القدس العربی: عربستان را حاکمانش محاصره کرده اند نه همسایگانش و ایران
روزنو :«حسین مجدوبی» ستون نویس روزنامه القدس العربی در مقاله ای نوشت: دستگاه تبلیغاتی ولیعهد سعودی دسامبر ۲۰۱۷ میلادی، انیمیشنی را منتشر کردند که در آن محمد بن سلمان جنگی را علیه ایران هدایت می کند و رهبران دینی و نظامی آن را بازداشت می کند. کمتر از دو سال بعد، ریاض درهای غرب را به هدف دستیابی به حمایت نظامی آنها می کوبد در حالی که پنجمین بودجه نظامی جهان را از آن خود کرده است.
«حسین مجدوبی» ستون نویس روزنامه القدس العربی در مقاله ای نوشت: دستگاه تبلیغاتی ولیعهد سعودی دسامبر ۲۰۱۷ میلادی، انیمیشنی را منتشر کردند که در آن محمد بن سلمان جنگی را علیه ایران هدایت می کند و رهبران دینی و نظامی آن را بازداشت می کند. کمتر از دو سال بعد، ریاض درهای غرب را به هدف دستیابی به حمایت نظامی آنها می کوبد در حالی که پنجمین بودجه نظامی جهان را از آن خود کرده است.
به گزارش روز نو ، مجدوبی در مقاله ای تحت عنوان «محمد بن سلمان عربستان را محاصره و اسیر خود کرده است»، همچنین نوشت: این وضعیت ناگوار و اندوهناک نتجیه سیاست بن سلمان است که با تصمیمات سیاسی و نظامی خود، عربستان را بیشتر از کشورهای همسایه به محاصره درآورده است.
نویسنده در ادامه عنوان کرد: طی روزهای گذشته، ریاض به همراه امارات متحده عربی رسما تقاضای حمایت آمریکا از زیر ساخت های این کشور را پس از حمله دردناک به شرکت نفت آرامکو مطرح کرد. این حمله باعث شد تا عربستان سعودی از دنیای توهمات بیدار شود و افکار عمومی به بزرگترین تناقضات تاریخ نظامی پی ببرد.
مجدوبی خاطرنشان کرد: بدون شک افکار عمومی عرب بهت زده شده است زیرا عربستان در حال حاضر سومین بودجه نظامی جهان را که به بیش از ۶۷ میلیارد دلار می رسد و فراتر از بودجه نظامی روسیه، هند، انگلیس، فرانسه، آلمان، ۳۰ بار بیشتر از مراکش و ده بار بیشتر از ایران است، در اختیار دارد اما علی رغم این بودجه عظیم، قادر به پیروزی در برابر یک جنبش مسلح نظیر حوثی ها نیست و از مجامع بین المللی درخواست کمک می کند.
تحلیلگر برجسته مراکشی در ادامه نوشت: سالهاست که مردم بزرگترین معامله های نظامی را می بینند که عربستان با آمریکا امضا می کند اما وقتی زمان امتحان فرا رسید، مشخص شد که قادر نیست از آن تجهیزات نظامی استفاده کند؛ این تجهیزات بیشتر از آنکه برای نبردهایی باشد که این کشور را تهدید می کند، برای نمایش، تزیین، عکس گرفتن و البته کشتن بی گناهان در یمن زخم خورده است.
وی خاطرنشان کرد: افول تحقیر آمیز عربستان در عرصه بین المللی و ظاهر شدن آن به عنوان یک کشور ضعیف در مقابل همسایگانش بویژه ایران، به دو عامل برمی گردد: عامل اول، فقدان چشم انداز راهبردی و استراتژیک برای آینده، عدم درک تحولات، اتکا به کارشناسان غربی و هژمونی نگاه یک جانبه است و عامل دوم، فقدان نقش نهادها و موسسات بویژه در دوره محمد بن سلمان است جایی که جاطلبی های بچه گانه برای تبدیل شدن به یک رهبر تاریخی را بر منافع کشور ترجیح می دهد.
در مورد نکته اول باید گفت که عربستان سعودی نمی فهمد که بسیاری از وزن سیاسی خود را در سطح بین المللی بویژه نزد آمریکا از دست داده است. این موضوع را باراک اوباما در سال ۲۰۱۶ میلادی و در مصاحبه با مجله «آتلانتیک» به وضوع بیان کرد هنگامی که خطاب به کشورهای خلیج(فارس) در راس آنها عربستان سعودی گفت که آنها دیگر برای برنامه های آمریکا در قرن بیست ویکم مهم نیستندو در مقابل از آنها خواست که مشکلاتشان در زمینه فساد، بیکاری جوانان و نبود دموکراسی را خودشان حل کنند. مهمتر اینکه او در این مصاحبه ایران را تقریبا از دست داشتن در درگیری ها و تنشها تبرئه کرد در حالی که عربستان را به نشر افراط گرایی و هرج و مرج متهم کرد و قول داد که در آینده وارد هیچ جنگی به نیابت از آنها نشود. با این حال دونالد ترامپ هم بار دیگر بر غیرممکن بودن ورود آمریکا به هرگونه جنگ در دفاع از کشورهای خلیج فارس تاکید کرد که البته این به معنای فروپاشی قدرت امریکا نیست بلکه به این دلیل است که خلیج فارس دیگر برای آمریکا و نهادهای آمریکایی اولویت اصلی نیست.
با وجود این تاکید ها، ریاض همچنان به توهم دفاع آمریکا از این کشور در زمان بروز هر گونه بحران نظامی در خلیج (فارس) ادامه داد و به سبب اعتماد بیش از حد به مشاوران آمریکایی، به این اعتقاد رسیده بود که که کاخ سفید از ریاض حمایت ابدی می کند اما اکنون ریاض به واقعیت تلخ پی برده است؛ آمریکا آماده دفاع از آن در برابر ایران نیست بلکه حتی احتمال تفاهم آمریکایی ایرانی به ضرر کشورهای خلیج فارس هم وجود دارد. در عین حال این کارشناسان، آل سعود را برای دستیابی به سلاح های آمریکایی ترغیب کردند در حالی که مشخص شد برای ارتش سعودی مناسب نیستند؛ کارشناسانب که برای شرکت های آمریکایی ساخت سلاح جنگی فعالیت می کنند و به دنبال فروش تسلیحات خود به ریاض هستند.
در رابطه با نکته دوم نیز باید گفت، عربستان تنها کشور عربی است که فاقد نهادهای مشاوره ای دولتی است و غلبه با دیدگاه پادشاه و شاهزاده است و این دیدگاه در گرو بلندپروازی هاو جاه طلبی های فرد نشسته بر تحت است که می خواهد نامش را در تاریخ جاودان کند نظیر محمد بن سلمان که رویای احیای مجدد سلسله آل سعود و قرار دادن عربستان به عنوان کشور مرکزی در جهان و خارورمیانه را در سر می پروراند. اما فقدان نهادهای دولتی برای ارائه مشورت، باعث افول این کشور بویژه پس از جنایت ترور جمال خاشقجی در عرصه بین المللی شده که دوستان از آن دور می شوند و دشمنان آن را به سخره می گیرند.
به گزارش روز نو ، مجدوبی در مقاله ای تحت عنوان «محمد بن سلمان عربستان را محاصره و اسیر خود کرده است»، همچنین نوشت: این وضعیت ناگوار و اندوهناک نتجیه سیاست بن سلمان است که با تصمیمات سیاسی و نظامی خود، عربستان را بیشتر از کشورهای همسایه به محاصره درآورده است.
نویسنده در ادامه عنوان کرد: طی روزهای گذشته، ریاض به همراه امارات متحده عربی رسما تقاضای حمایت آمریکا از زیر ساخت های این کشور را پس از حمله دردناک به شرکت نفت آرامکو مطرح کرد. این حمله باعث شد تا عربستان سعودی از دنیای توهمات بیدار شود و افکار عمومی به بزرگترین تناقضات تاریخ نظامی پی ببرد.
مجدوبی خاطرنشان کرد: بدون شک افکار عمومی عرب بهت زده شده است زیرا عربستان در حال حاضر سومین بودجه نظامی جهان را که به بیش از ۶۷ میلیارد دلار می رسد و فراتر از بودجه نظامی روسیه، هند، انگلیس، فرانسه، آلمان، ۳۰ بار بیشتر از مراکش و ده بار بیشتر از ایران است، در اختیار دارد اما علی رغم این بودجه عظیم، قادر به پیروزی در برابر یک جنبش مسلح نظیر حوثی ها نیست و از مجامع بین المللی درخواست کمک می کند.
تحلیلگر برجسته مراکشی در ادامه نوشت: سالهاست که مردم بزرگترین معامله های نظامی را می بینند که عربستان با آمریکا امضا می کند اما وقتی زمان امتحان فرا رسید، مشخص شد که قادر نیست از آن تجهیزات نظامی استفاده کند؛ این تجهیزات بیشتر از آنکه برای نبردهایی باشد که این کشور را تهدید می کند، برای نمایش، تزیین، عکس گرفتن و البته کشتن بی گناهان در یمن زخم خورده است.
وی خاطرنشان کرد: افول تحقیر آمیز عربستان در عرصه بین المللی و ظاهر شدن آن به عنوان یک کشور ضعیف در مقابل همسایگانش بویژه ایران، به دو عامل برمی گردد: عامل اول، فقدان چشم انداز راهبردی و استراتژیک برای آینده، عدم درک تحولات، اتکا به کارشناسان غربی و هژمونی نگاه یک جانبه است و عامل دوم، فقدان نقش نهادها و موسسات بویژه در دوره محمد بن سلمان است جایی که جاطلبی های بچه گانه برای تبدیل شدن به یک رهبر تاریخی را بر منافع کشور ترجیح می دهد.
در مورد نکته اول باید گفت که عربستان سعودی نمی فهمد که بسیاری از وزن سیاسی خود را در سطح بین المللی بویژه نزد آمریکا از دست داده است. این موضوع را باراک اوباما در سال ۲۰۱۶ میلادی و در مصاحبه با مجله «آتلانتیک» به وضوع بیان کرد هنگامی که خطاب به کشورهای خلیج(فارس) در راس آنها عربستان سعودی گفت که آنها دیگر برای برنامه های آمریکا در قرن بیست ویکم مهم نیستندو در مقابل از آنها خواست که مشکلاتشان در زمینه فساد، بیکاری جوانان و نبود دموکراسی را خودشان حل کنند. مهمتر اینکه او در این مصاحبه ایران را تقریبا از دست داشتن در درگیری ها و تنشها تبرئه کرد در حالی که عربستان را به نشر افراط گرایی و هرج و مرج متهم کرد و قول داد که در آینده وارد هیچ جنگی به نیابت از آنها نشود. با این حال دونالد ترامپ هم بار دیگر بر غیرممکن بودن ورود آمریکا به هرگونه جنگ در دفاع از کشورهای خلیج فارس تاکید کرد که البته این به معنای فروپاشی قدرت امریکا نیست بلکه به این دلیل است که خلیج فارس دیگر برای آمریکا و نهادهای آمریکایی اولویت اصلی نیست.
با وجود این تاکید ها، ریاض همچنان به توهم دفاع آمریکا از این کشور در زمان بروز هر گونه بحران نظامی در خلیج (فارس) ادامه داد و به سبب اعتماد بیش از حد به مشاوران آمریکایی، به این اعتقاد رسیده بود که که کاخ سفید از ریاض حمایت ابدی می کند اما اکنون ریاض به واقعیت تلخ پی برده است؛ آمریکا آماده دفاع از آن در برابر ایران نیست بلکه حتی احتمال تفاهم آمریکایی ایرانی به ضرر کشورهای خلیج فارس هم وجود دارد. در عین حال این کارشناسان، آل سعود را برای دستیابی به سلاح های آمریکایی ترغیب کردند در حالی که مشخص شد برای ارتش سعودی مناسب نیستند؛ کارشناسانب که برای شرکت های آمریکایی ساخت سلاح جنگی فعالیت می کنند و به دنبال فروش تسلیحات خود به ریاض هستند.
در رابطه با نکته دوم نیز باید گفت، عربستان تنها کشور عربی است که فاقد نهادهای مشاوره ای دولتی است و غلبه با دیدگاه پادشاه و شاهزاده است و این دیدگاه در گرو بلندپروازی هاو جاه طلبی های فرد نشسته بر تحت است که می خواهد نامش را در تاریخ جاودان کند نظیر محمد بن سلمان که رویای احیای مجدد سلسله آل سعود و قرار دادن عربستان به عنوان کشور مرکزی در جهان و خارورمیانه را در سر می پروراند. اما فقدان نهادهای دولتی برای ارائه مشورت، باعث افول این کشور بویژه پس از جنایت ترور جمال خاشقجی در عرصه بین المللی شده که دوستان از آن دور می شوند و دشمنان آن را به سخره می گیرند.
گروههای رسانه ای و اندیشمندان وابسته به آل سعود به این سخن عادت کرده اند که کشورهای منطقه از جمله ایران و ترکیه خواهان محاصره عربستان هستند وتلاش می کنند این کشور را از ایفای نقش مرکزی در عرصه بین المللی باز دارند اما خوانش داده های واقعیت تاکیدی بر این قضیه است که عربستان از طرف رفتارهای حکامش درراس آنها محمد بن سلمان و به دلیل تصمیمات بچه گانه اش محاصره شده است نه همسایگانش. او از زمان به قدرت رسیدن، با ۳ تصمیم کشنده، عربستان را به تنگنا انداخته است که آنها عبارتند از: جنگ یمن که عربستان در آن متحمل تلفات سنگینی شده است، ترور جمال خاشقجی که از این کشور یک کشور در چشم افکار عمومی جهان یک کشور خوارج ساخت و تلاش برای شعله ور کردن جنگ شیعی –سنی که نتایج نهایی و وخیم آن بر عربستان را هیچ کس نمی داند.
شفقنا
