در شرایطی که دولت به سبب فشارهای خارجی ناشی از تحریم و توطئههای آمریکا شرایط سختی را تجربه میکند، عدهای در داخل شمشیر را برای منتخبین مردم از رو بستهاند و تلاش دارند کار را برای آنها سختتر کنند. در همین راستا ساخت سریالهایی نظیر گاندو که در آن وزیر امور خارجه فردی سادهلوح و جاسوسپرور نشان داده میشود و همچنین افشای اسرار نفتی کشور در برنامه زنده سیما را میتوان از اصلیترین اقدامات مخالفان دولت در چند ماه اخیر دانست. گویی شایعهپراکنی برایشان از نان شب واجبتر است و شاید هم بزرگان اتاق فکر تخریب دولت، هزینه ساکنان این ساختمان را از ساخت و پخش همین شایعات تامین میکنند! نکته قابل تامل آنجاست که برای سران اتاق تخریب تفاوتی ندارد که به چه حوزهای وارد میشوند. روزی دولتمردان سیبل شایعه و هجمه آنها میشوند و روز دیگر برنامه اختلافافکنی میان اصلاحطلبان و اعتدالیون را در دستور کار دارند، اما جالب آنجاست که صداوسیما به عنوان یار دوازدهم تیم تخریب به ایفای نقش میپردازد. ظاهرا صداوسیما هم تمایل به همکاری با آنانی دارد که بارها ثابت کردند هجمه به دولت برای آنها با اهمیتتر از منافع ملی است چنانکه از این افراد دعوت میکند تا درباره موضوعاتی در برنامه زنده به ایراد دیدگاه درباره برخی اتفاقات بپردازند که نتیجه آن ناتوان نشان دادن دولت باشد. بسیاری از آنانی که تلاششان در راستای تضعیف دولت است ادعاهایی مانند انقلابی بودن و مذهبیتر بودن از سایرین را دارند، اما عملکردشان نافی این ادعاست. در گفتوگو با محمدرضا خباز، نماینده ادوار مجلس و فعال سیاسی اصلاحطلب به بررسی این موضوع پرداخته است. او معتقد است تخریب دولت در شرایط فعلی خیانت است و این کار مغرضانه صورت میگیرد. این گفتوگوی کوتاه را در ادامه میخوانید:
تحلیل شما از وضعیت فعلی و تخریبهایی که علیه دولت مستقر صورت میگیرد چیست؟
به گزارش روز نو :کشور ما در شرایط خطیری قرار دارد و در طول دورهای که از وقوع انقلاب اسلامی ایران گذشته، هیچگاه در چنین شرایطی نبودهایم. بنابراین هر چقدر دشمن پیشروی میکند، ما علاوه بر استقامت باید انسجام خود را تقویت کنیم. تقویت انسجام داخلی میتواند کمک کند که ما بتوانیم در برابر دشمن ایستادگی کنیم. تنها از این طریق است که میتوانیم دشمن را ناامید کنیم و او را به کاهش فشارها واداریم. جنگ اقتصادی امروز تبعات بسیار بدتری نسبت به جنگ نظامی دارد و مقاومت در برابر آن هم بسیار سختتر از مقاومت در جنگ نظامی است. در جنگ نظامی شما با شجاعت روبهروی دشمن میایستید و تکلیف جنگ را معلوم میکنید، اما در جنگ اقتصادی دشمن با سخت کردن شرایط معیشت برای شما، سعی میکند اتحاد و انسجامتان را خدشهدار کند. در چنین شرایط خطیری میبینیم عدهای به فکر تسویه حساب سیاسی هستند. توصیه من به آنها این است که برای این تسویه حسابها زمان زیادی وجود دارد و بهتر است اینها را به زمانی بعد از پیروزی بر دشمن موکول کنند. تسویه حساب در شرایط کنونی که دولت در حال جنگ با دشمنان خارجی است، به خنجر زدن از پشت میماند و نوعی خیانت است.
چه مسائلی باعث شده آنها در پی تخریب دولت باشند؟
این روزها عدهای جنگطلب که احساس میکنند دولت به آنها باج نمیدهد و اجازه نمیدهد تا مانند سالهای 89، 90 و 91 منابع نفتی کشور را حراج کنند، شمشیر را برای جنگ با دولت از رو بستهاند. چون منافع خودشان به خطر افتاده، بیمحابا و بیتوجه به منافع ملی کشور بر نیروهای خدوم داخلی میتازند. در این راه از هیچ تهمتی فروگذار نمیکنند. این روش، روش منافقین است. ما باید ببینیم چرا با سازمان منافقین موسوم به مجاهدین خلق بعد از انقلاب درگیر بودیم و آنها را گروهی جنایت کار میدانستیم. آنها شاخ که ندارند. مشکل ما با آنها در رفتارهایی است که ما آنها را ضد الهی و ضد مردمی میدانیم. شعار آنها این است که هدف، وسیله را توجیه میکند. یعنی برای رسیدن به هدف از هر ابزاری میشود استفاده کرد. چه ابزار مشروع، چه ابزار نامشروع. مشکل ما با منافقین این است. متأسفانه اتفاقی که امروز در کشور ما در حال رخ دادن است، آن است که برای مخالفین دولت هدف وسیله را توجیه میکند. آنها فکر میکنند یا باید دولت باج بدهد، فروش نفت را در اختیار ما بگذارد و آش را با جایش ببریم یا این که باید دولت را ساقط کنیم. تلاش میکنند به هر طریقی به دولت ضربه بزنند. دروغ، توهین، افترا و شایعهپراکنی هم روش آنهاست. باید اعتراف کرد ابزار فراوانی هم در اختیار دارند. اخیرا نیز شاهد بودیم که در صداوسیما چه کردند و چه افتراهایی به خدومترین چهرههای نظام زدند.
آیا میتوان گفت این تخریبها با نیت خیر و از روی ناآگاهی است؟
در این شرایط این رفتارها خیانت آشکار به کشور است. نمیتوان گفت این رفتارها را از روی ناآگاهی و غفلت انجام میدهند. در گذشته میگفتیم اینها یا ناآگاه هستند یا مغرض. امروز اما نمیتوان گفت ناآگاهند. تکتک مردم میدانند که کشور در چه شرایطی قرار دارد و دشمنان چگونه در پی نابود کردن ایران هستند. کسانی که این کارها را میکنند از منابع ملی و بودجه عمومی ارتزاق میکنند و علیه دولت این رفتارهای غیرانسانی را به کار میبندند. به قول شهید مطهری، دشمنان خارجی و دشمنان داخلی مانند دو لبه قیچی به هم کمک میکنند. امروز دولت میان این دو لبه قیچی قرار گرفته است. عدهای به ظاهر مرگ بر آمریکا میگویند و در باطن در راستای سیاستهای آمریکا گام بر میدارند.
هدف نهایی این گروهها از تخریب دولت چیست؟
هدف نهایی آنها از پای در آوردن دولت است. فکر میکنند اگر در این راه موفق باشند، مردم از جناح شکست خورده آنها حمایت میکنند و در انتخابات بعدی نام آنها به عنوان پیروز از صندوقها در میآید. در صورتی که اگر مردم ناامید شوند و احساس کنند توان حل مشکلات در جریانهای کنونی وجود ندارد، آن زمان خدای ناکرده به فکر براندازی میافتند. وقتی چنین زمانی برسد نه از تاک نشان میماند، نه از تاکنشان. دیگر چیزی باقی نماند که آنها بخواهند بر سرش دعوا راه بیندازند و هرروز کشور را با چالشی جدید مواجه کنند. چه بسا که پای عدهای نفوذی هم در بین باشد که هدفشان ضربه زدن به کشور است. ناامید کردن مردم جرم بزرگی است و بعید نیست که آنها بخواهند مردم را به ناامیدی نهایی بکشانند و در آخر موجبات سقوط دولت و نظام را فراهم کنند.
در چنین شرایطی برای کنترل این افراد و گروهها چه باید کرد؟
باید به سمت عناصر تقویت کننده وحدت رفت و از آنها برای کنترل شرایط استفاده کرد. متأسفانه عدهای هم که کاری از آنها ساخته است، به تماشاچی تبدیل شدهاند. در کناری نشستهاند و منتظرند ببینند عاقبت این دعواها و این تخریبها چه میشود. کسانی که توانایی کنترل رفتار دولت سایه را دارند و میتوانند از این حملات علیه دولت مستقر جلوگیری کنند، باید به میدان بیایند و تمام تلاش خود را به کار بندند. زمان جنگ تعارف بردار نیست و نمیتوان در چنین مقطع حساسی، به بهانههای واهی بار مسئولیت را از روی دوش خود زمین بگذاریم. در زمان جنگ با کسانی که با اهداف اصلی کشور هماهنگی ندارند و در پی تخریب فرماندهان جنگی هستند، باید برخورد نظامی و جنگی کرد. به طور کلی در شرایط فعلی استفاده از چهرههای فراجناحی میتواند بسیار مفید باشد.
آرمان