آیا مکرون شب‌ها با خیالی آسوده می‌خوابد!؟ | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۱
کد خبر: ۳۸۷۹۸۵
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۶ - ۱۶ شهريور ۱۳۹۸
بررسی پیدا و پنهان «ماجرای دنباله دار جلیقه زردها» و رابطه آن با دیگر جنبش‌های مدنی در اروپا
اگرچه جنبشی اعتراضی با عنوان «جلیقه زردها» از ۲۶آبان1397/۱۷ نوامبر2018 ـ یعنی حدود یک سال قبل ـ آغاز شد، اما وب سایت «کانتر کارنت»، 7 سال پیشتر از به خیابان آمدن 200هزارنفری فرانسوی‌ها، نوشته بود: «دولت‌های اروپایی همچنان در مسیر بهبود شرایط اقتصادی خود مجبور به تصویب سیاست‌های سختگیرانه شده‌اند. اجبار برای تصویب این سیاست‌های ریاضتی در حالی بوده است که رهبران اروپایی می‌دانستند این طرح‌های ریاضتی اوضاع کشورها را بی‌ثبات خواهد کرد اما به دلیل عدم توانایی در کاهش کسری بودجه و بدهی، مواجهه با شورش و اعتراض‌های گسترده مردمی را به جان خرید‌ه‌اند. گزارش‌ها از افول صنایع در اروپا باعث شده تا این موضوع تقریبا بعید باشد که رهبران اروپایی بتوانند به این زودی‌ها از پس مشکلاتشان برآیند.» جنبش‌های اعتراضی محدود، خود زمینه‌ساز جنبش‌های اجتماعی بزرگ و تاثیرگذار هستند؛ جنبش‌هایی که حتی ممکن است منشا تحولات عظیم سیاسی در طول و عرض حتی یک قاره ـ مثلاً اروپا ـ به شمار آیند.
اگرچه جنبشی اعتراضی با عنوان «جلیقه زردها» از ۲۶آبان1397/۱۷ نوامبر2018 ـ یعنی حدود یک سال قبل ـ آغاز شد، اما وب سایت «کانتر کارنت»، 7 سال پیشتر از به خیابان آمدن 200هزارنفری فرانسوی‌ها، نوشته بود: «دولت‌های اروپایی همچنان در مسیر بهبود شرایط اقتصادی خود مجبور به تصویب سیاست‌های سختگیرانه شده‌اند. اجبار برای تصویب این سیاست‌های ریاضتی در حالی بوده است که رهبران اروپایی می‌دانستند این طرح‌های ریاضتی اوضاع کشورها را بی‌ثبات خواهد کرد اما به دلیل عدم توانایی در کاهش کسری بودجه و بدهی، مواجهه با شورش و اعتراض‌های گسترده مردمی را به جان خرید‌ه‌اند. گزارش‌ها از افول صنایع در اروپا باعث شده تا این موضوع تقریبا بعید باشد که رهبران اروپایی بتوانند به این زودی‌ها از پس مشکلاتشان برآیند.» جنبش‌های اعتراضی محدود، خود زمینه‌ساز جنبش‌های اجتماعی بزرگ و تاثیرگذار هستند؛ جنبش‌هایی که حتی ممکن است منشا تحولات عظیم سیاسی در طول و عرض حتی یک قاره ـ مثلاً اروپا ـ به شمار آیند.
 
>چرا جلیقه زرد؟
به گزارش روز نو :جلیقه‌های زرد، جلیقه‌هایی است که بنابر قانون باید در خودروهای همه فرانسوی‌ها باشد تا وقتی ماشین آن‌ها خراب می‌شود و شرایط اضطراری پیش می‌آید، آن را بر تن کنند و منتظر کمک بمانند. عدم رعایت این قانون که در سال ۲۰۰۸ به اجرا درآمد می‌تواند به جریمه نقدی ۱۵۳ دلار برای فرد خاطی بینجامد.
