به روز شده در: ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱:۲۰
کد خبر: ۳۹۲۸۹۵
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۷ - ۱۶ مهر ۱۳۹۸

سوپرایزی برای پایان دهه 90؛ علی‌اکبر ناطق نوری معادلات سیاسی را تغییر می‌دهد

علی‌اکبر ناطق نوری، یکی از فعالان انقلاب اسلامی که از پیش از انقلاب بارها تجربه زندان را در کارنامه خود دارد و بعد از آن نیز مسئولیت‌های مختلفی را بر دوش گرف اکنون و بعد از چندسال گوشه‌گیری از عالم سیاست گویا که می‌خواهد دوباره به صحنه سیاست بازگردد. با این وصف باید دانست که او کیست و چرا در عالم سیاست جمهوری اسلامی ایران به این میزان مهم است؟
روزنو : علی‌اکبر ناطق نوری، یکی از فعالان انقلاب اسلامی که از پیش از انقلاب بارها تجربه زندان را در کارنامه خود دارد و بعد از آن نیز مسئولیت‌های مختلفی را بر دوش گرف اکنون و بعد از چندسال گوشه‌گیری از عالم سیاست گویا که می‌خواهد دوباره به صحنه سیاست بازگردد. با این وصف باید دانست که او کیست و چرا در عالم سیاست جمهوری اسلامی ایران به این میزان مهم است؟
 
 
به گزارش روز نو : علی‌اکبر ناطق نوری، یکی از فعالان انقلاب اسلامی که از پیش از انقلاب بارها تجربه زندان را در کارنامه خود دارد و بعد از آن نیز مسئولیت‌های مختلفی را بر دوش گرف اکنون و بعد از چندسال گوشه‌گیری از عالم سیاست گویا که می‌خواهد دوباره به صحنه سیاست بازگردد. البته که تا کنون خودش سخنی دال بر صحت این مدعا اظهار نکرده است اما گمانه‌زنی‌هایی مبنی بر مشارکت مجدد او به گوش می‌رسد؛ خاصه آنکه حضور اخیر او در مجمع روحانیت مبارز بر این شائبه دامن زد اما او کیست و چرا در عالم سیاست جمهوری اسلامی ایران به این میزان مهم است؟
 
ماجرای یک انتخابات
 
ناطق نوری بعد از آنکه انقلاب اسلامی به پیروزی رسید به‌عنوان نماینده امام در جهاد کشاورزی انتخاب شد و سپس توانست در مجلس اول به‌عنوان نماینده مردم حضور داشته باشد. او  در دولت میرحسین موسوی اداره وزارت کشور را بر عهده گرفت؛ دورانی که چندان بی‌حاشیه هم نبود. در دوره وزارت او ۱۵۸۶نفر آمادگی خود را برای کاندیداتوری مجلس دوم اعلام کردند که صلاحیت ۱۲۷۵نفر از داوطلبان توسط هیئت‌های اجرایی و شورای نگهبان تأیید شد. رد صلاحیت یکی از نامزدهای این انتخابات از سوی شورای نگهبان منجر به شورش‌هایی شد که در پی آن ناطق‌نوری دستور  داد کسی که با نظر شورای نگهبان مخالفت کرده و در کشور  شورش برپا کرده‌است را زندانی کنید. ناطق‌نوری در کتاب خاطراتش که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است، در این‌باره گفته است: «در انتخابات مجلس دوم شورای اسلامی، آقای سید محمدعلی زابلی از سیستان را شورای نگهبان ردصلاحیت کرده بود. ایشان روحانی بود و خیلی هم قیافه علمایی داشت. برخی از سیستانی‌ها هم شورش کرده و دفتر امام جمعه را آتش زدند و سپس به طرف استاندارای حرکت کرده بودند که آنجا را تصرف کنند. آقای سید احمد نصری که استاندار آنجا بود، تلفن زد و گفت: حاج آقا، دارند به طرف استانداری می‌آیند ما چه کار کنیم؟ گفتم: کوتاه نیایید، برخورد کنید. جمعه ظهر بود به آقای آخوندی که برای تشکیل شورای تأمین ویژه به ارومیه رفته بود، گفتم مستقیما از همان‌جا به زاهدان برود. اتفاقا در آن جمعه آقای شمخانی هم حضور داشتند، لذا این دو نفر به اتفاق، به زاهدان پرواز کردند و جمعه بعد از ظهر کنترل اوضاع را در اختیار گرفتند و آقای فلاحیان نیز روز بعد به آنها پیوست سپس آقای فلاحیان و آخوندی و شمخانی را با نیرو و امکانات و اختیارات به آنجا فرستادم. فردا آقای زابلی را قانع کردند که به استانداری برود. آقای آخوندی زنگ زد و گفت آقای زابلی اینجاست، چه کار کنیم؟ گفتم: به ایشان احترام بگذارید، اما عمامه ایشان را بردارید و چشمهایش را ببندید و او را به زندان بیندازید. آقای آخوندی گفت: این کارهزینه بالایی دارد. گفتم: همین که دستور می‌دهم عمل کنید».
 
دو دوره ریاست مجلس
 
ناطق بعد از مسئولیش در وزارت کشور دوباره به مجلس بازگشت و در دوره‌های سوم، چهارم و پنجم به‌عنوان نماینده مردم ایفای وظیفه کرد که در مجلس چهارم و پنجم به مقام ریاست مجلس هم رسید. یکی از مهم‌ترین دستاوردهای او در دوران ریاستش بر مجلس بنیان نهادن اجلاسیه بین‌المجالس کشورهای اسلامی است. ناطق درباره دوران حضورش در مجلس در خاطراتش می‌گوید: «عمل من در مجلس روشن بود، نحوه برخورد با لوایح دولت، بودجه و غیره شاید به اعتراف خود آقایان- و هماهنگی مجلس در دوران مدیریت من با دولت، بیش از مجلس ششم بود».
 
رقابت با خاتمی
 
ناطق‌نوری در سال۱۳۷۶ برای تصدی ریاست دولت هفتم اعلام کاندیداتوری کرد. رقیب اصلی او در این انتخابات سید محمدخاتمی، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد و رئیس وقت کتابخانه ملی ایران بود. محمد محمدی ری‌شهری، وزیر پیشین اطلاعات و سید رضا زواره‌ای هم نامزد انتخابات بودند. در آن زمان عموم نیروهای راست‌گرا طرفدار ناطق بودند و طیف چپ به حمایت از خاتمی برخاستند. خاتمی با شعار توسعه سیاسی به میدان آمد و ناطق تأکید کرد که بر منوال هاشمی حرکت خواهد کرد. احمد توکلی چندی پیش با ذکر خاطره‌ای از دوران انتخابات سال76 گفته بود که به ناطق توصیه کردیم که به این میزان خود را منتسب به هاشمی نکن زیرا مردم با این شیوه رأی نخواهند داد. توکلی یکی از دلایل عدم اقبال عمومی به ناطق را پیروی کامل او از سیاست‌های هاشمی می‌داند. با چنین وصفی و میل به تغییر گفتمان رایج سیاسی سید محمد خاتمی توانست با کسب اکثریت آراء در دور اول پیروز انتخابات شود و ناطق‌نوری ساعتی پیش از آنکه وزارت کشور نتیجه نهایی انتخابات را اعلام کند در پیامی پیروزی خاتمی را تبریک گفت.
 
آراء نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری سال76 به این شرح بود: سید محمد خاتمی: 20 میلیون و 78هزار و 178رأی(69درصد)، علی‌اکبر ناطق‌نوری 7میلیون و 242هزار و 859رأی(24درصد)، رضا زواره‌ای 771هزار و 460رأی و محمد محمدی ری‌شهری 67هزار و 831رأی. این نتایج از میان ۲۹میلیون و ۷۶هزار و 70 رأی مأخوذه به‌دست آمد. تعداد آراء باطله هم ۲۴۰هزار و ۹۶۶ رأی اعلام شد. همچنین ستاد انتخابات وزارت کشور اعلام کرد از مجموع ۶۷۸۳۱ رأی ماخوذه توسط نمایندگی‌های ایران در خارج از کشور، سید محمد خاتمی 50هزار و 342رأی به دست آورده است.
 
ناطق و موضعش درقبال 18 تیر
 
دو سال بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال76 ماجرای اعتراضات دانشجویی 18 تیر سال78 پدید آمد. ناطق روایت متفاوتی از آن موضوع دارد که ذیل آن به نقش خود در آن روزها هم اشاره می‌کند. او در جلد دوم کتاب خاطراتش درباره این موضوع اینگونه می‌نویسد: «من به لحاظ این که شم امنیتی داشته و کار امنیتی کرده بودم، احساس می‌کردم پشت‌صحنه دست‌هایی است که اینها را می‌گرداند و به طور جدی به این موضوع یقین داشتم. در همان روزها قبل از آن که حتی کسی دستگیر و بازجویی شود، یا مثل الان یک خرده شفاف شود، گفتم که ماجرا زیر سر نیروهای به اصطلاح مل-مذهبی است. اینها رهبری می‌کنند و به نظر من قوه قضاییه اگر بخواهد این غائله را ختم کند، باید سران اینها را دستگیر نماید. همیشه وقتی که یک جایی شورش و جار و جنجال می‌شود، مثل مشهد، اسلام شهر، اکبرآباد، قزوین و از این قبیل آنهایی که در متن صحنه هستند و آتش می‌زنند، غارت می‌کنند و شیشه می‌شکنند، سیاسی نیستند؛ اینها یک مشت آدم‌های عقده‌ای و اراذل و اوباش هستند که در شلوغی می‌ریزند و آتش می‌زنند که چیزی گیر بیاورند، اما آنهایی که پشت پرده و صحنه را هدایت می‌کنند، آنها سیاسی هستند».
 
او ادامه می‌دهد: «من با آقای ذوالقدر و آقای رحیم صفوی فرمانده محترم سپاه نیز پی‌ در پی تماس می‌گرفتم و آنها هم می‌گفتند هنوز به ما دستور داده نشده و علت دارد که دستور داده نشده، حتماً شما در جریان هستید، البته آقایان هم ناگزیر هستند که ضوابط را رعایت کنند، چون در این درگیری‌ها که نان و حلوا تقسیم نمی‌شود، ممکن است دو نفر هم کشته شوند و آن وقت به این فرماندهان بگویند شما به چه مناسبت وارد شدید. از این رو این اغتشاش‌گران فکر می‌کردند که واقعاً میدان باز است و هر کاری که دلشان بخواهد، می‌توانند انجام دهند. در واقع فرصت خوبی بود که اینها خودشان را نشان دهند، ولی به نظر من، نباید هیچ فرصتی به این‌گونه جریان‌ها داد، از همان اول باید در نطفه خفه می‌شد. بالاخره در یک مقطعی دستور صادر شد که سپاه وارد عمل شود و در ظرف دو ساعت اغتشاشی که از میدان بخارایی تا شهرری کشیده شده بود، پایان یافت».
 
او درباره جلسه‌ای که با مقام معظم رهبری داشتند، می‌گوید: «در همین زمان، جلسه‌ای در حضور مقام معظم رهبری از سران سه قوه، فرماندهان نظامی سپاه، وزیر اطلاعات، وزیر کشور و تا آنجا که من یادم است، دبیر شورای عالی امنیت ملی تشکیل شد. مقام معظم رهبری از وزیر کشور سؤال کردند(نزدیک غروب بود) اوضاع چه خبر است؟ گفت که حاج آقا تظاهرات و ناآرامی‌ها را جمع کردند و بر همه چیز مسلط هستیم. من چون خودم از بعدازظهر قضایا را تعقیب می‌کردم، خیلی عصبانی بودم، بین حرف پریدم و با تندی گفتم: آقا ایشان گزارش بی‌ربطی می‌دهند، این طور نیست. همین الان در میدان بخارایی، سپاه درگیری دارد. اینها را آقای صفوی بفرمایند. آقای رحیم صفوی گفت: درست است. جالب‌تر از همه این که خود آقا فرمود: تنها در میدان بخارایی نیست، شهر ری هم الان آشوب است،. یعنی خود آقا از همه‌ ما بیش‌تر، خبر داشت. من همانجا گفتم که آقا، بنده اعتقاد دارم نهضت آزادی و این نیروها در پشت پرده‌ این جریان هستند و اگر ما بخواهیم این آشوب و شورش را بخوابانیم، به نظر من باید سران اینها را دستگیر کرده، عده‌ای که در صحنه آشوب کردند را هم به‌سرعت محاکمه کنیم. حتی اگر لازم باشد- دیدیم که اینها به هرحال بحران ایجاد کردند را هم به‌سرعت محاکمه کنیم و حتی اگر لازم باشد-‌آن‌ها را به سینه‌ دیوار بگذاریم. اگر قصد براندازی نظام را دارند و با اسلام محارب هستند، با آنها برخورد شود». بعضی از مسئولان خیلی جا خوردند و گفتند: این نوع حرف زدن جلوی آقا؟! اما من ریشه‌ اغتشاش را در نهضت آزادی می‌دانم، این‌ها دنبال براندازی هستند و در کشور بحران ایجاد می‌کنند و بالاخره باید با آنها برخورد کرد، حکومت تعارف ندارد. در نهایت، با این ناآرامی‌ها خوب برخورد شد و بعضی‌ها را هم دستگیر کردند».
 
ناطق اختلافش با خاتمی را اینگونه روایت می‌کند: «اختلاف من با آقای خاتمی سلیقه‌ای بود و به این معنا که در ماجرای هیجده تیر۱۳۷۸، قائل بودم که باید سران نهضت آزادی دستگیر، محاکمه و با آنها برخورد قاطع شود، اما ایشان این اعتقاد را نداشت، تفاوت ما این است».
 
تلاش برای تشکیل دولت وحدت ملی سال 87
 
در سال87 ناطق‌نوری با همکاری سید محمد خاتمی در تلاش بودند تا یک دولت وحدت ملی را شکل دهند که هدف از آن ایجاد وحدت میان نیروهای اصلاح‌طلب و اصولگرا بود. علی لاریجانی در آن مقطع درباره امکان ایجاد چنین دولتی گفته بود: «اگر ما بتوانیم بین گرایشات مختلف سیاسی یک منطقی را ایجاد کنیم که همه مشارکت داشته باشند، برای بالا بردن ظرفیت کشور مفید است. البته من رئیس دولت نیستم، رئیس قوه مقننه هستم. در مجلس این تعامل را برقرار کرده‌ام. همه گروه‌های سیاسی با گرایشات متنوع فعال هستند و نقش دارند. ارتباط‌شان با من هم برقرار است. من فکر می‌کنم این حتما مفید است. این موضوع باعث می‌شود جریانات مختلف سیاسی حیات فکری داشته باشند و به جای لجبازی، دعوا یا پستو نشینی و نقشه کشی رو بازی کنند. این موضوع به هر حال به حال کشور مفید است».
 
در مقابل این دیدگاه برخی نیروها هم امکان تشکیل دولت وحدت ملی را ناممکن می‌دانستند؛ چنانچه عزت‌الله سحابی درباره این موضوع گفته بود: «اصولگرایان با آقای خاتمی هیچگونه سازشی ندارند و ما شاهد بودیم که جناح راست دولت آقای خاتمی را با بحران های گوناگون مواجه می ساختند. امروز هم جناح راست به هر دری می زنند تا صلاحیت آقای خاتمی برای کاندیدا شدن دوباره رد شود ، بنابراین به فرض اینکه در تئوری هم چنین ائتلافی درست باشد، عملی شدن آن امکان پذیر نیست... به فرض هم اگر نظر آقای ناطق نوری تامین شود و ائتلاف صورت گیرد در چنین صورتی آقای خاتمی نیز در نظر مردم در زمره جریان اصولگرای حاکم قرار خواهد گرفت و از این رو هر نظری که مردم نسبت به اصولگراها دارند نسبت به آقای خاتمی نیز همان نظر را پیدا خواهند کرد».
 
ناطق و انتخابات 88
 
ناطق‌نوری در انتخابات ریاست جمهوری۱۳۸۸ از نامزدی میرحسین موسوی حمایت کرد و در پی آن محمود احمدی‌نژاد فرزند ناطق را در مناظره تلویزیونی با موسوی به فساد اقتصادی متهم کرد. احمدی‌نژاد در میانه مناظره مشهورشبا موسوی نام فرزندان ناطق‌نوری را در کنار نام فرزندان هاشمی رفسنجانی قرار داد و پرسید چه می‌کنند؟ که فرصتی به وی برای پاسخ دادن داده نشد و دوستان قدیمی وی نیز حمایتی از او نکردند تا دلخوری او و گوشه‌نشینی‌اش آغاز شود. ناطق‌نوری در سال۱۳۸۷ از سوی سعید حجاریان گزینه‌ای مناسب برای ریاست دولت دهم معرفی شد. حجاریان احتمال پیروزی ناطق‌نوری بر احمدی‌نژاد را زیاد دانسته بود.
 
حمایت از روحانی در انتخابات 92 و 96
 
ناطق‌نوری، علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی چهار عضو اصلی ائتلاف اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان بودند که نهایتا در روز ۲۱خرداد سال۱۳۹۲، حسن روحانی را به عنوان کاندیدای نهایی این ائتلاف معرفی کردند و ضمن تشکر از کناره‌گیری محمدرضا عارف، به حمایت از حسن روحانی پرداختند. اکبر هاشمی رفسنجانی در مصاحبه‌ای گفته بود نظر من برای انتخابات یازدهم آقای ناطق‌نوری بود اما ایشان نپذیرفت و دکتر حسن روحانی را پیشنهاد کرد و سپس من به همراه ایشان تصمیم گرفتیم به‌طور مشترک به دکتر روحانی پیشنهاد کاندیداتوری بدهیم بی‌شک نقش علی‌اکبر ناطق‌نوری در رسیدن حسن روحانی به مقام ریاست‌جمهوری بی‌بدیل است. ناطق‌نوری به همراه سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی دوباره از حسن روحانی برای ریاست جمهوری در انتخابات ۱۳۹۶ حمایت کرد و وی را اصلح خواند.
 
ناظق نوری با داشتن تمامی این مسئولیت‌ها و تأثیرها اکنون هم می‌تواند در عرصه سیاست موثر باشد و شاید زمزمه‌های بازگشت او به عالم سیاست درست باشد و او در مقطع کنونی قصد پایان گوشنه‌نشینی را دارد که البته این گمانه‌زنی‌ها هنوز قطعی نیست و در آینده‌ای نزدیک معلوم می‌شود.

نامه نیوز
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز