زنگنه دوم (دولت تدبیر امید) با زنگنه اول (دولت اصلاحات)در نفت بسیار متفاوت است." این جمله را با کمی تغییر کم و زیاد، از زبان اکثر کارشناسان و افرادی که در دوره اول وزارت زنگنه در دولت اصلاحات با او همکار و یا آشنا بوده اند و در حال حاضر نیز یا با وی همکاری دارند و یا نظاره گر عملکرد وی هستند شنیده ایم. البته شاید واژه اکثر کارشناسان را نیز باید به تمام افراد دور و نزدیک این وزیر دولت روحانی نیز تغییر داد. البته فرقی نمیکند این کارشناسان منتقد سیاستهای زنگنه امروز در وزارت نفت باشند یا موافق! چراکه برخی از نگاه مثبت تغییرات را توصیف میکنند و برخی از زاویه منفی اما یک چیز در تمام این اظهارات ثابت است آنهم این نکته که "زنگنه دولت اصلاحات هزاران فرسخ با زنگنه دولت تدبیر و امید متفاوت است. اما شاید بد نباشد گوشه اشاره ای به این تغییر و البته رمزگشائی دلایل ان داشته باشیم.
بنابراظهارات بسیاری از کارشناسان، وزارت نفت این روزها به نوعی تحت سیطره تعدادی جوان بی تجربه قرار گرفته که با حمایت بی چون و چرای زنگنه، وزارت نفت را ملک شخصی خود دانسته، مدیران این مجموعه را هرگونه که میخواهند مورد عتاب و خطاب قرار داده، هرکس را بخواهند بر سر کار می آورند و هر که را نخواهند برکنار میکنند. شرایط نفت و حال و هوای این روزهای آن هم به گونه ای شده که برخی باسابقهها که تاب تحمل چنین اقدامها و انتصاباتی را نداشته و شرایطش را داشتند عطای کار را به لقایش بخشیده و از این وزارتخانه رفتند. برخی برای کسب یا حفظ موقعیت کاملا تسلیم شده و برخی نیز فعلا خود را از جنجالها و بازیهای نیروهای تازه بر سر پست نشسته دور نگاه داشته اند تا عمر دولتی که با شعار تدبیر و امید بزرگترین بیتدبیریها را در حق نفت و کارکنانش انجام داده است به پایان برسد.
اما راز عملکرد زنگنه در وزارت نفت دولتهای یازدهم و دوازدهم چه بود و چرا اینگونه به مدیران این وزارتخانه و همکاران سابق خود پشت کرده و شاگردانش را از کلاس درس به نفت آورد؟
اظهار نظر برخی کارشناسان حکایت از آن دارد که زنگنه در طول دوران حضور در دولت اصلاحات کاملا مدافع مدیران نفت بود. او اگرچه برخی دوستان و یاران خود را از وزارت نیرو به نفت آورد ولی ساختار مدیریت قبلی نفت را چندان به هم نزده، با آنان همراهی و تعامل تقریبا قابل قبولی داشت. هرچند هرگز نه توانست قدرت هماهنگ و یکپارچه کارکنان مناطق نفتخیز جنوب را بپذیرد و نه قادر شد آنها را آنگونه که میخواست کم اثر کرده و از کارکردشان بکاهد.
زنگنه اما در هشت سال ریاست جمهوری احمدی نژاد حقیقت تلخی را تجربه کرد که در تمام سالهای پس از پیروزی انقلاب نکرده بود. او در آن هشت سال تلخ پس از بیکار شدن فهمید تقریبا اکثر مدیران نفت که او تمام قد مدافعشان بود سرشان به کاری و درآمدی گرم بوده یا شده و کسی سراغی از او نمیگیرد. به اذعان برخی از کارشناسان، اگر حمایت یکی از دوستان نیرویی اش نبود که دفتری در خیابان قائم مقام در اختیارش قرار داده و به عنوان مشاور وی را استخدان کند کارش خیلی سخت میشد .
به عقیده کارشناسان، زنگنه هم مثل نعمت زاده هرگز فکر نمیکرد پس از وقایع پس از انتخابات دولت دهم او باز تاج وزارت نفت را بر سرِ خود ببیند. لذا وقتی این اتفاق رویاگونه محقق شد خشم سرکوب شده خود از همکاران وزارت نفت را متوجه همه مدیرانی کرد که در آن هشت سال کم و بیش از چند و چون کارها و لابی هایشان مطلع شده بود. به همین دلیل بود که همه شاهد این بودند که زنگنه دولت روحانی صد و هشتاد درجه با زنگنه دولت خاتمی فرق کرده بود. ازسویی دیگر، بنابراظهارات برخی از کارشناسان، او اگرچه به هیچیک از مدیران نفت دیگر اعتماد نداشت ولی حمایت آنها برای گرفتن رای اعتماد را لازم داشت. اما بلافاصله پس از آن چند شاگرد خاص کلاسهای درس خود را با خود به نفت آورد تا هرچه میخواهد و میگوید را چشم بسته انجام دهند.
در این میان یار حامی او نیز عزیز ترین و امین ترین مشاور پشت پرده اش باقی ماند تا هرجا لازم بود کنارش باشد.
شاگردان دیروز زنگنه و مدیران ارشد در وزارت نفت دولت تدبیر و امید هرچه زنگنه میخواست را میخواستند و هرچه میگفت را بی کم و کاست عمل میکردند و هنوز هم میکنند. اشتباه زنگنه اما این بوده که از تجربه یکی شدن اصوگرایان در مجلس، قوه قضاییه و دولت احمدی نژاد و اینکه آنان پس از یکدست شدن به جان هم افتاده بودند درس نگرفت و امروز علیرغم آنکه متوجه اختلاف نظر عمیق شاگرد منصوبش در پالایش و پخش با شاگردی که همه اختیار پتروشیمی را به او واگذار کرده، شده راهی برای حل مشکل به نظرش نمیرسد چون تمام دغدغه اش فروش نفت است. از سویی دیگر برخی از کارشناسان منتقد تاکید دارند زنگنه اگرچه متوجه کشاکش شدید دستیار منصوبش در پتروشیمی با رفیق قدیمی و حامی دوران تنهایی اش و رقابت شدید این دو برای در اختیار گرفتن کامل هلدینگ خلیج فارس شده اما اینجا هم فکرش به جایی نمیرسد. او اگر این شانس را داشته تا مانند نیمی از وزرای دولت روحانی گرفتار استیضاح و برکناری نشود اما در عوض بشدت نگران شاگردانی است که با نیت عدم نیاز به مدیران باسابقه نفت با خود آورده بود و این روزها مطمئن شده پیش از رفتن از دولت باید هرطور شده برخی از آنان را حتما فرسنگها از این مجموعه دور کند تا خدای نکرده تکه بزرگ آنان گوششان نباشد و عاقبتی که نعمت زاده به خاطر دخترش گرفتار آن شد را خودش به دلیل تبعات رفتارهای دستیار ویژه اش تجربه نکند.