
در گفت و گو با احمدشیرزاد نماینده مجلس ششم بررسی شد
روایتی از استراتژی بهزاد نبوی در استیضاحها
روزنو :دراصل هشتاد و نه (89) قانون اساسی جمهوری اسلامیایران که به نام«اصل استیضاح وزیران و رئیسجمهور» نیز شناخته میشود آمده:«نمایندگان مجلس شورای اسلامیمیتوانند در مواردی که لازم میدانند هیئت وزیران یا هر یک از وزراء را استیضاح کنند، استیضاح وقتی قابل طرح در مجلس است که با امضای حداقل ده نفر از نمایندگان به مجلس تقدیم شود. هیئت وزیران یا وزیر مورد استیضاح باید ظرف مدت ده روز پس از طرح آن در مجلس حاضر شده، به آن پاسخ گوید و از مجلس رای اعتماد بخواهد. در صورت عدم حضور هیئت وزیران یا وزیر برای پاسخ، نمایندگان مزبور درباره استیضاح خود توضیحات لازم را میدهند و در صورتی که مجلس مقتضی بداند اعلام رای عدم اعتماد خواهد کرد. اگر مجلس رای اعتماد نداد هیئت وزیران یا وزیران یا وزیر مورد استیضاح عزل میشود. در هر دو صورت وزرای مورد استیضاح نمیتوانند در هیئت وزیرانی که بلافاصله بعد از آن تشکیل میشود عضویت پیدا کنند.
دراصل هشتاد و نه (89) قانون اساسی جمهوری اسلامیایران که به نام«اصل استیضاح وزیران و رئیسجمهور» نیز شناخته میشود آمده:«نمایندگان مجلس شورای اسلامیمیتوانند در مواردی که لازم میدانند هیئت وزیران یا هر یک از وزراء را استیضاح کنند، استیضاح وقتی قابل طرح در مجلس است که با امضای حداقل ده نفر از نمایندگان به مجلس تقدیم شود. هیئت وزیران یا وزیر مورد استیضاح باید ظرف مدت ده روز پس از طرح آن در مجلس حاضر شده، به آن پاسخ گوید و از مجلس رای اعتماد بخواهد. در صورت عدم حضور هیئت وزیران یا وزیر برای پاسخ، نمایندگان مزبور درباره استیضاح خود توضیحات لازم را میدهند و در صورتی که مجلس مقتضی بداند اعلام رای عدم اعتماد خواهد کرد. اگر مجلس رای اعتماد نداد هیئت وزیران یا وزیران یا وزیر مورد استیضاح عزل میشود. در هر دو صورت وزرای مورد استیضاح نمیتوانند در هیئت وزیرانی که بلافاصله بعد از آن تشکیل میشود عضویت پیدا کنند.
به گزارش روز نو :در صورتی که حداقل یک سوم از نمایندگان مجلس شورای اسلامیرئیسجمهور را در مقام اجرای وظایف مدیریت قوه مجریه و اداره امور اجرایی کشور مورد استیضاح قرار دهند، رئیسجمهور باید ظرف مدت یک ماه پس از طرح آن در مجلس حاضر شود و در خصوص مسائل مطرح شده توضیحات کافی بدهد. در صورتی که پس از بیانات نمایندگان مخالف و موافق و پاسخ رئیسجمهور، اکثریت دو سوم کل نمایندگان به عدم کفایت رئیسجمهور رای دادند مراتب جهت اجرای بند ده اصل یکصدودهم به اطلاع مقام رهبری میرسد.»
استیضاح؛ ساز و کار نظارتی
یا ابزاری برای اعمال قدرت؟
در تعریفی ساده میخوانیم:«استیضاح یکی از ساز و کارهای سیاسی مورد استفاده در سیاست داخلی کشورها و به طور مشخص عرصه مناسبات دو قوه مقننه و مجریه است.»
سابقه تاریخی انجام استیضاح اگرچه به قرون وسطی باز میگردد، اما نمونههای عینی مشخص آن را میتوان در عملکرد اوایل قرن نوزدهم نظام سیاسی انگلیس مشاهده کرد. در نظامهای سیاسی جهان برای جلوگیری از تمرکز قدرت و نیز رعایت جنبههای تخصصی اداره امور جامعه، قدرت حکومت به سه شاخه تقنینی، اجرایی و قضائی تقسیم شدهاست. البته این سه قوه هم در نظامهای سیاسی پارلمانی و هم در نظامهای سیاسی ریاستی با یکدیگر در ارتباط بوده و قوانین اساسی کشورها، چگونگی روابط آنها با هم و نیز سازوکارهای کنترل آنها به وسیله یکدیگر را در نظر گرفتهاند که در عین تفکیک قوا نوعی همکاری یا ارتباط بین قوای سهگانه نیز از طریق تمهیدات حقوقی و سیاسی ایجاد شده تا در عین تمایز قوا کلیت حاکمیت ملی کشور بروز کند.
در نظام سیاسی پارلمانی که ارتباط بیشتری بین دو قوه مقننه و مجریه وجود دارد مجلس و پارلمان که نمایندگان آن از سوی مردم انتخاب میشوند حق دارند کلیه اقدامات و عملکردهای قوه مجریه را زیر نظر بگیرند و از راه طرح سوال، استیضاح و ایجاد کمیسیونهای تحقیق یا نهادهای نظارتی چون دیوان محاسبات این قوه را کنترل کنند. همچنین قوه مقننه حق دارد با صدور رای عدم اعتماد هیئت وزیران یا یک وزیر را برکنار کند. البته به منظور ایجاد توازن بین دو قوه در نظام پارلمانی، قوه مجریه نیز از طرق مختلف همچون تنظیم و پیشنهاد لوایح قانونی یا حتی انحلال پارلمان، مجلس را کنترل میکند. در نظام سیاسی ریاستی همچون نظام سیاسی آمریکا نیز قانون اساسی ترتیباتی برای استیضاح مقامات ارشد قوه مجریه از جمله رئیسجمهور و معاونش توسط کنگره در نظر گرفته است که در نهایت نیز میتواند به برکناری آنها از قدرت منجر شود.
نگاهی آماری به استیضاح
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
مجلسدوم(7خرداد1363لغایت6خرداد1367) هیچ وزیری را استیضاح نکرد! عباس آخوندی رکورددار استیضاح است، او سه بار بین سالهای 94 تا 96 استیضاح شده است. مجالس اول، چهارم، ششم و دهم (تا این لحظه) هیچ وزیری را عزل نکردند. از بین هفت وزیر عزل شده در جلسه استیضاح، مجالس هشتم و نهم با چهار رای عدم اعتماد بیشترین جداسازی وزرا از کابینه را به خود اختصاص دادهاند و مجالس سوم، پنجم و هفتم هرکدام یک وزیر بیشتر برکنار نکردند.
از منظر دولتها؛ سه وزیر کابینه میرحسین موسوی استیضاح شدند که تمامیآنها توانستند مجدداً رای اعتماد مجلس را به خود اختصاص دهند. نخستین استیضاح در تاریخ مجالس پس از انقلاب، 13 آبان 61 برگزار شد که طی آن محمدشهاب سیدجلالی گنابادی وزیر مسکن و شهرسازی وقت با محوریت: «شکایت از خانهسازی در شهر زلزلهزده طبس و حومه» مجبور شد توضیحاتی ارائه دهد که در نهایت تصمیم مجلس بر آن قرار گرفت که وی همچنان وزیر باقی بماند. شرح این جلسه در کتابی با نام: «نخستین استیضاح در جمهوری اسلامیایران» درج شده است.
ماجرای استیضاح ناطق نوری در نوع خود قابل تامل و کمنظیر است. وزیر کشور وقت که با محوریت: « مسئله بورسبازی درباره زمین در تهران» مجبور به پاسخگویی شده بود در کتاب خاطرات خود مینویسد: «شروع کردم به خواندن اسامینمایندگانی که توصیه زمین کرده بودند. اسم نماینده مشکینشهر آقای علمالهدی را خواندم. دوم آقای صباح زنگنه را خواندم. نمایندگان دیدند دارم اسامیهمه را میخوانم، گفتند نخوانید. جار و جنجال مفصلی در مجلس به راه افتاد، عاقبت آقایهاشمیرفسنجانی گفت اسامیرا نخوانید. گفتم خب، ولی اسامیهست خیال نکنند با کسی رودربایستی دارم!» و اما بهزاد نبوی سومین وزیر کابینه میرحسین موسوی بود که پیه استیضاح به تن او مالیده شد!
دولتهاشمیچهار وزیر را به جلسه استیضاح فرستاد که ایرج فاضل نتوانست نظر مثبت مجلس را به خود جلب کند. نکته قابل ارائه این که اگرچه میرحسین موسوی در هیچ جلسه استیضاحی شرکت نکرده بود، اماهاشمیاز بین چهار جلسه استیضاح، تنها در روزی که حسین محلوجی باید پاسخگوی سوالات نمایندگان میشد راهی مجلس شورای اسلامیشد.
نوبت به سیدمحمدخاتمیکه رسید، هفت وزیر راهی جلسه استیضاح شدند؛ از این هفت نفر، عبدالله نوری و احمد خرم دیگر نتوانستند قبای وزارت بر تن داشته باشند و توسط نمایندگان عزل شدند.
احمدینژاد چندین رکورد را به خود اختصاص داده است؛ 9 وزیر او زیر تیغ تیز استیضاح قرار گرفتند(بیشتر از تمامیروسای جمهور قبل و تا اینجا بعدِ خود، دو جلسه استیضاح، پیش از برگزاری لغو شد. در پنج جلسه استیضاح شخصاً حضور پیدا کرد. سه وزیر او به دلیل رای عدم اعتماد مجلس از کار برکنار شدند. بیشترین آراء موافق با استیضاح به دو وزیر احمدینژاد یعنی شیخالاسلامیو کردان تعلق گرفت که در فقره شیخ الاسلامی، همگرایی نمایندگان در عدم تمدید وزارت، شخص احمدینژاد موثر بود. در یکشنبهای که بعدها غلامعلی حدادعادل آن را یکشنبه سیاه نامید، همان یکشنبهای که احمدینژاد فیلمیدر مجلس منتشر کرد! عملاً هیچ شانسی برای شیخالاسلامیباقی نماند که در ردای وزارت باقی بماند. کردان نیز به دلیل آنچه اصرار به یک ماجرای مورد اعتراض مجلس نام گرفت (تقلب در مدرک دانشگاهی) بالاترین رای عدم اعتماد در جلسات استیضاح را به خود اختصاص داد.
استیضاح وزرای دولت روحانی با رضا فرجی دانا آغاز شد. وزیر علوم دولت یازدهم تنها ده ماه وزیر بود و در جلسهای که برخی معتقد هستند بسیار شبیه جلسه استیضاح عبدالله نوری بود! از آنجایی که از همان ابتدا نیز با وزارتخانهای شدن وی مخالف بودند عزل شد. تحلیلگران سیاسی عمدتا اصلاحطلب معتقدند استیضاح عبدالله نوری و رضا فرجیدانا از سیاسیترین استیضاحهای انجام شده در ادوار مجلس و دولتها به شمار میآید، هرچند به اعتقاد اکثر فعالان سیاسی ـ اجتماعی، همواره رگههایی از سیاستبازی در استیضاحها نقش دارد.
فانی، آخوندی و ربیعی سه وزیری بودند که مجبور به حضور در جلسه استیضاح شدند و اما عباس آخوندی در یک اتفاق بسیار نادر سه بار(مهر 94، اسفند 95 و اسفند96)استیضاح شد و نادرتر آن که هر سه بار توانست نظر نمایندگان را به باقی ماندن در پست وزارت جلب کند و اما اگر جلسه استیضاح علی ربیعی برگزار شود او نیز طی هفت ماه، تنها وزیری است که دوبار استیضاح خواهد شد.
پس از این مقدمه نسبتاً طولانی! آنچه در پی میآید اظهار نظرات دکتر احمد شیرزاد نماینده مجلس ششم است که لابهلای این گفت و گو، به نکات ارزندهای از استیضاحهای انجام شده دست پیدا خواهیم کرد:
استیضاح بیثمر یا کارآمد؟!
دکتر احمد شیرزاد معتقد است؛ استیضاح در هرصورت کاردکردهایی داشته و همچنان نیز دارد. وقتی میپرسیم آنچه قانون از استیضاح انتظار داشته، جامه عمل پوشیده یا خیر؟! با اطمینانی خاص میگوید:«بله» و ادامه میدهد:«استیضاح توانسته به آن چه قانونگذار از آن انتظار داشته عمل کند اگرچه ممکن است نگاه آماری نشان بدهد یک استیضاحی اثر خوب داشته یا بالعکس اثر خوبی نداشته است اما در مجموع، همچنان استیضاح راهکاری مترقی و روزآمد است. مثلا استیضاح کردان در مجلس هشتم یک مورد مثبت بود و مجلس وقت به خوبی به وظیفهاش عمل کرد و به دلیل عدم صداقت و تقلب در دکترای مرحوم کردان وزیر کشور وقت، وی را عزل کرد و نیز ممکن است استیضاحهایی وجود داشته باشد که سبقه جناحی داشته و در اصطلاح غیرفنی بوده است اما در کنار چنین استیضاحهایی، مواردی هم بوده که به خوبی انجام شده و در این باره میتوان مجلس را ستود.
اگر دقت کرده باشید من مثال را از مجلسی انتخاب کردم که شخصاً نگاه مثبتی بدان نداشتم اما همانگونه که گفتم، اصل استیضاح مترقی است و کارکرد مثبت دارد. جز این اگر باشد، مبنا این گونه خواهد بود هر کس که در کابینه رای گرفت تا آخر بماند و این میتواند بسیار آسیبزا باشد. برخی شاید این فکر را از گذشته تا حال میکردهاند که استیضاح فی نفسه کارکردی ندارد؛ اما ادوار مجلس نشان داده در هر صورت، مقابل دولتها نقش خود را ایفا میکند و وزیر اختیاردار مطلق نیست. قبل از انقلاب اما نماینده مجلس جرئت اظهارنظر نداشت، اما در حال حاضر شجاعت نمایندگان در برابر وزیر مثبت است.
مجلس ششم و استیضاح!
مجلس ششم یک ویژگی خاص داشت و آن حضور یلی بود به نام بهزاد نبوی. دولت آقای خاتمیاز این منظر بسیار مدیون آقای نبوی است. جالب است برایتان بگویم که نبوی در مورد استیضاح نظر خاصی داشت. او میگفت در هنگام رای اعتماد هرکس نمیخواهد رای بدهد، ندهد اما در جلسه استیضاح وزیر را ساقط کردن جالب توجه نیست! او عزل وزیر را معادل کشتن وزیر میدانست و میگفت با هر عزلی عملاً مجلس یک وزارتخانه را از کار انداخته و تا مدتها امور به درستی انجام نمیشود.
تقاضاهای رسیده برای استیضاح را به دقت بررسی میکرد و این گونه نبود که حقوق نمایندگان نادیده انگاشته شود اما در کمیسیونها یا ستادهایی که به همین منظور تشکیل میشد به دقت همه موارد بررسی میشد به گونهای که حتی در دفاع به وزیر کمک هم میشد!»
شیرزاد به این اعتراض ما که گفتیم این رویه ناقض حقوق نمایندگان است واکنش نشان داده میگوید: «شاید این گونه به نظر برسد اما وقتی بدانیم برخی نمایندگان تنها به دلیل عملیاتی نشدن خواستهای منطقهای خود وزیری را به مسلخ استیضاح میکشاندند یا در مواردی که استیضاح از حالت نظارتی خارج میشد و تبدیل به سلاح برای تهدید و امتیازگیری میشد قطعاً باید حق را به نبوی داد. نفس استیضاح این بود که اشتباهات یک وزیر، وزارتخانه و کمکاریها و اعتراضات بررسی شود که به دقت بررسی میشد، اما طی چهارساله مجلس ششم اگرچه چهاروزیر استیضاح شدند، اما هیچ وزیری برکنار نشد. شیرزاد در مجموع کارکرد استیضاح طی چهار دهه گذشته از انقلاب را مثبت، مترقی و تاثیرگذار میداند هرچند از برخی استیضاحها نظیر عبدالله نوری و رضا فرجیدانا به شدت مکدر است.
حضور یا عدم روسای جمهور؛ مثبت یا مخرب؟!
این که میرحسین موسوی، خاتمی، روحانی وهاشمیدر جلسات استیضاح شرکت نمیکنند و نکردند به نظر من بسیار خوب است. احترام به نظر مجلس است، احترام به نماینده و وزیر است. محک خوردن جدی مجلس و وزرا اتفاق میافتد. این که میبینید احمدینژاد در اکثر جلسات استیضاح شرکت میکرد خیلی ربطی به مسئولانه بودن رفتار وی نداشت او اساساً استیضاح را برنمیتافت و میگفت مجلس وقتی به یک وزیر رای اعتماد داد دیگر نباید موجبات عزل وی را فراهم آورد. او انتظار داشت مجلس تابع نظر رئیس قوه مجریه باشد و شاید یکی از دلایل حضور چندین باره او، همین ذهنیت بود واگرنه دلیل ندارد در جلسهای که یک طرف آن وزیر است و طرف دیگر آن نمایندگان مجلس، رئیسجمهور بخواهد با حضورش از نمایندگان به هر ترتیب ممکن که شده رای اعتماد بگیرد.»
شیرزاد میگوید: «ممکن است برابر این نظر، نظری دیگر هم وجود داشته باشد که مثلا بخواهد این اصل را جا بیندازد که رئیسجمهور به عنوان رئیس کابینه و مسئول مستقیم وزرا، وظیفه دارد از وزرای استیضاح شده دفاع کرده، با آنها همراهی کند و موجبات ابقای آنها را فراهم آورد، اما یک مسئله را نباید از نظر دور داشت که مجلس اگر تصمیم گرفته باشد وزیری را عزل کند، با یا بیحضور رئیسجمهور این کار را خواهد کرد. در این موضع دو اتفاق میافتد یا حواشی نظیر جلسه استیضاح شیخالاسلامیباعث همگرایی همه طیفهای سیاسی مجلس میشود و وزیر کوچکترین شانسی نخواهد داشت یا در هر صورت وزیر با به اصطلاح ریش گرو گذاشتن رئیسجمهور ادامه میدهد! این وزیر از نظر مجلس دیگر آن وزیر قبلی نیست حتی اگر به او اعتماد کرده باشد!»
فراوانی استیضاح بین وزارتخانهها
اتفاقی معنادار؟
به شیرزاد میگوییم، فارغ از تغییرات وزارتخانهها و تغییر در شاکله و نام آنها در مجموع؛ 8 وزیر راه و شهرسازی(اعم از مسکن و شهرسازی قدیم، راه و ترابری و راه و شهرسازی فعلی)، 4 وزیر آموزش و پرورش، 3 وزیر کشور، سه وزیر صنایع و 2 وزیر بهداشت استیضاح شدهاند. این مسئله اتفاقی است یا معنا و پیام خاصی در پی دارد؟ شیرزاد میگوید: «اساساً برخی وزارتخانهها را نمیتوان شامل قانون استیضاح کرد از جمله اطلاعات، نفت، امور خارجه، دفاع و حتی وزارتخانههایی چون نیرو، جهاد و غیره اما وزارتخانههایی نظیر راه و شهرسازی به دلیل گستردگی وظایف، دستگاههای ذیربط و درگیریهای متعدد با حوزههای انتخابیه نمایندگان عملا به اصطلاح، استیضاحخور آنها ملستر است.»
این اواخر وزارتخانههایی چون ورزش و جوانان، کار و حتی فرهنگ و ارشاد بیشتر در تیررس استیضاح قرار میگیرند. مضافاً این که همچنان جایگاه وزارتخانهای چون راه و شهرسازی برای کشاندن وزیر به مسلخ استیضاح، دستنخورده باقی خواهد ماند. وزارت کار از وقتی شستا را در اختیار دارد بیشتر مورد توجه نمایندگان قرار گرفته و دیگر شرکتهای تابعه. زمزمههایی وجود دارد که نمایندگانی که برای امتیازگیری از این وزارتخانه دست خالی برمیگردند خیلی راحت زیر برگه استیضاح را امضا میکنند و شاید به همین دلیل است که در مدت زمان
هفت ماهه دوبار ربیعی لباس رزم برای حضور در جلسه استیضاح پوشیده است.
در کنار این موارد اما برخی وزارتخانهها عملا استیضاح وزرای آنها بازخوردهای مثبت رسانهای نیز نمیتواند داشته باشد که این گونه مسائل در مجموع روی فراوانی استیضاحها تاثیرگذار خواهد بود!»
آخوندی؛ وزیر جادویی حسن روحانی!
شیرزاد میگوید: «بیشتر از آن که سه بار استیضاح شدن آخوندی برای من تعجبآور باشد رای اعتماد گرفتن در هر سه مورد برای من جالبتر است! گویی آخوندی از یک راز و رمز و قدرت جادویی برخوردار است.»
وزارت علوم، وزارتخانهای
برای تسویه حسابهای سیاسی!
این نماینده مجلس ششم وقتی به استیضاح وزیر علوم دولت روحانی میرسد دست بر نکات مهمیمیگذارد، او میگوید: «برخی از وزارتخانهها در اجتماع اثرگذار هستند، مانند وزارت علوم و وزارت کار که جمعیت بالایی را مدیریت میکنند؛ اما میبینیم وزیر علوم یک بار استیضاح شد و سیاسی بود و ابدا ایرادگیریها کاری نبود!»
شیرزاد میگوید: «فشارها بر وزارت علوم بیشتر از بیرون مجلس هدایت میشود. در فقره استیضاح فرجیدانا هرگز بحث بر سر کارایی و عدم کارایی نبود، بلکه از ابتدا هم طیف اصولگرای مجلس راضی به وزیر شدن فرجیدانا نبود، اما اصرار حسن روحانی باعث شد تا او رای بگیرد اما وزارتش یک ساله هم نشد.»
میگوییم اگر این چنین باشد که وزرای انتخاب شده برای وزارت علوم عمدتاً از بین چهرههای نسبتاً خنثی انتخاب خواهند شد! او در پاسخ میگوید: «خواهی نخواهی چنین اتفاقی رخ داده است. نگاهی به وزرای علوم در دولت روحانی به ما میفهماند نتیجه وزیر نشدن میلی منفردها، فرجیداناها و دیگرانی از این دست کار را به وزیر شدن فرهادی و غلامیمیکشاند. اینها هرگز قابل مقایسه با وزرای اصلی مورد توجه حسن روحانی نبودهاند، اما فشارهای بیرونی و درونی نهایتا کار را به همین نقطه میکشاند.»
میگوییم پس چگونه است که در مجموع کارکردهای استیضاح را مثبت ارزیابی میکنید. شیرزاد میگوید: «این که ادعا کنیم هیچ استیضاحی سیاسی نیست، ادعای از بن و پایه اشتباه است! اما وقتی همه استیضاحها را بررسی کنیم طبیعی است به دو مورد یعنی نوری و فرجیدانا هم بر بخوریم که جناح حاکم در مجلس به نوعی دست به یک تسویه حساب نرم علیه رئیسجمهور و جناح رقیب زد.»
البته این را هم میپذیرد که چنین برخوردهایی عملا روسایجمهور را در تنگنای محافظهکاری قرار میدهد تا وزرایی انتخاب کند که حساسیتهای کمتری روی آنها باشد و عملا با اصل شایستهسالاری فاصله خواهیم داشت. شیرزاد میگوید: «در نظارت استصوابی شورای نگهبان هم عملا این اتفاق برای نمایندگان مجلس نیز رخ میدهد؛ کمحاشیهترینها، محافظهکارترها و خلاصه کسانی که قرار نیست درسرآفرین باشند راهی مجلس میشوند و ریشه استیضاحهای بعضاً سیاسی از همین جا شکل میگیرد.»
سیاسیترین استیضاح!
شیرزاد معتقد است: استیضاح عبدالله نوری و رضا فرجیدانا سیاسیترین استیضاح انجام گرفته پس از انقلاب بوده است.
استیضاح سیاسی، خدشه به روح و معنویت قانون؟!
این که بگوییم یک استیضاح عملا سیاسی بوده نه فنی و کاری با روح قانون منافاتی ندارد! در هر صورت قانونگذار این اختیار را به نمایندگان مجلس داده است، اما چنین استیضاحهایی عملا اعتبار یک جناح سیاسی را زیر سوال خواهد برد. افکار عمومیاین سوال همیشه در ذهنش باقی خواهد ماند و هیچ گاه رفتار سیاستزده نمایندگان خود در مجلس را فراموش نخواهد کرد، اما در هر صورت این حق نمایندگان است اما حقی که گاه درست از آن بهرهبرداری نمیشود.
وظیفه قانون نیتخوانی نیست، وظیفه قانون پیشبینی هم نیست. یک سری نیازسنجیها باعث میشود تا قانونی مصوب شود حال وقتی آن قانون مستمسکی قرار داده میشود برای امتیازگیری و فشار یک جناح بر جناح دیگر دیگر به روح و معنویت قانون ربطی پیدا نمیکند.
استیضاح یا گروه کشی سیاسی؟!
طی پنج سال گذشته در برخی محافل این بحث مطرح میشود که استیضاح وسیلهای برای فشار بر وزیر، وسیله یا برای امتیازگیری و به کرسی نشاندن خواستهای فردی و منطقهای! این در معنای
گرو کشی سیاسی نیست؟
شیرزاد وزارت کار را مثال میزند و شستا را، او میگوید: «شستا یعنی پول، یعنی پست، یعنی قدرت و ثروت پس طبیعی است که چنین وزارتخانهای بیشتر تحت فشار باشد! دو مسئله نباید فراموش شود یکی آن که گاه خود وزرا باعث به وجود آمدن چنین تصوراتی میشوند و گاه امکانات یک وزارتخانه باعث میشود، البته فشار مردم حوزههای انتخابیه را هم نباید نادیده گرفت. شغل، راه، امکانات، محرومیتزداییها و در کنار آنها اعمال قدرت و نظرها دست به دست هم میدهد تا یک وزارتخانه زیر فشار نمایندگان قرار بگیرد.
افکار عمومیروی این گونه مسائل حساس است و عملاً وقتی مسئله استیضاح علی ربیعی یا آخوندی مطرح میشود به چنین مسائلی نیز فکر میکند و اما این که هر استیضاحی بوی امتیاز گیری بدهد چندان منصفانه نیست.
البته در جلسه رای اعتماد وزرای دولت دوازدهم یادمان نرفته که حبیب الله بیطرف محکم رو در روی برخی زیادهخواهیها و امتیازگیریها ایستاد و اگرچه به قیمت وزیر نشدنش تمام شد، اما کوتاه نیامد. وزیر میتواند از حیثیت کاری و وزارتخانهای خود دفاع کند حالا استیضاح هم شد شد! مهم آن است که او به وظایف قانونی خود عمل کرده باشد اگرچه با تعامل مخالف نیستم اما نظرم این است که تعامل نباید به مرزهای امتیازگیری و امتیازدادن نزدیک شود.»
تلافیهای سیاسی و جناحی!
می پرسیم اگر این چنین باشد که یک جناح خواستهای خود را با چنین فشارهایی همراه کند پس فردای نیامده ممکن است این اتفاق برعکس تکرار شود. شیرزاد میگوید: «در این موضوع باید بپذیریم که مجلس رویهاش بر مدار قانون بوده است حتی اگر در برخی موارد اشتباهاتی نیز مرتکب شده باشد. این گونه نیست که با امتیاز دهی بتوان استیضاح را از مجلس برد یا وزیر بتواند خود را تثبیت کند. در دولت مشعشع احمدینژاد هم دیدیم که اگرچه مجلس تقریبا همفکر رئیس دولتهای نهم و دهم بود اما چند وزیر او را انداخت. پس میبینیم در مجموع مجلس از اعتبار خود خوب دفاع کرده است. در مواردی هم که معمولا پای اصولگراها در میان بوده برخی از وزرا بیدلیل از ادامه خدمت باز ماندهاند! تلخیهایی برجای گذاشته در انتخابات خود را نشان داده یعنی مردم پای صندوقها به آن رفتار سیاستزده مجلس نشینان واکنش نشان دادهاند.
در این جا باید به مسئله ی اخلاق سیاسی هم توجه داشت که اگر قدم از مرزهای اخلاق سیاسی بیرون گذارده نشود چنین رخدادهایی قابل کنترل خواهد بود.»
استیضاحی که نه به هنگام است
دکتر احمد شیرزاد، استیضاح علی ربیعی و سوال از رئیسجمهور را نا بهنگام تلقی میکند. او میگوید: «وقتی تمام نظام تحت فشار است، هدایت بخشهای مهمی از این فشار به سمت دولت درست نیست. در اتفاقات و معضلات به وجود آمده تنها و تنها دولت مقصر نیست که با سوال از حسن روحانی و استیضاح ربیعی همه چیز به حالت اول بازگردد. در این جا این احساس به افکار عمومی داده میشود که بخشهایی از مجلس در تلاش هستند تا خود را تطهیر کنند یعنی با انداختن گناه روی دوش رئیسجمهور و وزرا خود را تطهیر کنند اما غافل هستند از تصمیمگیری نهایی افکار عمومی!
مردم خواهان بهبود اوضاع هستند اما این بهبود را در سوال از حسن روحانی یا استیضاح وزرا دنبال نمیکنند. آنها میخواهند اقتصاد نظم بگیرد. ریشه فسادها خشکانده شود و سوءمدیریتها تمام شود اما بخشهایی از مجلس در این تلاش است تا رئیسجمهور و ربیعی را به عنوان قربانی به پیشگاه ملت تقدیم کند اتفاقی که بعید است رخ دهد.
شاید برخی از نمایندگان به دنبال این هستند که بگویند وضعیت اقتصادی بد است و ملت تحت فشارند ولی ما تقصیری نداریم و میخواهند مجلس را به نوعی تطهیر کنند به نظرم نه. مجلس و قوه قضائیه و نه هیچ نهادی نمیتواند خود را تطهیر کند اشتباه یا درست همه در آن سهیم هستند و این اشتباه است دولت را مقصر بدانیم و دیگران را تطهیر کنیم؛ اینکه مجلس دنبال این باشد یکی مانند علی ربیعی را فلک کند اوضاع آرام میشود. اگر دنبال چنین چیزی باشند مسیر خطاست و جواب نمیدهد!»
دولت در عدم ترمیم کابینه کوتاهی کرد؟!
شیرزاد میگوید: «یک کار دیگری به نظر من میشد انجام داد و خیلی هم مفید بود اگر خود دولت دست به ترمیم کابینه میزد و البته نه با یک نفر چون با یکنفر اتفاقی نمیافتد، بلکه میتوانست با ترمیم کابینه به شکل آبرومندانهای مدیران جدید را بیاورد و یک احساس امیدی در جامعه ایجاد کند، ولی خب میبینیم به هردلیلی تاکنون این اتفاق نیفتاده است اما مجلس نمیتواند سردمدار یک چنین تحولی شود، آن هم با انداختن یک وزیری که مستقیما با بحرانهای اقتصادی مربوط نیست.»
مجلس میخواهد کار ناتمام دولت را تمام کند؟
شیرزاد معتقد است که برخی نمایندگان میخواهند به جامعه چنین القا کنند که بگویند ما دولت را وادار کردهایم به مشکلات مردم توجه کند این حرف کاملا نابجا هست و راهش این نیست، اینکه فکر کنیم یک حلقه ضعیف را میگیریم و فلک میکنیم تا اوضاع آرام شود این اصطلاح که یکی را فلک کنیم تا اوضاع آرام شود یک سیاست قجری است و در زمان فعلی جواب نمیدهد.
افکار عمومی نمیپذیرد!
افکار عمومی این را قبول نمیکند دور از تدبیر و مملکتداری است در تصمیمگیریهای اقتصادی اخیر دولت چه درست یا نادرست، مجلسیها و دولت سهیم بودهاند در جایی ممکن است نمایندهای مطلبی گفته باشد که به اتفاق درست باشد و دیگر نمایندگان آن را دنبال نکرده باشند مثلا رئیس کمیسیون اقتصادی میگوید: راهحلهای درستی داشته است به هر حال مجلس اگر میخواست طرحی را ارائه دهد دستش بسته نبود. دو روز قبل حاجیزاده نماینده مجلس با چه شور و هیجانی میگفت: به جای لایحه بیثمر تفکیک وزارتخانه، لایحهای برای حل مشکلات بدهید خب تو خودت اگر میدانی چگونه میتوان کاری را پیش برد با 20 نفر طرحی بده و در دستور مجلس بگذار کسی جلو تو را نمیگیرد. وقتی شما نمیتوانید طرح بدهید دولت چگونه لایحه بدهد این از جمله دلایلی است که معتقدم مجلس نمیتواند خود را تطهیر کند.
صحنه تصادف را بر هم نزنیم!
می خواهند شوک وارد کنند! نمیخواهم به تعبیر شما بگویم که میخواهند صحنه تصادف را بر هم زنند، اما به نظر میرسد در مجموع اتفاقاتی دارد میافتد که نابجا است، ناصواب است. این حرکتها عملاً نمیتواند تماشاگر را راضی کند. به نظر من هر دوی تلاشهای مجلس یعنی سوال از رئیسجمهور و استیضاح ربیعی غلط است! جواب نمیدهد! مردم را راضی نمیکند شاید برعکس بر التهابات بیفزاید بالاخره دولت آن چنان هم بدون حامی نیست! کسانی هستند که همچنان میکوشند راه اصلاح امور را باز نگه دارند. سوال و استیضاح عملاً تلاش برای بستن تمامی راههای ممکن و ناممکن است.
به گزارش روز نو :در صورتی که حداقل یک سوم از نمایندگان مجلس شورای اسلامیرئیسجمهور را در مقام اجرای وظایف مدیریت قوه مجریه و اداره امور اجرایی کشور مورد استیضاح قرار دهند، رئیسجمهور باید ظرف مدت یک ماه پس از طرح آن در مجلس حاضر شود و در خصوص مسائل مطرح شده توضیحات کافی بدهد. در صورتی که پس از بیانات نمایندگان مخالف و موافق و پاسخ رئیسجمهور، اکثریت دو سوم کل نمایندگان به عدم کفایت رئیسجمهور رای دادند مراتب جهت اجرای بند ده اصل یکصدودهم به اطلاع مقام رهبری میرسد.»
استیضاح؛ ساز و کار نظارتی
یا ابزاری برای اعمال قدرت؟
در تعریفی ساده میخوانیم:«استیضاح یکی از ساز و کارهای سیاسی مورد استفاده در سیاست داخلی کشورها و به طور مشخص عرصه مناسبات دو قوه مقننه و مجریه است.»
سابقه تاریخی انجام استیضاح اگرچه به قرون وسطی باز میگردد، اما نمونههای عینی مشخص آن را میتوان در عملکرد اوایل قرن نوزدهم نظام سیاسی انگلیس مشاهده کرد. در نظامهای سیاسی جهان برای جلوگیری از تمرکز قدرت و نیز رعایت جنبههای تخصصی اداره امور جامعه، قدرت حکومت به سه شاخه تقنینی، اجرایی و قضائی تقسیم شدهاست. البته این سه قوه هم در نظامهای سیاسی پارلمانی و هم در نظامهای سیاسی ریاستی با یکدیگر در ارتباط بوده و قوانین اساسی کشورها، چگونگی روابط آنها با هم و نیز سازوکارهای کنترل آنها به وسیله یکدیگر را در نظر گرفتهاند که در عین تفکیک قوا نوعی همکاری یا ارتباط بین قوای سهگانه نیز از طریق تمهیدات حقوقی و سیاسی ایجاد شده تا در عین تمایز قوا کلیت حاکمیت ملی کشور بروز کند.
در نظام سیاسی پارلمانی که ارتباط بیشتری بین دو قوه مقننه و مجریه وجود دارد مجلس و پارلمان که نمایندگان آن از سوی مردم انتخاب میشوند حق دارند کلیه اقدامات و عملکردهای قوه مجریه را زیر نظر بگیرند و از راه طرح سوال، استیضاح و ایجاد کمیسیونهای تحقیق یا نهادهای نظارتی چون دیوان محاسبات این قوه را کنترل کنند. همچنین قوه مقننه حق دارد با صدور رای عدم اعتماد هیئت وزیران یا یک وزیر را برکنار کند. البته به منظور ایجاد توازن بین دو قوه در نظام پارلمانی، قوه مجریه نیز از طرق مختلف همچون تنظیم و پیشنهاد لوایح قانونی یا حتی انحلال پارلمان، مجلس را کنترل میکند. در نظام سیاسی ریاستی همچون نظام سیاسی آمریکا نیز قانون اساسی ترتیباتی برای استیضاح مقامات ارشد قوه مجریه از جمله رئیسجمهور و معاونش توسط کنگره در نظر گرفته است که در نهایت نیز میتواند به برکناری آنها از قدرت منجر شود.
نگاهی آماری به استیضاح
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
مجلسدوم(7خرداد1363لغایت6خرداد1367) هیچ وزیری را استیضاح نکرد! عباس آخوندی رکورددار استیضاح است، او سه بار بین سالهای 94 تا 96 استیضاح شده است. مجالس اول، چهارم، ششم و دهم (تا این لحظه) هیچ وزیری را عزل نکردند. از بین هفت وزیر عزل شده در جلسه استیضاح، مجالس هشتم و نهم با چهار رای عدم اعتماد بیشترین جداسازی وزرا از کابینه را به خود اختصاص دادهاند و مجالس سوم، پنجم و هفتم هرکدام یک وزیر بیشتر برکنار نکردند.
از منظر دولتها؛ سه وزیر کابینه میرحسین موسوی استیضاح شدند که تمامیآنها توانستند مجدداً رای اعتماد مجلس را به خود اختصاص دهند. نخستین استیضاح در تاریخ مجالس پس از انقلاب، 13 آبان 61 برگزار شد که طی آن محمدشهاب سیدجلالی گنابادی وزیر مسکن و شهرسازی وقت با محوریت: «شکایت از خانهسازی در شهر زلزلهزده طبس و حومه» مجبور شد توضیحاتی ارائه دهد که در نهایت تصمیم مجلس بر آن قرار گرفت که وی همچنان وزیر باقی بماند. شرح این جلسه در کتابی با نام: «نخستین استیضاح در جمهوری اسلامیایران» درج شده است.
ماجرای استیضاح ناطق نوری در نوع خود قابل تامل و کمنظیر است. وزیر کشور وقت که با محوریت: « مسئله بورسبازی درباره زمین در تهران» مجبور به پاسخگویی شده بود در کتاب خاطرات خود مینویسد: «شروع کردم به خواندن اسامینمایندگانی که توصیه زمین کرده بودند. اسم نماینده مشکینشهر آقای علمالهدی را خواندم. دوم آقای صباح زنگنه را خواندم. نمایندگان دیدند دارم اسامیهمه را میخوانم، گفتند نخوانید. جار و جنجال مفصلی در مجلس به راه افتاد، عاقبت آقایهاشمیرفسنجانی گفت اسامیرا نخوانید. گفتم خب، ولی اسامیهست خیال نکنند با کسی رودربایستی دارم!» و اما بهزاد نبوی سومین وزیر کابینه میرحسین موسوی بود که پیه استیضاح به تن او مالیده شد!
دولتهاشمیچهار وزیر را به جلسه استیضاح فرستاد که ایرج فاضل نتوانست نظر مثبت مجلس را به خود جلب کند. نکته قابل ارائه این که اگرچه میرحسین موسوی در هیچ جلسه استیضاحی شرکت نکرده بود، اماهاشمیاز بین چهار جلسه استیضاح، تنها در روزی که حسین محلوجی باید پاسخگوی سوالات نمایندگان میشد راهی مجلس شورای اسلامیشد.
نوبت به سیدمحمدخاتمیکه رسید، هفت وزیر راهی جلسه استیضاح شدند؛ از این هفت نفر، عبدالله نوری و احمد خرم دیگر نتوانستند قبای وزارت بر تن داشته باشند و توسط نمایندگان عزل شدند.
احمدینژاد چندین رکورد را به خود اختصاص داده است؛ 9 وزیر او زیر تیغ تیز استیضاح قرار گرفتند(بیشتر از تمامیروسای جمهور قبل و تا اینجا بعدِ خود، دو جلسه استیضاح، پیش از برگزاری لغو شد. در پنج جلسه استیضاح شخصاً حضور پیدا کرد. سه وزیر او به دلیل رای عدم اعتماد مجلس از کار برکنار شدند. بیشترین آراء موافق با استیضاح به دو وزیر احمدینژاد یعنی شیخالاسلامیو کردان تعلق گرفت که در فقره شیخ الاسلامی، همگرایی نمایندگان در عدم تمدید وزارت، شخص احمدینژاد موثر بود. در یکشنبهای که بعدها غلامعلی حدادعادل آن را یکشنبه سیاه نامید، همان یکشنبهای که احمدینژاد فیلمیدر مجلس منتشر کرد! عملاً هیچ شانسی برای شیخالاسلامیباقی نماند که در ردای وزارت باقی بماند. کردان نیز به دلیل آنچه اصرار به یک ماجرای مورد اعتراض مجلس نام گرفت (تقلب در مدرک دانشگاهی) بالاترین رای عدم اعتماد در جلسات استیضاح را به خود اختصاص داد.
استیضاح وزرای دولت روحانی با رضا فرجی دانا آغاز شد. وزیر علوم دولت یازدهم تنها ده ماه وزیر بود و در جلسهای که برخی معتقد هستند بسیار شبیه جلسه استیضاح عبدالله نوری بود! از آنجایی که از همان ابتدا نیز با وزارتخانهای شدن وی مخالف بودند عزل شد. تحلیلگران سیاسی عمدتا اصلاحطلب معتقدند استیضاح عبدالله نوری و رضا فرجیدانا از سیاسیترین استیضاحهای انجام شده در ادوار مجلس و دولتها به شمار میآید، هرچند به اعتقاد اکثر فعالان سیاسی ـ اجتماعی، همواره رگههایی از سیاستبازی در استیضاحها نقش دارد.
فانی، آخوندی و ربیعی سه وزیری بودند که مجبور به حضور در جلسه استیضاح شدند و اما عباس آخوندی در یک اتفاق بسیار نادر سه بار(مهر 94، اسفند 95 و اسفند96)استیضاح شد و نادرتر آن که هر سه بار توانست نظر نمایندگان را به باقی ماندن در پست وزارت جلب کند و اما اگر جلسه استیضاح علی ربیعی برگزار شود او نیز طی هفت ماه، تنها وزیری است که دوبار استیضاح خواهد شد.
پس از این مقدمه نسبتاً طولانی! آنچه در پی میآید اظهار نظرات دکتر احمد شیرزاد نماینده مجلس ششم است که لابهلای این گفت و گو، به نکات ارزندهای از استیضاحهای انجام شده دست پیدا خواهیم کرد:
استیضاح بیثمر یا کارآمد؟!
دکتر احمد شیرزاد معتقد است؛ استیضاح در هرصورت کاردکردهایی داشته و همچنان نیز دارد. وقتی میپرسیم آنچه قانون از استیضاح انتظار داشته، جامه عمل پوشیده یا خیر؟! با اطمینانی خاص میگوید:«بله» و ادامه میدهد:«استیضاح توانسته به آن چه قانونگذار از آن انتظار داشته عمل کند اگرچه ممکن است نگاه آماری نشان بدهد یک استیضاحی اثر خوب داشته یا بالعکس اثر خوبی نداشته است اما در مجموع، همچنان استیضاح راهکاری مترقی و روزآمد است. مثلا استیضاح کردان در مجلس هشتم یک مورد مثبت بود و مجلس وقت به خوبی به وظیفهاش عمل کرد و به دلیل عدم صداقت و تقلب در دکترای مرحوم کردان وزیر کشور وقت، وی را عزل کرد و نیز ممکن است استیضاحهایی وجود داشته باشد که سبقه جناحی داشته و در اصطلاح غیرفنی بوده است اما در کنار چنین استیضاحهایی، مواردی هم بوده که به خوبی انجام شده و در این باره میتوان مجلس را ستود.
اگر دقت کرده باشید من مثال را از مجلسی انتخاب کردم که شخصاً نگاه مثبتی بدان نداشتم اما همانگونه که گفتم، اصل استیضاح مترقی است و کارکرد مثبت دارد. جز این اگر باشد، مبنا این گونه خواهد بود هر کس که در کابینه رای گرفت تا آخر بماند و این میتواند بسیار آسیبزا باشد. برخی شاید این فکر را از گذشته تا حال میکردهاند که استیضاح فی نفسه کارکردی ندارد؛ اما ادوار مجلس نشان داده در هر صورت، مقابل دولتها نقش خود را ایفا میکند و وزیر اختیاردار مطلق نیست. قبل از انقلاب اما نماینده مجلس جرئت اظهارنظر نداشت، اما در حال حاضر شجاعت نمایندگان در برابر وزیر مثبت است.
مجلس ششم و استیضاح!
مجلس ششم یک ویژگی خاص داشت و آن حضور یلی بود به نام بهزاد نبوی. دولت آقای خاتمیاز این منظر بسیار مدیون آقای نبوی است. جالب است برایتان بگویم که نبوی در مورد استیضاح نظر خاصی داشت. او میگفت در هنگام رای اعتماد هرکس نمیخواهد رای بدهد، ندهد اما در جلسه استیضاح وزیر را ساقط کردن جالب توجه نیست! او عزل وزیر را معادل کشتن وزیر میدانست و میگفت با هر عزلی عملاً مجلس یک وزارتخانه را از کار انداخته و تا مدتها امور به درستی انجام نمیشود.
تقاضاهای رسیده برای استیضاح را به دقت بررسی میکرد و این گونه نبود که حقوق نمایندگان نادیده انگاشته شود اما در کمیسیونها یا ستادهایی که به همین منظور تشکیل میشد به دقت همه موارد بررسی میشد به گونهای که حتی در دفاع به وزیر کمک هم میشد!»
شیرزاد به این اعتراض ما که گفتیم این رویه ناقض حقوق نمایندگان است واکنش نشان داده میگوید: «شاید این گونه به نظر برسد اما وقتی بدانیم برخی نمایندگان تنها به دلیل عملیاتی نشدن خواستهای منطقهای خود وزیری را به مسلخ استیضاح میکشاندند یا در مواردی که استیضاح از حالت نظارتی خارج میشد و تبدیل به سلاح برای تهدید و امتیازگیری میشد قطعاً باید حق را به نبوی داد. نفس استیضاح این بود که اشتباهات یک وزیر، وزارتخانه و کمکاریها و اعتراضات بررسی شود که به دقت بررسی میشد، اما طی چهارساله مجلس ششم اگرچه چهاروزیر استیضاح شدند، اما هیچ وزیری برکنار نشد. شیرزاد در مجموع کارکرد استیضاح طی چهار دهه گذشته از انقلاب را مثبت، مترقی و تاثیرگذار میداند هرچند از برخی استیضاحها نظیر عبدالله نوری و رضا فرجیدانا به شدت مکدر است.
حضور یا عدم روسای جمهور؛ مثبت یا مخرب؟!
این که میرحسین موسوی، خاتمی، روحانی وهاشمیدر جلسات استیضاح شرکت نمیکنند و نکردند به نظر من بسیار خوب است. احترام به نظر مجلس است، احترام به نماینده و وزیر است. محک خوردن جدی مجلس و وزرا اتفاق میافتد. این که میبینید احمدینژاد در اکثر جلسات استیضاح شرکت میکرد خیلی ربطی به مسئولانه بودن رفتار وی نداشت او اساساً استیضاح را برنمیتافت و میگفت مجلس وقتی به یک وزیر رای اعتماد داد دیگر نباید موجبات عزل وی را فراهم آورد. او انتظار داشت مجلس تابع نظر رئیس قوه مجریه باشد و شاید یکی از دلایل حضور چندین باره او، همین ذهنیت بود واگرنه دلیل ندارد در جلسهای که یک طرف آن وزیر است و طرف دیگر آن نمایندگان مجلس، رئیسجمهور بخواهد با حضورش از نمایندگان به هر ترتیب ممکن که شده رای اعتماد بگیرد.»
شیرزاد میگوید: «ممکن است برابر این نظر، نظری دیگر هم وجود داشته باشد که مثلا بخواهد این اصل را جا بیندازد که رئیسجمهور به عنوان رئیس کابینه و مسئول مستقیم وزرا، وظیفه دارد از وزرای استیضاح شده دفاع کرده، با آنها همراهی کند و موجبات ابقای آنها را فراهم آورد، اما یک مسئله را نباید از نظر دور داشت که مجلس اگر تصمیم گرفته باشد وزیری را عزل کند، با یا بیحضور رئیسجمهور این کار را خواهد کرد. در این موضع دو اتفاق میافتد یا حواشی نظیر جلسه استیضاح شیخالاسلامیباعث همگرایی همه طیفهای سیاسی مجلس میشود و وزیر کوچکترین شانسی نخواهد داشت یا در هر صورت وزیر با به اصطلاح ریش گرو گذاشتن رئیسجمهور ادامه میدهد! این وزیر از نظر مجلس دیگر آن وزیر قبلی نیست حتی اگر به او اعتماد کرده باشد!»
فراوانی استیضاح بین وزارتخانهها
اتفاقی معنادار؟
به شیرزاد میگوییم، فارغ از تغییرات وزارتخانهها و تغییر در شاکله و نام آنها در مجموع؛ 8 وزیر راه و شهرسازی(اعم از مسکن و شهرسازی قدیم، راه و ترابری و راه و شهرسازی فعلی)، 4 وزیر آموزش و پرورش، 3 وزیر کشور، سه وزیر صنایع و 2 وزیر بهداشت استیضاح شدهاند. این مسئله اتفاقی است یا معنا و پیام خاصی در پی دارد؟ شیرزاد میگوید: «اساساً برخی وزارتخانهها را نمیتوان شامل قانون استیضاح کرد از جمله اطلاعات، نفت، امور خارجه، دفاع و حتی وزارتخانههایی چون نیرو، جهاد و غیره اما وزارتخانههایی نظیر راه و شهرسازی به دلیل گستردگی وظایف، دستگاههای ذیربط و درگیریهای متعدد با حوزههای انتخابیه نمایندگان عملا به اصطلاح، استیضاحخور آنها ملستر است.»
این اواخر وزارتخانههایی چون ورزش و جوانان، کار و حتی فرهنگ و ارشاد بیشتر در تیررس استیضاح قرار میگیرند. مضافاً این که همچنان جایگاه وزارتخانهای چون راه و شهرسازی برای کشاندن وزیر به مسلخ استیضاح، دستنخورده باقی خواهد ماند. وزارت کار از وقتی شستا را در اختیار دارد بیشتر مورد توجه نمایندگان قرار گرفته و دیگر شرکتهای تابعه. زمزمههایی وجود دارد که نمایندگانی که برای امتیازگیری از این وزارتخانه دست خالی برمیگردند خیلی راحت زیر برگه استیضاح را امضا میکنند و شاید به همین دلیل است که در مدت زمان
هفت ماهه دوبار ربیعی لباس رزم برای حضور در جلسه استیضاح پوشیده است.
در کنار این موارد اما برخی وزارتخانهها عملا استیضاح وزرای آنها بازخوردهای مثبت رسانهای نیز نمیتواند داشته باشد که این گونه مسائل در مجموع روی فراوانی استیضاحها تاثیرگذار خواهد بود!»
آخوندی؛ وزیر جادویی حسن روحانی!
شیرزاد میگوید: «بیشتر از آن که سه بار استیضاح شدن آخوندی برای من تعجبآور باشد رای اعتماد گرفتن در هر سه مورد برای من جالبتر است! گویی آخوندی از یک راز و رمز و قدرت جادویی برخوردار است.»
وزارت علوم، وزارتخانهای
برای تسویه حسابهای سیاسی!
این نماینده مجلس ششم وقتی به استیضاح وزیر علوم دولت روحانی میرسد دست بر نکات مهمیمیگذارد، او میگوید: «برخی از وزارتخانهها در اجتماع اثرگذار هستند، مانند وزارت علوم و وزارت کار که جمعیت بالایی را مدیریت میکنند؛ اما میبینیم وزیر علوم یک بار استیضاح شد و سیاسی بود و ابدا ایرادگیریها کاری نبود!»
شیرزاد میگوید: «فشارها بر وزارت علوم بیشتر از بیرون مجلس هدایت میشود. در فقره استیضاح فرجیدانا هرگز بحث بر سر کارایی و عدم کارایی نبود، بلکه از ابتدا هم طیف اصولگرای مجلس راضی به وزیر شدن فرجیدانا نبود، اما اصرار حسن روحانی باعث شد تا او رای بگیرد اما وزارتش یک ساله هم نشد.»
میگوییم اگر این چنین باشد که وزرای انتخاب شده برای وزارت علوم عمدتاً از بین چهرههای نسبتاً خنثی انتخاب خواهند شد! او در پاسخ میگوید: «خواهی نخواهی چنین اتفاقی رخ داده است. نگاهی به وزرای علوم در دولت روحانی به ما میفهماند نتیجه وزیر نشدن میلی منفردها، فرجیداناها و دیگرانی از این دست کار را به وزیر شدن فرهادی و غلامیمیکشاند. اینها هرگز قابل مقایسه با وزرای اصلی مورد توجه حسن روحانی نبودهاند، اما فشارهای بیرونی و درونی نهایتا کار را به همین نقطه میکشاند.»
میگوییم پس چگونه است که در مجموع کارکردهای استیضاح را مثبت ارزیابی میکنید. شیرزاد میگوید: «این که ادعا کنیم هیچ استیضاحی سیاسی نیست، ادعای از بن و پایه اشتباه است! اما وقتی همه استیضاحها را بررسی کنیم طبیعی است به دو مورد یعنی نوری و فرجیدانا هم بر بخوریم که جناح حاکم در مجلس به نوعی دست به یک تسویه حساب نرم علیه رئیسجمهور و جناح رقیب زد.»
البته این را هم میپذیرد که چنین برخوردهایی عملا روسایجمهور را در تنگنای محافظهکاری قرار میدهد تا وزرایی انتخاب کند که حساسیتهای کمتری روی آنها باشد و عملا با اصل شایستهسالاری فاصله خواهیم داشت. شیرزاد میگوید: «در نظارت استصوابی شورای نگهبان هم عملا این اتفاق برای نمایندگان مجلس نیز رخ میدهد؛ کمحاشیهترینها، محافظهکارترها و خلاصه کسانی که قرار نیست درسرآفرین باشند راهی مجلس میشوند و ریشه استیضاحهای بعضاً سیاسی از همین جا شکل میگیرد.»
سیاسیترین استیضاح!
شیرزاد معتقد است: استیضاح عبدالله نوری و رضا فرجیدانا سیاسیترین استیضاح انجام گرفته پس از انقلاب بوده است.
استیضاح سیاسی، خدشه به روح و معنویت قانون؟!
این که بگوییم یک استیضاح عملا سیاسی بوده نه فنی و کاری با روح قانون منافاتی ندارد! در هر صورت قانونگذار این اختیار را به نمایندگان مجلس داده است، اما چنین استیضاحهایی عملا اعتبار یک جناح سیاسی را زیر سوال خواهد برد. افکار عمومیاین سوال همیشه در ذهنش باقی خواهد ماند و هیچ گاه رفتار سیاستزده نمایندگان خود در مجلس را فراموش نخواهد کرد، اما در هر صورت این حق نمایندگان است اما حقی که گاه درست از آن بهرهبرداری نمیشود.
وظیفه قانون نیتخوانی نیست، وظیفه قانون پیشبینی هم نیست. یک سری نیازسنجیها باعث میشود تا قانونی مصوب شود حال وقتی آن قانون مستمسکی قرار داده میشود برای امتیازگیری و فشار یک جناح بر جناح دیگر دیگر به روح و معنویت قانون ربطی پیدا نمیکند.
استیضاح یا گروه کشی سیاسی؟!
طی پنج سال گذشته در برخی محافل این بحث مطرح میشود که استیضاح وسیلهای برای فشار بر وزیر، وسیله یا برای امتیازگیری و به کرسی نشاندن خواستهای فردی و منطقهای! این در معنای
گرو کشی سیاسی نیست؟
شیرزاد وزارت کار را مثال میزند و شستا را، او میگوید: «شستا یعنی پول، یعنی پست، یعنی قدرت و ثروت پس طبیعی است که چنین وزارتخانهای بیشتر تحت فشار باشد! دو مسئله نباید فراموش شود یکی آن که گاه خود وزرا باعث به وجود آمدن چنین تصوراتی میشوند و گاه امکانات یک وزارتخانه باعث میشود، البته فشار مردم حوزههای انتخابیه را هم نباید نادیده گرفت. شغل، راه، امکانات، محرومیتزداییها و در کنار آنها اعمال قدرت و نظرها دست به دست هم میدهد تا یک وزارتخانه زیر فشار نمایندگان قرار بگیرد.
افکار عمومیروی این گونه مسائل حساس است و عملاً وقتی مسئله استیضاح علی ربیعی یا آخوندی مطرح میشود به چنین مسائلی نیز فکر میکند و اما این که هر استیضاحی بوی امتیاز گیری بدهد چندان منصفانه نیست.
البته در جلسه رای اعتماد وزرای دولت دوازدهم یادمان نرفته که حبیب الله بیطرف محکم رو در روی برخی زیادهخواهیها و امتیازگیریها ایستاد و اگرچه به قیمت وزیر نشدنش تمام شد، اما کوتاه نیامد. وزیر میتواند از حیثیت کاری و وزارتخانهای خود دفاع کند حالا استیضاح هم شد شد! مهم آن است که او به وظایف قانونی خود عمل کرده باشد اگرچه با تعامل مخالف نیستم اما نظرم این است که تعامل نباید به مرزهای امتیازگیری و امتیازدادن نزدیک شود.»
تلافیهای سیاسی و جناحی!
می پرسیم اگر این چنین باشد که یک جناح خواستهای خود را با چنین فشارهایی همراه کند پس فردای نیامده ممکن است این اتفاق برعکس تکرار شود. شیرزاد میگوید: «در این موضوع باید بپذیریم که مجلس رویهاش بر مدار قانون بوده است حتی اگر در برخی موارد اشتباهاتی نیز مرتکب شده باشد. این گونه نیست که با امتیاز دهی بتوان استیضاح را از مجلس برد یا وزیر بتواند خود را تثبیت کند. در دولت مشعشع احمدینژاد هم دیدیم که اگرچه مجلس تقریبا همفکر رئیس دولتهای نهم و دهم بود اما چند وزیر او را انداخت. پس میبینیم در مجموع مجلس از اعتبار خود خوب دفاع کرده است. در مواردی هم که معمولا پای اصولگراها در میان بوده برخی از وزرا بیدلیل از ادامه خدمت باز ماندهاند! تلخیهایی برجای گذاشته در انتخابات خود را نشان داده یعنی مردم پای صندوقها به آن رفتار سیاستزده مجلس نشینان واکنش نشان دادهاند.
در این جا باید به مسئله ی اخلاق سیاسی هم توجه داشت که اگر قدم از مرزهای اخلاق سیاسی بیرون گذارده نشود چنین رخدادهایی قابل کنترل خواهد بود.»
استیضاحی که نه به هنگام است
دکتر احمد شیرزاد، استیضاح علی ربیعی و سوال از رئیسجمهور را نا بهنگام تلقی میکند. او میگوید: «وقتی تمام نظام تحت فشار است، هدایت بخشهای مهمی از این فشار به سمت دولت درست نیست. در اتفاقات و معضلات به وجود آمده تنها و تنها دولت مقصر نیست که با سوال از حسن روحانی و استیضاح ربیعی همه چیز به حالت اول بازگردد. در این جا این احساس به افکار عمومی داده میشود که بخشهایی از مجلس در تلاش هستند تا خود را تطهیر کنند یعنی با انداختن گناه روی دوش رئیسجمهور و وزرا خود را تطهیر کنند اما غافل هستند از تصمیمگیری نهایی افکار عمومی!
مردم خواهان بهبود اوضاع هستند اما این بهبود را در سوال از حسن روحانی یا استیضاح وزرا دنبال نمیکنند. آنها میخواهند اقتصاد نظم بگیرد. ریشه فسادها خشکانده شود و سوءمدیریتها تمام شود اما بخشهایی از مجلس در این تلاش است تا رئیسجمهور و ربیعی را به عنوان قربانی به پیشگاه ملت تقدیم کند اتفاقی که بعید است رخ دهد.
شاید برخی از نمایندگان به دنبال این هستند که بگویند وضعیت اقتصادی بد است و ملت تحت فشارند ولی ما تقصیری نداریم و میخواهند مجلس را به نوعی تطهیر کنند به نظرم نه. مجلس و قوه قضائیه و نه هیچ نهادی نمیتواند خود را تطهیر کند اشتباه یا درست همه در آن سهیم هستند و این اشتباه است دولت را مقصر بدانیم و دیگران را تطهیر کنیم؛ اینکه مجلس دنبال این باشد یکی مانند علی ربیعی را فلک کند اوضاع آرام میشود. اگر دنبال چنین چیزی باشند مسیر خطاست و جواب نمیدهد!»
دولت در عدم ترمیم کابینه کوتاهی کرد؟!
شیرزاد میگوید: «یک کار دیگری به نظر من میشد انجام داد و خیلی هم مفید بود اگر خود دولت دست به ترمیم کابینه میزد و البته نه با یک نفر چون با یکنفر اتفاقی نمیافتد، بلکه میتوانست با ترمیم کابینه به شکل آبرومندانهای مدیران جدید را بیاورد و یک احساس امیدی در جامعه ایجاد کند، ولی خب میبینیم به هردلیلی تاکنون این اتفاق نیفتاده است اما مجلس نمیتواند سردمدار یک چنین تحولی شود، آن هم با انداختن یک وزیری که مستقیما با بحرانهای اقتصادی مربوط نیست.»
مجلس میخواهد کار ناتمام دولت را تمام کند؟
شیرزاد معتقد است که برخی نمایندگان میخواهند به جامعه چنین القا کنند که بگویند ما دولت را وادار کردهایم به مشکلات مردم توجه کند این حرف کاملا نابجا هست و راهش این نیست، اینکه فکر کنیم یک حلقه ضعیف را میگیریم و فلک میکنیم تا اوضاع آرام شود این اصطلاح که یکی را فلک کنیم تا اوضاع آرام شود یک سیاست قجری است و در زمان فعلی جواب نمیدهد.
افکار عمومی نمیپذیرد!
افکار عمومی این را قبول نمیکند دور از تدبیر و مملکتداری است در تصمیمگیریهای اقتصادی اخیر دولت چه درست یا نادرست، مجلسیها و دولت سهیم بودهاند در جایی ممکن است نمایندهای مطلبی گفته باشد که به اتفاق درست باشد و دیگر نمایندگان آن را دنبال نکرده باشند مثلا رئیس کمیسیون اقتصادی میگوید: راهحلهای درستی داشته است به هر حال مجلس اگر میخواست طرحی را ارائه دهد دستش بسته نبود. دو روز قبل حاجیزاده نماینده مجلس با چه شور و هیجانی میگفت: به جای لایحه بیثمر تفکیک وزارتخانه، لایحهای برای حل مشکلات بدهید خب تو خودت اگر میدانی چگونه میتوان کاری را پیش برد با 20 نفر طرحی بده و در دستور مجلس بگذار کسی جلو تو را نمیگیرد. وقتی شما نمیتوانید طرح بدهید دولت چگونه لایحه بدهد این از جمله دلایلی است که معتقدم مجلس نمیتواند خود را تطهیر کند.
صحنه تصادف را بر هم نزنیم!
می خواهند شوک وارد کنند! نمیخواهم به تعبیر شما بگویم که میخواهند صحنه تصادف را بر هم زنند، اما به نظر میرسد در مجموع اتفاقاتی دارد میافتد که نابجا است، ناصواب است. این حرکتها عملاً نمیتواند تماشاگر را راضی کند. به نظر من هر دوی تلاشهای مجلس یعنی سوال از رئیسجمهور و استیضاح ربیعی غلط است! جواب نمیدهد! مردم را راضی نمیکند شاید برعکس بر التهابات بیفزاید بالاخره دولت آن چنان هم بدون حامی نیست! کسانی هستند که همچنان میکوشند راه اصلاح امور را باز نگه دارند. سوال و استیضاح عملاً تلاش برای بستن تمامی راههای ممکن و ناممکن است.