 
>جرقه اعتراضات موسوم به «جلیقه زردها»
از کجا آغاز شد؟
ماجرا از پریسیلیا لودوسکی، زن راننده جوان سی‌دو‌ساله شروع شد که در یکی از حومه‌های دور پاریس زندگی می‌کند. او ماه مه برای کاهش قیمت سوخت در پمپ بنزینهای فرانسه کمپین و توماری روی اینترنت منتشر کرد و از مردم خواست آن را امضا کنند. او در درخواست خود نوشته بود قیمت بنزین و گازوئیل به طور مرتب از طرف دولت افزایش می‌یابد. این درخواست اینترنتی لودوسکی اما تا ماه اکتبر ۲۰۱۸ توجه کسی را جلب نکرد. تا اینکه در22 ماه اکتبر روزنامه «لوپریزین» گزارشی درباره این اقدام راننده منتشر کرد.پس از این گزارش شمار زیادی این درخواست کاهش قیمت سوخت را امضا کردند.
 
>جلیقه زردها به چه چیز اعتراض دارند؟
جلیقه زردها می‌گویند دلایل اصلی تظاهرات شان، افزایش مالیات بر فرآورده‌های نفتی، افزایش قیمت سوخت و کاهش قدرت خرید است. قیمت گازوئیل که عمومی‌ترین سوخت مصرفی در خودروهای فرانسه است در ۱۲ ماه گذشته ـ منتهی به اکتبر2018 ـ حدود ۲۳ درصد افزایش داشته و به طور متوسط به ۱،۵۱ یورو در هر لیتر رسیده است.
دلیل این افزایش بالا رفتن قیمت جهانی نفت پیش از سقوط اخیر و همچنین مالیات مازادی است که دولت امانوئل ماکرون برای حمایت از کمپین خودرو سالم و سوخت سالم بر مواد هیدروکربن در سال جاری میلادی قرار داده که به ازای هر لیتر گازوئیل حدود هفت و نیم و برای هر لیتر بنزین حدود چهارسنت بر قیمت عادی سوخت افزوده است.
رئیس جمهور فرانسه افزایش سه چهارمی قیمت نفت را دلیل اصلی افزایش هزینه سوخت اعلام‌کرده و افزایش مالیات سوخت‌های فسیلی را فشاری برای سرمایه‌گذاری جهت رسیدن به سوخت‌های جدید و سالم‌تر اعلام کرده است. رسانه‌های فرانسوی نارضایتی عمومی ازعدم رعایت عدالت اجتماعی را از دلایل کلی این اعتراضات و حمایت از آن برمی‌شمرند. هرچند اعتراضات جلیقه زردها به سرعت رنگ و بوی سیاسی‌تری پیدا کرد و معترضان حتی استعفای امانوئل مکرون، رئیس جمهوری را از جمله خواست‌های خود برمی‌شمردند اما این روزها، و بعد از گذشت 44 هفته از آغاز اعتراضات، جلیقه زردها دیگر مثل روزهای نخست، رسانه‌های خبری فرانسوی و بین‌المللی را تحت الشعاع خود قرار نمی‌دهند. جلیقه‌زردها در شبکه‌های اجتماعی همدیگر را پیدا کردند. برای آن‌ها شبکه اجتماعی اصلی‌ترین پایگاه اظهارنظر و سازماندهی به شمار می‌آید. با گسترش اعتراضات و گپ و گفت‌ها در شبکه‌های اجتماعی، اولین بار یک راننده معترض پیشنهاد داد که همراهان این حرکت شنبه ۱۷نوامبر بلوار بزرگ دور پاریس را اشغال و مسدود کنند. در دو هفته گذشته، این اعتراضات چهره‌هایی هم پیدا کرده که در تلویزیون‌های فرانسه مصاحبه می‌کنند: از جمله یک مادر، ژکلین مورو ۵۱ ساله که در روستایی در استان برتانی زندگی می‌کند. جلیقه زردها یادآور جریان دیگری شدند که در اکتبر ۲۰۱۳ در استان بریتانی فرانسه در مخالفت با افزایش مالیات بر ماشین‌های سنگین شکل گرفته بود. در آن زمان رانندگان و کامیون‌داران معترض نیز به «کلاه قرمز» لقب گرفته بودند.
 
>گپ و گفت
با دکتر جعفر قناد باشی به این تفاهم می‌رسیم که به جای مصاحبه، گپ و گفتی با هم داشته باشیم از این جهت گپ و گفت را برمی‌گزینیم که برخی از سوالات ما بیشتر از آنکه پشتوانه علمی و بررسی‌های میدانی داشته باشد شبیه برخی تئوری‌ها و فرضیه‌های سیاسی است. آقای قنادباشی به پیشنهاد ما پاسخ مثبت می‌دهند از همین جا گفت‌وگوی ما آغاز می‌شود.
 
>جلیقه زردها و سیاسمتداران فرانسوی به هم
عادت کرده‌اند؟!
نخستین مسئله‌ای که از سوی آفتاب یزد مطرح می‌شود به درازا کشیدن غائله جلیقه زردها در فرانسه است ما معتقدیم هر جنبش مدنی باید نقطه آغاز، نقطه اوج و نقطه نتیجه‌گیری داشته باشد. صرف اینکه هزاران نفر هفته‌های متوالی به خیابان بیایند و به صورت پراکنده موضوعاتی را تحت عنوان خواسته‌ها و مطالبات خود مطرح کنند و یک هفته بعد دوباره این موضوع تکرار شود نمی‌توان پذیرفت که ما با یک پدیده اجتماعی و یک جنبش اعتراضی مدنی رو در رو هستیم، نکته مهم دیگر این است که دو طرف ماجرا یعنی جلیقه‌زردها و سیاستمداران فرانسوی کم‌کم دارند به همدیگر عادت می‌کنند شاید اگر تا چند هفته دیگر مثلاً جلیقه‌زردها یک هفته در خیابان حاضر نشوند احتمالاً این بار دولت معترض خواهد شد که چرا این جنبش اعتراضی‌ها تعطیل شده است این‌جا می‌توان در یک دورنمای سیاسی ـ محیطی قائل به یک همزیستی مسالمت‌آمیز شد یعنی دو گروهی که به حضور همدیگر عادت کرده‌اند و به نوعی از حضور یکدیگر نفع می‌برند، موضوع آخر بازمی‌گردد به امانوئل مکرون رئیس جمهور حال حاضر فرانسه اگرچه جلیقه‌زردها در زمان او راهی خیابان شدند اما همه تقصیرات متوجه او نیست ما به این نتیجه رسیده‌ایم که مکرون میراث‌دار مشکلاتی است که در ادوار مختلف دچار نادیده انگاری و انباشت شده و حالا این مطلب این است که باید به همه مطالبات مسکوت گذاشته شده طی دهه‌های گذشته پاسخ دهد.
 
>فرانسوی‌ها به قوانین و حقوق خود
احاطه کامل دارند
قناد باشی با برخی از مسائلی که ما مطرح کردیم موافق است او ذهن ما را به مسائل دیگری نیز سوق می‌دهد؛ مثل بحران اقتصادی که اروپا را نیز مثل همه دنیا درگیر خود کرد. تفاوت دیدگاه در مباحث اجتماعی که فرانسه را از همه جهان متمایز کرده است و نیز برخورد سیاستمداران با پدیده‌های اجتماعی که در سایه دموکراسی همواره دچار ابهام و سوء تفاهم بوده است.
این تحلیلگر مسائل بین‌المللی معتقد است؛ اساساً بافت جامعه فرانسه با اغلب کشورهایی که در آن اعتراضات صورت گرفته است تفاوت دارد. مردم به قوانین و حقوق خود احاطه کامل دارند و برخی اوقات بر سر موضوعات بسیار کوچک و شاید در نگاه عامه، کم اهمیت؛ دست به اعتراضات گاه خشونت‌آمیز و در کمال تعجب گسترده می‌زنند. از همین جا می‌توان فهمید که جرقه آغازین حرکت وسیع و دنباله دار جلیقه‌زردها از یک نقطه کوچک و از یک اعتراض پیش پا افتاده آغاز شده است. شدت‌گرفتن و دنباله‌دار شدن حرکت اعتراضی اخیر به نحوه پاسخگویی دولت باز می‌گردد.
آنچه در حافظه من در مورد تجمعات اعتراضی در فرانسه وجود دارد سه‌گزینه پیش روی من قرار می‌دهد:
ـ یکی اینکه دولت در همان هفته‌های آغازین باب گفت‌وگو را با معترضان باز کند و به برخی یا تمامی خواسته‌های آن‌ها جامه عمل بپوشاند که این جامه عمل پوشانیدن می‌تواند مقطعی و کوتاه مدت و حتی کم اثر باشد!
ـ گزینه دوم اتخاذ روش تهاجمی و برخورد با معترضان از این طریق وارد عمل شد نیروهای قهری مانند پلیس ضدشورش و دیگر دستگاه‌های انتظامی و امنیتی دولت فرانسه است که معمولاً اعتراضات آرام را به خشونت می‌کشاند و اگرچه معترضان خیابان‌ها را خالی می‌کنند اما در دسته‌ها و گروه‌های زیرزمینی همان مطالبات با چاشنی‌های خشونت طلبانه و تهدید آفرین ادامه پیدا می‌کند.
ـ گزینه سوم که در افکار عمومی به آن باج دادن می‌گویند این است که دولت پس از هفته‌ها سکوت کم کم به خواست‌های معترضان جامه عمل بپوشاند یا قول‌هایی بدهد که معترضان را متقاعد کند که برای گرفتن امتیازات بیشتر، پافشاری بیشتری از خود نشان دهند.
من احساس می‌کنم در حرکت اخیر به نوعی هر سه گزینه در مواجهه با اعتراضات مدنی موسوم به جلیقه‌زردها اتفاق افتاده است یعنی دولت فرانسه هم از سکوت بهره‌مند شده است هم از نیروهای قهری استفاده کرده است و هم تن به باج دادن سپرده است و همین مسئله عاملی شده است تا چهل و چند هفته جلیقه زردها هر هفته شنبه راهی خیابان‌ها شوند، زندگی عادی شهروندان را مختل کنند، به اقتصاد فرانسه ضربه بزنند، روی آمار گردشگران تاثیر منفی بگذارند و دست آخر به هیچ دستاورد قابل ذکری نیز نرسند! شک ندارم که این تجمعات از اهداف اولیه فاصله گرفته است زیرا مشکل فرانسه، گرانی سوخت یا مالیات تعلق گرفته به بنزین و گازوئیل، بحث مالیات‌ها و عدالت اجتماعی نیست.
مجامع سیاسی فرانسه نمی‌گذارند واقعیت‌ها به گوش مردم برسد واقعیت‌هایی که تلخ و تکان‌دهنده است یکی از واقعیت‌هایی که از آن غفلت ورزیده‌اند این است که فرانسه یا به عبارتی صحیح‌تر دولتمردان فرانسه که تصمیمات کلان سیاسی و اقتصادی باید بگیرند وارد زمین بازی ایالات متحده آمریکا شده‌اند و همین مسئله باعث شده است تا نارضایتی‌های داخلی کم‌کم اوج بگیرد. فرانسه به دلیل تبعیت از سیاست‌های آمریکا مجبور شده است بسیاری از بازارهای بزرگ خود را از دست بدهد و همین یک مسئله، فشار بسیار زیادی بر اقتصاد فرانسه وارد کرده است که در ادامه اگر موضوعات مرتبط با مباحث اقتصادی هم مطرح شد و روی آن بحث خواهیم کرد.
 
>تفاوت‌ها و شباهت‌های آمریکای ترامپ،
ترامپ و فرانسه مکرون و مکرون!
مسئله دیگری که از سوی روزنامه آفتاب یزد در این گفت‌وگو مورد نظر و تاکید قرار می‌گیرد آن است که ما با دو دولت دو کشور و دو رئیس جمهور که اعتقادات و اندیشه‌های کاملاً متفاوت روبرو هستیم در یک سو ایالات متحده آمریکا دونالد ترامپ و جماعت جمهوریخواه قرار دارند و در سوی دیگر کشور فرانسه امانوئل مکرون و تفکرات آزادی‌خواهانه فرانسوی‌ها قرار می‌گیرد. اگر خواسته باشیم این دو گزینه را در کنار هم بررسی کنیم خواهیم دید که ما با دو پدیده درونگرا و برونگرا از منظر سیاسی رو در رو خواهیم شد. در یک سو آمریکای ترامپ قرار دارد که تمام تلاش‌های بین‌المللی او به شکست منتهی شده و برای پیروزی مجدد در انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا به جامعه درونی آمریکا توجه دارد و در سوی دیگر امانوئل مکرون چهره محبوبی که در اتحادیه اروپا و در عرصه سیاست‌های بین‌الملل تقریباً چهره موفقی نشان داده شده است اما همین رئیس جمهور محبوب و موفق؛ چهل و چند هفته نمی‌تواند یک جنبش اعتراضی مدنی را مدیریت کرده و به خواست‌های آنان پاسخی منطقی ارائه نماید.
ما در اینجا حق داریم که دچار یک نوع دوگانگی شویم یعنی نزدیکی دو رئیس جمهور با دو تفکر کاملاً متضاد و متفاوت یکی شکست خورده در عرصه‌های بین‌المللی و تقریباً موفق در جامعه داخلی کشور خود و دیگری موفق در عرصه‌های بین‌المللی و منفعل و شکست خورده در برابر جامعه داخلی کشور خود شاید این سوال و این ابهام به‌وجود بیاید که چگونه ممکن است این دو رئیس جمهور تا به این اندازه تضاد داشته باشند اما در عرصه‌های بین‌المللی شانه به شانه هم حرکت‌کنند؟! بعضی وقت‌ها فکر می‌کنیم امانوئل مکرون به جنبش اعتراضی به چشم یک نیاز ضروری در عرصه سیاست‌های داخلی و بین‌المللی می‌نگرد.
 
>از سکون و سکوت جامعه منفعل آمریکایی
بهراسید!
دکتر جعفر قنادباشی در مواجهه با نظرات ارائه شده از سوی آفتاب یزد نخست این سوال را مطرح می‌کند که شما چرا فکر می‌کنید جامعه داخلی آمریکا چون هر هفته خیابان می‌ریزد و اعتراض نمی‌کند و شعار نمی‌دهد جامعه ی آرامی است از کجا می‌دانید که چون فرانسوی‌ها هر هفته به خیابان می‌آیند پس جامعه ناآرامی دارند که ممکن است دولتمردان فرانسوی را نگران کند؟
من احساس می‌کنم از همین جا بحث دارد منحرف می‌شود! دست بر قضا معتقدم آمریکا بستر حوادث بسیار سهمناک‌تری از اعتراضات چهل و چند هفته‌ای جلیقه زردها در فرانسه است. فرانسوی اعتراض می‌کند پس حتما حالش بد است!؟ می‌خواهم بگویم اگر فکر می‌کنید امانوئل مکرون نگران حضور هر هفته جلیقه‌زردها در خیابان‌های پاریس و دیگر شهرهای فرانسه است دارید اشتباه می‌کنید، امانوئل مکرون به خوبی اعتراضات را آنالیز کرده است. سطح اعتراضات و مطالبات را به خوبی می‌داند که نقاط ضعف و قدرت حکومت خود را به خوبی شناخته است و از همین رو، مطمئن باشید که او شب‌ها راحت می‌خوابد و سری آرام روی بالش می‌گذارد زیرا، همه آنچه درباره فرانسه باید بداند را هر هفته به او گوشزد می‌کنند.
 
>آمریکایی‌ها دچار یک‌نوع
کلاهبرداری سیاسی شده اند!
برعکس؛ این جامعه آمریکایی است که باید نگران آینده خود باشد که با ثابت نگه داشتن قیمت بنزین و توسعه‌ اقتصادی کاذب به اصطلاح دچار یک نوع کلاهبرداری سیاسی شده‌اند! در این که آمریکایی‌ها و فرانسوی‌ها در میدان‌های سیاسی با هم همکاری می‌کنند این همکاری چند شاخه و منوط و منحصر به یک موضوع نیست.
اگر می‌بینید فرانسوی‌ها در موضوع برجام به اصطلاح کاسه گرم تر از‌اش شده‌اند و بیشتر از آمریکایی‌ها تلاش می‌کنند که این بر جام حفظ شود اساساً به این دلیل نیست که خواسته باشند به آمریکایی‌ها خوش خدمتی کنند یا اینکه به جامعه جهانی اینگونه القا کنند که دیدید ایرانی‌ها به ژاپنی‌ها محل نگذاشتند اما ما را تحویل گرفتند و به خواست‌های ما روی خوش نشان دادند اصلا این گونه نیست در موضوع برجام و پادرمیانی بسیاری از کشورها، مسئله پادرمیانی آبه شینزو و امانوئل مکرون بسیار با هم تفاوت دارد؛ نخست وزیر ژاپن با یک پیغام مستقیم از سوی ترامپ به ایران آمد. ایران و دولتمردان و بزرگان سیاسی این کشور دیگر با نخست وزیر ژاپن روبه‌رو نبودند بلکه با یک فردی طرف بودند که پیغام مکتوب از سوی ترامپ آورده است و این طبیعی بود که ایرانی‌ها آن پیغام را نپذیرند اما هرگز به نخست‌وزیر ژاپن بی‌احترامی نکردند.
 
>امانوئل مکرون در موضوع برجام
میانجی نیست؛ سهامدار است!
امانوئل مکرون در موضوع برجام هرگز میانجی و پیغام آور نیست و خود بخشی از برجام است که اگر دارد تلاشی میکند برای نجات مواهب و دستاوردهایی بوده است که فرانسه به دلیل خروج یکجانبه آمریکا از برجام از آن‌ها محروم شده است نکته دیگر باز می‌گردد به روابط سنتی که بین ایران و ژاپن و ایران و فرانسه وجود دارد. روابط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران با ژاپن و ایران با فرانسه بسیار متفاوت است ضمن آنکه در جامعه جهانی قطعاً فرانسوی‌ها از ژاپنی‌ها معتبرتر و شناخته‌شده‌تر هستند در اذهان عمومی مردمان جهان، ژاپنی‌ها به نوعی نماینده ایالات متحده آمریکا در مباحث سیاسی مطرح می‌شوند نه محور و نه تعیین‌کننده! اما حداقل آن است که به ظاهر هم جامعه جهانی فرانسوی‌ها را نماینده کشور آمریکا تلقی نخواهند کرد!
در موضوع خاص برجام حتما فرانسوی‌ها دارند در زمین خودشان بازی می‌کنند آنها بیشتر از آن که با ایرانی‌ها چک و چانه بزنند با آمریکایی‌ها در حال گفت‌‌و‌گو هستند زیرا معتقدند بر پا ماندن برجام یکی از آن دست اقداماتی است که می‌تواند حتی همین حضور‌های متوالی جلیقه زردها در خیابان‌های فرانسه را سر و سامان دهد فرانسوی‌ها به خوبی می‌دانند که اگر برجام به روال طبیعی خود بازگردد بخش‌هایی از اقتصاد تعطیل شده فرانسه
سر و سامان خواهد گرفت در دیگر موارد هم توضیح داده شد که سکوت آمریکایی و اعتراض فرانسوی وقتی در دو کفه ترازو قرار گیرد آن کفه‌ای که سنگین تر و خطرناک تر است سکوت آمریکایی است نه اعتراض فرانسوی!
 
>فرانسه می‌خواهد رهبر اتحادیه ی اروپا
باقی بماند؟!
آخرین موضوعی که با دکتر جعفر قناد باشی در میان می‌گذاریم مباحث روز اتحادیه اروپا، تعاملات بین کشورهایی نظیر فرانسه آلمان و انگلستان، دخالت آمریکا در تعیین سرنوشت اتحادیه اروپا و نقش فرانسوی‌ها در این موضوع است. آفتاب یزد می‌پندارد فرانسه یکی از آن کشورهایی است که به شدت خواهان خروج انگلستان از اتحادیه اروپا است! فرانسه می‌کوشد یکه تاز اتحادیه اروپا باشد و تنها مانع پاریس؛ لندن نشین‌هایی هستند که می‌خواهند همچنان در اتحادیه اروپایی حضور داشته باشند و به اصطلاح از دریا رد شوند اما ذره‌ای رطوبت به آن‌ها سرایت نکند فرانسوی‌ها مبدع و مخترع اتحادیه اروپا هستند پس باید بپذیریم فرانسوی‌ها تنها به شرطی باقی ماندن انگلیسی‌ها در اتحادیه را می‌پذیرند که انگلستان مانند دیگر اعضا به تمامی قوانین و قواعد اتحادیه اروپا تن در دهد نه اینکه به عنوان یک عضو تشریفاتی و یک ناظر باشد موضوع با اهمیت دیگر آنکه، در این جنب و جوش بین‌المللی مکرون و فرانسوی‌ها شاهد برخی حرکت‌های درونی در اتحادیه اروپا نیز هستیم مسائلی مانند نزدیک‌تر شدن به مسکو، روی خوش نشان دادن به چین، فکرکردن روی بازار هند و حتی جذب کشورهایی مانند برزیل! این‌ها موضوعاتی است که بیشتر از هر موضوع دیگر به ما اینگونه القا می‌کند که جلیقه زردها در کنار امانوئل مکرون در حال کمک به پیشبرد اهداف سیاسی مکرون هستند نه تنها مانعی بر سر راه سیاست‌های او ایجاد نکردند بلکه همواره کوشیدند تا جامعه جهانی با توجه نشان دادن به جنبش مدنی جلیقه زردها حواسش به دیگر مسائل جلب نشود.
فراز پایانی گفت‌وگوی ما با دکتر جعفر قنادباشی با این جمله آغاز می‌شود که در تدوین نهایی این گفت و شنود ما را مجاب کرد تا به جای پرسش و پاسخ گفت‌‌و‌گو و مباحثه را برگزینیم قناد باشی می‌گوید موضوعاتی که در این گفت‌‌و‌گو به آن پرداخته شد خوراک دانشگاه‌ها و کلاس‌های پربحث و پر جنب‌وجوش دانشگاه است بیشتر آن‌هایی که مسائل روز سیاست جهان را دنبال می‌کنند همیشه از این موضوع گلایه‌مند بودند که موضوعات بکر در کلاس‌های درس دانشگاه‌ها مطرح نمی‌شود شاید بسیاری از آگاهان و تحلیلگران مسائل سیاسی با خواندن این گفت‌وگو به این نتیجه برسند که این روزنامه یک مشت تئوری و فرضیه سیاسی را صرفاً مطرح کرده و به بحث گذاشته است مسئله رسیدن یا نرسیدن به پرسش‌های یک تئوری و فرضیه سیاسی نبوده است به نظر من مطرح کردن همین تئوری‌ها و فرضیه‌های سیاسی می‌تواند افق‌های تازه‌ای را پیش روی پژوهشگران علوم سیاسی قرار دهد. قناد باشی با این توضیح می‌پردازد به موضوع آخری که مطرح شد.
 
>اتحادیه اروپا اصلا حال و روز خوشی ندارد
اتحادیه اروپا اصلا حال و روز خوشی ندارد! انگلستان همچنان در برزخ ماندن و رفتن گیر کرده است! فرانسه، آلمان و دیگر کشورهای اتحادیه اروپایی در حال تلاش برای خروج انگلستان از این اتحادیه نیستند بلکه دارند تلاش می‌کنند تا اتحادیه اروپا را از فروپاشی نجات دهند برای نجات اتحادیه اروپا از فروپاشی شاید لازم باشد خیلی جدی تر به بحث خروج انگلستان از اتحادیه یا همان موضوع مهمی که در فضای سیاسی جهان به «برگزیت» معروف شده است فکر کنند. انگلستان در بدترین زمان ممکن، بدترین تصمیم ممکن را اتخاذ کرد روی آن ایستاد و فضای سیاست داخلی خود را به هم ریخت و یک رئیس جمهور قدرت طلب تاجر را وادار کرد تا به خود اجازه دهد در امور دیگر کشورها از جمله کشورهای اروپایی و در راس آن در امور اتحادیه اروپایی دخالت کند و آن‌ها را تشویق کند تا از اتحادیه خارج شوند.
موضوع را بگذارید در کنار این که فرانسوی‌ها اساساً خود را مبدع و مخترع اتحادیه اروپا می‌دانند در نگاهی کلان تر فرانسوی‌ها خودشان را مالک اتحادیه اروپایی می‌دانند! پس در یک بازی چندگانه وارد می‌شوند این بازی چند گانه شاخه‌های مشخصی دارد؛ فرانسه می‌کوشد تا رابطه خود را با کشورهای خاورمیانه سر و سامان دهد بهبود ببخشد و ارتقا دهد. فرانسه می‌کوشد با مهمترین کشورهای صاحب انرژی رابطه خوبی داشته باشد و به شرق دور هم نگاه کند. فرانسه می‌کوشد تا با روسیه، چین، هند و برزیل وارد گفت‌‌و‌گوهایی سازنده شود اما هر کجا پا می‌گذارد یا باید با آمریکایی‌ها طرف شود یا با انگلیسی‌ها به خاورمیانه و حوزه خلیج فارس می‌آید پیشتر از آن‌ها، آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها حاضر بوده‌اند! به سمت روسیه و چین می‌روند دچار شاخ‌و‌شانه‌کشیدن‌های آمریکای ترامپ زده می‌شوند! آغوش خود را برای پذیرفتن هند باز می‌کنند با لهجه غلیظ انگلیسیِ هندی‌ها روبه رو می‌شوند به ایران فکر می‌کنند با کشمکش‌های ۴۰ ساله تهران ـ واشنگتن روبه‌رو می‌شوند و برجام و آمریکا و عربستان و اسرائیل و بسیاری از کشورهایی که اگرچه در منطقه حضور ندارند اما خود را مالک معنوی درآمدهای چند هزار میلیارد دلاری این منطقه می‌دانند حالا خودتان را به جای امانوئل مکرون فرانسه بگذارید در این بازی چندگانه چگونه می‌خواهید هم منافع خودتان را حفظ کنید هم دچار تعارض و تناقض با دیگر کشورها نشوید و هم نقش راهبری خود در اتحادیه اروپایی را حفظ کنید؟!
اصلا باید به موضوع فرانسه از دو جهت نگاه کنید فرانسه جزئی از اتحادیه اروپا و یکی از کشورهایی که در قاره اروپا حاضر است و فرانسه در جامعه جهانی؛ فرانسه به آینده فکر می‌کنند امانوئل مکرون درد فرانسه را به خوبی درک کرده است امانوئل مکرون دارد می‌کوشد تا فرانسه را، اتحادیه اروپایی را و جامعه جهانی را از فروپاشی نجات دهد. اما امانوئل مکرون کاسه گرم تر از‌اش نیست امانوئل مکرون پیش و بیش از هرچیز به اقتصاد فرانسه فکر می‌کند و شاید به همین دلیل است که در مسئله برجام بیشتر از هر کشور دیگری خودش را به آب و آتش می‌زند بین محبوب ماندن و منفورشدن امانوئل مکرون یک مسئله بیشتر وجود ندارد و آن نجات و نابودی اقتصاد فرانسه است! وگرنه خوب‌شدن یا نشدن رابطه ایران و آمریکا یا بازگشتن و بازنگشتن آمریکا به برجام و پایبند ماندن و نماندن ایران به برجام چندان اهمیتی برای اروپا و فرانسوی‌ها ندارد!!!


آفتاب یزد
برچسب ها: مکرون ، خیال آسوده
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز