آنچه می فهمم و آنچه درک نمی کنم | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۹
کد خبر: ۳۷۱۳۹۸
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۲ - ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۸
جنگ نه مذاکره نه
تحولات اخیر به وضوح نشان داد که تمام تحریم های قبلی سازمان ملل را که تمام قدرت های جهان با اکراه و یا از سر عناد علیه ایران وضع کرده بودند را آمریکا به تنهایی توانسته اعمال و اجرا کند و مخالفین سلاحی جز ناله و نفرین نداشته اند.
تحولات اخیر به وضوح نشان داد که تمام تحریم های قبلی سازمان ملل را که تمام قدرت های جهان با اکراه و یا از سر عناد علیه ایران وضع کرده بودند را آمریکا به تنهایی توانسته اعمال و اجرا کند و مخالفین سلاحی جز ناله و نفرین نداشته اند. 
 
به گزارش روز نو : رهبر انقلاب در دیدار با کارگزاران نظام در 24 اردیبهشت  تحلیل خود را از شرایط سیاسی و روابط خارجی کشور ارائه فرمودند. در گزارش این ملاقات در ارتباط با تحولات مربوط به روابط ایران و آمریکا آمده است که:  
 
رهبر انقلاب با اشاره به اینکه آمریکا مجبور به عقب نشینی در مقابل مقاومت ملت ایران خواهد شد، افزودند: بحث مقاومت، بحث برخورد نظامی نیست و اینکه برخی در روزنامه یا فضای مجازی مسئله جنگ را مطرح می کنند، حرف بیخود و غلطی است.
 
ایشان تأکید کردند: بنا نیست جنگی انجام بگیرد و انجام هم نخواهد گرفت، چرا که ما ابتدا به ساکن هیچگاه دنبال جنگ نیستیم و آنها هم می دانند که جنگ به صرفه‌شان نیست.
 
پیشگویی در تحولات روابط خارجی یکی از خطرناک ترین بخشهای تحلیل سیاسی است که معمولا تحلیلگران از آن گریز دارند. آنها بیشتر سعی می کنند به توصیف اوضاع پرداخته، آینده ای چند وجهی را ترسیم کنند و بیشتر به احتمالات بپردازند. در کلیه نوشته جات سیاسی داخلی و خارجی به وضوح می توان این روند را مشاهده کرد. معمولا آنها که دست به پیشگویی های دقیق می زنند ریسک بزرگی می کنند، نمونه نزدیک آن را در پیشگویی آقای بولتون در سرنگونی نظام سیاسی ایران در بهمن ماه گذشته می توان مشاهده کرد.
 
نویسنده این سطور در طول چند روز گذشته تلاش کرد که برای خود درک کند که چرا رهبری نظام به چنین پیشگویی برای سومین بار در یک سال گذشته اقدام کرده است.  
 
آمریکا با خروج از برجام و اعمال سیاست "فشار حداکثری" بر ایران تقریبا توانسته تمام راه های رسمی روابط اقتصادی ایران با خارج را متوقف کند به طوری که حتی چین نیز با محدودیت های جدی برای ادامه روابط اقتصادی خود با ایران روبه رو شده است.
 
در تحلیل های متعارف برای ایران دو راه  بیشتر متصور نیست:  
 
راه اول، یا سیستم آماده مذاکره می شود که بالاخره با مستمسک قرار دادن "موضوعی" دیالوگ بین دو طرف آغاز و بالاخره به نتایجی منجر خواهد شد. البته این در صورتی است که طرف مقابل در این مورد یعنی آمریکا خود نیز به این روش علاقمند باشد. چنانچه در "برجام " شاهد آن بودیم که تحریم های سازمان ملل و محدودیت های اعمال شده بر ایران و رسیدن فشارها به حد غیر متعارف از یک طرف و مقاومت نظام سیاسی کشور در مقابله با آن باعث شد که هم آمریکا و هم ایران به تعریف جدیدی از برنامه هسته ای  قناعت کرده و مذاکره آغاز شود.  
 
اما مذاکره همانطور که رهبری هم فرمودند:  
 
"معنای حقیقی مذاکره، معامله و بده بستان است و آنها دقیقاً در این معامله، دنبال نقاط قوت ایران هستند. می گویند بیایید درباره موشک مذاکره کنیم، معنای حقیقی این حرف این است که شما باید بُرد و دقت موشک هایتان را کم کنید تا اگر روزی شما را هدف قرار دادیم، نتوانید جواب بدهید. اما بدیهی است که کسی در ایران این حرف را نمی پذیرد؛ بنابراین همین سر و صداها ادامه خواهد یافت.
 
ایشان در مثال دیگری در زمینه اهداف واقعی دشمن در بحث مذاکره افزودند: عمق راهبردی سیاسی و امنیتی برای هر کشوری مسئله ای حیاتی است، برای ما نیز عمق راهبردی در منطقه خیلی مهم است، آنها از این مسئله ناراحتند و می خواهند بر سر عمق راهبردی بسیار خوب ایران با آنها معامله کنیم؛ آیا کسی می پذیرد؟ "  
 
راه دوم، بالاخره محدودیت های اعمال شده بر ایران در فضای مجازی صورت نگرفته و مردم و کشور به طور روزمره در حال مواجهه با آن هستند. چاه های نفت اگر نتوانند صادرات کنند از کار خواهند افتاد، بنادر بی تحرک، مناطق آزاد بی خاصیت و فرودگاه های خلوت ایران را به سرعت به کشوری درون گرا تبدیل خواهد کرد. تحریم ها با شیب حادتری و به سرعت زندگی طبقه متوسط را نیز درگیر خواهد کرد.
 
تهدیدهای اعلام شده از نوع اگر نتوانیم نفت بفروشیم دیگران هم نمی توانند چنان کنند و یا تهدیدات اخیر که مثلا برنامه خروج از "برجام" را دنبال خواهیم کرد و یا اینکه فقط 60 روز فرصت دارید و یا  دیگر حضور پناهندگان افغان را تحمل نخواهیم کرد و از این قبیل در واقع نوعی تلاش در چارچوب دیپلماسی  برای بازیافت آن منابعی است که تحریم ها از دست کشور خارج کرده است.
 
این در حالی است که طرف مقابل برای بستن سایر راه های تنفس ایران آن طور که خود می گوید ازجمله  تحریم های جدید بر سایر موسسات مالی و یا صادرات پتروشیمی ایران در حال برنامه ریزی است . در نتیجه این فشارها  قطعا ابزارهایی غیر از دیپلماسی مورد توجه مسئولین کشور قرار خواهد گرفت که منجر به رویارویی بین ایران و کشورهای اعمال کننده محدودیت از جمله آمریکا خواهد شد که نهایتا منجر به جنگ ولو با مقیاس محدود می شود. نتیجه جنگ نیز مذاکره خواهد بود اما در شرایط جدید تر.  
 
نه جنگ ونه مذاکره؛  
 
ایشان تأکید کردند: بنا نیست جنگی انجام بگیرد و انجام هم نخواهد گرفت، چرا که ما ابتدا به ساکن هیچگاه دنبال جنگ نیستیم و آنها هم می دانند که جنگ به صرفه‌شان نیست.
 
اینکه "ایران" ابتدا به ساکن دنبال جنگ نیست بر منطقی تاریخی و سیاسی و فرهنگی استوار است. اینکه آمریکا جنگ به صرفه اش نیست را می توان با احتیاط گفت. عوامل بر شمرده شده از قبیل بدهکاری کلان دولت آمریکا، کسری موازنه تجارت خارجی، فقر و بی خانمانی چند ده ملیونی و معضلات اجتماعی و......  مواردی هستند که آمریکا قبل از شروع جنگ های گذشته خود نیز با آن روبه رو بوده اما مانع اتخاذ تصمیم غلط برای ورود به جنگ دیگر و یا لشکر کشی های بی خاصیت در سراسر جهان نشده است.
 
اما اینکه بنا نیست جنگی صورت گیرد و انجام هم نخواهد گرفت یک "پیش بینی قطعی است".
 
تلاش دارم با "روشهای تحلیلی متعارف" خود را متعهد به گزینه "نه جنگ ، نه مذاکره" نگه داشته و به انتخابات آمریکا نیز نظری نداشته باشم .   
 
تحولات اخیر به وضوح نشان داد که تمام تحریم های قبلی سازمان ملل را که تمام قدرت های جهان با اکراه و یا از سر عناد علیه ایران وضع کرده بودند را آمریکا به تنهایی توانسته اعمال و اجرا کند و مخالفین سلاحی جز ناله و نفرین نداشته اند.  
 
اگر مذاکره (با هر شکل و محتوایی) انجام نشود و دنبال جلوگیری از تحقق محدودیت های اعمالی آنها شامل فروش نفت و یا ارتباطات بانکی هم نرویم لاجرم باید به داخل رو کنیم و هرآنچه در داخل کشور داریم را که دیگر درآمد فروش نفت و حتی بسیاری از معادن بخشی از آن نیست را به عنوان سرمایه اصلی بودجه بندی کنیم. با ایمان و اراده ای ایدئولوژیک می توان سیاست های خود را بدون در نظر گرفتن ملاحظه خارجی تا آنجا که به خودمان مربوط می شود ادامه داد. اگرچه در هر تماس بین المللی دوباره مواجه با محدودیت های اعمال شده خواهیم بود.
 
شاید این فرصتی باشد که در ادامه خواستگاه انقلاب اسلامی گذاری از تغییری کمی (سیستم فاسد اقتصادی موجود و عدالتی لنگ) به تغییری کیفی (آنچه انقلاب اسلامی برای مردم وعده می داد) صورت گیرد و جهشی آن گونه رویایی به وقوع بپیوندد. ولی در اولین فاز به این سئوال باید پاسخ داد آیا سازمان نامتمرکز و چند پاره سیاسی اقتصادی کشور با قانون اساسی موجود می تواند چنین ماموریتی را به دوش بگیرد؟  
 
اما اگر نخواهم با "روش تحلیل متعارف" به این موضوع وارد شوم و از دیگران که با "چشمی برزخی" به تحولات نگاه می کنند کمک بگیرم  و این "پیش بینی قطعی" را بپذیرم باید بگویم پس حتما قرار است به زودی تحولاتی خارج از معادلات فعلی در جهان رقم بخورد که پیش بینی آن اصلا دور از ذهن ماست. 

دیپلماسی ایرانی

برچسب ها: جنگ ، مذاکره
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز