نقشه پلید بهنوش و 2 مرد لبنانی با ماشین شاسی بلند بی ام و در تهران
روزنو : مسافران خارجی که با شگردی نخ نما شده از پیرزنان ساده و زود باور سرقت میکردند با هوشیاری یکی از طعمههایشان به دام افتادند.
چندی پیش پیرزنی با پلیس تماس گرفت و گفت: دو مرد و یک زن سوار بر خودروی شاسی بلند «بیام و» مقابل خانهام هستند. آنها در راه بازگشت از مسجد مرا دیدند و گفتند که از لبنان آمدهاند و میخواهند به نیازمندان کمک کنند یک کیسه پر از پول هم به همراه دارند. از من خواستند که پولها را به نیازمندان بدهم اما گفتند که طلاهایم را به آنها بدهم تا آب طلایش را به بچه مریض شان بدهند.
از آنجا که من بارها در خبرهای پلیسی و حوادث خواندهام که این شگرد برای سرقت است آنها را به بهانه اینکه یک انگشتر خاص عتیقه دارم که داخل خانه است و آن انگشتر برای شفا است به در خانه کشاندم تا به پلیس خبر دهم. با تماس پیرزن بلافاصله مأموران کلانتری تهران راهی محل شده و دو مرد و زن جوان را مقابل خانه وی بازداشت کردند. در بازرسی از خودروی آنها مقدار زیادی پولهای تقلبی پیدا شد و در بررسی سوابق متهمان مشخص شد که آنها از سارقان سابقهدار هستند. متهمان که خود را در مقابل مدارک و شواهد پلیسی میدیدند به ناچار به سرقتهای سریالیشان از پیرزنان تنها اعتراف کردند.
گفتوگو با متهم
بهنوش، یکی از اعضای این باند فیوج است. او به همراه دو برادرش نقشه سرقت از پیرزنهای تنها را اجرا میکرد. دختر 30 ساله در رابطه با سرقت هایشان گفت.
سوژه هایتان را چطوری شناسایی میکردید؟
پیرزنهایی که از مسجد بیرون میآمدند را تعقیب میکردیم. وقتی تنها میشدند به سراغ شان میرفتیم.
نقشهتان چه بود؟
پولهای تقلبی را دستهبندی کرده و به آنها میدادیم. به دروغ میگفتیم این پولها برای یک نیازمند است و چون شما انسان باخدایی هستید اگر کسی را سراغ دارید که نیازمند است این پولها را به او بدهید. پیرزنها هم حرفمان را باور میکردند. پولها را داخل کیسه نایلونی میریختیم و بعد به بهانه اینکه مریض داریم و باید آب طلای یک فرد مؤمن و با خدا را به بیمار بدهیم تا شفا پیدا کند طلا را میگرفتیم و بعد هم داخل کیسه نایلونی که پولهای قلابی داخل آن بود و ته آن هم سوراخ بود میانداختیم. سوژهها چند قدمی که میرفتند طلاها از کیسه بیرون میافتاد و ما هم طلاها را سرقت میکردیم.
چطور به شما اعتماد میکردند؟
با دیدن آن همه پول اعتماد میکردند. از طرفی به آنها میگفتیم که از لبنان آمدهایم و کمی هم با زبان خارجی با آنها حرف میزدیم.
با اعضای باند نسبتی داری؟
بله، برادرهایم هستند. این شغل در خانواده ما موروثی است و همه اعضای خانوادهام هم به همین شیوه یا شگردهای مشابه سرقت میکنند.
چه مدت است که این کار را انجام میدهید؟
از زندان که آزاد شدیم از اوایل امسال دوباره کارهای خلافمان را شروع کردیم
چندی پیش پیرزنی با پلیس تماس گرفت و گفت: دو مرد و یک زن سوار بر خودروی شاسی بلند «بیام و» مقابل خانهام هستند. آنها در راه بازگشت از مسجد مرا دیدند و گفتند که از لبنان آمدهاند و میخواهند به نیازمندان کمک کنند یک کیسه پر از پول هم به همراه دارند. از من خواستند که پولها را به نیازمندان بدهم اما گفتند که طلاهایم را به آنها بدهم تا آب طلایش را به بچه مریض شان بدهند.
از آنجا که من بارها در خبرهای پلیسی و حوادث خواندهام که این شگرد برای سرقت است آنها را به بهانه اینکه یک انگشتر خاص عتیقه دارم که داخل خانه است و آن انگشتر برای شفا است به در خانه کشاندم تا به پلیس خبر دهم. با تماس پیرزن بلافاصله مأموران کلانتری تهران راهی محل شده و دو مرد و زن جوان را مقابل خانه وی بازداشت کردند. در بازرسی از خودروی آنها مقدار زیادی پولهای تقلبی پیدا شد و در بررسی سوابق متهمان مشخص شد که آنها از سارقان سابقهدار هستند. متهمان که خود را در مقابل مدارک و شواهد پلیسی میدیدند به ناچار به سرقتهای سریالیشان از پیرزنان تنها اعتراف کردند.
گفتوگو با متهم
بهنوش، یکی از اعضای این باند فیوج است. او به همراه دو برادرش نقشه سرقت از پیرزنهای تنها را اجرا میکرد. دختر 30 ساله در رابطه با سرقت هایشان گفت.
سوژه هایتان را چطوری شناسایی میکردید؟
پیرزنهایی که از مسجد بیرون میآمدند را تعقیب میکردیم. وقتی تنها میشدند به سراغ شان میرفتیم.
نقشهتان چه بود؟
پولهای تقلبی را دستهبندی کرده و به آنها میدادیم. به دروغ میگفتیم این پولها برای یک نیازمند است و چون شما انسان باخدایی هستید اگر کسی را سراغ دارید که نیازمند است این پولها را به او بدهید. پیرزنها هم حرفمان را باور میکردند. پولها را داخل کیسه نایلونی میریختیم و بعد به بهانه اینکه مریض داریم و باید آب طلای یک فرد مؤمن و با خدا را به بیمار بدهیم تا شفا پیدا کند طلا را میگرفتیم و بعد هم داخل کیسه نایلونی که پولهای قلابی داخل آن بود و ته آن هم سوراخ بود میانداختیم. سوژهها چند قدمی که میرفتند طلاها از کیسه بیرون میافتاد و ما هم طلاها را سرقت میکردیم.
چطور به شما اعتماد میکردند؟
با دیدن آن همه پول اعتماد میکردند. از طرفی به آنها میگفتیم که از لبنان آمدهایم و کمی هم با زبان خارجی با آنها حرف میزدیم.
با اعضای باند نسبتی داری؟
بله، برادرهایم هستند. این شغل در خانواده ما موروثی است و همه اعضای خانوادهام هم به همین شیوه یا شگردهای مشابه سرقت میکنند.
چه مدت است که این کار را انجام میدهید؟
از زندان که آزاد شدیم از اوایل امسال دوباره کارهای خلافمان را شروع کردیم