فریده اولاد قباد :
تكديگري و كودكان خياباني بيداد ميكند
روزنو :جامعه قلب کشور است و سلامت جامعه حیات یک کشور را تضمین میکند. اگر کشوری پیشرفتهترین تجهیزات نظامی و خبرهترین سیاستمداران را داشته باشد اما جامعه آن دچار بیماری باشد، بدون شک دوام نخواهد آورد زیرا از درون متلاشی میشود. از این رو جامعهشناسان بقای جوامع را در سلامت اجتماعی آنان میدانند و لازم است مسئولان و رهبران جوامع نسبت به آنچه که در درون جامعه میگذرد دقت نظر داشته و آن را از آسیبهای ویرانگر محافظت کنند. جامعه جوان ما نیز در سالهای اخیر با مشکلات متعددی مواجه بوده که نیازمند راهکارهای اساسی در پیشگیری و درمان این مشکلات است. حاشیه نشینی و مهاجرت به شهرهای بزرگ و کلانشهرها تنها بخش کوچکی از آسیببهای اجتماعی را شامل میشوند که در صورت عدم توجه به این موضوع، در آیندهای نزدیک با ابربحرانهای اجتماعی رو به رو خواهیم بود. پیرامون این موضوع با فریده اولادقباد، نماینده تهران در مجلس شورا به گفتوگو پرداخته که در ادامه میخوانید.
جامعه قلب کشور است و سلامت جامعه حیات یک کشور را تضمین میکند. اگر کشوری پیشرفتهترین تجهیزات نظامی و خبرهترین سیاستمداران را داشته باشد اما جامعه آن دچار بیماری باشد، بدون شک دوام نخواهد آورد زیرا از درون متلاشی میشود. از این رو جامعهشناسان بقای جوامع را در سلامت اجتماعی آنان میدانند و لازم است مسئولان و رهبران جوامع نسبت به آنچه که در درون جامعه میگذرد دقت نظر داشته و آن را از آسیبهای ویرانگر محافظت کنند. جامعه جوان ما نیز در سالهای اخیر با مشکلات متعددی مواجه بوده که نیازمند راهکارهای اساسی در پیشگیری و درمان این مشکلات است. حاشیه نشینی و مهاجرت به شهرهای بزرگ و کلانشهرها تنها بخش کوچکی از آسیببهای اجتماعی را شامل میشوند که در صورت عدم توجه به این موضوع، در آیندهای نزدیک با ابربحرانهای اجتماعی رو به رو خواهیم بود. پیرامون این موضوع با فریده اولادقباد، نماینده تهران در مجلس شورا به گفتوگو پرداخته که در ادامه میخوانید.
به گزارش روز نو : یکی از موضوعاتی که کلانشهرها با آن مواجه هستند موضوع حاشیه نشینی و شهرهای تازه تاسیس و همچنین معضلات مربوط به این شهرهاست. با توجه به بازدید اخیر شما از شهر پردیس، مشکلاتی که این شهرها و شهروندانش با آن مواجه هستند را بیان کنید؟
یکی از مسائلی که باید مورد توجه مسئولان قرار بگیرد وضعیت مسکن مهر است. همانطور که اشاره کردید چندی پیش به اتفاق دیگر اعضای فراکسیون زنان مجلس بازدیدی میدانی از وضعیت مسکن مهر در شهر پردیس داشتیم. با توجه به این موضوع که تعداد بالغ بر 80 هزار واحد مسکونی در این شهر ساخته شده است، گمان میرود در آینده نزدیک این شهر با چالشهای متعددی رو بهرو باشد. در راستای ماده 6 قانون ساماندهی و حمایت از عرضه مسکن، وزارت مسکن و شهرسازی موظف است نسبت به مطالعه و مکان یابی جهت تامین اراضی مود نیاز شهرسازی در قالب انواع طرحهای توسعه شهری با اولویت توسعه درونی یا ایجاد مجتمعهای مسکونی، شهرکها و شهرهای جدید با رعایت قواعد و قوانین شهرسازی اقدام کند. به عقیده کارشناسان توسعه درونی و بازسازی بافتهای فرسوده درون شهرها نادیده گرفته و رها شد. از طرف دیگر به دلیل کمبود زمین جهت توسعه درونی در شهرهای بزرگ و کلانشهرهایی همچون تهران امکانپذیر نبود و برای توسعه مسکن مجبور به استفاده از مناطق دور از مرکز و زمینهای نامناسب شدند. بر همین اساس مسکن مهر در مناطق نامناسب از لحاظ دسترسی و راههای ارتباطی ساخته شد که مشکلات زیادی تا به امروز برای ساکنان این شهرها داشته است. در برخی از موارد نیز برای ساختن برخی پروژهها از مناطق کوهستانی که دارای عوارض طبیعی است یا مراتعی که باید تحت حفاظت قرار گیرند استفاده شده است که حکایت از عدم نظارت و توجه مسئولان وقت سازمان مراتع و سازمان محیط زیست دارد. هر چند در کوتاه مدت اجرای پروژههای مسکن مهر به ظاهر مشکلات عده زیادی از شهروندان را در حوزه مسکن برطرف کرد، اما عدم برنامهریزی صحیح و سوءمدیریت در اجرای این پروژهها ساکنین این شهرهای جدید را با چالشهایی متداول روبهرو کرد. چالشهایی همچون نبود زیرساختهای اجتماعی و خدمات عمومی، کمبود امکانات بهداشتی و از طرف دیگر ساختمانهایی که به لحاظ استحکام و مقاومت در برابر بلایای طبیعی آسیبب پذیر هستند. از طرفی به دلیل عدم نظارت و تحقیق در خصوص صلاحیت و میزان تخصص پیمانکاران، فرصتی برای عدهای سودجو فراهم آورد تا به عنوان پیمانکار وارد عرصه شده و برای به دست آوردن سود بیشتر در مقابل هزینههای در ساخت پروژههای ساختمانی، از مصالح نامرغوب استفاده کرده که کیفیت این ساختمانها را به شدت پایین آورده است. مصداق این موضوع را در تخریب ساختمانهای شهرستان سرپل ذهاب مشاهده کردید که به دلیل عدم کیفیت و مقاوت ساختمانها چه تخریب گستردهای در مسکن مهر این شهرستان به وقوع پیوست. در نهایت آخرین چالشی که در تاسیس این شهرهای جدید روی داد افزایش ناگهانی قیمت مصالح ساختمانی با بالا رفتن نرخ تورم در سال 91 بود که مشکلات زیادی را برای متقاضیان مسکن مهر به وجود آورد و حتی برخی از این پروژهها به دلیل عدم توانایی پیمانکار به صورت ناتمام رها شد. تا به امروز نیز این شهرهای جدید با مشکلاتی همچون کمبود فضاهای آموزشی و فرهنگی، اداری، انتظامی، بهداشتی و... مواجه هستند که حکایت از عدم برنامهریزی دقیق مسئولان وقت در ساخت زیربناهای شهری دارد. نکته قابل تامل اینجاست که مسکن مهر حجم عظیمی از شهروندان را با گرایشات و فرهنگها و قومیتهای مختلف در خود جای میدهد و با توجه به کمبود امکاناتی که ذکر شد، این مناطق با معضلات بزرگ اجتماعی و فرهنگی مواجه خواهند شد و این سوال مطرح میشود که با وجود چنین وضعیتی وزارتخانههای کشور، آموزش و پرورش و بهداشت چه تدبیری را برای رویارویی با چالشهای پیش روی این مناطق اتخاذ کردهاند.
در سالهای اخیر شاهد گسترش و افزایش متکدیان در سطح شهر بودهایم. این افراد که بخشی از آنان را زنان یا کودکان خردسال تشکیل میدهند با وضعیتی نامناسب در معابر در حال تکدیگری هستند و چهره شهر را مخدوش کردهاند. مسئول رسیدگی به چنین وضعیتی کیست و چگونه باید با این معضل برخورد شود؟
در خصوص آسیبهای اجتماعی دستگاهها و سازمانهای متعددی به عنوان متولی رسیدگی به این موضوع هستند و در واقع به نوعی موازی کاری انجام میشود. شاید بتوان گفت بهترین روش برخورد با آسیبهای اجتماعی تهیه یک بانک اطلاعاتی از کودکان کار ایرانی و خارجی، معتادان متجاهر، زنان آسیب دیده اجتماعی و بر اساس اطلاعات به دست آمده برای رسیدگی به این افراد اقدامات لازم صورت پذیرد. در بحث کودکان کار ما امروز شاهد این مساله هستیم که تعداد زیادی از کودکان جامانده از تحصیل در کف خیابانها یا در مکانهایی که متناسب با سن آنها نیست مشغول به کار هستند که رسیدگی به وضعیت آنان اقدام عاجل وزارت آموزش و پرورش، وزارت کار و رفاه اجتماعی و همچنین کمیته امداد و سازمان بهزیستی را میطلبد. در ماده ؟؟؟؟برنامه ششم توسعه پیرامون موضوع حاشیه نشینی و آسیبهای اجتماعی آمده است: دولت مکلف است طبق قوانین مربوطه و مصوبات شورای اجتماعی به منظور پیشگیری و کاهش آسیبهای اجتماعی، نسبت به تهیه طرح جامع کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی با اولویت اعتیاد، طلاق، حاشیهنشینی، کودکان کار و مفاسد اخلاقی بهگونهای که آسیبهای اجتماعی در انتهای برنامه به 25 درصد میزان کنونی کاهش یابد.؟؟؟ همچنین در بخش دیگری از این برنامه آمده است که شناسایی نقاط آسیبخیز و بحرانزای اجتماعی در بافت شهری و حاشیه شهرها و تمرکز بخشیدن حمایتهای اجتماعی، خدمات بهداشتی-درمانی، مددکاری، مشاوره اجتماعی و حقوقی و برنامههای اشتغال حمایتشده، با اعمال راهبرد همکاری بینبخشی و سامانه مدیریت آسیبهای اجتماعی در مناطق آسیب خیز اهمیت دارد. در خصوص حمایت از زنان سرپرست خانوار در برنامه ششم توسعه آمده است تهیه و اجرای کامل طرح جامع توانمندسازی زنان سرپرست خانوار طبق قوانین و مصوبات شورای اجتماعی تا پایان اجرای قانون برنامه توسط ریاست جمهوری (معاونت امور زنان) با همکاری وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و سایر نهادهای ذیربط و تأیید برنامه مذکور در هیأت وزیران و تصویب در مجلس شورای اسلامی و نظارت بر اجرائی شدن آن پیگیری شود.
چگونه میتوان بر معضل تکدیگری در جامعه غلبه و به طور ریشهای آن را درمان کرد؟
همانطور که اشاره کردید افزایش متکدیان در سطح شهر که عمدتا به صورت شبکهای و سازمانی فعالیت میکنند، چهره شهر را مخدوش کرده است. تهران به عنوان پایتخت ایران و پایتخت امالقرای کشورهای اسلامی شایسته چنین تصویری نیست. این متکدیان که در ردههای سنی مختلف هستند بخشی از آسیبهای اجتماعی ما را به خود اختصاص دادهاند. همانطور که اشاره شد بیشتر این افراد توسط باندهای تبهکار و به صورت سازماندهی شده در سطح شهر پراکنده میشوند. در میان این افراد کودکان و دختران جوانی هستند که مورد سوءاستفادههای مختلف و استثمار قرار میگیرند. وظیفه دولت و دستگاههای ذیربط رسیدگی به وضعیت این افراد است. پیش از این برخوردهایی سطحی با متکدیان صورت گرفت اما هیچ گونه اثر مثبتی در پی نداشت. برخورد با چنین معضل اجتماعی نیازمند اقدام ریشهای و کارشناسی شده است تا تاثیرگذاری بلند مدت داشته باشد. مسئولان امر باید به این وضعیت با رویکردی دقیق رسیدگی کنند. باید نسبت به شناسایی و ساماندهی وضعیت متکدیان اقدامی عملی صورت گرفته و با باندهای تبهکاری که از این افراد سوءاستفاده میکنند برخوردی قاطع صورت گیرد. باید با این واقعیت رو به رو شد که عدم رسیدگی به وضعیت متکدیان در سطح شهر، جلوه ناخوشایند از کشورمان به نمایش میگذارد. پیش از این نیز این موضوع را در جلسهای که با اعضای شورای شهر برگزار شد مطرح کردیم و یادآور شدیم که این موضوع و رسیدگی به وضعیت زنان و کودکانی که درگیر کار تکدیگری هستند باید در اولویت قرار بگیرد. بار دیگر بر این نکته تاکید دارم که برای حل چنین معضلاتی لازم است تمام مسئولان ذی ربط عزم جدی از خود نشان دهند. وضعیت نابهنجار متکدیان در سطح شهر نه تنها بر چهره شهر تاثیرگذار است بلکه روح و روان شهروندان را نیز میآزارد. لذا باید طی یک برنامهریزی دقیق این افراد شناسایی و جمع آوری شوند و در یک فرایند دقیق این افراد بازپروری شده و تحت آموزشهای مهارتی قرار بگیرند و نسبت به ساماندهی وضعیت آنان اقدام شود. در این میان البته عدهای هم هستند که دارای ناتوانیهای جسمی بوده و لازم است تحت حمایت بهزیستی یا کمیته امداد قرار گیرند و در مجموع شرایطی فراهم شود تا پس از مدتی بار دیگر این افراد به عنوان متکدی به سطح جامعه بازنگردند.
همانطور که اشاره شد برخی از افراد سودجو از کودکان و حتی نوزادان برای تکدیگری سوءاستفاده میکنند. با توجه به این موضوع که این کودکان سرمایه معنوی کشور محسوب میشوند چه اقدامی در خصوص جمعآوری و بازپروری آنان انجام شده است؟
این کودکان به نوعی سرمایههای معنوی کشور محسوب میشوند به همین دلیل در ابتدای سخن به موضوع تحصیل کودکان کار اشاره کردم و همچنان بر این موضوع تاکید دارم که مجموعه دولت به طور عام و وزارتخانههای کار و رفاه اجتماعی و آموزش و پرورش و همچنین سازمان بهزیستی باید نسبت به این موضوع اقدامی جدی به عمل آورند زیرا بخش عظیمی از این کودکان به دلیل تحمیل شرایط سخت زندگی از تحصیل واماندهاند و برخی حتی نان آور خانوداه هستند و در صورت فراهم شدن شرایط تحصیل میتوانند در زندگی خود ایجاد تحول کرده و آینده خود را بسازند. بنابر این مسئولان در قبال این بخش از جامعه نباید بیتفاوت باشند. در برنامه ششم توسعه به این موضوع اشاره شده که باید در دستور کار مسئولان قرار گیرد.
به چه علت برخی مسئولان در مقابل بحرانهای اجتماعی سیاست سکوت یا انکار را اتخاذ میکنند، در حالی که اگر جامعه نسبت به خطرهای موجود در پیرامون خود آگاه باشد بسیاری از حوادث تلخ رخ نمیدهد؟
در واقع نباید در خصوص چنین موضوعاتی صورت مساله را پاک کنیم، چراکه این آسیبهای اجتماعی و این رفتارهای پرخطر در جامعه وجود دارند و نمیتوان آنها را نادیده گرفت یا انکار کرد. در صورتی که سخن گفتن و اطلاع رسانی کردن در این خصوص و این موضوعات را تابو بدانیم و سکوت اختیار کنیم ،موجبات افزایش این آسیبهای اجتماعی فراهم آوردهایم. در دهه 80 ما طرحی را در مدارس اجرا کردیم که تحت عنوان مدرسه مروج سلامت که با هدف پیشگیری از رفتارهای پرخطر در مدارس به اجرا درآمد. در این طرح به موضوعات مختلفی همچون اعتیاد، دخانیات، خشونت و انتقال ویروس HIV پرداختیم. در آن زمان با همکاری معاونت اجتماعی نیروی انتظامی پوسترهایی تهیه شد و در راهروی مدارس نصب شد تا دانشآموزان با آسیبهایی که سلامت آنان را تهدید میکند آشنا شوند و از روشهای پیشگیری از ابتلا به اینگونه معضلات آگاهی پیدا کنند. همچنین از معلمان درخواست شد چند دقیقه آخر کلاس را به آگاهسازی دانش آموزان در خصوص آسیبهای اجتماعی بپردازند. آن زمان هم این طرح با مخالفتهایی مواجه شد چراکه سخن گفتن از ارتباط دختران و پسران و بیان مباحثی همچون انتقال ویروس HIV دارای قبح زیادی بود و نمیشد به راحتی در خصوص این موضوعات در رسانه ملی اطلاع رسانی کرد، اما در آن زمان هم لزوم رسیدگی به این موضوعات احساس میشد و آگاهسازی دانشآموزان و خانوادهها از چنین معضلاتی ضرورت فراوانی داشت. یکی از مهمترین و اساسیترین نکاتی که پیرامون این موضوع باید به آن توجه شود آموختن مهارت به کودکان است که از جمله این مهارتها میتوان به مهارت نه گفتن اشاره کرد. به این معنی که فرزندان ما قادر باشند در برابر فشار همسالان، دوستان، آشنایان و افراد بیگانه مقاومت کنند و به درخواستهای نامتعارف نه بگویند و در موقعیتهای مخاطرهآمیز بتوانند از خودشان مراقبت کنند. موضوع دیگر محیط خانواده است که باید برای کودکان و نوجوانان محیطی امن و آرامش بخش باشد. بدرفتاری با کودکان و نوجوانان یکی از عواملی است که فرزندان ما از محیط خانواده به محیطهای پرخطر پناه میبرند. باید به ظرافت جسمی و روحی و روانی کودکان و نوجوانان اهمیت داد، چرا که کمترین بیتوجهی به فرزندان مخصوصا در دوران نوجوانی باعث آسیبهای بزرگی به روحیه آنان وارد میکند و زمینه را برای فاصله گرفتن نوجوان از کانون خانواده فراهم میآورد. باید در خانواده شرایطی فراهم شود که اگر برای یک نوجوان مشکلی پیش آمد به راحتی بتواند آن را با خانواده خود در میان بگذارد نه اینکه به دوستان خود خارج از محیط خانواده مراجعه کند.
بر اساس آمارهای ارائه شده در سالهای اخیر شاهد بالا رفتن سن ازدواج در بین جوانان بودهایم با توجه به این موضوع که تجردگرایی خود زمینه ساز بروز رفتارهای پرخطر است، به نظر شما چه عواملی باعث عدم تمایل جوانان به ازدواج میشود؟
در سالهای اخیر ما رشد بالای 3 درصد را داشتیم. این رشد بالای جمعیت در بسیاری از کشورها به عنوان یک فرصت طلایی جمعیت در نظر گرفته شده و این نیروی جوان سرمایهای برای رشد و توسعه پایدار این کشورها محسوب میشوند. اما در کشور ما چون آن زیرساختهای اساسی و برنامهریزیهای دقیق پیرامون رشد جمعیت در نظر گرفته نشد امروز با جمعیت بزرگ فارغالتحصیلان بیکار در جامعه روبهرو هستیم. این جوانان به دلیل نبود شغل مناسب نمیتوانند ازدواج کنند و همین باعث افزایش تجردگرایی در میان جوانان و بالارفتن سن ازدواج میشود. این مسائل برمیگردد به برخی سیاستهای غیر اصولی که برای بهکارگیری این جمعیت تدبیری اتخاذ نکرده در صورتی که در کشوری همچون کره جنوبی برای رشد جمعیت و دست یافتن به چنین سرمایههایی هزینهها و برنامهریزیهای فراوانی میشود. بنابراین عمدهترین عامل بالا رفتن سن ازدواج مشکل کمبود شغل در جامعه است. عوامل دیگری که میتواند در بالا رفتن سن ازدواج تاثیرگذار باشد بالا رفتن سطح توقع و انتظار جوانان و از طرف دیگر تغییر در نگرش جوانان است. به این ترتیب که جوان امروزی به سختی میتواند قبول کند زندگی مشترک خود را به عنوان یک زندگی ایدهآل وجود دارد بسیار متفاوت است و فاصله زیادی دارد؟؟؟؟. از این رو ترجیح میدهد تا زمانی که بر پایه سادگی آغاز کند چرا که این سطح زندگی با آنچه که در ذهنیت او چنین سطح رفاهی نرسیده است تشکیل خانواده ندهد. درباره علل و عوامل بالا رفتن سن ازدواج باید یک کار تحقیقی و کارشناسانه و با نگاه آسیب شناسانه بررسی شود. بر اساس آمار منتشر شده پیرامون بالا رفتن سن ازدواج طی 5 سال، میانگین سن ازدواج آقایان در سال 1390 در اولین ازدواج 7/26 در سال 1391 - 9/26 در سال 1394 -9/27 و در سال 1395- 4/27 بوده است. میانگین سن ازدواج خانمها در سال 1390- 4/23 در سال 1391- 6/22 در سال 94 – 3/23 و در سال 1395 ـ 23 بوده است. به این ترتیب ما شاهد یک روند افزایشی در بالا رفتن سن ازدواج هستیم که میتواند تحت تاثیر مشکلات اقتصادی، سطح انتظارات و تغییر نگرش جوانان که باید مورد بررسی و آسیب شناسی قرار گیرند.
به تناسب بالا رفتن سن ازدواج و عدم تمایل جوانان به تشکیل خانواده وضعیت طلاق را در کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
وضعیت طلاق در حد بحران است به این معنی که زنگ خطر طلاق در کشور به صدا درآمده است. نرخ رشد طلاق در 40 سال گذشته رو به رشد بوده اما از سال 1380 به بعد با رشد فزایندهای روبهرو بودهایم. به این معنی که کمترین ثبت طلاق را در سالهای اولیه انقلاب و در دهه اول و دوم انقلاب اسلامی بوده است اما بعد از این دوره شاهد روند صعودی ثبت طلاق در کشور بودهایم. در دوران قبل از انقلاب و در دهه دوم انقلاب آمار طلاق در کشور رقمی کمتر از 1 در هزار نفر بوده است، اما در سالهای اخیر با بالا رفتن آمار طلاق در کشور ما 1/2 در هزار نفر در سال 95 افزایش داشتهایم که طبق آمار ارائه شده توسط سازمان ثبت احوال کشور نرخ خام در طلاقهای کشور 9/1 در هزار نفر به دست آمده و به عبارت دیگر در سال 95 در ازای هزار نفر جمعیت 2 مورد طلاق ثبت شده است.
با توجه به اینکه دولت یازدهم و دوازدهم وعده امید داد و نمایندگان ملت نیز نام فراکسیون خود را امید گذاشتند، وضعیت امید در کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
بحث وضعیت امیدواری در کشور عوامل مختلف و پارامترهای متفاوتی دارد. از جمله وضعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که بحثی مفصل است. اما اگر به طور خلاصه بخواهیم این موضوع را ارزیابی کنیم باید گفت که در سالهای اخیر و با توجه به تحولات عرصه بینالملل و تاثیر آن بر اقتصاد کشور، جامعه را با چالش مواجه کرده و باعث شده تا مردم با مشکلات عدیده اقتصادی و معیشتی رو به رو شوند. بنابراین نمیتوان گفت عواملی که باعث گسترش سطح ناامیدی در جامعه شدهاند تنها عوامل داخلی هستند بلکه عوامل خارجی نیز تاثیر زیادی بر این موضوع دارند. وعدههایی که آقای روحانی در آن شرایط خاص کشور به مردم دادند که برخی از آنان تحقق پیدا نکردهاند و این عدم تحقق وعدههای امیدبخش در واقع مردم را از بهبود اوضاع ناامید کرده است. عواملی که موجب عدم تحقق وعدهای دولت شدهاند را میتوان به 2 دسته تقسیم کرد. بخشی از این عوامل به سیاستهای داخلی کشور مربوط میشوند و بخش دیگری از آن مربوط به سیاست خارجی و تحولات بینالمللی است که هر کدام مبحثی مفصل است، اما در مجموع بخش عظیمی از جامعه که از آقای روحانی حمایت کردند انتظار داشتند تا دولت به وضعیت نابسامان مراکز تولیدی و صنعت داخلی اهمیت فراوانی دهد و بخشهای تولیدی کوچک و متوسط را از ورشکستگی و تعطیلی نجات دهد. در حوزه اجتماعی و سیاسی، طیف روشنفکر و فعالان سیاسی انتظار داشتند دولت نسبت به تقویت احزاب، سازمانهای مردم نهاد و سمنها به عنوان بازوی نظارتی دولت اهتمام ورزد وجامعه را به سمت جامعه مدنی و فضای باز سیاسی هدایت کند. عوامل بسیاری زنجیره وار در راه تحقق اهداف دولت در سیاست داخلی و سیاست خارجی ایجاد مانع کردند. از مهمترین موانع تحقق وعدههای دولت در زمینه اقتصاد و رشد سرمایهگذاری در کشور، اقدام آمریکا در تضعیف و نقض برجام بود که مانع بزرگی بر سر راه شرکتهای بزرگ بینالمللی برای سرمایهگذاری در ایران ایجاد کرد و از طرف دیگر تحریمها و فضای تحریمی اقتصاد کشور را تحت تاثیر خود قرار داد. بنابراین میبینید که بررسی عوامل و عناصری که در ناکامی دولت در تحقق وعدههای داده شده دخیل هستند بسیار گسترده است و باید به طور دقیق و علمی بررسی شوند.