در یک نظام متکی بر مردم سالاری، احزاب، جناحها و نخبگان سیاسی، هدایتگر افکار و اندیشههای مردم هستند، هر زمان در یک جامعه این تشکیلات سیاسی تضعیف شوند، خطر این وجود دارد که طی یک هوچیگری، افکار جامعه به شعارهای یک نامزد خاص واکنش مثبت نشان دهد و یکدفعه صندوقهای رأی پر شوند از نام کسی که چند ماه بعد، مردم آن جامعه از خودشان بپرسند چرا به او رأی دادیم؟
در همین رابطه نعمت احمدی در گفتگو با سایت روزنو، با بیان اینکه اگر در یک جامعه، احزاب هویت رسمی داشته باشند، بعد در قالب جناحهای کلان ساماندهی شوند، آن زمان مردم برای تصمیمگیری و انتخاب، فرصت دارند که افکار و عقایدشان را با اندیشه جریانها تطبیق دهند، می گوید: در راستای اهداف حزب یا گروه رسمی و قانونی که شباهت بیشتری به آنها دارد، حرکت کنند و با انتخابهای عاقلانه، جامعه را در راستای اهداف خود سوق دهند.
این حقوقدان با اشاره به این موضوع که اگر کشوری، 80 میلیون جمعیت دارد، طبیعتاً 80 میلیون فکر و نگاه هم در آن وجود دارد، می افزاید: طبیعی است که در نظام متکی بر دموکراسی، تمام این 80 میلیون فکر، نمیتوانند رویکرد خورد، در جامعه پیادهسازی کنند.
این فعال اصلاح طلب با اعتقاد به این موضوع که نظام قانونمند احزاب، افکار مشابه به هم را سازماندهی میکند و با فعالیت منظم و منسجم، احزابی که همفکران بیشتری دارند، قدرت بیشتری پیدا میکنند، ادامه می دهد: در نتیجه جامعه به سمت تفکر اکثریت پیش میرود. این تنها راهکاری است که برای پیادهسازی عملیِ اهداف دموکراسی داریم و همانطور که گفته شد، راه حل آن از «احزاب» میگذرد.
در پایان احمدی با توجه به این موضوع که در واقع کسی از قباحت کار سیاسی و جناحی سخن میگوید که خودش و گروهش، یا در این زمینه به طور کامل ناتوان هستند، یا در معادلات سیاسی و جریان فکری احزاب، همیشه شکست میخورند، خاطر نشان کرد: طبیعی است زمانی که کسی از فعالیتهای سیاسی، روشنگری، تحلیل، فعالیتهای حزبی و ... ضربه میخورد، مدام سعی میکند این فعالیتها را در ذهن مردم مذموم جلوه دهد.