هرگز عبور از روحانی را به مصلحت نمیدانم = از بن دندان معتقدم که مشکلات دولت حل میشود
=برنامه ای برای کاندیداتوری در انتخابات ندارم =روحانی در هر شرایطی رئیس جمهور نظام است
= روحانی، همان روحانی سابق است = آمریکا هیچ گاه اقدام به جنگ نخواهد کرد = اظهارات نظامیها مواضع نظام نیست
=روحانی برای حل مشکلات نیاز به خانه تکانی جدی دارد = رویکرد روحانی در قبال ترامپ قابل قبول است
: گفت و گوها با محمد رضا باهنر همواره به درازا میکشد. او میداند چگونه باید با پاسخهایش مخاطب را اقناع کند. او نه سخنی میگوید که دلت زیادی به چیزی قرص و گرم شود و نه یکباره دلت را با سخنانش درباره مشکلات و آینده از هم فرو میپاشاند. نایب رئیس مجالس هفتم، هشتم و نهم برخلاف عده ای دیگر که در این روزها به جای امید به جامعه بذر ناامیدی درمیان افکارعمومی میپاشند و به جای اینکه پا به پای دولت برای حل مشکلات به رئیس جمهور و کابینه اش کمک کنند برعکس بیش ازهر زمان دیگری پشت دولت را به بهانههای واهی خالی کرده اند و حتی دل به استیضاح و تغییر او هم خوش کرده اند یا از دیدگاههای گذشته خود نسبت به روحانی و حمایت از او بازگشته اند همچنان از روحانی و رویکردهایش مانند 5 سال گذشته حمایت میکند و از امید به آینده، حل مشکلات و عبور از بحرانها سخن میگوید؛ امری که امروز جامعه ایران بیشتر به آن نیاز دارد. بر این اساس، با محمد رضا باهنر فعال سیاسی اصولگرا، نایب رئیس مجالس هفتم، هشتم و نهم و نماینده مجلس در ادوار گذشته به گفت و گو پرداخته است که در ادامه آن را میخوانید.
به گزارش روز نو :برخی معتقدند که پس از رویدادهای اخیر با یک روحانی دیگری روبرو هستند؛ آیا تصور میکنید که روحانی نسبت به اوائل دولت دوازدهم محافظهکارتر شده است؟
ما با یک مشکل اساسی در کشور مواجه بودیم تا آنجا که به نظر میرسید که با یک بحران جدی و بزرگ روبروئیم. زیرا از آنجا که قوای ایران همگرا نبود، در مسائل اقتصادی، عمرانی و سیاسی یک ناهماهنگی میان قوای سه گانه کشور احساس میشد و حتی در مواردی این ناهماهنگیها به تریبونهای رسمیو رسانههای کشور نیز کشیده میشد. متاسفانه این اختلافات غیرضروری سبب میگردید که این واگرایی میان قوای سهگانه افزایش یابد حتی این واگرایی در سطح جامعه و فعالان سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هم نفوذ کرده بود. به ویژه در دو سال اخیر رسانهها در یک هماهنگی نانوشته سعی میکردند که یکدیگر را مورد نقد خصمانه قرار دهند. بنابراین مجموعه این مسائل سبب میگردید که افکار عمومیتصورشان از مشکلات کشور بیش از چیزی باشدکه وجود دارد. از سویی اختلافات غیرضروری منجر میشد که همه یکدیگر را به ناکارآمدی و سوء استفاده مالی متهم کنند و در نهایت افکارعمومیتقریبا تحریک شود. اما اکنون در پی تدبیر رهبر معظم انقلاب، روسای قوا با حضور در جلسات به یکدیگر نزدیک تر شدند. البته اعتقادم بر این است که جلسه روسای قوا باید مبنای حقوقی داشته باشد تا اینکه یک جلسه صرفا دورهمیباشد. قبلا زمانی که اختلاف سران قوا افزایش مییافت یک جلسه دورهمیمیان سران تشکیل میشد، اما اکنون یک جلسه حقوقی میان روسای قوا همراه با برخی از مشاوران نزدیک تشکیل میشود. در این جلسات سران قوا و مشاوران آنها موظف به هماهنگی دیدگاهها و مسائل خود با یکدیگر هستند و در مواردی تصمیمات مهمینیز در این جلسات گرفته میشود. رهبر معظم انقلاب هم فرمودندکه اگر سران قوا به نتیجه مهمیرسیدند من هم از آنها حمایت میکنم. بنابراین اکنون این هماهنگی را تا حدی میتوان در میان سران قوا دید که این مهم نتیجه تشکیل آن جلسه به ویژه با توجه به موقعیت کنونی کشور میان سران است که بدون تردید باید به عنوان امری ضروری ادامه پیدا کند. از این رو، این همگرایی در مسائل داخلی میان قوا و مسئولان نسبت به سالهای اخیر افزایش یافته است. بنابراین باید اذعان داشت که همه مسئولان و حتی مردم تصورشان بر این است که روحانی رئیس جمهور نظام است و رئیس قوه قضاییه، رئیس قوه قضائیه نظام و رئیس قوه مقننه، رئیس قوه مقننه نظام است. امروز هیچ یک از سران سه قوا واگرا نیستند و یکدیگر را خنثی نمیکنند.
به هر روی میان مسئولان ارشد در رابطه با برخی از مسائل مانند برجام هنوز اختلاف عقیده وجود دارد!
برخی از نقدها نسبت به عملکرد دولت در برجام بی انصافی است. زیرا روحانی طی چند سال اخیر همه هم و غم خود را برای برجام، مذاکره و یک بازی برد برد گذاشت. برخی او را نقد میکنند و میگویند که ایران به همه چیزهایی که میخواست در برجام نرسید. اما روحانی همه تلاش خود را برای احقاق حقوق ایران در برجام به کار برد. از سویی امروز به همه ثابت شد که حداقل آمریکا به هیچ وجه قابل اعتماد نیست، اگرچه اروپاییها همچنان باید امتحان شان را نسبت به تعهداتشان در قبال برجام و ایران پس دهند اما آنها هم بارها مخالفت خود را نسبت به خروج آمریکا از برجام اعلام کردند. از این رو، ترامپ پس از یک سال از زمان روی کار آمدنش به یکباره از برجام خارج شد، همانطور که از سایر قراردادهای بینالمللی مانند توافق اقلیمیپاریس و ... خارج گردید. از این رو، یکجانبه گرایی ترامپ در توافقهای بینالمللی و سیاستهایش عمومیت دارد. به هر روی، روحانی همه تلاش و هم و غم خود را برای بازی برد برد گذاشت اما برخی بی انصافی میکنند که میگویند چیزی از توافق نصیب ایران نشده است.
طی هفتههای اخیر شاهد نخست تغییر ادبیات شخص رئیس جمهور از دیپلماسی تعاملی به گفتمان برابر با تهدیدات ترامپ و سپس پاسخ او نسبت به درخواست آمریکا برای مذاکره بودیم، رویکرد روحانی را در قبال این دو مسئله چگونه ازریابی میکنید؟
روحانی رویکرد بسیار مناسبی نسبت به هر دو مسئله اتخاذ کرد. از سویی باید به گندهگویی ترامپ پاسخ برابر داد زیرا مسائل پنهانی پشت این گندهگوییها وجود دارد. از سوی دیگر، پیشنهاد مذاکره ترامپ در شرایطی که آمریکا ایران را تحریم میکند چگونه ممکن است !
اما پاسخ تهدیدی روحانی در برابر تهدید ترامپ و حتی نامه اخیر سردار سلیمانی به رئیس جمهور در بخشی از جامعه این تصور را به وجود آورد که جنگی در راه است.
ممکن است برخی تصورشان بر این باشد که احتمالا جنگی در راه است.
به عنوان یک تحلیلگر سیاسی باید بگویم جنگی در میان نیست. البته باید اذعان داشت که نظامیها همواره دست به ماشه هستند. زیرا همیشه باید برای جنگ آماده باشند. نظامیها برای دفاع از کیان کشور پیوسته دست به ماشه هستند. حتی اگر هیئت حاکمه آمریکا به دنبال تنها منافع خودش هم باشد نباید به هیچ وجه جنگی میان دو کشور یا هر کشوری آغاز شود. البته ممکن است که ترامپ به دنبال جنگ باشد اما تحلیل اکثریت بر این است که ترامپ یک تاجرمسلک است و حتی بارها از اعضای ناتو هم خواسته است که کشورهای عضو این سازمان باید هزینه حمایت آمریکا از خود را پرداخت کنند. برای اثبات این مهم که آمریکا وارد جنگ با ایران نمیشود باید اذعان داشت که این کشور طی15 سال گذشته دو بار به منطقه لشکرکشی کرد و هر بار هم با ناکامیجدی مواجه شد. حتی ترامپ هم در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به این مسئله معترف بود که ایالات متحده هشت تریلیون دلار هزینه کرد در حالیکه هیچ چیز در قبال این هزینهها نصیب شان نشد. بنابراین در نهایت باید اذعان داشت که آمریکا هیچ گاه اقدام به جنگ نخواهدکرد. این مسئله بدین مفهوم نیست که نظامیها خیالشان راحت است، بلکه برعکس، نظامیها لحظه به لحظه اوضاع را رصد میکنند.
مردم ایران خواهان امنیت و آرامش هستند، به همین دلیل هم به روحانی رای دادند تا حدی تنش در روابط ایران با برخی از کشورها زدوده شود؛ این رویکرد محافظه کارانه روحانی مردم را از رئیس جمهور دورتر نمیکند؟
مردم در دراز مدت درکشان از مواضع نظام افزایش خواهد یافت. نمونه بازر آن تجربه سالهای گذشته و رویکرد امروز مردم نسبت به آن است. به طور مثال طی زمانی برخی مردم میگفتند که چرا ایران خدمات مستشاری به سوریه ارائه میدهد و یا با داعش میجنگیم، در حالی که درگیری و جنگ سوریه به ما ارتباطی ندارد. امروز اگر یک همه پرسی برگزار گردد و از جامعه سوال شود که آیا حضور ایران در سوریه لازم بود؟ اکثریت به حضور مردم در سوریه رای خواهند داد، زیرا مردم میدانند منطقه ای که در آن سراسر آشوب است باید به نحوی امنیت کشور و مردم را تضمین کرد. از سویی در همه درگیریها و جنگها در کشورهایی مانند سوریه، عراق و... هدف نهایی تروریستها ایران بوده است. اگر این آشوبها، انفجار و کشتار وحشیانه به جای سوریه و یمن، داعش امروز در ایران ایجاد میکرد قطعا در این صورت وضعیت ایران بدتر از این کشورها بود. اما حضور مستشاری ایران در سوریه و عراق اجازه نداد که کشورمان دچار ناامنی شود، زیرا قطعا داعش با انفجار و ایجاد ناامنی در ایران سود بیشتری نصیبش میشد. حتی در پاکستان هم که در جنگ با داعش هیچ مشارکتی نداشته است طی یک انتخابات، ظرف چند روز صدها نفرکشته میشوند. اما علیرغم جنگ در سوریه و عراق، در تمام سالهای گذشته ایران تنها یک بار داعش را در کشور دید و آنهم زمانی که داعش به مجلس و حرم امام حمله کرد که بلافاصله جلوی هزینه و کشتارهای بیشتر گرفته شد. بنابراین مردم وقتی میبینند که در این منطقه ناامن، ایران از امنیت برخوردار است در این صورت درک خواهند کرد که چرا ایران در سوریه و عراق حضور دارد. بنابراین اگر کسی از همان روز نخست ریاست جمهوری خود شعارهای تند و افراطی سر میداد و میگفت کاری با مذاکره ندارم در این صورت گفته میشد که این سیاست همیشگی ایران بوده است. در حالیکه رئیس جمهور و تیم دیپلماسی اش سه سال برای مذاکره و برجام تلاش کردند. این نشان میدهد که جامعه جهانی امروز به این مهم پی برده که ایران اهل جنگ نیست. اما در رابطه با توافق، آمریکا به یکباره از برجام خارج شد و سپس با زبان تهدید درصدد کشاندن ایران به پای میز مذاکره بود اما پس از اینکه موفق نشد با تهدید و فشار میخواهد ایران را به پای میز مذاکره بکشاند و ایران را به مذاکره دعوت کند! اگرچه در داخل کاخ سفید تضادهای سیاسی بسیاری نسبت به ایران وجود دارد. وزیرخارجه ترامپ میگویدکه فشارمان را
بر روی ایران افزایش میدهیم تا ایران با ما وارد مذاکره شود. در حالی که آمریکا نمیتواند با گندهگویی اهدافش را محقق کند. اهدافی که حتی با جنگ و کشتار در منطقه هم محقق نشد. بنابراین در رابطه با رویکرد روحانی بایدگفت که روحانی طی چهار سال گذشته تاکنون هیچ تغییری نکرده و رئیس جمهور همچنان همان روحانی سابق است؛ همان روحانی که برای مذاکره تلاش کرد.
بنابراین رویکرد روحانی را در رابطه با آمریکا درست میدانید؟
حتما، همین طور است.
اما تهدید در برابر تهدید، شوک در جامعه ایجاد میکند!
نباید شوک را به جامعه القا کرد. زیرا تهدید در برابر تهدید، مردم را به این مهم میرساند که چیزی تغییر نکرده و مواضع ایران در رابطه با آمریکا مانندگذشته است. علاوه بر این، ایران همه راههای ممکن را طی کرد؛ نرمش نشان داد و پای میز مذاکره با آمریکا رفت و همه توافقهای بین المللی را با این کشور و سایر اعضای توافق امضا کرد. اما آمریکا در پی تصمیم ترامپ از برجام خارج شد و عهدشکنی کرد. حتی ممکن است اروپا نخواهد در مسائل اقتصادی به ایران کمک کند اما هیچ یک از این کشورها حق را به آمریکا نخواهند داد. علاوه بر این، امروز به همه جهان اثبات شده که ایران صلح طلب و اهل تعامل است اما در برابر تهدیدها، قطعا ایران نبایدکوتاه بیاید و به تعبیری ایران هم مانند هرکشور دیگری بر اساس منافع ملی خود و اصل دفاع از کیان سرزمینی، همواره دست به ماشه است. البته دست به ماشه بودن به این مفهوم نیست که وارد جنگ شویم. اگرچه موشکهای ایران همواره آماده است تا در صورت تهدید، منافع دشمن را هدف قرار دهد اما قرار نیست در برابر هر تهدیدی وارد جنگ شویم. مسئولان هم در زبان و گفتار به دشمن میگویند که ما هم میتوانیم دست به ماشه باشیم. به طور مثال اگر قرار است نفت ایران از تنگه هرمز صادر نشود هیچ نفتی نباید از این تنگه صادر شود.
با توجه به جلسه سران سه قوه برای رفع مشکلات به ویژه ایجاد هماهنگی در رابطه با مسائل مهم، تصور میکنید که در شرایط کنونی جمع کردن مسئولان، احزاب، منتقدان و مخالفان و... به گرد هم امکان پذیر است؟
احزاب و مسئولان کنونی در زمان انتخابات رقیب یکدیگر هستند. به عبارتی یکی از مزیتهای نظام مردمسالاری دینی این است که احزاب در زمان انتخابات رقیب یکدیگر بوده اما پس از آن همه جریانها حتی رقبای انتخاباتی باید به رئیس دولت کمک کنند. رئیس جمهور هم در زمان انتخابات با توجه به نتایج آرای مردم، مسئولیت میپذیرد. اما اکنون نه به عنوان یک فعال سیاسی و تحلیلگر بلکه از موضع حاکمیت میگویم پس از انتخابات، هیچ جریانی حق رقابت با رئیس جمهور را ندارد. روحانی نه به دلیل اصولگرا بودن یا مواضع اصلاح طلبی و اعتدالی بلکه به این دلیل که رئیس جمهور است باید به او کمک کرد. از سویی اختلاف احزاب با یکدیگر در مواردی غیرضروری است، احزاب در دوران انتخابات باید با یکدیگر رقابت کنند و در دورانی غیر از انتخابات باید با هم گفت و گو کنند. جلسه روسای قوا به این دلیل است که آنها بخشی از کشور را مدیریت میکنند. به عبارتی روسای قوا، فرماندهان عالی یک ارتش بزرگ به نام ایران اسلامیهستند. اما گفت وگوی جریانهای سیاسی مسئله دیگری است. به هر روی، جریانهای سیاسی هم باید به گفت وگو با یکدیگر بپردازند تا به یک راه حل مشترک دست یابند. البته اصل این گفت و گو به دلیل همراهی و همدلی با نظام است. بنابراین اگر قرار برگفت و گو با جریانهای رقیب باشد صدها نکته مشترک برای همکاری و گفت و گو وجود دارد. البته ممکن است در مواردی با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشیم اما ضرورتی ندارد که بر سر اختلافات با یکدیگر دعوا کنیم بلکه میتوان به دلیل تفاهمات مان با هم وارد همکاری شویم. من در مجلس سوم به کروبی پیشنهاد دادم که یک باشگاه سیاسی تشکیل دهیم تا به جای اینکه از طریق رسانهها با هم سخن بگوییم در یک فضای صمیمانه به گفت و گو با یکدیگر بپردازیم. امروز احزاب میتوانند بر سر مسائل مهم کشور مانند مشکلات اقتصادی، معضل ارز، بودجه عمومیدولت و کارآمدتر شدن نظام با هم گفت و گو کنند. جمع بندی عمومیاکثریت جریانها این است که روحانی برای حل مشکلات نیاز به خانه تکانی دارد. برخی از اعضای کابینه خسته و بی انگیزه اند. حتی اخیرا زمزمههایی به گوش رسیده است مبنی بر اینکه برخی از اعضای کابینه نزد روحانی رفتند و گفتند که ما مدیر زمان بحران نیستیم و ما مدیر زمان عادی هستیم. البته از تغییر رئیس بانک مرکزی استقبال میکنیم اما این تغییر به تنهایی کفایت نمیکند. در دولت مرحوم آیت ا...هاشمیهم گفتم که اعضای یک دولت همه باید با یکدیگر هماهنگ باشند به ویژه اگر مواضع سه تن از اعضای دولت یعنی رئیس کل بانک مرکزی، رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر اقتصاد و دارایی با یکدیگر مشترک نباشد و به یک تصمیم نرسند همیشه در کشور مشکل وجود خواهد داشت. اما در دولت روحانی هر یک از وزرا و مسئولان به ویژه رئیس کل بانک مرکزی، رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر اقتصاد و دارایی مواضع متفاوتی دارند. اگرچه اصلاح مختصری در کابینه صورت گرفت اما کابینه نیاز به تغییرات بیشتری دارد تا بتوان به نحوی از بحرانهای موجود عبور کرد.
جنابعالی به نحوی امیدوارید که دولت با خانه تکانی میتواند از مشکلات عبور کند؟
متاسفانه برخی از جریانهای تند اصلاح طلبی این روزها مواضعی از خود بروز میدهند که شگفتآور است. اصلاح طلبان دو آتشه و تند یا نمیخواهند دامنشان به دلیل حمایت از روحانی آلوده شود و یا از دولت دوازدهم ناامید شده اند. به همین دلیل هم شعار عبور از روحانی را سر میدهند. اگرچه ممکن است ما به عنوان رقیب روحانی محسوب شویم اما به هیچ روی، عبور از روحانی را مصلحت نمیدانیم. حتی تصورمان بر این است که افرادی که شعار عبور از روحانی را سر میدهند نا آگاهانه چنین اظهاراتی را مطرح میکنند. روحانی باید حتما دست به یک خانه تکانی جدی بزند. از سویی، در چنین شرایطی نباید اظهاراتی را مطرح کرد که شرایط را بدتر میکند. روحانی در هر شرایطی رئیس جمهور نظام است. مجلس و قوه قضائیه اگر دست به دست یکدیگر دهند، معتقدم که با همگرایی و وحدت همه مشکلات حل خواهد شد. به هر روی، امروز بیش از هر زمان دیگری، وحدت و همدلی ضرورت عبور از مشکلات است.
هر شوک اقتصادی در ایران به مفهوم ناامیدی و بی اعتمادی بیشتر مردم است، برای حل مشکلات اقتصادی، روحانی باید چه کار کند تا کشور و جامعه را از این وضعیت خارج کند؟
دولت روحانی اقداماتی را نباید انجام میداد که متاسفانه انجام داد و در مقابل اقداماتی را باید انجام میداد که انجام نداد. بخشهایی از مشکلات امروز قابل پیش بینی بود. در سال 96 بیش از 100 هزار مورد سرمایههای بین 20 تا 500 میلیون تومانی درکشور به یکباره آزاد شد. مسائلی مانند بحران صندوقهای مالی، بانکهای ورشکست شده و پدیده شاندیز پیش آمد. ملت هم هجوم آورده و پولهای خود را از این صندوقها میگرفتند. زیرا به طور کل مردم به گرفتن سود از صندوق و بانکها عادت کرده بودند به همین دلیل دولت، مجلس و بانک مرکزی هم کمک کردند تا این بدهیها تسویه شود. 100 هزار سرمایه بین 20 تا 500 میلیون در کشور آزاد شد در حالی که باید این پولها در جایی هزینه میشد که بازدهی بالایی داشته باشد. اما دولت بلافاصله پس از آزاد شدن این سرمایهها اعلام کرد که سود بانکی 15 درصد است. به همین دلیل هم مدتهاست که کسی حاضر نیست پولش را در بانک بگذارد. از سویی در شرایطی که تورم به طور مثال 20 درصد و سود بانکی 15 درصد است، بازار بورس هم تکانی نخورد و مردم به دنبال سرمایه گذاری بر روی طلا، ارز و خودروهای خارجی رفتند تا ارزش سرمایه آنها حفظ و باقی بماند. از سویی قیمت خودروهای خارجی از دی ماه سالگذشته تاکنون دو برابر افزایش یافت. همه این موارد به سمت بازار ارز و طلا هجمه وارد کرد.
دولت پس از آزاد سازی سرمایهها چه کار باید میکرد که نکرد؟
دولت بلافاصله پس از آزاد کردن سرمایهها باید تدابیری میاندیشیدکه سرمایهها در جای درستی سرمایه گذاری و هزینه شود. بهترین جا برای سرمایه گذاری بازار بورس است. اگر بورس متحرک میشد و اگر شرکتهای بزرگ و برند دولتی کمک میکردند و مردم به سمت بازار بورس تشویق میشدند در این صورت مردم دیگر به دنبال خرید سکه، ارز و دلار نمیرفتند. بنابراین اقداماتی از سوی دولت درگذشته نباید صورت میگرفت که صورت گرفت. حتی در ماههای اخیر که کشور دچار بحران بود باز هم دولت روحانی چند تصمیم غلط گرفت. به طور مثال، روز اول اعلام کردند که دلار 4200 تومان است در حالیکه با این قیمت تنها خرید کالاهای اساسی مانند دارو ممکن بود. از همان ابتدا معلوم بود که کسی با این رقم از عهده خرید کالاهای لوکس و سفر بر نمیآید که پس از این سیاست ارزی، بلافاصله بازار ثانویه به وجود آمد. از یک سو یک سیل عظیمیراه افتاد و از سویی هیچ کانالکشی برای آن صورت نگرفت. در نهایت نقدینگی به بازار دلار، ارز، طلا و ماشینهای لوکس خسارت وارد کرد. اگر یک وزیر اقتصاد نتواند تلاطمهای پولی را شش ماه قبل از وقوع بحران پیش بینی کند این خود منجر به خسارتهای بسیار زیادی میشود. ممکن است که پس از بحران بگوید نرخ 4200 تومانی برای دلار اشتباه بود. اما این اشتباه عده ای را فقیرتر و برخی را رانت خوار و دزد و عده ای را هم پولدارتر کرد. برای اینکه این مسئله در میان مدت کنترل شود، بهترین راه حل بزرگ کردن بازار سرمایه و بورس است. دولت شرکتهای بزرگی دارد که میتواند بخشی از این شرکتها را تشویق به سرمایه گذاری در بورس کند. به طور مثال میتوان نفت را در بازار بورس کالا فروخت. البته در صورتی که دولت در افکار عمومیاعتماد ایجاد کند. البته علاوه بر این، راههای برون رفت بسیاری وجود دارد که امید میرود که دولت از طریق راه حلهای اثرگذار و مطلوب کشور را از چالشهای کنونی خارج کند.
اگر در شرایط کنونی چه بر اثر فشارهای داخلی و چه بر اثر فشارهای خارجی «تحریم و مشکلات اقتصادی» دولت روحانی تضعیف شود. تضعیف دولت چه تبعاتی به دنبال خواهد داشت؟
فرض سقوط کاملا غلط است بلکه برعکس، در شرایط کنونی باید دولت را تقویت و به روحانی کمک کرد. رئیس جمهور باید در برخی از بخشهای کابینه یک خانه تکانی جدی ایجاد کند. روحانی باید نیروهای خسته، محافظهکار و بی انگیزه را تغییر دهد. سقوط دولت نه به مصلحت است و نه احتمال چنین فرضی وجود دارد. در قانون اساسی یک اصل وجود دارد که براساس این اصل مجلس میتواند عدم کفایت رئیس جمهور را به رای بگذارد. یک بار مجلس در رابطه با بنی صدر این کار را انجام داد و به عدم کفایت سیاسی او رای داد. اما امید میرود که مجلس دیگر از این اصل استفاده نکند. تغییر رئیس جمهور، سقوط دولت و انتخابات زودرس نه تنها بحران زدا نیست بلکه بحران زاست. عدهای در رابطه با استعفای رئیس جمهور و رئیس قوه قضائیه و انحلال مجلس اظهاراتی مطرح میکردند که این اظهارات از اساس اشتباه است در حالی که همه این مسائل قابل اصلاح است.
اما برخی در مجلس حتی عزمشان برای استیضاح روحانی جزم است. با این همه، بازهم تصور میکنید که تجربه بنی صدر در رابطه با روحانی تکرار نمیشود؟
به هیچ وجه این اتفاق نمیافتد. معتقدم که تکرار تجربه بنی صدر نه تنها به صلاح کشور نیست بلکه احتمال تکرار آن هم هرگز وجود ندارد.
با توجه به فشارهای موجود بر روی مردم و عملکرد فراکسیونهای مجلس، جنابعالی مجلس آینده را اصلاح طلب میدانید یا اصولگرا؟
اگر احزاب و فراکسیونها به دنبال بحثهای درون جریانی باشند ایرادی ندارد اما به طور کل با توجه به اینکه یکسال و نیم تا اتمام عمر مجلس دهم زمان باقی است، گمانه زنیها از حالا، درباره این مسئله چندان دقیق نیست و از سویی نباید از هم اکنون مسئله رقابت را در جامعه مطرح کرد. مجلس دهم فارغ از اینکه نمایندههای بسیار فعالی دارد یک ایراد ویژه هم دارد و آن اینکه، در این مجلس یک فراکسیون اکثریت وجود ندارد. در مجالس گذشته همواره یک فراکسیون اکثریت بود که توانایی مدیریت مجلس را داشت اما متاسفانه در این دوره سه فراکسیون وجود دارد که هیچ یک در اکثریت قرار ندارند به همین دلیل هم هیچ وقت تصمیمات شان به نتیجه نمیرسد. به طور مثال در اواخر سال 96 نمایندهها سه تن از وزرا را استیضاح کردند و در نهایت به هر سه وزیر رای اعتماد دادند و جالب اینجاست که رای این سه وزیر بیشتر از آرای قبلی شان شد. بنابراین به نظر میرسد که این مجلس دارای یک اشکال ساختاری است.
به عنوان سوال پایانی، برای انتخابات 1400 و یا مجلس98 برنامه ای دارید؟
هیچ برنامه ای برای کاندیداتوری در دو انتخابات پیش رو ندارم اما قطعا در انتخابات مانند چند دوره اخیر فعال خواهم بود.
افتاب یزد