اعضای جبهه پایداری، اصولگرایی را منسوخ شده میدانند و برخی دیگر از اعضای این جبهه متمایل به احمدینژاد شدهاند،
قالیباف از نئواصولگرایی میگوید، جدل طرفداران حدادعادل و جلیلی در مورد سرلیستی بالا گرفته است، ماجرای مدارس فرهنگ نیز باعث بروز اختلاف میان حدادعادل و فتاح شده، علی لاریجانی و طیف میانه رو این جریان هم به نظر میرسد از ساز و کار ائتلاف
کنار گذاشته شدهاند و باقی ماجرا!
به گزارش روز نو : ائتلاف، اتحاد، تلاش برای دادن لیست واحد، حضور پرقدرت و هزاران چیز دیگر که جناحهای چپ و راست به طور معمول در جنگهای روانی قبل از انتخابات آنها را به زبان میآورند؛ چند صباحی به انتخابات اسفندماه وقت باقی نمانده و شرط معمول آن است که اینبارهم اصولگرایان و اصلاح طلبان هریک برای آنکه بگویند منسجم تر و بهتر عمل میکنند و آمادگی کامل برای حضور در انتخابات دارند مسائلی از قبیل اتحادشان با یکدیگر را پیش بکشند. اما بر خلاف تصورات چنین چیزی نه در اردوگاه اصلاح طلبی دیده میشود و نه اصولگرایی. با این حال عدم هماهنگی بین اصولگرایان و وجود اختلافات فراوان در این جناح برای خیلیها غیر قابل تصور بود.
چرا که باتوجه به وضعیت کنونی کشور و پیشبینی نسبت به اقبال مردم به اصلاح طلبان و دولت حسن روحانی و گمانهزنیها درباره مشارکت مردم درانتخابات سال 98 بسیاری پیروزی اصولگرایان را قطعی میدانستند، حال آنکه این روزها اخبار متفاوتی از جناحها، احزاب و چهرههای اصولگرا شنیده میشود که هریک بیانگر وجود مشکلات فاحش درمیان اصولگرایان است و نشان میدهد که دراین میان اشخاص اصولگرا نه تنها به فکر وحدت نیستند بلکه اساسا با یکدیگر چالشهای اساسی دارند. مروری به اتفاقات همین چند روز گذشته بیانگر این است که جریان راست برنامه مشخصی برای انتخابات اسفندماه برای ارائه یک لیست واحد ندارد و علنا بناست جناحها و احزاب و چه بسا چهرههای اصولگرا در مقابل یکدیگر قرار بگیرند.
>اختلافات قدیمی
البته اختلافات اصولگرایان بایکدیگر مسبوق به سابقه است. اولین جرقههای اختلاف و انشعاب در اصولگرایان از همان وقتی که آنها همه تلاششان را به کار بردند تا احمدینژاد را از خود جداکنند زده شد، احمدی نژادی که زاییده و دستپرورده اصولگرایان بود، حالا یک دردسر برایشان به شمار میرفت و این شد که هرجایی که از ائتلاف اصولگرایان سخن گفته میشود این طیف فغان سر میدهند و یادآوری میکنند که قرار نیست احمدینژاد در زمره ما و ائتلافمان قرار بگیرد. اصولگرایان سنتی را عمدتا با سه جریان جمعیت ایثارگران، حزب موتلفه اسلامی و جبهه پایداری میشناسند. سه جریانی که البته رهبران مذهبی خاص خودشان را داشتند؛ مانند آیت اللله یزدی، یا آیت الله مصباح.
جدایی " موتلفهایها " از خط مشی احمدی نژاد و تلاششان در تبری جستن از او، حساب جبهه پایداری را که گرایشهای ویژه و وفادار مآبانه تری به رئیس دولت سابق داشت از موتلفه جدا کرد. در این بین کسانی هم که به جمعیت ایثارگران وابسته بودند بیش از آنکه به جبهه کاملا متمرکزی وابسته باشند، گاه به سمت جبهه پایداری و گاه به سمت گروهی که این روزها به نام اصولگرایان میانه میشناسیم گرایش پیدا میکردند. جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین نیز همواره دراین که بتوانند تصمیم نهایی و واحد در هنگامههای انتخابات بگیرند با مشکل روبه رو بوده است. دراین میان سازوکارهای انتخاباتی سالیان اخیر در میان اصولگرایان نیز بیانگر این اختلافات و شکستها برای ایجاد وحدت است، جبهههایی مانند یکتا و بعد از آن سازو کار جمنا نمونه بارزی از این شکستهای استراتژیک در وحدت سازی است. اصولگرایان به دلیل اختلافات درون جریانی نتوانستند جمنا را به جایی برسانند و از همین رو اکنون سازو کار جدیدی تشکیل دادند با عنوان شانا. از سویی این روزها بیش از هرزمان دیگری مشخص است که جناح اصولگرا با عدم تفاهم در تصمیم گیری مواجه شده که به نظر میآید این روند با نزدیک تر شدن به ایام انتخابات و جدی شدن رقابتهای سیاسی با شدت و حدت بیشتری افزایش یابد.
>نگاهی به آنچه این روزها میبینیم
چند صدایی در اردوگاه اصولگرایان را اما هم باید درمیان اظهارات چهرههای سیاسی امروز یافت و هم عملکرد حزبی شان. نگاهی گذرا به این موارد بیانکننده همین مطلب است که عملا این جریان برای انتخابات آتی چند شقه شده است.
>ساز نئواصولگرایی قالیباف
سازنئو اصولگرایی محمد باقر قالیباف یکی از جدیترین نشانههای اختلافات در جریان اصولگراست، شهردارسابق تهران که بعد از شکست اصولگرایان در سال 96، تز نئو اصولگرایی را مطرح کرد، این مطب را بیان داشت که اساسا باید در جریان اصولگرایی تغییراتی ایجاد شود و با این منوال نمیتوان به جایی رسید. نئو اصولگرایی قالیباف اما در یک پیام ویدئویی ویژه درارتباط با انتخابات مجلس یازدهم وارد فاز تازه تری شد. او در این پیام ویدئویی از برنامههای خاص برای پارلمان بعدی ایران نام برد و گفت که باید طرحی نو در افکند و مجلسی نو هم به راه انداخت. او از ظرفیت جوانان سخن به میان آورد و اینکه باید آنها وارد مجلس شوند. این گفتههای قالیباف را خیلیها به این معنا تعبیر میکنند که او یا برای مجلس بعدی لیستی جداگانه با سرلیستی خودش و با همان درونمایه نئو اصولگرایی خواهد داد و یا قرار است علنا لیدری لیست آتی مجلس را برای بخشی از اصولگرایان که حرف او را میفهمند برعهده بگیرد. از سویی لفظ مجلس نو و بهرهگیری از نامزدهای جوان نیز به معنای مقابله او با چهرهها و جریانات سنتی اصولگراست. یعنی او دراین انتخابات تلاش میکند تا ریش سفیدان جریان اصولگرا و نامآوران جناح محافظه کار جایی درلیست او و البته مجلس نداشته باشند. موضوعی که مطمئنا خیلی از افراد جناح مذکور آن را نمیپسندند و این موضوع را زنگ خطری جدی برای خود و جایگاه همیشگی شان در قدرت تلقی میکنند، از همین رو به نظر میآید در انتخابات آتی یک سر جریان رقیب اصولگرایان نه اصلاح طلبان بلکه قالیباف و موج نئو اصولگرایی او باشد.
>جبهه پایداری؛ در دل جریان سوم؟
در سویی دیگر، اظهارات این روزهای اعضای جبهه پایداری نیز نشان از آن دارد که ظاهرا این جبهه مشهور که مطمئنا در رای آوری اصولگرایان نقش ویژهای داشته، خود را از جریان اصولگرا جداکند و باردیگر به احمدی نژاد نزدیکتر شود تا شاید در جریانی سوم موسوم به احمدی نژادیها جای بگیرد و یا اینکه خود را به عنوان جریانی متفاوت از اصولگرایی و به طور مستقل معرفی کند. نخستین شوک را دراینباره روح الله حسینیان یکی از اعضای این جبهه به مردم و رسانهها وارد کرد. چند روز پیش او از اقبال بسیار زیاد به احمدی نژاد سخن گفت و از همین رو برخی این اظهارات را حمایت حسینیان و البته جبهه او از احمدی نژاد تعبیر کردند. او به عنوان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی در پاسخ به این سوال که فکر میکنید احمدینژاد برای انتخابات و حضور فعالتر در عرصه سیاست اقبالی داشته باشد؟ گفت: طبق آمار نظرسنجی که میگویند اقبال خیلی زیاد است ولی اینکه آیا زمینه فراهم میشود یا خیر یک مساله دیگر است.
او در ادامه اظهاراتش بیان داشته: آدم عاقل نباید خیلی در انتخاب مردم ایران پیشبینی کند. تجربه هم همین را نشان داده که گاهی وقتها یک مسائلی بهوجود میآید که قابل پیشبینی نیست.
مطمئنا حمایت از احمدی نژاد چیزی نیست که این روزها اصولگرایان بخواهند آن را بشنوند؛ اصولگرایانی که همه کار کردند تا احمدی نژادیهای طرد شده را با عنوان جریان انحرافی در میان مردم جای بیندازند. اما منظور حسینیان هرچه که باشد، ظاهرا یک چیز، قطعی است و آن جدایی پایداری از اصولگرایان است. این شوک دوم پایداریها به جریان راست روز گذشته توسط محمدناصر سقای بیریا، عضو شورای مرکزی «جبهه پایداری» در گفتوگویش با «انتخاب» وارد شد. او جریان اصولگرایی را یک جریان منسوخ شده دانسته است و پیرامون این موضوع که برخی اصولگرایان گفتهاند در صورت ارائه لیست جداگانه، جبهه پایداری حق بهرهگیری از عنوان اصولگرایی را ندارد میگوید: زمان گفتمان اصولگرایی منسوخ شده و اکنون گفتمان «نیروهای انقلاب» مطرح است لذا جبهه پایداری اساسا کاری با اصولگرایی ندارد؛ هر شخصی ارزشهای انقلابی را قبول داشته باشد ما نیز او را قبول داریم.
عضو شورای مرکزی جبهه پایداری انقلاب اسلامی در بخشی دیگر از گفتههای خود پیرامون این بحث مطرح شده از سوی برخی اصولگرایان که جبهه پایداری عامل شکست آنها در چند انتخابات گذشته بوده، مباحثی مطرح میکند که بیانگر زاویه دیگری از اختلافات در میان اصولگرایان است. او تاکید میکند: این گونه اظهارنظرها تنها ادعا هستند و قابلیت اثبات و رد ندارند. بسیار آسان ما نیز میگوییم که شما بودهاید که عامل شکست شدید نه ما؛ در این زمینه البته دلایلی چند نیز وجود دارد که عامل شکست چه اشخاص و جریانهایی بودهاند.
>اختلافات طیف لاریجانی
و معتدل با اصولگرایان
اما به غیر از دوجریان جبهه پایداری و نئواصولگرایی که قرار است متفاوت از اصولگرایان سنتی عمل کنند، دعوا میان طیفهای موسوم به اصولگرایان میانه یا نزدیک به لاریجانیها با سایر اصولگرایان نیز به اوج خود رسیده است، نشان به آن نشان که لاریجانی در لیست اصولگرایان قم قرار نگرفته است. هرچند که بعضا صحبتهایی ازاین موضوع هم بود که او به دلیل نیم نگاهی که به انتخابات 1400 دارد حتی ممکن است دیگر نامزد مجلس نشود اما از سویی عدم کاندیداتوری وی برای مجلس تکذیب شده است. به هر روی اینکه اصولگرایان این قدر زود اعلام داشتهاند که او را در لیست خود جای نخواهند داد تعجب برانگیز است و نشان میدهد جریان به اصطلاح معتدل اصولگرایی نیز با بدنه جریان اصولگرا در حال حاضر دچار اختلافاتی اساسی است.
>دعوا بر سر سرلیستی جلیلی و حداد عادل
اختلافات اصولگرایان در آستانه انتخابات مجلس تنها به احزاب و جبههها و جناحها ختم نمیشود بلکه در حال حاضر دعوا برسر سرلیستی نیز بالا گرفته است. از این رو عدهای نام سعید جلیلی رابه عنوان کسی که گزینهای مطلوب برای سرلیستی انتخابات مجلس بعدی است معرفی میکنند و برخی بازهم از حداد عادل به عنوان آن گزینه مطلوب، یاد مینمایند. این موضوع اختلافات میان حامیان حداد عادل و جلیلی را در تهران موجب شده است، هواداران جلیلی معتقدند که حداد عادل آزمونش را پیشتر پس داده و دیگر وقت آن است تا چهرهای مانند جلیلی در مجلس یازدهم مطرح باشد اما حامیان حداد عادل میگویند نباید انتخابات سال 94 را با سال 98 مقایسه کرد چون پیروزی اصولگرایان در این انتخابات محتمل است و ازهمین رو سرلیستی حداد عادل هیچ منافاتی با منافع اصولگرایی ندارد.
>اختلاف با قالیبافیها
اما حامیان حداد عادل تنها با هواداران جلیلی با چالش روبه رو نیستند بلکه اختلافات آنها با قالیبافیها نیز مشخص است. به طوری که اکنون نزدیکان قالیباف ازاین گفتهاند که حداد عادل در انتخابات شرکت نمیکند ولی هواداران حداد عادل این موضوع را تکذیب کردهاند. پرویز سروری که از حامیان شهردار سابق است دوروز پیش، از عدم کاندیداتوری غلامعلی حداد عادل در انتخابات آتی مجلس خبر داد در حالیکه حمیدرضا ترقی فعال سیاسی اصولگرا و عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی، خبر عدم شرکت حداد عادل در انتخابات که توسط سروری اعلام شد را رد کرد و تاکید نمود: هنوز هیچ تصمیمی از سوی شورای وحدت برای شرکت و عدم شرکت حداد عادل وجود ندارد. هیچ تصمیمی مبنی بر اینکه او نامزد انتخابات نشود، گرفته نشده است.
>فتاح و حداد عادل
دلیل دیگر اختلافات در میان اصولگرایان زمانی آشکار میشود که بدانیم اینروزها غلامعلی حداد عادل که ریاست شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی -یعنی همان شانا را که جایگزین جمنا شده است - برعهده دارد وارد حواشی شده که همسراو به واسطه اظهارنظرش درباره مدارس غیرانتفاعی ایجاد کرد. این اظهارنظر باعث شد تا اختلافات او با پرویز فتاح رئیس بنیاد مستضعفان یکی دیگر از چهرههای مطرح و مشهور اصولگرا سرباز کند آن هم زمانی که فرزند فتاح در توئیتی خبر از این داد که مدارس غیرانتفاعی حداد عادل متعلق به بنیاد مستضعفان است و تاکنون اجارهای بابت آن به این بنیاد پرداخت نشده است. او در این توئیت نوشت: «مدرسه آقای حداد عادل برای بنیاد مستضعفان است که سالهاست اجارهای بابت آن پرداخت نشده، حتی به بهانه آن زمینی از آقای... خریداری و تغییر کاربری داده شده است....و ادامه ماجرا.»
>شعار توخالی ائتلاف
این حجم از تشتت در حالی هم در میان احزاب و هم چهرههای اصولگرا نمایان است که جریان مذکور تلاش دارد تا در راستای کمرنگ جلوه دادن این اختلافات، شانتاژهای رسانهای بر سر اعلام موجودیت تشکل جدید انتخاباتی اصولگرایان با عنوان شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی به راه بیندازد. تشکلی که روز گذشته با عنوان اختصاری شانا به عنوان جایگزین جمنا به طور رسمی شروع به کار کرد. اما خیلی از اصولگرایان نه رئیس آن را قبول دارند ونه بسیاری از اعضای آن را. این درحالی است که خود این اعضا نیز بعضا با هم دچار اختلافات اساسی هستند با این شرایط مشخص میشود که برای پیدا کردن وجه اشتراک بین اصولگرایان باید به دنبال معجزه بود و نه حتی یک روزنه امید. همین موضوع است که شعاری بودن ائتلاف اصولگرایان
از جمله سازوکار شانا را هویدا میکند.