برخی عملکردهای انتقادآمیز دولت بهخصوص در حوزه اقتصاد و معیشت مردم موجب شده تا بسیاری از مردم و کارشناسان انتقادهای تندی را علیه دولت روانه کنند. گرچه دولت تصمیم به تغییرات گرفته است، اما این تصمیم هنوز به عمل نرسیده و همچنان منتظریم تا حسن روحانی دست به تغییرات عملی و اساسی بزند. گرچه تحرکات اخیر آمریکا نیز موجب شده تا این مسائل تحتشعاع قرار گیرد، اما موجب نمیشود مردم از مطالبات خود بگذرند و دولت وظایف خود را فراموش کند. برای بررسی عملکرد دولت، تغییرات و مسائل سیاست خارجی با مهدی آیتی فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته که در ادامه میخوانید.
تغییرات انجام گرفته چند روز اخیر در دولت را چگونه ارزیابی میکنید. این تغییرات منجر به بهبود عملکرد دولت به خصوص در بخش اقتصادی خواهد شد؟
به گزارش روز نو :بحرانهای سیاسی و اقتصادی که در کشور بهوجود آمد و فشاری که افکار عمومی و مجلس به دولت وارد کرد، دولت را مجبور کرد اصلاحات و تغییراتی را در کابینه انجام بدهد. از طرفی دولت بر آن شد که شاکله برخی وزارتخانهها را عوض کند و بحث تفکیک یا ادغامها را مجددا پیش کشید. این کارها یک مقداری تلاش برای کم کردن فشارهای وارده به دولت انجام شد. هم کارشناسان و هم مسئولان دولتی خوب میدانند که با این کارها و تغییرات یا جابهجاییها، مشکلات اقتصادی کشور حل نمیشود. بحران اقتصادی ایران یک روبنایی است که زیربنای آن مسائل سیاست خارجی است. تا وقتی که نتوانیم در مسائل بینالمللی و سیاست خارجی مشکلاتمان را حل کنیم، حل مسائل اقتصادی هم به سرانجام نخواهد رسید. این امر با تغییر چند چهره و ترمیم کابینه حل نمیشود. این کارها یک بازی سیاسی و پوپولیستی است یا نهایتا یک نوع رفورم است. طی این مدت هم بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران در نظر خواهیها و پرسشها، صرف تغییر افراد یا برکناری و جابهجایی مدیران دولتی یا وزرا و یا تفکیک و ادغام وزارتخانهها را در حل مشکلات اقتصادی چندان موثر نمیدانستند و خوشبینی چندانی به بهبود امور نداشتند.
با توجه به مشکلاتی که در عرصه داخلی برشمردید، دولت با چالشهای بیرونی هم مواجه است؛ از جمله فشارها و تحریمها، در چنین شرایطی دولت و شخص آقای روحانی چه راهکارهای عملی و فوری را برای برون رفت و یا کاهش مشکلات باید انجام دهند؟
بحرانهای اقتصادی کنونی، معلول بحرانهای سیاسی است. یعنی منشأ سیاسی دارند که به دو دسته تقسیم میشوند؛ سیاست داخلی و سیاست خارجی. از یکی دو سال قبل بسیاری از مردم و جناحها، افراد دولت، کارشناسان و تحلیلگران و چهرههای سیاسی زمزمههایی را مبنی بر«آشتی ملی» و یا «گفتوگوی ملی» را مطرح کردند. برخی برای اینکه کلمه آشتی ملی شائبه برانگیز نباشد، واژه گفتوگوی ملی را پیشنهاد دادند که اشکالی هم ندارد زیرا در حقیقت هر دو دنبال یک نتیجه هستند و مفهوم هر دو واژه یکی است. بنابراین به اعتقاد بنده علاوه بر آشتی ملی یا هر واژه دیگری، باید گفتوگوی بینالمللی هم انجام شود و به موازات هم این دو کار انجام پذیرد. برای برون رفت از بحرانهای اقتصادی و سیاسی کشور که باعث نگرانی افکار عمومی و اقشار مختلف مردم هم شدهاست؛ آشتی(گفتوگوی) ملی و بینالمللی باید همزمان انجام شود.
با همه تلاشهایی که دولت در جهت نشان دادن آشتی جویی ملت ایران با جهان انجام داده برخی دولتها با بدعهدیها علیه ملت ایران عمل میکنند. دولت باید چه عکسالعملی نشان دهد که هم از درگیری و تنش پرهیز شده و هم منافع ملی کشور تامین شود؟
طی چهل سال گذشته علیه کشور و نظام ما یک مثلث شیطانی به وجود آمده که شامل آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی است که همه نوع توطئه علیه جمهوری اسلامی ایران انجام دادهاند. هدفشان هم براندازی نظام است. یکی از کارهایی که این مثلث از طریق ابزار و امپراتوری رسانهای خود که بهخصوص این امپراتوری در دست صهیونیستهاست، هر تبلیغ منفی و شانتاژی را در مطبوعات، ماهوارهها، رادیو و تلویزیونها و فضای مجازی خود علیه ما انجام دادهاند. چهل سال این مثلث شیطانی علیه ما شعار داده، فریاد زده و افکار عمومی جهان را شستشوی مغزی داده که ایران تروریست و حامی تروریسم است. یا ایران میخواهد خاورمیانه را به آتش بکشد و یا به دروغ میگویند میخواهیم شرق و غرب عالم را ناامن کنیم و از این دست اتهامات. خوب حالا ما برای اینکه بتوانیم توطئه چهل ساله این «مثلث شیطانی» را خنثی کنیم باید به همه دنیا پیام صلح و دوستی بدهیم. این پیام ابتدا توسط دستگاه دیپلماسی و دیپلماتها و سفرای ما به جهان مخابره و اعلام شود. سفرای ما، نمایندگان جمهوری اسلامی هستند که در خط مقدم قرار دارند. باید خانه تکانی در دستگاه دیپلماسی ما انجام پذیرد. باید با تکیه بر نیروهای جوان، کارآمد و باسواد از کشور و نظام در برابر اتهامات روز افزون وارده مبنی بر حامی تروریسم بودن و جنگ طلب بودن اعاده حیثیت کرد و در مقابل شانتاژهای رسانهای مثلت شیطانی، مقابله کرد.
برخی از اصلاحطلبان معتقدند که در این شرایط اقتصادی و سیاسی کشور با توجه به عملکرد دولت، امکان ریزش آرای اصلاحطلبان زیاد است و میتواند موجب رویگردانی مردم از این جریان شود.
من هم با چنین تحلیلی موافقم. با توجه به عملکرد دولت آقای روحانی که گاهی پوپولیستی و سطحی عمل میکند و عملکردها و کارنامه خود را به مردم شفاف بیان نمیکند. این مواضع به تدریج اصلاحطلبان را بی انگیزه کرده و اصلاحطلبان را به حاشیه رانده است. اکنون همچنین اعمال و مواضعی از سوی تیم آقای رئیسجمهوری تشدید شده است. شاهد بودیم آقای روحانی و تیم تصمیمگیر دولت ایشان از سال 92(دولت یازدهم) تا همین دولت، چندین نیروی اصلاحطلب را از وزارتخانهها، سازمانها، استانداریها و فرمانداریها کنار گذاشته است. گاه شاهد بودهایم از اصولگرایان و یا تیم نزدیک به احمدینژاد در مناصب مختلف به خصوص فرمانداریها استفاده کردهاند. از طرفی اصلاحطلبان از شخص رئیس دولت اصلاحات هم گلهمند هستند که در جریان این مسائل و مشکلات پیش آمده، یا سکوت و یا از آقای روحانی حمایت کرده است. سکوت یا دفاع از آقای رئیسجمهوری همواره باعث گلایه جریان اصلاحات شده است. انتظار این است تذکرات محکم و جدی را به دولت بدهند.