روزنو : «نمايندگان» و «شاگردان»؛ دو گروهي كه از نظر وزير نفت هم صلاحيت احراز سمتهاي سازماني ريز و درشت را دارند و هم نيازي به مصاحبه و طي كردن مراحل اداري ندارند، با هر مدركي كه هم بخواهند ميتوانند در نفت استخدام شوند چه جامعهشناسي، چه معماري و چه فقه شيعه.
روزي كه زنگنه به نفت بازگشت بارها و بارها از مازاد نيروي انساني گفت. يكبار گفت دوم سوم كاركنان نفت زيادي هستند و يكبار ديگر نيمي از آنها را مازاد ناميد. هر بار هم آمار مختلفي ارائه كرد. يكبار تعداد نيروهاي فعلي وزارت نفت را 250 هزار نفر عنوان كرد و روز ديگر 120 هزار نفر. يك روز تعداد كاركنان نفت در سال 84 را 80 هزار نفر عنوان كرد و روز ديگر 120 هزار نفر تا با وجود گذشت چهار سال از وزارت وي مشخص نشود نفت واقعاً چه تعداد نيرو دارد.
بازي آماري با منابع انساني، تبديل به دستاويزي شد براي مرخص كردن تعدادي از كاركنان نفت و هرگاه كه انتقادي از عملكرد نفت ميشد، بلافاصله گفته ميشد كه نيروهايمان زياد است، چون زياد است، بهرهوري پايين است و در نهايت نميتوان كاري انجام داد. فارغالتحصيلان دانشگاه صنعت نفت هم نسبت به بيتعهدي وزارت نفت نسبت به قول و قرار دفترچهاي اعتراض ميكردند و وزير نفت هم رسماً ميگفت بايد اندك سوادي داشته باشيد. فارغالتحصيلان هم نامههاي واحدهاي عملياتي را به رخ ميكشاندند كه در عطش جذب نيروي انساني دست و پا ميزد.
نیروی مازاد
بعد گفته شد بهقدري نيروي مازاد داريم كه ديگر توان جذب نيرو نداريم. نزديك انتخابات رياستجمهوري شد، به يكباره گفته شد وزارت نفت براي جذب 2 هزار و 500 نفر آزمون برگزار ميكند! وزارت نفتي كه تا چند روز پيش از اعلام اين خبر مدام از مازاد بودن نيروهاي خود ميگفت، به يكباره از نياز 2 هزار و 500 نفري خود گفت.
وزارت نفت به نامههاي واحدهاي عملياتي مشروعيت داد و بالاخره ثابت شد در برخي بخشها نياز فوري به استخدام است، ولي وزارت نفت چيزي به روي خود نياورد. ظرف مدت چند روز نفت به 2 هزار و 500 نفر نيرو نياز پيدا كرد كه در نوع خود جالب بود، بازوهاي رسانهاي براي پر كردن «پيمانه» به كار گرفته شدند و برخي رسانهها مملو شد از اخبار ضد و نقيضي كه استخدام را پررنگ ميكردند.
وعدههاي بسياري داده شد تا در نهايت مشخص نشود چه زماني آزمون استخدامي برگزار ميشود. خيليها از جمله فارغالتحصيلان دانشگاه صنعت نفت پشت خط ماندند تا «نمايندگان» و «شاگردان» آقاي زنگنه بدون نوبت و بدون هيچ پرسوجويي در نفت صاحب صندلي و اتاق شوند.
وزارت نفت بيش از 30 نماينده مجلس را به استخدام درآورد و سمتهاي مختلفي به آنها داد؛ نمايندگاني كه بعضاً هيچ ارتباطي به نفت ندارند. يكي از آنها مدرك تحصيلياش فقه است، ديگري تاريخ خوانده، آن يكي جامعهشناسي پاس كرده و ديگري هم معماري را تمام كرده است. اين نمايندگان كه بعضاً نماينده مجلس دهم يعني مجلس امروز هم هستند، به راحتي «نفتي» شدند و كسي هم نميگويد اين افراد واقعاً در چه بخشي ميتوانند مؤثر واقع شوند.
و اما شاگردان
اما اين داستان بال ديگر هم دارد، جايي كه وزير نفت «شاگردان» را به نفت خواند و به آنها سمت ارزاني داشت. از مصطفوي و ختلان گرفته تا صادقآبادي و... كه در بالاترين سطح مديريت نفت براي خود صاحب عنواني شدهاند. صادقآبادي، معاون وزير شد، ختلان، براي معاونت در حال تلاش است، مصطفوي همه چيز نفت را در اختيار گرفته است و سايرين هم به آرامي در حال حركت هستند.
چندين هزار نفر هم پشت وعده 2 هزار و 500 نفري چشم انتظارند تا ببينند تكليف آزمون چه ميشود، در حالي كه برايشان كمي سخت شده است كه وزير نفت به استخدام «نمايندگان» و «شاگردان» مشغول است. وزير نفت از اختيار خود به خوبي استفاده ميكند، اختياري كه در يكي از موارد هرگونه انتقالي را در بنبست قرار داده و به ازاي آن خويشاوندان نمايندگان مجلس را با يك نامه منتقل ميكند. خب اين حق وزير نفت است كه بخواهد از اختيارات خود استفاده كند، ولي اين امتياز براي كساني است كه يا بايد نماينده باشند يا شاگرد؛ بقيه تقريباً به حال خود رها شدهاند.
شايد براي كساني كه پشت آزمون و وعدههاي پرشمار ايستادهاند، بزرگترين آرزویشان اين باشد كه ايكاش يا نماينده مجلس بودند يا پدرشان نماينده بود يا خودشان يكي دو واحد را نزد وزير نفت پاس ميكردند كه اگر چنين بود امروز يا مدير بودند يا معاون.
به هر صورت امروز كسي سراغ وعدههاي تكراري را نميگيرد. عرصه، عرصه قدرتنمايي و ورود افرادي است كه يا نماينده بودند يا شاگرد... يكي با اسم رمز «نماينده بيكار يعني فساد» و ديگري با رمز عبور «جوانگرايي!»