افشاگری جدید مهراب قاسمخانی/ ماجرای عجیب یک سانسور در «شبهای برره»/ عکس
-
روزنو : مهراب قاسمخانی در فضای مجازی درباره سانسوری دیگر در سریال «شبهای برره» نوشت و توضیح داد که چگونه استفاده از عکس رضاشاه در این سریال مایه دردسر شده بود.
مهراب قاسمخانی پیش از این افشاگری درباره سانسور در تلویزیون را با مطلبی درباره سریال «دزد و پلیس» آغاز کرده بود. او این بار خاطرهای از سریال «شبهای برره» نقل کرده است.
قاسمخانی در این باره نوشت: «من توى شبهاى برره علاوه بر نويسندگى طراح صحنه هم بودم. كلانترى رو كه درست كرديم، عزيزان اومدن و ديدن و گفتن چرا بالاى سر طغرل عكس رضاشاه نيست؟!؟! گفتيم مگه ميشه گذاشت؟ گفتن بايد بذاريد كه دقيقاً معلوم بشه سريال در چه مقطعى اتفاق ميفته و با زمان حال اشتباه نشه. گفتيم چشم و عكس رو گذاشتيم.
بعد از چند قسمت يهو با عصبانيت اومدن كه اين ديگه چيه؟؟؟ توى سريال كمدى تلويزيون جمهورى اسلامى هر شب عكس رضاشاه نشون ميديد؟؟ گفتيم خودتون گفتين. گفتن بيخود. ورش داريد. گفتيم چشم. ورش داشتيم.
چند قسمت بدون عكس پخش شد. دوباره با عصبانيت اومدن كه چرا عكس رو ورداشتين؟ گفتيم شما گفتين. گفتن بيخود. اين كه اول بوده و الان ورش داشتين قابل تفسيره و ايجاد شبهه ميكنه. سريع برش گردونيد. گفتيم چشم. برش گردونديم.
باز اومدن. معلومه واقعاً داشتن اذيت ميشدن طفليا... ولى اين دفعه راه چاره رو يافته بودن. قرار شد عكس باشه، ولى ببريمش بالا و كادر رو يه جورى ببنديم كه سرش توى كادر نباشه... بعدش ديگه با خوشحالى و رضايت مشغول گير دادن به چيزاى ديگه شدن... ما هم فهميديم سينه به پايين رضا شاه اشكال پخش نداره.
مهراب قاسمخانی پیش از این افشاگری درباره سانسور در تلویزیون را با مطلبی درباره سریال «دزد و پلیس» آغاز کرده بود. او این بار خاطرهای از سریال «شبهای برره» نقل کرده است.
قاسمخانی در این باره نوشت: «من توى شبهاى برره علاوه بر نويسندگى طراح صحنه هم بودم. كلانترى رو كه درست كرديم، عزيزان اومدن و ديدن و گفتن چرا بالاى سر طغرل عكس رضاشاه نيست؟!؟! گفتيم مگه ميشه گذاشت؟ گفتن بايد بذاريد كه دقيقاً معلوم بشه سريال در چه مقطعى اتفاق ميفته و با زمان حال اشتباه نشه. گفتيم چشم و عكس رو گذاشتيم.
بعد از چند قسمت يهو با عصبانيت اومدن كه اين ديگه چيه؟؟؟ توى سريال كمدى تلويزيون جمهورى اسلامى هر شب عكس رضاشاه نشون ميديد؟؟ گفتيم خودتون گفتين. گفتن بيخود. ورش داريد. گفتيم چشم. ورش داشتيم.
چند قسمت بدون عكس پخش شد. دوباره با عصبانيت اومدن كه چرا عكس رو ورداشتين؟ گفتيم شما گفتين. گفتن بيخود. اين كه اول بوده و الان ورش داشتين قابل تفسيره و ايجاد شبهه ميكنه. سريع برش گردونيد. گفتيم چشم. برش گردونديم.
باز اومدن. معلومه واقعاً داشتن اذيت ميشدن طفليا... ولى اين دفعه راه چاره رو يافته بودن. قرار شد عكس باشه، ولى ببريمش بالا و كادر رو يه جورى ببنديم كه سرش توى كادر نباشه... بعدش ديگه با خوشحالى و رضايت مشغول گير دادن به چيزاى ديگه شدن... ما هم فهميديم سينه به پايين رضا شاه اشكال پخش نداره.
پ.ن: فكر ميكنم شبهاى برره ركورد سانسور در تاريخ تلويزيون رو داشته باشه. ميتونم تا آخر سال شبى يه خاطره از سانسور هاى برره بنويسم.»
منبع: خبرانلاین