سایت روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۱۸ تير ۱۴۰۳ - ۲۰:۲۰
احمدی‌نژاد دوباره به ترامپ نامه نوشت
محمود احمدی‌نژاد را همگان می‌شناسیم. خود احمدی‌نژاد هم خودش را به خوبی می‌شناسد. او مسئولیت بزرگ خود را هم شناخته است. مسئولیتی که آفرینش برای این انسان «عدالت‌خواه» و «دلسوز» و «همه‌جانبه‌نگر» تکلیف کرده است. شناخت رییس دولت‌های نهم و دهم از وظیفه‌ای که دارد، سبب شده تا هر از چندگاهی نام خود را مطرح کند.
روزنو :
محمود احمدی‌نژاد را همگان می‌شناسیم. خود احمدی‌نژاد هم خودش را به خوبی می‌شناسد.
او مسئولیت بزرگ خود را هم شناخته است. مسئولیتی که آفرینش برای این انسان «عدالت‌خواه» و «دلسوز» و «همه‌جانبه‌نگر» تکلیف کرده است. شناخت رییس دولت‌های نهم و دهم از وظیفه‌ای که دارد، سبب شده تا هر از چندگاهی نام خود را مطرح کند. 
به گزارش روز نو :وقتی در دوره‌ای به سمت فراموشی می‌رود، با اقدامی محیرالعقول که تنها از محمود «توانا» و «دانا» برمی‌آید، کاری می‌کند تا هم تکلیف‌اش را انجام داده باشد و هم‌اینکه در ورطه فراموشی نیفتد. جناب دکتر که با فعالیت‌هایش دیگر محبوب حاکمیت نیست و جامعه به او اقبالی ندارد و به همین دلیل تصاویرش در رسانه‌ها منتشر نمی‌شود، مثل معروف «از دل برود هر آنکه از دیده برفت» را زمزمه می‌کند و با کاری، با نوشته‌ای و یا با صحبتی، جمالش را در دیدگان جامعه روشن می‌سازد تا مبادا «ازدل برود». بالاخره او احمدی‌نژادی است که «تبرک»‌شده‌اش می‌دانستند و نمی‌شود که به راحتی از جریان‌های مهم سیاسی و اجتماعی حذف شود.
چند ماهی بود از احمدی‌نژاد محبوب خبری نبود و این طرفداران دکتر «کاردان» و «مردمی» را نگران می‌کرد. تا اینکه ترامپ، به فریاد او رسید. آمریکا تحریم‌هایی تازه و شگفت‌آوری را علیه ایران رو کرد و این فرصت به رییس جمهور سابق رسید که از این آب، ماهیگیری کند و باز هم بر سر زبان‌ها بیفتد.
آخرین باری که از احمدی‌نژاد خبر می‌شنیدیم، دفاع این چهره «عدالت‌خواه» از معاونان پر سر و صدا و پر حاشیه خود یعنی مشایی و بقایی بود که دستگاه عدالت آن‌ها را راهی دانشگاه رایگان حقوق (بخوانید زندان) کرد تا با دیدن آموزش‌های عملی و کارورزی‌های اصولی، به اعمال بد خود فکر کنند و تنبیه شوند و مسیر زندگی‌شان را تغییر دهند.
اما دفاع احمدی‌نژاد از کسانی بود که خود استاد بودند و تاب شاگردی نداشته و ندارند. شاگردان زرنگ کلاس درس احمدی‌نژاد.
قبل از این دفاعیه‌های جانانه، احمدی‌نژاد به دفاع از مردم می‌پرداخت. به هر حال او «مردمی» بود و در قبال مردمی که احمدی‌نژاد را «منجی» و حتی «نماینده منجی» می‌شناختند، مسئولیت داشت. او تکلیف خود را به خوبی می‌شناخت و هر جا بود شلوغ‌کاری می‌کرد تا آنجا که هرج و مرج به راه می‌افتاد و هر بار، مدعی بود که جامعه او را می‌خواهد تا «روشنگری» و «ارشاد» کند و با بیان ضعف‌ها، راهکارها را هم شرح دهد. «آقای دکتر» «درد»ها را به خوبی می‌شناخت و برای همه آنها «درمان» می‌نوشت. او هشت سال سکاندار دولت ایران بود و «دردشناسی» و «نسخه‌پیچی» را خوب بلد بود. چه کسی است که دوران ریاست جمهوری «درخشان» «آقای دکتر» را منکر شود. بسیار کار می‌کرد و کمتر می‌خوابید. هر بار هم که می‌خوابید، خواب‌های خوبی برای «رساندن مردم به عدالت» و همچنین «اداره دنیا» می‌دید و چه خوب که او کمتر می‌خوابید. اما دکترین احمدی‌نژاد «مصلح» خیلی پایدار نماند، چون دیگر شاهد انجام سفرهای استانی رییس جمهور سابق نبودیم.
کمی پیش از انجام این سفرها برای اصلاح امور، قصد «اقدام عملی» داشت. با اینکه رهبر انقلاب او را از حضور در انتخابات سال 96 منع کرد،‌ برای ثبت‌نام به وزارت کشور رفت. احمدی‌نژاد معتقد بود که برای حضور در انتخابات منع نشده است، تنها «صلاح» این امر بیان شده است و او با جمع‌بندی امور به این نتیجه رسید که «صلاح» در شرکت‌اش در کارزار ریاست جمهوری است. و چقدر به «صلاح» مردم ایران شد که «صلاحیت» دکتر تایید نشد.
او چند سال قبل هم «صلاح» کار طور دیگری می‌دید که در بی‌توجهی به سفارش‌های «مراد»ش، به قهر 11 روزه رفت. در دولت دهم که اوج هیاهوی احمدی‌نژاد در قضایای مختلف را شاهد بودیم، معاونان «پاکدست» و «مخلص» و «انقلابی» او، هر طور که می‌خواستند می‌راندند و می‌تاختند. نتیجه‌شان سرنگونی در همان دانشگاه رایگان حقوقی است که رحیمی‌، مشایی و بقایی، در قامت شاگرد، استادی می‌کنند و هر روز آروزی درس پس دادن مقابل «آقای دکتر» را در سر می‌پرورانند.
او که در زمان ریاست جمهوری‌اش بی‌توجهی جورج بوش پسر به نامه 18 صفحه‌ای‌اش را دید و برای نخستین بار نحوه تعامل دنیا با افکارش را حس کرد، به قدرت رسیدن باراک اوباما، نخستین رییس جمهور سیاهپوست آمریکا را شاهد بود؛ اما هر چه صبر کرد، پیشنهاد مذاکره‌ای از او دریافت نکرد. فرصت مذاکره رییس جمهوری «مردمی» ایران با رییس جمهور سیاهپوست آمریکا که چه طوفان‌ّهایی می‌توانست در پی داشته باشد.
هرچند «فرصت» و «لذت» گفت‌وگو ایجاد نشد؛ مسیر «پوز» و «فیگور» تعامل مکتوب که همیشه باز است! او نامه‌نگاری‌هایش را اوباما آغاز کرد، در ابتدا با عنوان رییس جمهور و بعدتر، در قامت «خیرخواه» و «خادم ملت». 
خوب اوباما به اندازه کافی خیرخواه داشت و از طرفی خادم ملت ایران، خیلی به کار او و دولت او نمی‌آمد که وقت خود را صرف خواندن نامه‌ای با واژگان عرفانی بسیار و جملات و نصیحت‌های پدرانه فراوان کند و بخواهد به آن جوابی دهد. نامه‌های خوانده نشده، به گوشه‌ای پرتاب و بایگانی شدند و هر بار که نامه‌ای از تهران با امضای دکتر محمود احمدی‌نژاد «خادم ملت ایران» به کاخ سفید می‌رسد، چرخه بی‌توجهی به آن و به گوشه‌ای پرتاب کردن و بایگانی شدن تکرار می‌شود.
تا اینکه پای دونالد ترامپ به کاخ سفید و بهتر است بگوییم به «ماجرا» باز شد و «مرقومه‌های بی‌مخاطب» رییس جمهور سابق ایران، یک تغییر بزرگ را شاهد بود. نام ترامپ با نام اوباما عوض شد. حتی این تغییر هم سبب نشد تا احمدی‌نژاد کار دکتری خود را ناتمام بگذارد و نسخه نپیچد. او بعدازظهر سه‌شنبه نامه‌ای جدید به بهانه تحریم‌های جدید آمریکا علیه ایران خطاب به رییس جمهور آمریکا (دومین نامه به ترامپ که به اولی پاسخی داده نشد و درباره آن صحبتی از سوی ترامپ حراف بیان نشد) نوشت تا شاید بعد از این و با اصلاحی که دولت آمریکا را به آن دعوت کرده است، دشمنی‌ها و خصومت‌ها را به پایین‌ترین سطح آن برساند. احمدی‌نژاد در مسیر عمل به «تکلیف» گام برمی‌دارد، تکلیفی که فقط خود از آن باخبر است و اصرار به انجام آن در هر حالتی و با هر سرنوشتی دارد.
بیچاره آن پستچی که مجبور است هر از گاهی نامه محمود احمدی‌نژاد را به کاخ سفید ببرد و هر بار متوجه می‌شود که از اشتیاق و انتظاری برای دریافت این نامه وجود ندارد.
و در آخر اینکه؛ ممنون آقای دکتر احمدی‌نژاد بابت تمام این «دلسوزی‌»ها و «عدالت‌‌طلبی‌»ها. اما لطفاً برای بار دیگر این کار را به نام ملت ایران انجام نده. لطفاً.


همدلی
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز