
مشاركت میكنيم در حدي كه بگذارند
روزنو :انتخابات مجلس در پیش است و چندی است که اظهارات متفاوتی از سوی فعالان سیاسی در خصوص سمتگیری جریانات سیاسی در مجلس شنیده میشود. بهخصوص اصلاحطلبان که برای حضور در انتخابات گزینههای متفاوتی را پیش رو دارند. عدهای معتقدند برای حضور با ظرفیت کامل به مذاکره با شورای نگهبان و نهادهای قدرت پرداخته شود تا موفقیت این جریان بیش از پیش تضمین گردد. از طرف دیگر عدهای بر این عقیدهاند که اصلاحطلبان باید در انتخابات بهصورت مشروط حاضر شوند؛ بدین نحو که شروطی را برای شورای نگهبان قرار دهند و به شرط پذیرفته شدن این شروط در انتخابات حاضر شوند. دستهای دیگر نیز میگویند که باید به مشارکت مقید بپردازیم یعنی به هر نحو ممکن در انتخابات شرکت کنیم و لو اینکه مثل انتخابات سال ۹۴ به ائتلاف با جریان اعتدال و میانهرو بپردازیم. با این همه هنوز مشخص نیست که اصلاحطلبان چه رویکردی را برای اسفند ۹۸ اتخاذ خواهند کرد. برای بررسی شرایط سیاسی، اجتماعی کشور، چگونگی حضور اصلاحطلبان در انتخابات، اقناع افکار عمومی و آنچه در سپهر سیاست کشور میگذرد با حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی و فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
انتخابات مجلس در پیش است و چندی است که اظهارات متفاوتی از سوی فعالان سیاسی در خصوص سمتگیری جریانات سیاسی در مجلس شنیده میشود. بهخصوص اصلاحطلبان که برای حضور در انتخابات گزینههای متفاوتی را پیش رو دارند. عدهای معتقدند برای حضور با ظرفیت کامل به مذاکره با شورای نگهبان و نهادهای قدرت پرداخته شود تا موفقیت این جریان بیش از پیش تضمین گردد. از طرف دیگر عدهای بر این عقیدهاند که اصلاحطلبان باید در انتخابات بهصورت مشروط حاضر شوند؛ بدین نحو که شروطی را برای شورای نگهبان قرار دهند و به شرط پذیرفته شدن این شروط در انتخابات حاضر شوند. دستهای دیگر نیز میگویند که باید به مشارکت مقید بپردازیم یعنی به هر نحو ممکن در انتخابات شرکت کنیم و لو اینکه مثل انتخابات سال ۹۴ به ائتلاف با جریان اعتدال و میانهرو بپردازیم. با این همه هنوز مشخص نیست که اصلاحطلبان چه رویکردی را برای اسفند ۹۸ اتخاذ خواهند کرد. برای بررسی شرایط سیاسی، اجتماعی کشور، چگونگی حضور اصلاحطلبان در انتخابات، اقناع افکار عمومی و آنچه در سپهر سیاست کشور میگذرد با حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی و فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
به گزارش روز نو :با وجود اينکه در برخي مسائل داخلي مثل انتخابات بعضا شاهد ديدگاههاي متضادي هستيم و اساسا جريان دلواپس نهايت تلاش خود را براي تضعيف اميد مردم و کاهش مشارکت انجام ميدهد مدل شبيه سازي شده برجام در مسائل داخلي مثل انتخابات پاسخ ميدهد؟
من تاکنون نديدم که اصولگرايان بهدنبال انتخابات حداقلي باشند. البته جريان پايداري و دلواپسان فکر ميکنند که اگر انتخابات حداقلي باشد پيروزند که اينگونه نيست. من تصور ميکنم همين که امروز مردم ما منتقد مجلس و برخي از کارهاي دولت هستند و در مورد کارکرد دولت و مجلس سوال دارند نشانه حيات سياسي است؛ ولو اينکه معترض باشند. چون همين که معترضند يعني هستند و شرايط را رصد ميکنند. اين حيات سياسي حتما ما را کمک ميکند تا بتوانيم شرايط مطلوبتري داشته باشيم. حال اينکه کدام گروه انتخاب ميشوند و اکثريت را خواهند داشت تصميم مردم است و نبايد از هم اکنون از طرف مردم حرف بزنيم. قرار نيست مردم براي هميشه به اصولگرايان و پايداري يا اصلاحطلبان راي بدهند. مردم ميخواهند ببينند کارکرد هر کسي چگونه است؛ اگر کارکرد موفقيت آميزي ببينند گرايش آنها تقويت شده و اگر کارکرد ضعيف ببينند فاصله ميگيرند. به هر حال در انتخابات پيش رو ما بايد پاسخ بخشهايي از ضعفهاي دولت را بدهيم. روشن است که دولت را ما حمايت کرديم و طبيعتا بايد پاسخ دهيم. به هر حال هرکس که امروز به فضاي ايران نگاه کند و دغدغه ايران را داشته باشد منطقا نيل ميکند به سمتي که انتخابات گرمتر و پرشوري را رقم بزند. تاکنون نيز اينگونه بوده که انتخاباتهاي مهم فشارها را از کشور کم کرده است. بالاخره از خاطرمان نرفته که در آستانه خرداد 76 و تحت تاثير دادگاه ميکونوس سفراي 15 کشور اروپايي ايران را ترک کردند ،اما وقتي رئيس جمهور ايران از ميان مشارکت 30ميليوني با 20ميليون راي انتخاب شد خودشان بدون شرط برگشتند. بالاخره قدرت جمهوري اسلامي در قدرت مردم است. ما اين قدرت را بايد در انتخابات نشان دهيم البته در راهپيماييها نيز ميتوان نشان داد کما اينکه راهپيمايي 22 بهمن نيز يکي از مظاهر آن است ولي آنجا آمار اين مشارکت ثبت نميشود، اما در انتخابات آمارها ثبت شده و مستند است. لذا ميزان شرکت در انتخابات آينده حتما پيام روشني را به دنيا ميدهد که ايران مستحکم است و نميشود با ايران شوخي کرد.
مسئولان معتقد به مشارکت پرشور در چارچوبهاي معمول هستند، اما اصلاحطلبان پيش زمينه را بازشدن شرايط براي همه افراد و جريانات ميدانند ؛ اين تفاوت ديدگاه نسبت به انتخابات در نتيجه آن تاثيرگذار نيست؟
هرچه بيشتر اجازه حضور به کانديداهاي سليقههاي مختلف سياسي داده شود انتخابات پرشورتر ميشود. ما اميدواريم که شوراي محترم نگهبان با رعايت قانون شرايط را براي حضور حداکثري تمامي جريانات سياسي فراهم کند. ما هيچچيزي غير از قانون از آقاي کدخدايي نميخواهيم چون اساسا آقاي کدخدايي کسي نيست که از او چيزي بخواهيم. فقط ميخواهيم که به قانون پايبند باشند. اگر نه چه آقاي کدخدايي يا هيچکس ديگر در شوراي نگهبان در جايگاهي نيستند که اصلاحطلبان چيزي از آنها بخواهند. ما ميخواهيم براي عاقبت بخير شدن خودشان به قانون پايبند باشند ،چراکه اگر به قانون پايبند باشند قانون موسع است. بله افراد نبايد فساد مالي و اخلاقي داشته و خداي ناکرده دنبال تضعيف جمهوري اسلامي باشند اينها روشن و بديهيات کار است. ولي اينکه يک شخصي سليقه اش با سليقه آقاي جنتي يا مسئول ديگري نميخواند، دليل نميشود که او را رد کنند . سليقهها مهم نيست مهم قانون است و اميدواريم که شوراي نگهبان و آقاي کدخدايي به قانون پايبند باشند.
طي چند سال گذشته با توجه به عملکردهاي ناموفق دولت و فراکسيون اميد اين انتظار ميرفت که اصلاحطلبان و رئيس دولت اصلاحات زبان به نقد بگشايند، اما نشد؛ حال انتقادات اخير رهبر اصلاحات شائبه انتخاباتيبودن انتقاد از دولت را تقويت ميکند، تحليل شما چيست؟
اصلاحطلبان سياست روشني در قبال دولت دارند که حمايت توام با نقد مشفقانه است. هيچوقت نبوده که اصلاحطلبان منتظر مردم نباشند. تمام حيات اصلاحطلبان از مردم است و مگر ميشود جدا از مردم باشيم. ما داريم فرياد مردم را ميزنيم. گاهي اوقات دادگاه و زندان ميرويم. گاهي محروم و محکوم ميشويم. ما اگر دنبال اين بوديم که کلاهي از اين نمد براي خود ببافيم شرايط اينگونه نبود و به نحو ديگري عمل ميکرديم و به سادگي ميتوانستبم مسائل شخصي خود را حل کنيم. اما ما دنبال مسائل شخصي نيستيم بلکه دنبال حل مسائل کشور، موفقيت نظام و ارتقاي سطح ايران در همه حوزهها هستيم. اينها کارهاي سختي است که اصلاحطلبان درصدد انجام آن هستند . فکر نکنيد که اصلاحطلبان مردمانياند که در گوشهاي نشستهاند و فقط درصددند که استفادهاي ببرند. چه استفاده اي؟ اگر اصلاحطلبان قصد دنيايي و شخصي داشتند کارشان خيلي ساده بود. وقتي ميخواهيد يک نظامي را با همه پيچيدگيها واختلاف نظرها رو به جلو هدايت کنيد بالاخره مشکلات بسياري بهوجود ميآيد. اکنون يک گروه هستند که فکر ميکنند بايد با آمريکا جنگيد و الان ايران از چنين قدرتي برخوردار است که آمريکا را نابود کند. چطور ميشود با اينها به تفاهم رسيد؟ اگر کشور را به دستشان دهيم که به زمين بزنند صلاح نيست. بخواهيم با آنها مقابله کنيم همه وقت به درگيري خواهد گذشت. اداره کردن کشوري که از سازشکارترين افراد در آن زندگي ميکنند و معتقدند که درگيري با غرب غيرضروري بوده و بايد با دنيا تعامل و سازش داشته باشيم تا کساني که معتقدند ماموريم همه دنيا را زير پرچم شيعه بياوريم با وجود چنين طيفهاي فکري بسيار سخت و پيچيده است. از اين جهت است که ميگويم اصلاحطلبان کار دشواري دارند. اين ادعاها واقعا جفا به کساني است که زندگي شخصيشان را اولويت دوم و زندگي اجتماعي و سياسي شان را اولويت اول قرار دادند. براي کشور فکر و انديشه ميکنند و با همه سختيها صحنه را ترک نميکنند و با وجود همه ممنوعيتها بازهم سعي ميکنند که پيام خود را به مردم برسانند. اگر کسي بگويد استمرار طلب يا منفعتطلب اوج بيانصافي خود را نشان داده است .
اينکه اصلاحطلبان همواره بر محوريت مطالبات مردم قدم برداشتند درست ، اما بهطور خاص در 4 سال گذشته هيچ نظارت دقيقي بر عملکرد شوراي شهر و فراکسيون اميد وجود نداشته،اما اينکه شش ماه مانده به انتخابات کارگروه پايش و نظارت تشکيل ميشود اين مساله شائبه انتخاباتيبودن ندارد؟
البته من رد نميکنم که اين مساله براي انتخابات نيز هست. چرا که شما بالاخره تعدادي نماينده مجلس داشتيد که اگر اکنون به پايش و ارزيابي عملکرد آنها نپردازيم که نميدانيم براي دور بعد بايد به کداميک از آنها کمک کنيم. اين را رد نميکنم که ما ضعف تشکيلاتي داشتيم. شوراي عالي صرفا يک ائتلاف انتخاباتي است و تاکنون سازوکاري براي بعد از انتخابات براي اين شورا در جبهه اصلاحات نداشتيم که مثلا مطالبات مردم را در دولت، مجلس و شوراي شهر از طريق منتخبين پيگيري کند. يعني ائتلافهايي که در قانون تعريف شده و ما ميتوانيم شکل دهيم ائتلافهاي انتخاباتي است. اينکه شما ميگوييد نيازمند دولت سايه است. يعني اصلاحطلبان بايد يک دولت سايه داشته باشند و اين دولت سايه همه نهادها را براي اصلاحطلبان معادل سازي کند. به عبارت ديگر معادل فراکسيون اميد در بيرون نهادي داشته باشد که اين فراکسيون را نظارت و کنترل کند. معادل شوراي شهر يک جمع ميخواهد و معادل وزراي دولت اجتماعات سازمان يافتهاي ميخواهد که اين دولت سايه فعلا در ساختار اصلاحطلبان وجود ندارد. از طرف ديگر براي انتخابات پايش امري مقدماتي است. بله ما حتما بايد نمايندگان را که دور قبل فرستاديم پايش کنيم و ببينيم کدام به درد مجلس آينده خواهند خورد.
بسيار مطرح ميشود که اصلاحطلبان براي بازگشت سرمايه اجتماعي بايد گفتوگويي شفاف و صادقانه با مردم داشته باشند؛ چه ميزان به اين نوع گفتوگو قائل هستيد و مردم اين رويکرد را خواهند پذيرفت؟
به هر حال اينکه اين رويکرد پاسخگو باشد يا خير مساله بعدي است، اما اين مساله کار مثبتي است چرا که درجه آگاهي کشور را نسبت به مشکلات کشور افزايش ميدهد. از اين جهت من بسيار موافقم گرچه نتيجه آن چندان براي ما مهم نيست و هرچه باشد براي کشور خوب است. هرچه مردم بر مسائل کشور آگاه تر و مسلطتر باشند و تحليلهاي واقع بينانهاي از شرايط کشور داشته باشند کشور قويتر خواهد شد.
رويکرد اصلاحطلبان در انتخابات 94 حضور سلبي براي جلوگيري از ورود دلواپسان بود، اما اين رويکرد در 98 پاسخ نخواهد داد و حال مردم با توجه به عملکرد فراکسيون اميد ميپرسند که با اين عملکرد چه تضميني وجود دارد مجلس آينده نيز اينگونه نباشد؟
اولا در 94 که مردم راي دادند اتفاقات خوبي افتاد. اينکه مجلسي با حداقل عناصر راديکال را داشتيم براي اداره کشور خيلي مفيد بوده است. براي آينده نيز اولويتي که ما در حزب کارگزاران داريم و هنوز در جبهه اصلاحات مصوب نشده اين است که دنبال فنسالارهاي سياستمدار هستيم. فکر ميکنيم که اکنون مهمترين اولويت مجلس افزايش کارآمدي مجلس است. البته اين کارآمدي در مجموعه نظام افت کرده و ضعيف شده اما ميتوانيم افزايش کارآمدي را از مجلس شروع کنيم. لذا فکر ميکنم اگر بتوانيم متناسب با ساختار کميسيونهاي مجلس برجستگان هر بخش فني و سياستگذاري را در بخش عمران، سازندگي و مسکن، سياست خارجي، امنيت، فرهنگ و اقتصاد شناسايي کنيم ميتواند به کارآمدي مجلس منجر شود. اگر بتوانيم در مجلس کارآمدي را ارتقا دهيم در دولت و ساير بخشها نيز ميتوانيم منتظر اقدامات خوبي باشيم.
برخي معتقدند که رويکرد اصلاحطلبان پيش از انتخابات و پس از انتخابات با مردم يکسان نيست و صرفا وعدههايي داده ميشود و پس از راي آوري مردم تا 4 سال بعد فراموش ميشوند چقدر با اين مساله موافقيد؟
من قبول ندارم؛ چرا که بالاخره فراکسيون اميد در مجلس از آزاديهاي مردم ، حقوق دانشجويان ، حقوق بازنشستگان و مالباختگان دفاع کرده است. فراکسيون اميد در عرصه فرهنگي و اجتماعي کاملا فعال بوده است. حال قبول دارم اينها گزارشات را بهطور درست ومستمر ندادند و بايد ارائه کنند. اينکه ميگويند حرفهاي تندو تيز از فراکسيون اميد در مجلس کمتر زده شده اساسا قرارمان بر اين بوده است. ما يک بار اين تب را در مجلس ششم کرده بوديم و قرار نبود دوباره يک مجلس ششم درست کنيم . تجربه تب کردن قبلي خيلي تجربيه موفقي نبود و منجر به پيدايش پديدهاي به نام احمدينژاد «معجزه هزاره سوم» شد. قرار ما بر اين بود که بسترهاي خرد ورزي و حرکت ميانه در کشور را پيش بگيريم. در اين مسير فراکسيون اميد کارکرد خوبي داشت، اما در بيان موضع مقداري ضعف داشتند که از آنها خواهش ميکنيم گزارش دقيقتري بدهند.
اتفاقا برعکس شما قاطبه اصلاحطلبان مجلس ششم را بهترين مجلس پس از انقلاب ميدانند و لفظ تب تند به آن اطلاق نميکنند.
من گفتم که مجلس ششم خيلي خوب بود ،اما هر چيز خوبي که قابل استمرار نباشد زود از دست ميرود. بايد به ساختارهاي نظام توجه کنيم. ما شهابي نميخواهيم که در آسمان چشمها را به سمت خود جلب کرده و سپس افول کند؛ بلکه به خورشيد و ماهي نياز داريم که تابش دائمي داشته باشند. با تابش دائمي است که اصلاحات به نتيجه ميرسد. لذا به جاي عملکرد شهابگونه بايد بهدنبال ماه و ستارگان با دوام باشيم.
رويکردهاي مختلفي نسبت به نحوه حضور اصلاحطلبان در انتخابات مجلس مطرح ميشود برخي مشارکت مشروط، جمعي مشارکت مقيد و عدهاي تحريم ؛ اساسا از ديد شما با توجه به شرايط فعلي چه رويکردي ميتواند اصلاحطلبان را به سر منزل مقصود برساند؟
من خودم قائل به مشارکت در حد مقدورات هستم. يعني کشور در شرايطي نيست که بخواهيم براي يکديگر شراط بگذاريم. اکنون همه بايد جمع شده و براي نجات ايران و سربلندي کشور حرکت کنيم. زمان گذشت و فداکاري است نه زمان سهم خواهي. من معتقدم که اصلاحطلبان تا حدي که کانديداهاي تاييد شده داشته باشند در همان حد بايد وارد عرصه انتخابات شوند. بخش ميانهاي نيزخواهد بود که مسئوليت آن افراد بر عهده نميگيريم، اما بين آن افراد و دلواپسان ترجيح ميدهيم که ميانه روها بالا بيايند.
يعني سياست 94؟
ترکيبي از سياست جديد و سياست 94 البته ما هيچوقت با جريان اصولگراي ميانه رو ائتلاف نداشتيم و در حوزههايي که کانديدا نداشتيم و رقابت بين يک عضو پايداري و اصولگراي ميانه بود دوستان به ميانهروها راي دادند. با اعلام اين مطلب که اينها کانديداي ما نيستند. ما در برخي حوزهها کانديدا يا کم داريم يا نداريم و اين افراد مورد حمايت قرار ميگيرند. بنابر اين موضع اصلاحطلبان دو جهت پيدا ميکند؛ نخست اينکه کانديدا خواهيم داشت يعني با بررسي سوابق و مدارک به اين نتيجه رسيديم که مسئوليت آنها را در مجلس بپذيريم و اينها کانديداي اصلاحطلبان هستند. در جاي ديگر کانديدا نداريم و در مقابل يک عضو پايداري از اصولگراي ميانه رو براي حضور در مجلس حمايت ميکنيم.
اينکه آقاي عارف گفتند با هويت اصلاحطلبي وارد ميشويم ناظر به کدام موضع است؟
اين صرفا ناظر به کانديداهاي اصلاحطلبي است که اعلام ميکنيم و در جاهايي که کانديدا نداشته باشيم ممکن است توافق کنيم که از افراد ميانه نيز حمايت کنيم.
به گزارش روز نو :با وجود اينکه در برخي مسائل داخلي مثل انتخابات بعضا شاهد ديدگاههاي متضادي هستيم و اساسا جريان دلواپس نهايت تلاش خود را براي تضعيف اميد مردم و کاهش مشارکت انجام ميدهد مدل شبيه سازي شده برجام در مسائل داخلي مثل انتخابات پاسخ ميدهد؟
من تاکنون نديدم که اصولگرايان بهدنبال انتخابات حداقلي باشند. البته جريان پايداري و دلواپسان فکر ميکنند که اگر انتخابات حداقلي باشد پيروزند که اينگونه نيست. من تصور ميکنم همين که امروز مردم ما منتقد مجلس و برخي از کارهاي دولت هستند و در مورد کارکرد دولت و مجلس سوال دارند نشانه حيات سياسي است؛ ولو اينکه معترض باشند. چون همين که معترضند يعني هستند و شرايط را رصد ميکنند. اين حيات سياسي حتما ما را کمک ميکند تا بتوانيم شرايط مطلوبتري داشته باشيم. حال اينکه کدام گروه انتخاب ميشوند و اکثريت را خواهند داشت تصميم مردم است و نبايد از هم اکنون از طرف مردم حرف بزنيم. قرار نيست مردم براي هميشه به اصولگرايان و پايداري يا اصلاحطلبان راي بدهند. مردم ميخواهند ببينند کارکرد هر کسي چگونه است؛ اگر کارکرد موفقيت آميزي ببينند گرايش آنها تقويت شده و اگر کارکرد ضعيف ببينند فاصله ميگيرند. به هر حال در انتخابات پيش رو ما بايد پاسخ بخشهايي از ضعفهاي دولت را بدهيم. روشن است که دولت را ما حمايت کرديم و طبيعتا بايد پاسخ دهيم. به هر حال هرکس که امروز به فضاي ايران نگاه کند و دغدغه ايران را داشته باشد منطقا نيل ميکند به سمتي که انتخابات گرمتر و پرشوري را رقم بزند. تاکنون نيز اينگونه بوده که انتخاباتهاي مهم فشارها را از کشور کم کرده است. بالاخره از خاطرمان نرفته که در آستانه خرداد 76 و تحت تاثير دادگاه ميکونوس سفراي 15 کشور اروپايي ايران را ترک کردند ،اما وقتي رئيس جمهور ايران از ميان مشارکت 30ميليوني با 20ميليون راي انتخاب شد خودشان بدون شرط برگشتند. بالاخره قدرت جمهوري اسلامي در قدرت مردم است. ما اين قدرت را بايد در انتخابات نشان دهيم البته در راهپيماييها نيز ميتوان نشان داد کما اينکه راهپيمايي 22 بهمن نيز يکي از مظاهر آن است ولي آنجا آمار اين مشارکت ثبت نميشود، اما در انتخابات آمارها ثبت شده و مستند است. لذا ميزان شرکت در انتخابات آينده حتما پيام روشني را به دنيا ميدهد که ايران مستحکم است و نميشود با ايران شوخي کرد.
مسئولان معتقد به مشارکت پرشور در چارچوبهاي معمول هستند، اما اصلاحطلبان پيش زمينه را بازشدن شرايط براي همه افراد و جريانات ميدانند ؛ اين تفاوت ديدگاه نسبت به انتخابات در نتيجه آن تاثيرگذار نيست؟
هرچه بيشتر اجازه حضور به کانديداهاي سليقههاي مختلف سياسي داده شود انتخابات پرشورتر ميشود. ما اميدواريم که شوراي محترم نگهبان با رعايت قانون شرايط را براي حضور حداکثري تمامي جريانات سياسي فراهم کند. ما هيچچيزي غير از قانون از آقاي کدخدايي نميخواهيم چون اساسا آقاي کدخدايي کسي نيست که از او چيزي بخواهيم. فقط ميخواهيم که به قانون پايبند باشند. اگر نه چه آقاي کدخدايي يا هيچکس ديگر در شوراي نگهبان در جايگاهي نيستند که اصلاحطلبان چيزي از آنها بخواهند. ما ميخواهيم براي عاقبت بخير شدن خودشان به قانون پايبند باشند ،چراکه اگر به قانون پايبند باشند قانون موسع است. بله افراد نبايد فساد مالي و اخلاقي داشته و خداي ناکرده دنبال تضعيف جمهوري اسلامي باشند اينها روشن و بديهيات کار است. ولي اينکه يک شخصي سليقه اش با سليقه آقاي جنتي يا مسئول ديگري نميخواند، دليل نميشود که او را رد کنند . سليقهها مهم نيست مهم قانون است و اميدواريم که شوراي نگهبان و آقاي کدخدايي به قانون پايبند باشند.
طي چند سال گذشته با توجه به عملکردهاي ناموفق دولت و فراکسيون اميد اين انتظار ميرفت که اصلاحطلبان و رئيس دولت اصلاحات زبان به نقد بگشايند، اما نشد؛ حال انتقادات اخير رهبر اصلاحات شائبه انتخاباتيبودن انتقاد از دولت را تقويت ميکند، تحليل شما چيست؟
اصلاحطلبان سياست روشني در قبال دولت دارند که حمايت توام با نقد مشفقانه است. هيچوقت نبوده که اصلاحطلبان منتظر مردم نباشند. تمام حيات اصلاحطلبان از مردم است و مگر ميشود جدا از مردم باشيم. ما داريم فرياد مردم را ميزنيم. گاهي اوقات دادگاه و زندان ميرويم. گاهي محروم و محکوم ميشويم. ما اگر دنبال اين بوديم که کلاهي از اين نمد براي خود ببافيم شرايط اينگونه نبود و به نحو ديگري عمل ميکرديم و به سادگي ميتوانستبم مسائل شخصي خود را حل کنيم. اما ما دنبال مسائل شخصي نيستيم بلکه دنبال حل مسائل کشور، موفقيت نظام و ارتقاي سطح ايران در همه حوزهها هستيم. اينها کارهاي سختي است که اصلاحطلبان درصدد انجام آن هستند . فکر نکنيد که اصلاحطلبان مردمانياند که در گوشهاي نشستهاند و فقط درصددند که استفادهاي ببرند. چه استفاده اي؟ اگر اصلاحطلبان قصد دنيايي و شخصي داشتند کارشان خيلي ساده بود. وقتي ميخواهيد يک نظامي را با همه پيچيدگيها واختلاف نظرها رو به جلو هدايت کنيد بالاخره مشکلات بسياري بهوجود ميآيد. اکنون يک گروه هستند که فکر ميکنند بايد با آمريکا جنگيد و الان ايران از چنين قدرتي برخوردار است که آمريکا را نابود کند. چطور ميشود با اينها به تفاهم رسيد؟ اگر کشور را به دستشان دهيم که به زمين بزنند صلاح نيست. بخواهيم با آنها مقابله کنيم همه وقت به درگيري خواهد گذشت. اداره کردن کشوري که از سازشکارترين افراد در آن زندگي ميکنند و معتقدند که درگيري با غرب غيرضروري بوده و بايد با دنيا تعامل و سازش داشته باشيم تا کساني که معتقدند ماموريم همه دنيا را زير پرچم شيعه بياوريم با وجود چنين طيفهاي فکري بسيار سخت و پيچيده است. از اين جهت است که ميگويم اصلاحطلبان کار دشواري دارند. اين ادعاها واقعا جفا به کساني است که زندگي شخصيشان را اولويت دوم و زندگي اجتماعي و سياسي شان را اولويت اول قرار دادند. براي کشور فکر و انديشه ميکنند و با همه سختيها صحنه را ترک نميکنند و با وجود همه ممنوعيتها بازهم سعي ميکنند که پيام خود را به مردم برسانند. اگر کسي بگويد استمرار طلب يا منفعتطلب اوج بيانصافي خود را نشان داده است .
اينکه اصلاحطلبان همواره بر محوريت مطالبات مردم قدم برداشتند درست ، اما بهطور خاص در 4 سال گذشته هيچ نظارت دقيقي بر عملکرد شوراي شهر و فراکسيون اميد وجود نداشته،اما اينکه شش ماه مانده به انتخابات کارگروه پايش و نظارت تشکيل ميشود اين مساله شائبه انتخاباتيبودن ندارد؟
البته من رد نميکنم که اين مساله براي انتخابات نيز هست. چرا که شما بالاخره تعدادي نماينده مجلس داشتيد که اگر اکنون به پايش و ارزيابي عملکرد آنها نپردازيم که نميدانيم براي دور بعد بايد به کداميک از آنها کمک کنيم. اين را رد نميکنم که ما ضعف تشکيلاتي داشتيم. شوراي عالي صرفا يک ائتلاف انتخاباتي است و تاکنون سازوکاري براي بعد از انتخابات براي اين شورا در جبهه اصلاحات نداشتيم که مثلا مطالبات مردم را در دولت، مجلس و شوراي شهر از طريق منتخبين پيگيري کند. يعني ائتلافهايي که در قانون تعريف شده و ما ميتوانيم شکل دهيم ائتلافهاي انتخاباتي است. اينکه شما ميگوييد نيازمند دولت سايه است. يعني اصلاحطلبان بايد يک دولت سايه داشته باشند و اين دولت سايه همه نهادها را براي اصلاحطلبان معادل سازي کند. به عبارت ديگر معادل فراکسيون اميد در بيرون نهادي داشته باشد که اين فراکسيون را نظارت و کنترل کند. معادل شوراي شهر يک جمع ميخواهد و معادل وزراي دولت اجتماعات سازمان يافتهاي ميخواهد که اين دولت سايه فعلا در ساختار اصلاحطلبان وجود ندارد. از طرف ديگر براي انتخابات پايش امري مقدماتي است. بله ما حتما بايد نمايندگان را که دور قبل فرستاديم پايش کنيم و ببينيم کدام به درد مجلس آينده خواهند خورد.
بسيار مطرح ميشود که اصلاحطلبان براي بازگشت سرمايه اجتماعي بايد گفتوگويي شفاف و صادقانه با مردم داشته باشند؛ چه ميزان به اين نوع گفتوگو قائل هستيد و مردم اين رويکرد را خواهند پذيرفت؟
به هر حال اينکه اين رويکرد پاسخگو باشد يا خير مساله بعدي است، اما اين مساله کار مثبتي است چرا که درجه آگاهي کشور را نسبت به مشکلات کشور افزايش ميدهد. از اين جهت من بسيار موافقم گرچه نتيجه آن چندان براي ما مهم نيست و هرچه باشد براي کشور خوب است. هرچه مردم بر مسائل کشور آگاه تر و مسلطتر باشند و تحليلهاي واقع بينانهاي از شرايط کشور داشته باشند کشور قويتر خواهد شد.
رويکرد اصلاحطلبان در انتخابات 94 حضور سلبي براي جلوگيري از ورود دلواپسان بود، اما اين رويکرد در 98 پاسخ نخواهد داد و حال مردم با توجه به عملکرد فراکسيون اميد ميپرسند که با اين عملکرد چه تضميني وجود دارد مجلس آينده نيز اينگونه نباشد؟
اولا در 94 که مردم راي دادند اتفاقات خوبي افتاد. اينکه مجلسي با حداقل عناصر راديکال را داشتيم براي اداره کشور خيلي مفيد بوده است. براي آينده نيز اولويتي که ما در حزب کارگزاران داريم و هنوز در جبهه اصلاحات مصوب نشده اين است که دنبال فنسالارهاي سياستمدار هستيم. فکر ميکنيم که اکنون مهمترين اولويت مجلس افزايش کارآمدي مجلس است. البته اين کارآمدي در مجموعه نظام افت کرده و ضعيف شده اما ميتوانيم افزايش کارآمدي را از مجلس شروع کنيم. لذا فکر ميکنم اگر بتوانيم متناسب با ساختار کميسيونهاي مجلس برجستگان هر بخش فني و سياستگذاري را در بخش عمران، سازندگي و مسکن، سياست خارجي، امنيت، فرهنگ و اقتصاد شناسايي کنيم ميتواند به کارآمدي مجلس منجر شود. اگر بتوانيم در مجلس کارآمدي را ارتقا دهيم در دولت و ساير بخشها نيز ميتوانيم منتظر اقدامات خوبي باشيم.
برخي معتقدند که رويکرد اصلاحطلبان پيش از انتخابات و پس از انتخابات با مردم يکسان نيست و صرفا وعدههايي داده ميشود و پس از راي آوري مردم تا 4 سال بعد فراموش ميشوند چقدر با اين مساله موافقيد؟
من قبول ندارم؛ چرا که بالاخره فراکسيون اميد در مجلس از آزاديهاي مردم ، حقوق دانشجويان ، حقوق بازنشستگان و مالباختگان دفاع کرده است. فراکسيون اميد در عرصه فرهنگي و اجتماعي کاملا فعال بوده است. حال قبول دارم اينها گزارشات را بهطور درست ومستمر ندادند و بايد ارائه کنند. اينکه ميگويند حرفهاي تندو تيز از فراکسيون اميد در مجلس کمتر زده شده اساسا قرارمان بر اين بوده است. ما يک بار اين تب را در مجلس ششم کرده بوديم و قرار نبود دوباره يک مجلس ششم درست کنيم . تجربه تب کردن قبلي خيلي تجربيه موفقي نبود و منجر به پيدايش پديدهاي به نام احمدينژاد «معجزه هزاره سوم» شد. قرار ما بر اين بود که بسترهاي خرد ورزي و حرکت ميانه در کشور را پيش بگيريم. در اين مسير فراکسيون اميد کارکرد خوبي داشت، اما در بيان موضع مقداري ضعف داشتند که از آنها خواهش ميکنيم گزارش دقيقتري بدهند.
اتفاقا برعکس شما قاطبه اصلاحطلبان مجلس ششم را بهترين مجلس پس از انقلاب ميدانند و لفظ تب تند به آن اطلاق نميکنند.
من گفتم که مجلس ششم خيلي خوب بود ،اما هر چيز خوبي که قابل استمرار نباشد زود از دست ميرود. بايد به ساختارهاي نظام توجه کنيم. ما شهابي نميخواهيم که در آسمان چشمها را به سمت خود جلب کرده و سپس افول کند؛ بلکه به خورشيد و ماهي نياز داريم که تابش دائمي داشته باشند. با تابش دائمي است که اصلاحات به نتيجه ميرسد. لذا به جاي عملکرد شهابگونه بايد بهدنبال ماه و ستارگان با دوام باشيم.
رويکردهاي مختلفي نسبت به نحوه حضور اصلاحطلبان در انتخابات مجلس مطرح ميشود برخي مشارکت مشروط، جمعي مشارکت مقيد و عدهاي تحريم ؛ اساسا از ديد شما با توجه به شرايط فعلي چه رويکردي ميتواند اصلاحطلبان را به سر منزل مقصود برساند؟
من خودم قائل به مشارکت در حد مقدورات هستم. يعني کشور در شرايطي نيست که بخواهيم براي يکديگر شراط بگذاريم. اکنون همه بايد جمع شده و براي نجات ايران و سربلندي کشور حرکت کنيم. زمان گذشت و فداکاري است نه زمان سهم خواهي. من معتقدم که اصلاحطلبان تا حدي که کانديداهاي تاييد شده داشته باشند در همان حد بايد وارد عرصه انتخابات شوند. بخش ميانهاي نيزخواهد بود که مسئوليت آن افراد بر عهده نميگيريم، اما بين آن افراد و دلواپسان ترجيح ميدهيم که ميانه روها بالا بيايند.
يعني سياست 94؟
ترکيبي از سياست جديد و سياست 94 البته ما هيچوقت با جريان اصولگراي ميانه رو ائتلاف نداشتيم و در حوزههايي که کانديدا نداشتيم و رقابت بين يک عضو پايداري و اصولگراي ميانه بود دوستان به ميانهروها راي دادند. با اعلام اين مطلب که اينها کانديداي ما نيستند. ما در برخي حوزهها کانديدا يا کم داريم يا نداريم و اين افراد مورد حمايت قرار ميگيرند. بنابر اين موضع اصلاحطلبان دو جهت پيدا ميکند؛ نخست اينکه کانديدا خواهيم داشت يعني با بررسي سوابق و مدارک به اين نتيجه رسيديم که مسئوليت آنها را در مجلس بپذيريم و اينها کانديداي اصلاحطلبان هستند. در جاي ديگر کانديدا نداريم و در مقابل يک عضو پايداري از اصولگراي ميانه رو براي حضور در مجلس حمايت ميکنيم.
اينکه آقاي عارف گفتند با هويت اصلاحطلبي وارد ميشويم ناظر به کدام موضع است؟
اين صرفا ناظر به کانديداهاي اصلاحطلبي است که اعلام ميکنيم و در جاهايي که کانديدا نداشته باشيم ممکن است توافق کنيم که از افراد ميانه نيز حمايت کنيم.