به رسانهها بیتوجه باشیم، درست مثل این میماند که اجازه انتشار به آنها ندهیم! چه فرقی دارد؛ هر دو عین همدیگر هستند، هر دو در نهایت به بیثمر بودن ختم خواهد شد. این روزها یک سوال در ذهن ما رسانهایها دائماً در حال گردش و چرخش است که اگر به گزارشهایی که مینویسیم، افشاگریهایی که میکنیم، تذکراتی که میدهیم و درخواستهایی که به این و آن حواله میدهیم توجهی نشود، مردم پیش خودشان چه میگویند؟! پس در این کاغذ سیاه کردنها چه نفع و فایدهای برای کشور و نظام مستتر است؟ اینها گلایه نیست! سوال است، ابهام است، اصلاً یک معما است!
به گزارش روز نو :به صراحت از برخی ناکارآمدیها مینویسیم اما به جز روابط عمومی آن دستگاه کسی سراغی از ما نمیگیرد! تماس روابط عمومی هم که معلوم است چه نتیجهای میخواهد به بار بنشاند! وقتی میپرسیم کدام مجوز و قانون و تبصره اجازه داد یکی از ثروتمندترین معادنِ یزد بی آب را بی هیچ مزایده و تشریفاتی واگذار کنید، از هیچ دستگاه نظارتی صدایی برنمیخیزد که درست نوشتی؟ حقیقت دارد؟ یعنی این سرزمین آنقدر ثروتمند است که میلیونها تن سنگ آهن با عیار بالا به یک پرس و جوی ساده هم نیرزد؟
وقتی از گرانفروشی و کم فروشیها مینویسیم، مدتها چشم انتظار میمانیم که تعزیرات سراغی بگیرد از مدیرمسئول، از سردبیر، از نویسنده آن گزارش کیست آن متخلف اما آنچه نصیب و بهره ما رسانهایها میشود، فراموشی است و سکوت!
این روزها برای چندمین بار روزنامههایی که طی این دو دهه منتشر شده است را ورق زدیم، چقدر هشدار ناشنیده، چقدر افشاگری جدی گرفته نشده، چقدر فساد بی خیال از کنار آن رد شده و چقدر بیتدبیری به هیچ انگاشته شده! واقعا رسانه اگر قرار است دیده نشود، جدی گرفته نشود به چه کار میآید؟!
همین امروز از قول یک مسئول نظارتی خواندم: «مردم فسادها را به ما معرفی کنند!» مردم یعنی رسانهها هم شامل میشود؟ مگر رسانهها برخی فسادها را با فونت درشت و گاه رنگی روی جلد جریده خود آشکارا نمیآورند؟ چرا نمیبینیم؟ چرا توجهی نمیکنیم؟
> برای نمونه؛ دی. 19 رگ حیاتی یک استان!
دستگاههای نظارتی باور کنند یا نکنند؛ یزد برای زنده ماندن به آب نیاز دارد، این آب باید از یک جایی فرادستتر از استان تامین شود، انتقال آب به یزد هزاران میلیارد تومان هزینه دارد؛ دولت که گرفتار است، مردم هم که سر در گریبان نداری، باقی میماند برخی ثروتهای خدادادی!
وقتی مینویسیم چرا دی.19 را بدون هیچ مزایده یا تشریفاتی واگذار کردهاید یا میخواهید واگذار نمایید. پشت سر آن هم متذکر شدهایم این ثروت برای تمامی یزدیها است برای تک تک یک میلیون نفر اهل و ساکن یزد، پس چرا هیچ دستگاهی سراغی از چند و چون ماجرا نمیگیرد که این معدن تنها بارقه امید یزدیها نباید وسیلهای برای ترکتازی و قدرتنمایی شود! ما که ننوشتیم معادن استخراج نشوند، ننوشتیم ثروتهای خدادادی بی استفاده باقی بماند! ننوشتیم معادن را رها کنید به حال خود! یادآور شدیم محیط زیست آسیب نبیند، نوشتیم مصالح استان پیش چشم نگاه داشته شود، نوشتیم فکری به حال آب یزد بشود و اگر قرار نیست فکری بردارید اول جمعیت ساکن را کوچ دهید بعد اقدام به واگذاری ثروتهای این مردم کنید. این اسمش اعلام خطای آشکار نیست؟ پس چرا دستگاههای دولتی ساکت است؟ چرا سازمانهای نظارتی توضیح نمیخواهند؟ چرا هیچ کس دو سطر جوابیه نمینویسد که مردم باور کنند نظارتی هم هست، دقت و دل نگرانی هم هست؟! یا حداقل ما اشتباه کردیم چرا استاندار غیربومی ساکت است؟! سکوت استاندار چه مفهومی دارد؟
> رسانهها وظایف حساس تری از درج اخبار دارند!
باور کنید از بس نوشتیم و خواندیم و گفتند رسانه، رکن چهارم دموکراسی خودمان هم خسته شدیم! حالا دیگر میخواهیم برای دستگاههای نظارتی به سان دو بال باشیم اصلا میخواهیم ضلع سوم و کامل کننده مبارزه باشیم، اجازه بدهید جدی تر وارد مقولههای این چنینی شویم، اجازه که داده اید یعنی، توجه کنید، اعمال نظر کنید که ما فردای یک خبر نه! یک ماه بعد بزنیم این رسیدگی نتیجه همان گزارشی است که در فلان تاریخ منتشر شد. باور کنید مردم امیدوارانه تر به کمک شماها میآیند. دیگر پیش خودشان نمیگویند اینها که رسانه هستند، اینها که دیده میشوند را کسی جدی نمیگیرد چه برسد به ما مردمان کوچه و خیابان. مباحث دیگری داریم که میخواهیم بگوییم که در آینده قشرهایی از مردم یزد گرفتار آنچه مانند برخی موسسات مالی و اعتباری و... شدند نشوند ولی با خود میگوییم آیا حسابرسی هست؟!
> ملاحظاتی داریم اما تعارف نه!
به لحاظ قانون مطبوعات و قوانین جاری مملکتی و نیز به دلیل رعایت اخلاق کاری و حفظ آرامش عمومی، قطعا ملاحظاتی داریم اما دستگاههای نظارتی باور کنند هیچ تعارفی نداریم. همراهی مان کنند تا ببینند به عینه که تا انتهای مبارزه ایستادهایم، از هرچه باید مایه بگذاریم، کم نخواهیم گذاشت. حرف همان یک جمله ابتدایی است که گفته شد: «جدی مان بگیرید که مردم باورتان کنند» باورتان کنند یعنی همراهی کنند در حفظ آرامش، در مبارزه با فساد و تباهی، با رانت و قانون شکنی در هر مسئلهای که امنیت کشور و نظام را به خطر میاندازد.
و سخن آخر: اگر میبینید به درد نمیخوریم، اگر گزارشهای مان را جدی نمیگیرید، اگر هشداردادنهای ما را دوست ندارید، اگر برملاکردنهای مان را باور نمیکنید و... صراحتاً بگویید! لااقل کاغذ حرام نکنیم، پول و وقت خودمان و مردم را نیز هدر ندهیم!