اصولگرایان و رویای دست نیافتنی وحدت
روزنو :جرياني که در سال 96 با تلاشهاي گسترده توانست وحدتي نسبي در درون خود ايجاد کند و بهرغم ايجاد وحدت، شکست سختي از رقيب خورد اين روزها تلاش ميکند تا بتواند به حداقلي از وحدت دست يابد،
جرياني که در سال 96 با تلاشهاي گسترده توانست وحدتي نسبي در درون خود ايجاد کند و بهرغم ايجاد وحدت، شکست سختي از رقيب خورد اين روزها تلاش ميکند تا بتواند به حداقلي از وحدت دست يابد، اما آنچه از شرايط برميآيد بيانگر آن است که در حال حاضر وحدت براي اين جريان به رويايي دست نيافتني بدل شده است. به طور کلي بايد تأکيد کرد که با نزديک شدن به انتخابات مجلس دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا دو رفتار کاملا متفاوت از خود بروز ميدهند. جريان اصلاحطلب بيرمق و در ترديد براي حضور در انتخابات و جريان اصولگرا با جديت و حميت براي انتخابات لحظهشماري ميکند. ترديد اصلاحطلبان و احتمال مشارکت پايين مردم، روح در کالبد جريان اصولگرايي دميده و آنها را نسبت به اسفند پيش رو اميدوار کرده است. اما سوال اينجاست که عدم حضور يا حضور کمرنگ اصلاحطلبان و نااميدي پايگاه رأي آنها براي مشارکت در انتخابات، موفقيت جريان اصولگرا را تضمين خواهد کرد؟ اصولگرايان که به نظر ميرسد بيرمقي حريف را فرصت ديدهاند، اينبار با يک اسم جديد در تلاش براي فتح کرسيهاي از دست رفتهشان در قدرت هستند. اينبار «شوراي وحدت» ورد زبانشان شده و ميگويند ذيل همين شورا، وحدت را جاري و ساري ميکنند. اما روشن است که «شوراي وحدت» برخلاف نامش و دليل تشکيلش، در شرايط مشابهي با ساختارها و تشکيلات وحدتگراي پيشين اصولگرايان به سر ميبرد. با نگاهي به اسامي شاخص اين شورا، اولين سوالي که به ذهن ميرسد اين است که چگونه قرار است باهنر، حدادعادل، قاليباف، جليلي، چمران، رضايي و... زير يک سقف تصميم مشترک بگيرند؟ با اتکا به تجارب پيشين از گعدههاي اينچنيني نظير جمنا و حتي در مقياسهاي کوچکتر نظير ائتلاف سهگانه انتخابات 92 پاسخي جز «تلاشي محکوم به شکست» وجود ندارد. در چنين شرايطي بخشي از اصولگرايان تلاش دارند با دليل تراشي براي نبود برخي چهرههاي شاخص در شوراي وحدت، اين گونه وانمود کنند که شرايط براي آنها به خوبي پيش ميرود.
چرا لاريجاني و رئيسي نقشي ندارند؟
عضو شوراي مرکزي حزب موتلفه اسلامي درباره دلايل عدم حضور لاريجاني در شوراي وحدت ميگويد: دعوت شخصيتها به جلسات شوراي وحدت ضوابطي دارد، مبني بر اينکه فرد بايد يا عضو تشکيلات بوده و يا تشکيلات خاصي داشته باشد، يا اينکه به لحاظ سمت و مسئوليت بتواند در اين جلسات شرکت کند. آقاي لاريجاني به دليل مسئوليت در مجلس و محدوديتهايي که دارند نميتوانند شرکت کنند، مانند ساير روساي قوا که هيچ کدام در جلسات حزبي، تشکيلاتي و جناحي حضور ندارند. حميدرضا ترقي که تلاش دارد نشان دهد اختلافاتي جدي ميان اصولگرايان وجود ندارد معتقد است دليل عدم حضور لاريجاني و رئيسي در شوراي وحدت به اين دليل است که آنها رؤساي قوه هستند و تصريح ميکند: کنار گذاشته شدن لاريجاني از جريان اصولگرايي را قبول ندارم، وقتي فردي رئيس قوه ميشود، شرايطش فرق ميکند. آقاي رئيسي نيز در گذشته در اين جلسات حضور داشتند اما از زماني که رئيس قوه شدند، ديگر در اين جلسه حضور نمييابند و مفهوم آن کنار گذاشته شدن نيست، رئيس قوه بايد فراي جناحها باشد.
انکار ائتلاف احمدينژاد – قاليباف
يکي ديگر از مسائلي که باعث هراس اصولگرايان شده، ديدارهاي اخير محمدباقر قاليباف با محمود احمدينژاد است؛ ديدارهايي که محور اصلي گفتوگوهايش انتخابات مجلس بوده. قاليباف که پس از کنار گذاشته شدن از رقابت رياست جمهوري توسط اصولگرايان، از آنها کينه به دل گرفته و تلاش دارد به اسم نواصولگرايي جداي از ائتلاف اصلي اصولگرايان پا به ميدان رقابت بگذارد، اين روزها ميخواهد در ائتلاف با محمود احمدينژاد به دردسري جدي براي اصولگرايان بدل شود. حميدرضا ترقي ميگويد: مجموعهاي که اکنون در جريان اصولگرايي حضور دارند، بسيار پخته هستند و به دنبال افراطيگري نميروند. ديدار به يک ماه پيش مربوط ميشود که به دليل بيماري ايشان صورت گرفت و ربطي به مسائل سياسي ندارد. از سمت اصولگرايان و لايههاي ديگر اين جريان، گرايشي به نقش احمدينژاد در انتخابات اسفند ماه وجود ندارد و اصولگرايان هيچکاري با وي ندارند. اين اظهارات در حالي مطرح ميشود که قاليباف و احمدينژاد به جز عيادت، دو ديدار سياسي در اين مدت با يکديگر داشتهاند.
وضعيت قرمز
شورا درهاي خود را به روي برخي اصولگرايان اعتدالي هم بسته است و با گزينش سليقهاي از چهرههاي اصولگرا براي حضور در جلسات دعوت ميکند. رويکردي که حکايت از آن دارد که اين شورا نه تنها محور وحدت نخواهد شد که حتي استارت چند ليستي بودن اصولگرايان در انتخابات پيش رو را هم زده است. از سوي ديگر جبهه پايداري يا همان طيف تندرو اصولگرا هم فرمان حرکت جداگانه صادر کرده و آقاتهراني ميگويد پايداري مدل انتخاباتي خود را دارد و از آن پيروي ميکند. از سوي ديگر محمدباقر قاليباف بيانيه نواصولگرايي صادر ميکند و رسما راهش را از طيف اصولگرايان جدا کرده است. در چنين شرايطي است که ميتوان گفت وقتي جناح راست براي اولين گام يعني رسيدن به يک نقطه مشترک دچار مشکل هستند آيا ميتوان وضعيتشان را در انتخابات مجلس يازدهم سفيد دانست؟!