نظراتی که هر روز تغییر می‌کند/ ۴ ماه قضاوت مردم درباره نجفی و میترا استاد | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۴
برآیند افکار عمومی درباره واقعه قتل میترا استاد و محکومیت محمدعلی نجفی، شهردار تهران را می توان از واکنش هایی که در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی نشان داده‌اند، شناسایی کرد. مطالعه واکنش افکار عمومی نسبت به این پرونده حساس، گفتنی های زیادی برای شناخت روحیات اجتماعی ما ایرانیان دارد.
 
 
«نجفی، قاتل زن ستیز و زن آزاری است که وقتی فصل عشق و حالش با میترا استاد تمام شد، او را از سر راه برداشت».... «میترا استاد، زن مظلومی است که همواره قربانی زیاده خواهی و عشرت طلبی مردان قدرتمندی مانند نجفی می شوند. او کشته شد تا نشان دهد مردسالاری در ایران، تمامی ندارد»...
 
کامنتهایی از این دست، درست چند دقیقه پس از انتشار خبر دستگیری محمدعلی نجفی، شهردار پیشین تهران به شبکه های اجتماعی سرازیر شد. بسیاری از مردم، زمانی که خبر قتل میترا استاد با چند گلوله را شنیدند، به شدت آزرده شدند. از کامنتها و پستهای تلگرامی، توئیتری، اینستاگرامی و سایر شبکه های اجتماعی تا نظرگذاری زیر اخبار رسمی رسانه های مکتوب و چندرسانه ای نظر شهروندانی را منعکس می کرد که نجفی را یک قاتل بی رحم و زن ستیز نشان می دادند و میترا استاد را در لباس زنی قربانی که مجبور شده است به مردی قدرتمند «بله» بگوید.
 
در این بین، انتشار تصاویر استقبال گرم کارکنان نیروی انتظامی از نجفی که چند دقیقه از بازداشت او می گذشت، احوال پرسی، دست به سینه و با ادب، با نجفی که متهم به قتل بود، سلام و خداحافظی می کردند، بر آتش این نگاه دمید. بسیاری از مردم دست گرفتند و تمسخر کردند که باید به این پلیس آفرین گفت که با یک قاتل اینطور با احترام رفتار می کند. برخی هم عصبانی شدند و مقایسه کردند که چرا وقتی کارگر معترض به حقوق معوقه شان، با برخوردهای نیروی انتظامی در خیابان روبرو می شود، پلیس با یک قاتل اینطور با ادب و احترام رفتار می کند.
 
میترا استاد هم تبدیل به قربانی خدای عشق شد. دختری ساده‌دل که اسیر زبان چرم و نرم مردی قدرتمند و سیاستمداری معروف شده بود و با قربانی کردن خود به پای الهه عشق، هستی خویش را در راه معشوق هفت تیر به دست، تقدیم کرد. حتی همسر اول نجفی هم تبدیل به قربانی دیگر شهوت رانی و تنوع طلبی نجفی شد.
 
اینطور بود که پس از شوک انتشار خبر قتل میترا استاد، ناگهان حمله افکار عمومی به نجفی، شکل گرفت و ایرانیان از او، چهره ای شیطانی، زن ستیز، سنگدل، هفت تیر کش و منفور ساختند. صحنه ای که تنها ۲۴ ساعت دوام داشت و بلافاصله افکار عمومی شروع به مقایسه ای دیگر کردند و نجفی یک شبه تبرئه شد!
 
سکانس دوم: پرستو، لانه زن اول نجفی را خراب کرد
 
۲۴ ساعت پس از قتل، زمانی که نجفی با هماهنگی نیروی انتظامی و دادسرای ویژه قتل عمد، در مقابل دوربین خبرنگاران حاضر شد و با خونسردی عجیبی شروع به توضیح درباره قتل کرد، افکار عمومی گویی یخ زد. نجفی، به سادگی درباره قتل حرف زد و گفت میترا استاد با نهادهای امنیتی رابطه داشته است و با قصد و نیت قبلی وارد زندگی او شده و زندگی مشترک را برایش تبدیل به جهنم کرده و او با وجودی که تصمیم به جدایی داشت، به اندازه ای از این زندگی در عذاب افتاد که چاره ای جز قتل میترا استاد نداشت.
 
«پرستو» کلید واژه این سکانس است. افکار عمومی و البته برخی از گروه ها که اتهامات سنگین نجفی را تهدیدی برای موقعیت سیاسی خود می دیدند، این کلمه را در افکار عمومی پررنگ کردند. داستان پردازیها شروع شد. عکسهای خصوصی نجفی و میترا استاد بار دیگر صفحات شبکه های اجتماعی را در نوردید و روایتهای مختلف از زندگی خصوصی او توسط اشخاص دور و نزدیک با شهردار اسبق تهران، منتشر شد.
 
یکی گفت میترا استاد، نجفی را مال خود کرده بود و اجازه نمی داد هیچ کس به او نزدیک شود. دیگری نجفی را مسخ شده در دستان میترا استاد معرفی کرد که پیشنهاد کمک دوستان را رد می کرد چون ظاهرا توان رهایی از دامی که تاریکخانه اشباح سر راه او پهن کرده بودند را نداشت.
 
شبکه های اجتماعی این بار پر شد از پیامهایی که می گفت نجفی مرد فریب خورده ای است که گرفتار نقشه ای شوم و شیطانی شده است. میترا استاد از سیاهی های بی انتهای تاریکخانه اشباح درآمده و میوه ممنوعه را به خورد نجفی داده تا کار او و گروه سیاسی متبوعش را بسازد. کار به حدی بالا گرفت که یک مقام مسئول در وزارت اطلاعات قویا به رسانه ها و اشخاص اخطار داد و گفت پرونده قتل خانوادگی نجفی و همسرش، هیچ ارتباطی با نهاد رسمی تامین کننده امنیت کشور ندارد و در صورتی که کسی در این باره حرف بی دلیلی بزند، مسئولیت پاسخگویی در مقابل قانون خواهد داشت.
 
اما این توپ و تشرها هم به جایی نرسید. نجفی، یک شبه در افکار عمومی تطهیر شد و به جای او، میترا استاد بدل به زنی گناهکار و ناپاک  شد که کمترین چاره اش، کشتن و میترا استاد را «خفته در خاک به!»
 
ولی این پایان ماجرا نبود. به فاصله کوتاهی، موعد جلسه اول دادگاه علنی نجفی فرا رسید و باز هم نجفی، تیتر یک رسانه ها شد. این بار باز هم افکار عمومی چرخش محسوسی در قضاوت درباره این زن و شوهر جنجالی داشت.
 
سکانس سوم: تهمت هایی که شرم را خجل می کند
 
جلسه اول دادگاه نجفی در میان سر و صدای خبرنگارانی که برای تهیه گزارش به ساختمان دادگاه های کیفری یک استان تهران رفته بودند به ریاست قاضی محمدی کشکولی رسمیت یافت. طبق قانون، ابتدا باید نماینده دادستان، کیفرخواست را قرائت می کرد تا قضات دادگاه و مردم در جریان جزییات پرونده و توجه اتهام قتل عمد به نجفی قرار می گرفتند.
 
متاسفانه، نماینده دادستان بدون توجه به اینکه دادگاه علنی است، کیفرخواستی را علیه نجفی بیان کرد که به اطلاعاتی خصوصی از زندگی مقتول می‌پرداخت.  با وجود تذکرات مکرر قاضی کشکولی، باز هم نماینده دادستان انگار ابایی از پشت سر گذاشتن مرزهای اخلاق و عفت عمومی نداشت. او در مقام وارد کردن اتهام قتل عمد میترا استاد به نجفی، به نامه ها و ادعاهای نجفی استناد کرد و گفت نجفی تمام این اتهامات را متوجه همسرش کرده بود ولی هیچ دلیلی برای واقعیت دانستن این اتهامات وجود ندارد.
 
او گفت که نجفی در مراحل اولیه تحقیق، برای فرار از مجازات قتل، میترا استاد را مهدورالدم معرفی کرده که اصلا چنین موضوعی واقعیت ندارد. نماینده دادستان درباره سخنان نجفی که گفته بود میترا استاد مسلمان نبوده، با چندین نفر رابطه داشته، چند باز شوهر کرده و او را تهدید به رابطه خارج از خانواده کرده بودند، به اندازه کافی توضیح داد.
 
جلسه اول دادگاه به بیان کیفرخواست ختم شد. پس از ختم این جلسه بود که باز هم افکار عمومی به سمت سیبل قرار دادن نجفی چرخید، چقدر یک مرد می تواند پست باشد که برای فرار از مجازات قتل، به همسرش، به ناموسش، اتهام بی عفتی بزند؟ چطور می توان از کسی که زنش را در خانه به قتل می رساند، انتظار رفتار جوانمردانه داشت؟
 
برخی هم آب را گل آلود دیدند و به جناحی که نجفی به آن وابستگی سیاسی داشت، تاختند. بعضی رقبای سیاسی متلک پراندند که شما اصلاحطلبان اگر زن تان را هم کشتید، باید می ایستادید و مجازات می شدید نه آنکه برای فرار از مجازات، ناموستان را متهم کنید!
 
برآیند افکار عمومی، نجفی را باز هم محکوم کرد. یک مرد، ولو اینکه از دست زنش آنقدر عصبانی شود که او را در یک شوک عصبی بکشد، باز هم حق ندارد به او تهمت‌های بدون سند بزند. نجفی در انتهای این جلسه، تبدیل به همان غول هفت سر تک چشمی شدکه آتش از دهانش بیرون می ریزد و کوچکترین صلاحیت اخلاقی ندارد. ولی باز هم این انتهای قصه نبود. دفاعیات نجفی، باز هم ورق را برگرداند.
 
سکانس چهارم: نگفتم میترا مهدورالدم است
 
دفاعیات محمدعلی نجفی، با وجودی که حضور قاتل و مقتول در صحنه قتل مسجل شده بود، باز هم قصه قضاوت افکار عمومی درباره او را تا حدودی تغییر داد. این را هم باید در نظر داشت که کنار دست نجفی، سه وکیل باید می نشست، علیزاده طباطبایی وکیل شناخته شده سیاسی خاندان هاشمی رفسنجانی، حمیدرضا گودرزی، وکیل زبردست پرونده های قتل عمد که سالیان متمادی خود، بازپرس ویژه قتل عمد بوده است و یک وکیل خانم که در دفتر طباطبایی بود.
 
علیزاده طباطبایی، وکیل اول نجفی، عزل شد. او پس از مدتی اعلام کرد که اعتقاد داشت قتل بر عهده نجفی نیست و فرد سومی در صحنه قتل حضور داشته و مطلقا نمی توان قتل را به نجفی نسبت داد. علیزاده طباطبایی به کالیبر سلاح نجفی اشاره کرد و گفت مقتول با گلوله اسلحه ای با کالیبر متفاوت کشته شده و نجفی در حال پرده پوشی از واقعیت قتل و هویت قاتل است.
 
باز هم افکار عمومی پای فرد سومی را به قصه وارد کرد. یک کارگردان سینما که گفته می شود با میترا استاد سابقه همکاری داشته، دختر نجفی که منطقی به نظر می رسید نجفی برای پوشاندن گناه او، قتل را به گردن گرفته است، مرد مرموزی که اسلحه مجهز به صدا خفه کن داشته و میترا استاد را به دلایل سیاسی کشته و با خودروی هیوندای سفید از معرکه فرار کرده و حتی دستوری که به نجفی داده شده بود تا آن مهره نیم سوخته را به کلی از دور خارج کند و زحمت خودش هم با چوبه دار کم شود!
 
نجفی در ابتدای دفاعیاتش به قاضی گفت بازپرس سخنانی مانند مهدورالدم بودن میترا استاد را در دهان او گذاشته و او هرگز چنین چیزی نگفته است. نجفی از اولیای دم و بازماندگان میترا استاد عذرخواهی و طلب بخشش کرد و وکیل کارکشته او، گودرزی هم در مقام دفاع، به دفرمه شدن گلوله ای که منجر به قتل میترا استاد شد و نظریات کارشناسی اسلحه شناسی و پزشکی قانونی ایراد وارد کرد و گفت قتل، با شلیک غیرمستقیم به سقف و کمانه کردن گلوله صورت گرفته و طبعا قتل عمد نیست و نوعی حادثه است که تبدیل قتل از عمد به غیرعمد را رقم می زند.
 
مجموع این دفاعیات به شکل عجیبی، افکار عمومی را پس از پایان جلسات دادگاه به این سمت برد که نجفی، گناهی ندارد. باز هم چهره منفی و آنتاگونیستی ماجرا، میترا استاد یا فرد سوم و قاتل حقیقی معرفی شد. حکم دادگاه که مبنی بر قصاص اعلام شد، نجفی چهره ای نیمه تطهیر شده در کامنتها و شبکه های اجتماعی یافت و همگان به فصل بعدی این سریال نگاه کردند: اجرای قصاص یا بخشش؟
 
سکانس پنجم: گذشت خانواده میترا استاد و آزادی نجفی
 
ماجرای پر پیچ و خم پرونده قتل میترا استاد با گذشت خانواده میترا استاد که توسط برادر او اعلام شد، وارد فصل جدیدی شد. فصلی که در آن، تقریبا هر دوی چهره های مطرح شده در این پرونده –قاتل و مقتول- رنگ سفید نداشتند. اعلام گذشت اولیای دم پس از آن صورت گرفت که شایعات فراوانی درباره پرداخت میلیاردها تومان از طرف نجفی به خانواده میترا استاد مطرح شد. برخی گفتند پدر فرزند میترا استاد به عنوان ولی قهری پسر میترا، از قصاص گذشت کرده و پدر و مادر میترا استاد هم به دلایل مذهبی و اخلاقی، قصدی برای قصاص نداشتند. عده ای هم واکنش های برادر میترا استاد را ناشی از تجربه چانه زنی برای بالابردن میزان خون بها دانستند و شایعات زیادی هم از حضور برخی چهره های سیاسی اصلاحطلب برای میانجی گری بین قاتل و خانواده مقتول به گوش رسید.
 
در نهایت، برادر میترا استاد مقارن اذان صبح یکی از روزهای هفته در صفحه شبکه اجتماعی خود اعلام کرد از خون میترا گذشت کرده اند و بلافاصله حرف و حدیثها شروع شد.
 
این بار نجفی، به خاطر دادن پول کلان و میلیاردی مورد شماتت افکار عمومی در شبکه های اجتماعی قرار گرفت. مسئله اینطور مطرح شد که «پول داشته باش و روی سبیل شاه، نقاره بزن، زنت بکش و پولش را بده و از زندان به خانه برگرد!»
 
این بار هم خانواده میترا استاد مورد هجمه قرار گرفت که چرا با گرفتن پول، گذشت کرده اند و هم نجفی به خاطر خرج کردن میلیاردی پولی که هرگز جزییات آن نه بیان و نه اثبات شد، شماتت شدند. افکار عمومی به هر «گفته می شود» و «اینطور گفته اند» به عنوان اخباری موثق و قابل اتکا نگاه کرد. افرادی که خود را به عنوان مطلع کامل و دقیق معرفی می کردند مدام درباره حجم پولی که رد و بدل شده، اظهارنظر کردند و در نهایت، زمانی که نجفی پس از چند ماه، با گذاشتن وثیقه یک میلیارد تومانی از زندان آزاد شد، لبه تیز حملات خود را متوجه شهردار اسبق تهران کردند و آزادی او را با رفتار عادلانه، مغایر دانستند.
 
ولی باز هم این پایان قصه نبود. بازگشت ناگهانی نجفی به زندان، باز هم افکار عمومی را بهم ریخت. گروهی از این بازگشت، تعبیر به بازی سیاسی برای ضربه زدن به اصلاحطلبان کردند و عده ای گفتند دادگاه هم متوجه شده که نباید قاتل خطرناکی مانند نجفی را رها کرد. باز هم افکار عمومی و شبکه های اجتماعی، بی هدف، تیراندازی خود به آبروی مردم را ادامه دادند. با نقض حکم قصاص در دیوان عالی کشور، این قصه همچنان ادامه دارد. گویی ساده ترین کار، قضاوت کردن درباره یک قتل پیچیده و حکم صادر کردن است. راندن قاتل و مقتول به یک چوب، شلاق زدن نجفی یا میترا استاد به انگشت شماتت و اظهارنظرهای اشتباه در این فضا تمامی ندارد.
برچسب ها: قضاوت ، مردم
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز