
حسن داناییفر:
قوه عقلایی در کاخ سفید واقعیتها را پذیرفت
روزنو :قوه عقلایی در کاخ سفید در مسیر تیم «بی» حرکت نکرد
جای پای بولتون در کاخ سفید محکم نیست
با گذشت چندین روز از انهدام پهپاد آمریکایی توسط ایران همچنان این خبر در راس اخبار در سطح بینالمللی قرار داد. خبرگزاری فرانسه گزارش داد، جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا که برای دیدار با مقامات صهیونیستی به سرزمینهای اشغالی سفر کرده است با اشاره به تصمیم رئیسجمهور آمریکا که میگوید در دقایق آخر، حمله به ایران را لغو کرد، مدعی شد: «نه ایران و نه هیچ بازیگر متخاصم دیگری نباید احتیاط و دوراندیشی رئیسجمهور ترامپ را به عنوان ضعف تلقی کند. ارتش آمریکا بازسازی شده و آماده است.» به همین منظور گفتوگویی را با حسن داناییفر سفیر اسبق ایران در عراق ترتیب داده که در ادامه میخوانید:
قوه عقلایی در کاخ سفید در مسیر تیم «بی» حرکت نکرد
جای پای بولتون در کاخ سفید محکم نیست
با گذشت چندین روز از انهدام پهپاد آمریکایی توسط ایران همچنان این خبر در راس اخبار در سطح بینالمللی قرار داد. خبرگزاری فرانسه گزارش داد، جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا که برای دیدار با مقامات صهیونیستی به سرزمینهای اشغالی سفر کرده است با اشاره به تصمیم رئیسجمهور آمریکا که میگوید در دقایق آخر، حمله به ایران را لغو کرد، مدعی شد: «نه ایران و نه هیچ بازیگر متخاصم دیگری نباید احتیاط و دوراندیشی رئیسجمهور ترامپ را به عنوان ضعف تلقی کند. ارتش آمریکا بازسازی شده و آماده است.» به همین منظور گفتوگویی را با حسن داناییفر سفیر اسبق ایران در عراق ترتیب داده که در ادامه میخوانید:
به گزارش روز نو :برخی از کارشناسان غربی این شبهه را مطرح کردهاند که سامانهای که پهپاد آمریکایی را بر فراز آبهای خلیج فارس هدف قرار داد، سامانهای بومی نبوده است؛ آیا از دیدگاه شما این گونه است؟
به نظر میرسد ما در داخل کشورمان میبایستی اصطلاحا در زمین خودمان بازی کنیم. اینکه طرفهای غربی چه ادعاهایی را مطرح میدارند بنا نیست با تصورات و یا سناریوهایی که آنها چیدهاند بتوانیم پاسخ دهیم. آن چیزی که مسلم بوده و رسما هم اعلام شده این است که پهپاد آمریکایی حریم هوایی کشورمان را نقض کرد اخطارهای لازم ارسال شد اما آنها توجهی نکردند طبیعتا نیروهای دفاعی کشورمان به وظیفه ذاتی خودشان که همانا دفاع همهجانبه از حریم امنیتی کشور است، دفاع کردند. بدون شک اینکه آنها بخواهند تصوراتی را مطرح دارند، این مسائل موضوعاتی مربوط به تصورات طرف آمریکایی است.
دکتر ظریف در یکی از آخرین توئیتهایش اعلام داشت که تیم «بی« فقط چند لحظه با گرفتار کردن ترامپ در یک جنگ فاصله داشت. از دیدگاه شما این موضع وزیر امورخارجه کشورمان حائز چه نکاتی است؟
آنچه که مسلم است گروهی که وزیر امور خارجه کشورمان از آن با عنوان گروه «بی» یاد میکند، گروهی است که علاقهمندند با توجه به شرایط روحی و رفتارهای خاص دونالد ترامپ، از ایشان در جهتهای خاصی حداکثر استفاده را ببرند و روابط موجود را از وضعیت فعلی پیچیدهتر کرده و تنشها را بالا ببرند و اگر میتوانند چالش بزرگی در منطقه بهوجود آورند. طبیعتا آنها تلاش خواهند کرد همچنان که پیش از این نیز تلاش کردهاند برای آنکه در مسیر درگیری و جنگ تهران-واشنگتن پیش روند. ولی گویا یک قوه عاقلهای را میبایستی در هیات حاکمه ایالات متحده در کاخ سفید شاهد باشیم. این قوه عقلایی در کاخ سفید واقعیتها را پذیرفت و در مسیر این تیم حرکت نکرد.
با توجه به سفر اندرو موریسون وزیر مشاور در امور خاورمیانه بریتانیا به تهران، مشخصا لندن از چنین سفرهای دیپلماتیکی چه اهدافی را دنبال میکند؟
این مساله را باید بپذیریم که به نوعی اختلاف دیدگاه میان ایالات متحده و اتحادیه اروپا وجود دارد. بهخصوص نگاه انگلیسیها نسبت به مسائل خاورمیانه با نگاه آمریکاییها متفاوت است. این مساله نیز دلایل متعددی دارد از جمله آنکه تجربه انگلیسیها در منطقه بیشتر از آمریکاییهاست. اما از سوی دیگر نباید بر این تصور باشیم که اگر اختلاف نظری وجود دارد اصطلاحا انگلیسیها برادر بزرگشان را که همانا ایالات متحده باشد رها کرده و در کنار ایران و در مقابل واشنگتن قرار گیرند. ممکن است برخی از کلمات و یا مواضع را بهکار ببرند اما در عمل آنها با آمریکاییها همراهی میکنند. بهرغم این ملاحظات این هم فرصتی برای بیان بیشتر دیدگاهها و نزدیک شدن دیدگاههای ایران با اروپا و یا انگلیس است. این سفرها و اقدامات دیپلماتیک شایسته بوده و حتی به نظر میرسد که باید تکرار شوند.
با توجه به نزدیک شدن به اتمام زمان ضربالاجل 60 روزه ایران به طرفهای اروپایی، آیا این ضربالاجل میتواند طرف اروپایی را مجاب کند تا دست به اقدام عملی برای حفظ برجام بزنند؟
به نظر میرسد بهرغم اختلاف نظرها (میان اروپا و آمریکا) اروپا ابزار لازم و کافی را برای اینکه در مقابل زیادهخواهیهای آمریکا بایستد ندارد. بنابراین سعی میکند مواضع و حرکتهایی را انجام دهد. اما اینکه تا چه میزان موثر است جای سوال دارد. به نظر میرسد خیلی تاثیر لازم را ندارد. با صراحت میتوان گفت که رفتار ایران متناسب با سازوکار تعریف شده داخل برجام است. این مسائل متناسب با ساختار درون برجام است. بنابراین ایران توافقی را امضا کرد به این دلیل که مشکلاتی که وجود دارد را از میان ببرد نه آنکه توافق کرده باشد تا مشکلات، دغدغهها و نگرانی آنها بر طرف شود. اما در مقابل مشکلات ایران نه تنها بر طرف نشده بلکه همچنان ادامه یافته و حتی بیشتر هم شده است. همانگونه که زمانبندیهای طرح شده در برجام ابتنا دارد، برای هر یک از طرفین تعهدات مشخص شده، این مساله نیز جزو مکانیسم توافق هستهای بوده و از این نظر تصمیم ایران مبتنی بر عقلانیت و خرد است. توقع بر آن است که به همین ترتیب مصالح و منافع ملی تامین شده تا پس از پایان مهلت 60 روزه، تصمیماتی که در چارچوب برجام قرار میگیرد مطرح شود. لذا این امید وجود دارد که اروپاییها از نفوذ خودشان استفاده کرده و موضوع را وارد مرحله جدیدی نکنند.
با توجه به آنکه جان بولتون که طی روزهای گذشته ضمن سفر به سرزمینهای اشغالی یکبار دیگر مواضع ضد ایرانیاش را تکرار کرد، بسیاری از کارشناسان بر این نظر هستند که یکی از دلایل افزایش تنشها میان تهران-واشنگتن شخص نتانیاهو است. نخست وزیر رژیم صهیونیستی از افزایش تنش میان تهران-واشنگتن چه اهدافی را دنبال میکند؟
بنیامین نتانیاهو به عنوان نخست وزیر رژیم صهیونیستی بر این نظر است که روزبهروز آن رژیم در سرزمینهای اشغالی در وضعیت انقباض قرار میگیرد. آنها بر این تصور هستند که این انقباض یک انقباض مصنوعی است. اما انقباض صهیونیستها یک انقباض ذاتی است، که مولفههای زیادی بر روی آن تاثیر دارد. صهیونیستها به دلیل آنکه بهصورت هر روزه گرفتار ضعفهای استراتژیک میشوند، لازم میدانند که یک عامل خارجی و یک عامل اثرگذار بیرونی -بهخصوص ایران- را تحت عنوان عامل اصلی قلمداد کنند و بتوانند فشار وارد کرده و ارتباطات و اعتبارات منطقهای و بینالمللی کاذبی را در جهت حفظ کیان این رژیم تجمیع کنند. رژیمی که هر گاه اراده میکرد به بیروت میرسید و مناطق مختلف را اشغال میکرد، علاوه بر جنگهای 33، 22، 11 و 51 روزه، در این اواخر مدت زمان شروع تا پایان جنگ 48 ساعته شده، شاخصها و نمودارها به خوبی نمایانگر انقباض این رژیم هستند. صهیونیستها اصرار دارند عامل چنین وضعیتی را ایران قلمداد کنند و با سر کار آمدن دولت دونالد ترامپ در آمریکا که بخش اعظم جریان روشنفکری و جریان متفکر علیه افکار و ایدههای او هستند، بتوانند از این ظرفیت استفاده کرده و ترامپ را وادار کنند علیه ایران دست به اقدام نظامی بزنند؛ به تصور آنکه فشار از روی صهیونیستها برداشته شود. علت اصلی فشاری که بر روی صهیونیستها وجود دارد و بعث سست شدن پایههای این رژیم میشود، جعلی بودن و ضعفهای ذاتی این رژیم است. نتانیاهو سعی میکند تا همه مسائل را به سمت ایران سوق دهد. زمانی که سیاستمداری همچون بولتون از یک گروه تروریستی حقوق دریافت میدارد و سالها در مجالس آنها شرکت میکند و منافقین را به عنوان یک مجموعه اساسی از ملت ایران قلمداد میکند، چیزی بیش از این نیز نمیتوان از چنین فردی توقع داشت. موقعیت جان بولتون دیگر در کاخ سفید محکم نیست. به نظر میرسد جزو آن کسانی است که از دونالد ترامپ فاصله خواهد گرفت.
جای پای بولتون در کاخ سفید محکم نیست
با گذشت چندین روز از انهدام پهپاد آمریکایی توسط ایران همچنان این خبر در راس اخبار در سطح بینالمللی قرار داد. خبرگزاری فرانسه گزارش داد، جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا که برای دیدار با مقامات صهیونیستی به سرزمینهای اشغالی سفر کرده است با اشاره به تصمیم رئیسجمهور آمریکا که میگوید در دقایق آخر، حمله به ایران را لغو کرد، مدعی شد: «نه ایران و نه هیچ بازیگر متخاصم دیگری نباید احتیاط و دوراندیشی رئیسجمهور ترامپ را به عنوان ضعف تلقی کند. ارتش آمریکا بازسازی شده و آماده است.» به همین منظور گفتوگویی را با حسن داناییفر سفیر اسبق ایران در عراق ترتیب داده که در ادامه میخوانید:
به گزارش روز نو :برخی از کارشناسان غربی این شبهه را مطرح کردهاند که سامانهای که پهپاد آمریکایی را بر فراز آبهای خلیج فارس هدف قرار داد، سامانهای بومی نبوده است؛ آیا از دیدگاه شما این گونه است؟
به نظر میرسد ما در داخل کشورمان میبایستی اصطلاحا در زمین خودمان بازی کنیم. اینکه طرفهای غربی چه ادعاهایی را مطرح میدارند بنا نیست با تصورات و یا سناریوهایی که آنها چیدهاند بتوانیم پاسخ دهیم. آن چیزی که مسلم بوده و رسما هم اعلام شده این است که پهپاد آمریکایی حریم هوایی کشورمان را نقض کرد اخطارهای لازم ارسال شد اما آنها توجهی نکردند طبیعتا نیروهای دفاعی کشورمان به وظیفه ذاتی خودشان که همانا دفاع همهجانبه از حریم امنیتی کشور است، دفاع کردند. بدون شک اینکه آنها بخواهند تصوراتی را مطرح دارند، این مسائل موضوعاتی مربوط به تصورات طرف آمریکایی است.
دکتر ظریف در یکی از آخرین توئیتهایش اعلام داشت که تیم «بی« فقط چند لحظه با گرفتار کردن ترامپ در یک جنگ فاصله داشت. از دیدگاه شما این موضع وزیر امورخارجه کشورمان حائز چه نکاتی است؟
آنچه که مسلم است گروهی که وزیر امور خارجه کشورمان از آن با عنوان گروه «بی» یاد میکند، گروهی است که علاقهمندند با توجه به شرایط روحی و رفتارهای خاص دونالد ترامپ، از ایشان در جهتهای خاصی حداکثر استفاده را ببرند و روابط موجود را از وضعیت فعلی پیچیدهتر کرده و تنشها را بالا ببرند و اگر میتوانند چالش بزرگی در منطقه بهوجود آورند. طبیعتا آنها تلاش خواهند کرد همچنان که پیش از این نیز تلاش کردهاند برای آنکه در مسیر درگیری و جنگ تهران-واشنگتن پیش روند. ولی گویا یک قوه عاقلهای را میبایستی در هیات حاکمه ایالات متحده در کاخ سفید شاهد باشیم. این قوه عقلایی در کاخ سفید واقعیتها را پذیرفت و در مسیر این تیم حرکت نکرد.
با توجه به سفر اندرو موریسون وزیر مشاور در امور خاورمیانه بریتانیا به تهران، مشخصا لندن از چنین سفرهای دیپلماتیکی چه اهدافی را دنبال میکند؟
این مساله را باید بپذیریم که به نوعی اختلاف دیدگاه میان ایالات متحده و اتحادیه اروپا وجود دارد. بهخصوص نگاه انگلیسیها نسبت به مسائل خاورمیانه با نگاه آمریکاییها متفاوت است. این مساله نیز دلایل متعددی دارد از جمله آنکه تجربه انگلیسیها در منطقه بیشتر از آمریکاییهاست. اما از سوی دیگر نباید بر این تصور باشیم که اگر اختلاف نظری وجود دارد اصطلاحا انگلیسیها برادر بزرگشان را که همانا ایالات متحده باشد رها کرده و در کنار ایران و در مقابل واشنگتن قرار گیرند. ممکن است برخی از کلمات و یا مواضع را بهکار ببرند اما در عمل آنها با آمریکاییها همراهی میکنند. بهرغم این ملاحظات این هم فرصتی برای بیان بیشتر دیدگاهها و نزدیک شدن دیدگاههای ایران با اروپا و یا انگلیس است. این سفرها و اقدامات دیپلماتیک شایسته بوده و حتی به نظر میرسد که باید تکرار شوند.
با توجه به نزدیک شدن به اتمام زمان ضربالاجل 60 روزه ایران به طرفهای اروپایی، آیا این ضربالاجل میتواند طرف اروپایی را مجاب کند تا دست به اقدام عملی برای حفظ برجام بزنند؟
به نظر میرسد بهرغم اختلاف نظرها (میان اروپا و آمریکا) اروپا ابزار لازم و کافی را برای اینکه در مقابل زیادهخواهیهای آمریکا بایستد ندارد. بنابراین سعی میکند مواضع و حرکتهایی را انجام دهد. اما اینکه تا چه میزان موثر است جای سوال دارد. به نظر میرسد خیلی تاثیر لازم را ندارد. با صراحت میتوان گفت که رفتار ایران متناسب با سازوکار تعریف شده داخل برجام است. این مسائل متناسب با ساختار درون برجام است. بنابراین ایران توافقی را امضا کرد به این دلیل که مشکلاتی که وجود دارد را از میان ببرد نه آنکه توافق کرده باشد تا مشکلات، دغدغهها و نگرانی آنها بر طرف شود. اما در مقابل مشکلات ایران نه تنها بر طرف نشده بلکه همچنان ادامه یافته و حتی بیشتر هم شده است. همانگونه که زمانبندیهای طرح شده در برجام ابتنا دارد، برای هر یک از طرفین تعهدات مشخص شده، این مساله نیز جزو مکانیسم توافق هستهای بوده و از این نظر تصمیم ایران مبتنی بر عقلانیت و خرد است. توقع بر آن است که به همین ترتیب مصالح و منافع ملی تامین شده تا پس از پایان مهلت 60 روزه، تصمیماتی که در چارچوب برجام قرار میگیرد مطرح شود. لذا این امید وجود دارد که اروپاییها از نفوذ خودشان استفاده کرده و موضوع را وارد مرحله جدیدی نکنند.
با توجه به آنکه جان بولتون که طی روزهای گذشته ضمن سفر به سرزمینهای اشغالی یکبار دیگر مواضع ضد ایرانیاش را تکرار کرد، بسیاری از کارشناسان بر این نظر هستند که یکی از دلایل افزایش تنشها میان تهران-واشنگتن شخص نتانیاهو است. نخست وزیر رژیم صهیونیستی از افزایش تنش میان تهران-واشنگتن چه اهدافی را دنبال میکند؟
بنیامین نتانیاهو به عنوان نخست وزیر رژیم صهیونیستی بر این نظر است که روزبهروز آن رژیم در سرزمینهای اشغالی در وضعیت انقباض قرار میگیرد. آنها بر این تصور هستند که این انقباض یک انقباض مصنوعی است. اما انقباض صهیونیستها یک انقباض ذاتی است، که مولفههای زیادی بر روی آن تاثیر دارد. صهیونیستها به دلیل آنکه بهصورت هر روزه گرفتار ضعفهای استراتژیک میشوند، لازم میدانند که یک عامل خارجی و یک عامل اثرگذار بیرونی -بهخصوص ایران- را تحت عنوان عامل اصلی قلمداد کنند و بتوانند فشار وارد کرده و ارتباطات و اعتبارات منطقهای و بینالمللی کاذبی را در جهت حفظ کیان این رژیم تجمیع کنند. رژیمی که هر گاه اراده میکرد به بیروت میرسید و مناطق مختلف را اشغال میکرد، علاوه بر جنگهای 33، 22، 11 و 51 روزه، در این اواخر مدت زمان شروع تا پایان جنگ 48 ساعته شده، شاخصها و نمودارها به خوبی نمایانگر انقباض این رژیم هستند. صهیونیستها اصرار دارند عامل چنین وضعیتی را ایران قلمداد کنند و با سر کار آمدن دولت دونالد ترامپ در آمریکا که بخش اعظم جریان روشنفکری و جریان متفکر علیه افکار و ایدههای او هستند، بتوانند از این ظرفیت استفاده کرده و ترامپ را وادار کنند علیه ایران دست به اقدام نظامی بزنند؛ به تصور آنکه فشار از روی صهیونیستها برداشته شود. علت اصلی فشاری که بر روی صهیونیستها وجود دارد و بعث سست شدن پایههای این رژیم میشود، جعلی بودن و ضعفهای ذاتی این رژیم است. نتانیاهو سعی میکند تا همه مسائل را به سمت ایران سوق دهد. زمانی که سیاستمداری همچون بولتون از یک گروه تروریستی حقوق دریافت میدارد و سالها در مجالس آنها شرکت میکند و منافقین را به عنوان یک مجموعه اساسی از ملت ایران قلمداد میکند، چیزی بیش از این نیز نمیتوان از چنین فردی توقع داشت. موقعیت جان بولتون دیگر در کاخ سفید محکم نیست. به نظر میرسد جزو آن کسانی است که از دونالد ترامپ فاصله خواهد گرفت.
آرمان