براي زد و بندهاي اقتصادي و سياسي تبديل شده و کارايي واقعي خود را ندارند. تجربه نشان داده است مجلسهايي که همچون مجالس کشورهاي اروپايي قصد داشتهاند در مقابل بيقانوني بايستند دوام زيادي در ايران نداشتهاند اما بزرگترين درسي که ميتوان از مجالس متعالي جهان گرفت استقلال و مقاومت در برابر هر نوعي بيقانوني است. اين راهي است که ميتواند مجلس را به مسير اصلي خود برگرداند.
آيا همسويي سياستهاي مجلس و دولت ميتواند به ضرر کشور باشد؟
مجلس فعلي ظاهرا با دولت همسو است و بزرگترين اشتباه اين مجلس نيز اين است که از حدود سه سال گذشته در مقابل اشتباهات دولت موضع نگرفت و علت آن نيز به اين امر بر ميگشت که بيش از 50درصد نمايندگان تمامي فراکسيونها به فکر کشور نيستند و براي کاسبي به مجلس آمدهاند و بهدنبال منافع اقتصادي خود هستند. در حالت خوشبينانه نيز نمايندگان نگاه ملي ندارند و به فکر حل مسائل بومي و منطقهاي شهر خود هستند. مجلسي که اکثريت آن را اين دو طيف تشکيل ميدهند سودي براي کشور ندارد و نميتواند بحرانها و مشکلات کشور را حل کند. اصل اينکه مجلس و دولت همسو باشند هيچ مشکلي ندارد اما اگر مجلس در مقابل اشتباهات دولت سکوت کند و با سکوت خود در بحرانيتر شدن وضعيت کشور کمک کند عملا مقصر اصلي ضررهاي وارده به مردم است.
آيا تغيير سيستم به نظام پارلماني به صلاح کشور است و آيا قدرت مجلس را بيشتر ميکند؟
بزرگترين مشکل کشورهاي توسعه نيافته اين است که قدرت در يک نقطه متمرکز شده است و بهصورت مداوم قانون به وسيله اين قدرت متمرکز نقض ميشود. گام نخست توسعه استقرار پارلمان است. در کشورهاي مختلف پارلمان به نحوهاي گوناگون در قدرت سهيم است اما مسالهاي که در اين ميان مهم است مجلس به حاشيه رانده نشده است و مردمي و قانوني است. در تمام نقاط جهان نظام کشورهاي توسعه يافته بر مبناي مجلس و پارلمان ترسيم شده است. صحبت در اين رابطه در کشور ما تا زماني که شوراهاي موازي وجود دارند عملا بيفايده است و هرگونه تغيير سيستمي در نظام سياسي به جواب نخواهد رسيد. چه لزومي دارد وقتي کشور ما مجلس دارد، شوراي فضاي مجازي و شوراي عالي اقتصادي در مورد امورات کشور تصميمگيري کنند؟ تمامي وظايف اين شوراهاي موازي بايد به مجلس محول شود سپس ما در مورد سيستم اداره کشور صحبت و ميزان قدرت مجلس را مشخص کنيم. هنگامي که غالب تصميمگيريهاي مهم کشور به ساير شوراها واگذار شده، تغيير سيستم معنايي ندارد. در صورتي که مجلس انتخابي باشد، تفويض اختيارات زياد به مجلس هيچ ضرري ندارد بلکه به توسعه کشور نيز کمک بسزايي خواهد کرد. حتي براي مجلس دهم نيز نظام نخست وزيري و پارلماني نيز سم بود چه برسد به مجلسهاي هفتم تا نهم. نظر من اين است که رئيسجمهور بايد با اختيارات مشخص از سوي مردم مشخص شود و امورات کشور به دست مجلس سپرده شود. جريان اصلاحات و مردم در انتخابات سال 96 براي روحاني حماسه آفريدند اما ايشان در عمل به مردم و تمام وعدههايي که به احزاب و جريانها داد پشت کرد و اقدام موثري انجام نداد و مسير ديگري را در پيش گرفت. در چنين شرايطي اگر مجلس ما قدرتمند بود ميتوانست دولت را استيضاح کند و از آنها بهخاطر عمل نکردن به وعدههايشان جواب بخواهد. اين موضوع به اينکه نخست وزير يا رئيسجمهور کشور را اداره کند برنميگردد بلکه علت آن ضعف خود پارلمان است. بهطورکلي من نظام پارلماني را به نظام موجود ترجيح ميدهم و بهنظر کارايي بهتري خواهد داشت. من در اينجا ميخواهم از اصطلاح گردنکلفت استفاده کنم و بگويم لازمه اين نوع سيستم اداره کشور، داشتن يک پارلمان قوي است.
آيا از زمان تشکيل مجلس در ايران ما شاهد پيشرفتي در ساختار آن بودهايم؟
چه آفتي انتخابات مجلس را تهديد ميکند؟
به گزارش روز نو :اتفاقات اخير و اعتراضهاي مردمي سبب شد تا تشريفاتيبودن مجلس بر همگان عيان شود و بسياري از نخبگان چهل سال اخير نيز بر اين باور هستند که مجلس عملا کارآيي خود را از دست داده است و اين اتفاق قطعا بر کاهش مشارکت در انتخابات نيز تاثير زيادي ميگذارد. پيشبيني من اين است که مجلس آينده به مراتب از مجلسهاي هفتم و هشتم و نهم نيز ضعيفتر است و شاهد تعداد زيادي غيرمتخصص در مجلس آينده خواهيم بود. مجلس اندک تاثيرگذاري خود را در سالهاي اخير نيز از دست داده و اگر نخبگان سياسي احساس تکليف نکنند و به ميدان نيايند با خطر جدي مواجه هستيم.
مجلس آينده بايد از دورههاي قبل چه درسهايي بگيرد؟
اگر يک سوم اعضاي مجلس شوراي اسلامي افرادي دلسوز، پاکدست و کارآمد باشند، ميتوان اميد داشت که اشتباهات دورههاي قبل تکرار نخواهد شد. پيشبيني من اين است که مجلس آينده به شدت ويژه و پر از اتفاقات ويژه خواهد بود. مجلس آينده با قانونگذاريهاي موثر و تغيير و تحول در قانون انتخابات ميتوانند در نخستين گام نقش پر رنگ خود را به خوبي القا کنند. متاسفانه برخي نهادها رنگ و بوي انتخابات را تغيير ميدهند و با دخالتهاي خود شور و هيجان را از انتخابات ميگيرند. من اميدوار هستم حداقل يک سوم نمايندگان کارآمد از فيلترها عبور کنند و وارد مجلس شوند، در غيراينصورت با خطري جدي و شايد حتي شاهد اضمحلال پارلمان رو به رو خواهيم بود. با توجه به بيانات چند روز اخير مسئولان کشور به احتمال زياد نظارتها در اين دوره سختتر خواهد بود و اين نگرانيها را در مورد جهتگيري نمايندگان و مستقل بودنشان را جدي ميکند. ما در ابتدا بايد ببينيم آيا نمايندگاني که در اين عرصه قدم ميگذارند اهل عبرت گرفتن هستند يا خير. بايد از خود مجلس شروع کنند و با تصميمات خود مجلس را از حالت کماثر خارج کنند و قدرت را به نظام پارلماني بازگردانند در غيراينصورت آنها نيز ساير مجلسهاي گذشته و پشتوانه مردمي را از دست خواهند داد.
بزرگترين ايرادات قانون انتخابات چيست؟
بزرگترين مشکل قانون انتخابات به مسائل مربوط به نظارت برميگردد. مشکل نظارت خاص اين است که هر قانوني را ميتواند تغيير دهد مگر اينکه اين روند اصلاح شود. سختگيري در امر نظارت و بررسي صلاحيتها، تشکيل مجلس را با موانع زيادي روبهرو کرده است و عملا ميتوان ناکارآمدي مجلس را نيز در همين دانست. ساير ايرادات قانون انتخابات به اندازه اين مساله مشکلساز نبوده و براي مجلس مانع ايجاد نکرده است.
طلاييترين دوران پارلمان در ايران در چه مقطعي رقم خورد؟
نخستين دوره مجلس شوراي اسلامي که از تمامي طيفها تشکيل شده بود به شکل واقعي يک مجلس تاثيرگذار و مستقل بود و با تماشاي مناظرههاي آن دوره شکل واقعي مجلس براي ما تداعي ميشود. قطعا مجلس اول شوراي اسلامي در اين زمينه پيشگام است و پس از آن دوره ششم مجلس نيز جز دوران موفق مجلس بود زيرا در مقابل دخالتهاي بيروني مقاومت و تلاش کرد تا استقلال خود را حفظ کند. مجلس مستقل و توانا مورد تاييد بنيانگذار جمهوري اسلامي بوده است. در جريان مجلس چهارم شاهد بوديم که در اختلافي که بهوجود آمد، امام خميني(ره) جانب نظر مردم را گرفت. مجلس سوم نيز توانست انتظارات را برآورده کند و شايد علت اين بود که در آن برهه زماني هنوز نظارتها به شکل امروزي صورت نميگرفت و افراد متخصص و آگاه به اين مجلس راه يافته بودند اما اگر بخواهيم از بين اينها يکي را بهعنوان درخشانترين دوره نام ببريم قطعا دوره ششم مجلس است.
در شرايط موجود مردم چگونه ميتوانند با نقشآفريني مثبت آسيبها را در شکلگيري مجلس کاهش دهند؟
مردم بايد به اين نتيجه برسند که فردي را که انتخاب کردهاند قطعا اصلح هستند و در انتخاب خود بايد دقت زيادي داشته باشند. البته با توجه به اتفاق اخير که مجلس از گردونه تصميمگيري کنار گذاشته و سهميهبندي بنزين از مسير ديگري تصويب شد، لطمات بسياري به مردم و کشور وارد کرد و سابقه مجلس که در گذشته نيز تاثيرگذار نشان نميداده، عملا مردم انگيزه خود را براي شرکت در انتخابات از دست دادهاند. انتخابات يک امر اجتماعي است و بر پايه مردم تاسيس شده است و مردم فقط زماني ميتوانند تاثيرگذار باشند و راي آنها آفتها را از بين ببرد که مسئولان دست به تغيير و تحول بزنند. تا زماني که ما شاهد اصلاحات در اين زمينه نباشيم عملا مردم نميتوانند آسيبها را از بين ببرند.
تجربه مجلس و انتخابات در ساير کشورها به چه نحوي بوده است؟
کشورهاي اروپايي و آمريکاي شمالي مجلس را به شکل واقعي پياده کردهاند و شاهد هستيم که مجلسهاي اين کشورها عملا ميتواند رئيسجمهور و نخست وزير را بدون هيچمانعي از سمت خود برکنار کند. مجلسي که در اين کشورها و برخي کشورهاي در حال توسعه تاسيس شده است به وظايف واقعي نظام پارلماني به خوبي عمل ميکنند و ميتوانند الگويي مناسب براي ما باشند. در اين ميان بايد ذکر کرد که در جهان مجالس تشريفاتي نيز کم نيستند که نمونه بارز آنها در کشورهاي عربي همسايه به وفور ديده ميشود اينگونه مجالس صرفا به محلهايي براي زد و بندهاي اقتصادي و سياسي تبديل شده و کارايي واقعي خود را ندارند. تجربه نشان داده است مجلسهايي که همچون مجالس کشورهاي اروپايي قصد داشتهاند در مقابل بيقانوني بايستند دوام زيادي در ايران نداشتهاند اما بزرگترين درسي که ميتوان از مجالس متعالي جهان گرفت استقلال و مقاومت در برابر هر نوعي بيقانوني است. اين راهي است که ميتواند مجلس را به مسير اصلي خود برگرداند.
آيا همسويي سياستهاي مجلس و دولت ميتواند به ضرر کشور باشد؟
مجلس فعلي ظاهرا با دولت همسو است و بزرگترين اشتباه اين مجلس نيز اين است که از حدود سه سال گذشته در مقابل اشتباهات دولت موضع نگرفت و علت آن نيز به اين امر بر ميگشت که بيش از 50درصد نمايندگان تمامي فراکسيونها به فکر کشور نيستند و براي کاسبي به مجلس آمدهاند و بهدنبال منافع اقتصادي خود هستند. در حالت خوشبينانه نيز نمايندگان نگاه ملي ندارند و به فکر حل مسائل بومي و منطقهاي شهر خود هستند. مجلسي که اکثريت آن را اين دو طيف تشکيل ميدهند سودي براي کشور ندارد و نميتواند بحرانها و مشکلات کشور را حل کند. اصل اينکه مجلس و دولت همسو باشند هيچ مشکلي ندارد اما اگر مجلس در مقابل اشتباهات دولت سکوت کند و با سکوت خود در بحرانيتر شدن وضعيت کشور کمک کند عملا مقصر اصلي ضررهاي وارده به مردم است.
آيا تغيير سيستم به نظام پارلماني به صلاح کشور است و آيا قدرت مجلس را بيشتر ميکند؟
بزرگترين مشکل کشورهاي توسعه نيافته اين است که قدرت در يک نقطه متمرکز شده است و بهصورت مداوم قانون به وسيله اين قدرت متمرکز نقض ميشود. گام نخست توسعه استقرار پارلمان است. در کشورهاي مختلف پارلمان به نحوهاي گوناگون در قدرت سهيم است اما مسالهاي که در اين ميان مهم است مجلس به حاشيه رانده نشده است و مردمي و قانوني است. در تمام نقاط جهان نظام کشورهاي توسعه يافته بر مبناي مجلس و پارلمان ترسيم شده است. صحبت در اين رابطه در کشور ما تا زماني که شوراهاي موازي وجود دارند عملا بيفايده است و هرگونه تغيير سيستمي در نظام سياسي به جواب نخواهد رسيد. چه لزومي دارد وقتي کشور ما مجلس دارد، شوراي فضاي مجازي و شوراي عالي اقتصادي در مورد امورات کشور تصميمگيري کنند؟ تمامي وظايف اين شوراهاي موازي بايد به مجلس محول شود سپس ما در مورد سيستم اداره کشور صحبت و ميزان قدرت مجلس را مشخص کنيم. هنگامي که غالب تصميمگيريهاي مهم کشور به ساير شوراها واگذار شده، تغيير سيستم معنايي ندارد. در صورتي که مجلس انتخابي باشد، تفويض اختيارات زياد به مجلس هيچ ضرري ندارد بلکه به توسعه کشور نيز کمک بسزايي خواهد کرد. حتي براي مجلس دهم نيز نظام نخست وزيري و پارلماني نيز سم بود چه برسد به مجلسهاي هفتم تا نهم. نظر من اين است که رئيسجمهور بايد با اختيارات مشخص از سوي مردم مشخص شود و امورات کشور به دست مجلس سپرده شود. جريان اصلاحات و مردم در انتخابات سال 96 براي روحاني حماسه آفريدند اما ايشان در عمل به مردم و تمام وعدههايي که به احزاب و جريانها داد پشت کرد و اقدام موثري انجام نداد و مسير ديگري را در پيش گرفت. در چنين شرايطي اگر مجلس ما قدرتمند بود ميتوانست دولت را استيضاح کند و از آنها بهخاطر عمل نکردن به وعدههايشان جواب بخواهد. اين موضوع به اينکه نخست وزير يا رئيسجمهور کشور را اداره کند برنميگردد بلکه علت آن ضعف خود پارلمان است. بهطورکلي من نظام پارلماني را به نظام موجود ترجيح ميدهم و بهنظر کارايي بهتري خواهد داشت. من در اينجا ميخواهم از اصطلاح گردنکلفت استفاده کنم و بگويم لازمه اين نوع سيستم اداره کشور، داشتن يک پارلمان قوي است.
آيا از زمان تشکيل مجلس در ايران ما شاهد پيشرفتي در ساختار آن بودهايم؟
متاسفانه از زمان مشروطه تاکنون مجلسهاي ما فقط درجا زدهاند. چه در زمان قاجار و چه در زمان پهلوي و چه در زمان حال عملا مجلس نتوانسته در تصميمگيريهاي مهم کشور و ترسيم مسير پيشرفت و دموکراسي نقشي خاص ايفا کند. در قبل از انقلاب شخص شاه عملا مخالفين خود را از جريان انتخابات حذف ميکرد و موافقان خود را به مجلس ميرساند و اين امر بزرگترين مانع در راه اصلاح مجلس و بهبود ساختار آن بود. عملکرد مجلس بعد از مشروطه قابل دفاع نيست و صرفا افراد نادري همچون مرحوم آيتا... مدرس توانستند استقلال خود را حفظ کنند و از نفوذ ساير دستگاهها در مجلس جلوگيري کنند. شجاعت و صلابت آيتا... مدرس در آن برهه زماني قابل توجه است و به خوبي توانست از کيان مجلس دفاع کند، پاکدستي و رشادت او بينظير بود. باز هم تاکيد ميکنم اگر پيشرفتي در مجلس رخ داد آن پيشرفت در دوره ششم مجلس شوراي اسلامي رقم خورد و در اين دوره مجلس طرحهاي بسيار خوبي را توانست به تصويب برساند و حرکتي متفاوت در نظام مقننه ايران ايجاد کرد.
آرمان