تعدد نظرات میان اصلاح‌طلبان طبیعی است | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۴:۵۰
گفتگوی با گرامی‌مقدم عضو حزب اعتماد ملی:
این روزها حوادث مختلف در جریان اصلاحات، به نظر می‌رسد برخی اختلافات درونی این جریان را علنی کرده است. در حالیکه تا چندی پیش اختلافات این جریان بر سر مسائلی مانند شورای عالی سیاستگذاری، انسجام این جریان را با چالش روبه‌رو کرده بود، با اتفاقات اخیر در جامعه، عملا اصلاح‌طلبان دچار اختلاف فکری بیشتری شدند. در این میان یک گروه تبدیل شدند به کسانی که تلاش می‌کنند خود را از روحانی جدا کنند و او را جدای از اصلاح‌طلبان معرفی کنند و دسته دیگر کسانی که حمایت از روحانی را گریز ناپذیر می‌دانند . اخیرا حتی اظهارنظرهایی در مورد حصر نیز عمق نظرات متفاوت اصلاح‌طلبان را در اینباره نشان می‌دهد. گفتگوی بحث برانگیز موسوی خوئینی‌ها و نقدهای صریح او به مرحوم‌هاشمی‌و از سویی واکنش‌های تند اصلاح‌طلبان علیه موسوی خوئینی‌ها به دلیل این اظهارات، دودستگی دیگری را در میان اصلاح‌طلبان ایجاد کرده است.
 این روزها حوادث مختلف در جریان اصلاحات، به نظر می‌رسد برخی اختلافات درونی این جریان را علنی کرده است. در حالیکه تا چندی پیش اختلافات این جریان بر سر مسائلی مانند شورای عالی سیاستگذاری، انسجام این جریان را با چالش روبه‌رو کرده بود، با اتفاقات اخیر در جامعه، عملا اصلاح‌طلبان دچار اختلاف فکری بیشتری شدند. در این میان یک گروه تبدیل شدند به کسانی که تلاش می‌کنند خود را از روحانی جدا کنند و او را جدای از اصلاح‌طلبان معرفی کنند و دسته دیگر کسانی که حمایت از روحانی را گریز ناپذیر می‌دانند . اخیرا حتی اظهارنظرهایی در مورد حصر نیز عمق نظرات متفاوت اصلاح‌طلبان را در اینباره نشان می‌دهد. گفتگوی بحث برانگیز موسوی خوئینی‌ها و نقدهای صریح او به مرحوم‌هاشمی‌و از سویی واکنش‌های تند اصلاح‌طلبان علیه موسوی خوئینی‌ها به دلیل این اظهارات، دودستگی دیگری را در میان اصلاح‌طلبان ایجاد کرده است.
به گزارش روز نو :به سراغ اسماعیل گرامی‌مقدم سخنگوی حزب اعتمادملی و فعال سیاسی اصلاح طلب می‌رویم تا ببینیم این وضعیت از کجا نشات می‌گیرد؟ چه قدر شرایط امروز باعث بروز این اختلافات فکری درون جناحی شده و این اختلافات تا کجا پیش خواهد رفت .
 
آقای گرامی‌مقدم! اتفاقات این روزهای اصلاح‌طلبان و علنی شدن برخی اختلافات درون این جریان، از اختلاف بر سر شورای عالی اصلاح‌طلبان گرفته تا اختلاف بر سر نحوه برخورد با روحانی، تا اختلاف بر سر حصر و البته سخنان اخیر موسوی خوئینی‌ها که دعوای میان حامیان‌هاشمی‌و او را در جریان اصلاحات به راه انداخته است، نشانگر چیست؟ ‌
اساسا معتقدم که هیچوقت اصلاح‌طلبان یک رهبر واحد نداشته اند بلکه پیرامون یک فکر و اندیشه جمع شده بودند واین اندیشه بود که رهبری اصلاحات را برعهده داشت. در این میان برخی از چهره‌ها هم در حوزه‌های خودشان گروهی از جامعه را به سمت خود جلب کرده بودند و در حوزه نفوذشان رهبری اصلاحات را برعهده داشتند، امروز تعدد تصمیم‌گیری‌ها و نظرات در بین اصلاح‌طلبان طبیعی است، چهارشنبه بعدازظهر گروهی از اصلاح‌طلبان در منزل آقای عبداله نوری جمع می‌شوند، بخشی از اصلاح‌طلبان در احزاب سیاسی فعالیت سیاسی می‌کنند، بخش دیگری به عنوان شورای عالی سیاست‌گذاری فعال هستند، بنابراین تعدد گردهمایی اصلاح‌طلبان بدیهی است.
البته قاعدتا سخنان اخیر کسانی مثل خوئینی‌ها که رونمایی او از واقعیاتی بود که در گذشته انقلاب رخ داده است و اعترافاتی از سوی اشخاصی است که دست اندرکار اوایل انقلاب بودند، حتما باعث تحمیل هزینه‌هایی بر اصلاح‌طلبان می‌شود، اما موقعیت خوبی برای نسل جدید و آیندگان برای آشنایی با رفتار و کردار گذشتگان نیز هست و می‌تواند در افق دورتر سرمشقی برای فعالان و چهره‌هایی سیاسی و الگوی مسئولینی که در جمهوری اسلامی‌هستند باشد تا بدانند که اگر امروزدر مسند قدرتند ممکن است فردا نباشند، اما اینکه زمان و فرصت جبران برخی کاستی‌ها باشد یا نه هم موضوع دیگری است .
 
این موضوع چه قدر باعث ایجاد طیفهایی متفاوت از اصلاح‌طلبان در آینده خواهد شد؟
فکر نمی‌کنم مثلا با موضع گیری موسوی خوئینی‌ها، چنین اتفاقی بیافتد.
ماهیت اصلاح‌طلبان همین اختلافات است، برخی از جریان‌ها به صورت سنتی و با ذهنیت استبدادی که بر آن‌ها حاکم است تصور می‌کنند باید حتما یک آقابالاسر داشته باشند که درانتها حتما به او توجه کنند. این مشی با جریان اصلاح‌طلبان همخوانی ندارد، پس بگذارید اصلاح‌طلبان به نقد خودشان از درون خودشان بپردازند. چون فکر می‌کنم این موضوع باعث بالندگی این جریان هم می‌تواند بشود، اما باید نقدها منصفانه هم باشد. مثلا آقای موسوی خوئینی‌ها به بخشی از زندگی و رفتار مرحوم‌هاشمی‌پرداخته که درست و راست بود . اما باید این نقد به گونه ای باشد که فقط نکات تیره را مدنظر قرارندهد بلکه باید نقاط سفید را هم دید. چرا که زندگی آقای‌هاشمی‌فراز و فرودهای زیادی داشته که باید توامان مطرح شود، مثلا اگر در دوره اول رئیس جمهوری‌هاشمی‌انسداد در کشور ایجاد شد اما باید 84 و 88 را هم ببینیم. در آن سال‌ها‌هاشمی‌در دفاع از برخی طیف‌ها وارد عمل شد، از نماز جمعه به خاطر مردم کناررفت. خود من از جمله کسانی بودم که آقای‌هاشمی‌رفسنجانی به دلیل وضعیت نابینایی که در زندان داشتم خیلی تلاش کردند تا مشکلی برایم پیش نیاید. بخش دوم زندگی‌هاشمی‌از او یک انسان متفاوت ساخته بود. او کسی بود که در زمان رد صلاحیت آقای حسن خمینی وارد میدان شد.
آقای‌هاشمی‌به واسطه کارهایش دراین سال‌ها رد صلاحیت شد. ما باید اینها را نیز در پرونده آقای‌هاشمی‌ببینیم نه اینکه یک سویه به نقاط تیره و تار آقای‌هاشمی‌بپردازیم. در حالیکه درباره موارد سفید و درخشان ایشان سخن نمی‌گوییم. درست است که مثلا در مورد جنگ به هر حال خیلی‌ها می‌گویند آقای‌هاشمی‌بعد از فتح خرمشهر می‌توانست باعث پایان جنگ شود، اما این اتفاق نیفتاد اما این هم روشن است که اگر او به پایان جنگ در سال 67 اهتمام نمی‌کرد معلوم نبود این جنگ تا چه زمانی ادامه پیدا می‌کرد، این هم جزو نقاط روشن پرونده‌هاشمی‌است. البته ازطرفی هم خاطرات آقای منتظری را که مرور می‌کنیم همه معتقدند که آیت الله‌هاشمی‌در برکناری آقای منتظری نقش داشت باید بپذیریم که آقای‌هاشمی‌در آن دوران دارای قدرت بالایی بود. می‌خواهم بگویم از این فراز و فرودها زیاد است.
از سویی آقای موسوی خوئینی‌ها نیز هم نقاط تیره در پرونده دارند هم روشن و آدم باید منصفانه به آن بپردازد و اگر اشتباهاتی انجام شد از مردم پوزش بخواهد. مثلا اقدام آیت الله اردبیلی و عذرخواهی از برخی اقدامات اوایل انقلاب توسط او و اینکه گفت خدا از ما بگذرد، اقدام مثبتی بود. مسئولان فعلی کشور باید به گونه‌ای عمل کنند که در پایان راه پشیمان نباشند، شاید همیشه هم فرصت ندامت و پشیمانی وجود نداشته باشد. تا وقتی زنده هستیم باید به مردم خدمت کنیم و از گذشته خود درس بگیریم و باستمدیدگان و مردم همراه باشیم.
 
آقای گرامی‌مقدم! چه قدر شرایط امروز کشور و برخی ناکامی‌ها در تحقق وعده‌ها باعث این حجم از اختلاف فکری در میان اصلاح‌طلبان شده است؟
متاسفانه امروز برخی از کسانی که در گذشته باعث و بانی اختلافات در اصلاحات بودند اکنون باز هم اقدامشان را تکرار می‌کنند. در حال حاضر در جمع اصلاح‌طلبان دو اندیشه وجود دارد؛ عده‌ای می‌گویند دیگر در انتخابات شرکت نکنیم، می‌گویند از روحانی و لیست امید حمایت کردیم نتیجه‌اش این شد. از طرفی شورای نگهبان نیز ما را ردصلاحیت گسترده می‌کند پس دیگر حضور ما در انتخابات معنی و مفهومی‌ندارد، برخی هم معتقدند که اتفاقا همین تز تحریم بود که در شورای شهر دوم باعث شکست‌های زنجیره‌ای اصلاح‌طلبان شد.
در آن زمان که اصولگرایان بر طبل عدم مشارکت می‌کوبیدند آن موقع امثال حجاریان و عبدی نیز بحث خروج از حاکمیت را مطرح کردند. اکنون هم می‌گویند چون تصور این است که مردم پای صندوق‌های رای نخواهند آمد، اصلاح‌طلبان نیز باید پیش پیش به این سمت بروند که در انتخابات شرکت نکنیم.
اما معتقدم که همانگونه که اصولگرایان از عدم مشارکت مردم پیروز می‌شوند ما نیز با این کار به آنها کمک می‌کنیم، به هر حال آخر این تئوری، شکست اصلاح‌طلبان و بیرون آمدن احمدی نژادی
دیگر است. این را هم یادمان نرود که سال 84 همین
آقای حجاریان بود که معین را به پای انتخابات ریاست جمهوری کشاند و اختلاف ایجاد کرد. آن روز آقای حجاریان معتقد بود چون او استعفا داده رای اول خواهد شد. اختلاف افکنی از یک سو
و هدایت مردم در عدم مشارکت و سیاست‌های متناقض باعث شد
اتوبوس اصلاح‌طلبان به ته دره برود. در حال حاضر تصور من بر این است که اگر انتقاد، همه جانبه باشد هرگز اختلافی ایجاد نمی‌کند و اگر اختلافی ایجاد کند اختلافی دیدگاهی است که
به صورت تشکیلاتی و سازمانی این اختلافات آنقدر‌ها هم تاثیر گذار
نیست ولی اگر انگیزه‌های سیاسی با بداخلاقی‌ها همراه باشد حتما آن اختلاف عمیق تر خواهد شد و اصلاح‌طلبان نیز آسیب می‌بینند .اما اگر این اختلافات و انتقادها برای ترمیم اصلاح‌طلبان صورت بگیرد حتما مطلوب است. اما با پنجه انداختن به صورت یکدیگر و صرفا نکات منفی را مطرح کردن ، شکاف عمیق تر خواهد شد و بازنده اصلی اصلاح‌طلبان خواهند بود .
ببینید! هر احتمالی وجود دارد وقتی که نارضایتی مردم به اوج خودش برسد آن وقت کنشگران سیاسی نیز به دنبال این می‌روند که خودشان را بامردم تنظیم کنند و به همین دلیل ممکن است که از اصل و اصالت خودشان فاصله بگیرند و موج جدید و شوک جدید را به جامعه و مردم القا کنند، ولی از طرف دیگر وضعیت کنونی را نمی‌توان با آن سال‌های انشقاق سازمان مجاهدین خلق، مقایسه کرد.
به هر حال خود اصلاح‌طلبان دارای محورهایی هستند؛ محورهایی متشکل از بزرگان اصلاحات که به نظر این بزرگان نمی‌گذارند اختلافات به حد چنین انشقاقی بینجامد، بنابراین اختلافات فعلی اصلاح‌طلبان را دراین حد نگران کننده نمی‌بینم.
 
اما ممکن است این اختلافات باعث ایجاد طیفی دیگر از دل همین جریان ولی مخالف با این جریان بشود .
بله ! اگر اختلافات مدیریت نشود ممکن است در درون این اختلافات در فرایند یک جهش، جریان جدیدی از درون اصلاح‌طلبان بروز و ظهور کند که آن وقت به نظرم می‌رسد که شاید باعث پیشرفت اصلاح‌طلبان و تحقق بیشتر خواست مردم بشود اما با توجه به شرایطی که در کشور وجود دارد تصور نمی‌کنم چنین اتفاقی بیفتد .
 
به نظر می‌آید فارغ از اینکه اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت می‌کنند یا نه، تکلیف این جریان برای معرفی افراد در انتخابات آینده با خودش مشخص نیست.
به نظر می‌رسد که تکلیف قاطبه اصلاح‌طلبان با خودشان مشخص است. به اعتقاد من شورای عالی سیاستگذاری و شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان و جریان اصلاحات می‌توانند به توافق برسند اما اینکه مردم دوباره به ما رای بدهند یا نه، در‌هاله‌ای از ابهام قرار دارد.
 
اما برخی می‌گویند اصلاح‌‌طلبان با چند لیست با نام‌های مختلف حضور می‌یابند.
بعید می‌دانم چنین اتفاقی بیفتد مگر اینکه شورایعالی سیاستگذاری نتواند تمام اصلاح‌طلبان را پوشش دهد اما فعلا با همه انتقاداتی که وجود دارد قاطبه اصلاح‌طلبان و شخصیت‌های ملی حضور دارند و به نظر می‌رسد اگر عملکرد شورای عالی سیاستگذاری و اصلاح‌طلبان درست باشد، رهبران اصلاحات از آن حمایت می‌کنند.
گفتگوی آف اعتماد ملی:
برچسب ها: اصلاح طلبان ، نظرات
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز