به روز شده در: ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۵
کد خبر: ۳۱۰۰۵۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۱ - ۰۱ فروردين ۱۳۹۷

ابطحی:لاریجانی بر حداد ارجحیت دارد/ اصلاح‌طلبان همچنان به روحانی نیازدارند/ اصولگراها دوپینگ می‌کنند

محمدعلی ابطحی در گفتگو با سالنامه نوروزی مثلث گفت: ‌در اصلاح‌طلبی نیروی با توان برای ریاست‌جمهوری بدون دوپینگ خیلی بیشتر از جریان اصولگرا وجود دارد. ولی در وهله نخست دوپینگش برای اصولگرایان مهم است که انجام می‌شود و یکی هم اینکه با اوردوز مانع ایجاد کند. حجت الاسلام سیدمحمدعلی ابطحی گفت: دوست داشتیم که وضعیت آقای روحانی در استانها از نظر آن عقبه اجتماعی اینطوری نباشد. ولی اگر به این فرضیه نگاه کنیم که آقای روحانی به جای اینکه به این چهار سال مدیریت دولت توجه کند، به بافت قدرت در آینده کشور بیشتر توجه دارد و علاقهمند است که در مدیریت قدرت در تغییرات آینده کشور سطوح بالاتری پیدا کند، رفتار آقای روحانی قابل توجیه است و مورد حمایت هم میتواند باشد.
روزنو :
 محمدعلی ابطحی در گفتگو با سالنامه نوروزی مثلث گفت: ‌در اصلاح‌طلبی نیروی با توان برای ریاست‌جمهوری بدون دوپینگ خیلی بیشتر از جریان اصولگرا وجود دارد. ولی در وهله نخست دوپینگش برای اصولگرایان مهم است که انجام می‌شود و یکی هم اینکه با اوردوز مانع ایجاد کند.
حجت الاسلام سیدمحمدعلی ابطحی گفت: دوست داشتیم که وضعیت آقای روحانی در استانها از نظر آن عقبه اجتماعی اینطوری نباشد. ولی اگر به این فرضیه نگاه کنیم که آقای روحانی به جای اینکه به این چهار سال مدیریت دولت توجه کند، به بافت قدرت در آینده کشور بیشتر توجه دارد و علاقهمند است که در مدیریت قدرت در تغییرات آینده کشور سطوح بالاتری پیدا کند، رفتار آقای روحانی قابل توجیه است و مورد حمایت هم میتواند باشد.

اهم اظهارات ابطحی به شرح زیر است:

* اشتباهی که در اردوگاه آقای روحانی در حال شکل گیری است اینکه تصور می کنند جریان اعتدالی را می توانند به عنوان جریان اصلاح طلب در درون جامعه مطرح کنند که آن هم اشتباه است ولی قطعا تاثیرکوتاه مدتی روی سبد رای اصلاح طلبان خواهد داشت اما در مجموع کسانی که بخواهند رای دهند همچنان مرجعیت اصلی شان در جامعه نسبت به سایرگروهها باز هم اصلاح طلبان خواهند بود.

* اطرافیان روحانی تصور می کنند اگر کسی رئیس جمهور شد، میتواند جریان فکری هم درست کند. این خیلی تصور غلطی است. جریان فکری اولا یک بستر تاریخی می خواهد، ثانیا یک مبانی فکری می طلبد. جریان فکری اصلاحات را که آقای خاتمی ارائه کرد، اولا به اصلاحاتی که از زمان مشروطه در ایران شروع شده بود برمی گشت و بعد پایه آن جامعه مدنیای بود که در همه جهان واژگان شناخته شده ای بود و امکان شناخته شدن را داشت. وقتی الان پذیرش اصلاحات و جامعه مدنی هم برای نسل جدید خیلی جاذبه ندارد، طبیعتا یک مرحله ماقبل اصلاحات که مرحله اعتدالگرایی باشد که مفهوم آن هم برای جامعه روشن نیست، قطعا امکان یک بروز تشکیلاتی قدرتمندی در جامعه ندارد. این همان نقطه ای است که اطرافیان آقای روحانی اشتباه میکنند و تصور میکنند با یک جریان حزبی یا حمایت دولتی و مالی میتوان جریانسازی یا تولید تفکر یا یک اندیشه کرد.

* از انصاف نباید گذشت که آقای روحانی نسبت به همه کابینه اش بیشتر از شعارهای خودش یاد میکند. کابینه اش هم گویا کابینه ای است که اساسا این شعارهای آقای روحانی در دوران انتخابات را نشنیده است. ولی خود ایشان گاهی روی این شعارهایش تاکید میکند. آقای روحانی بین یک پشتوانه اجتماعی و حضور در قدرت طبیعتا باید یک مقدار تکلیف خود را روشن کند.

*اصلاح طلبان به آقای روحانی رئیس جمهور همچنان نیاز دارند به دلیل اینکه ‌‌چیزی که میتواند نگذارد با دیدگاه های اندیشه اصلاح طلبی در جامعه مقابله شود یا از بین برود، قدرت ریاست جمهوری است. قدرت رسانه ای و اجرایی رئیس جمهور و قدرت مدیریتی ریاست جمهوری است که به اصلاح طلبان میتواند کمکهای شایانی داشته باشد.

* اگر کسی منتظر است آقای خاتمی یا اصلاحات برای براندازی اقدام کنند، قطعا اشتباه میکند. نباید منتظر آقای خاتمی برای همراهی با براندازی ماند.

*من همان وقتی که احمدی نژادی ها تازه دیدگاه «ایرانی» را مطرح کرده بودند، یادداشتی نوشتم که موضعگیریهای آدم های سیاسی مبتنی بر یک عقبه تاریخی است. آن عقبه تاریخی اگر بخواهد این دیدگاهها را قبول کند شاید از رضا پهلوی راحتتر قبول کند تا آقای احمدی نژاد. به خاطر اینکه عقبه رضا پهلوی همین براندازی و نقد کل جمهوری اسلامی بوده است اما از آقای احمدی نژاد که با اعتماد کامل بالا آمده و اساسا رسالت اولیه اش این بوده که جریان روشنفکرتر و آزادیخواه تر را در جامعه بزند، این نیست که امروز تصمیم بگیرد.

*من شخصا معتقدم که الان مشکل جامعه رفراندوم نیست. یک عده ای در این میان تصورشان از رفراندوم چه آنها که فحاشی کردند و چه آنها که حمایت کردند، تغییر حاکمیت و نظام بود که برداشت خیلی بدی بود.

*اعتدالیون بودند که زیر تابلوی اصلاح طلبان وارد شدند. کجا اصلاح طلبان زیر تابلوی اعتدال رفتند؟ اصلا احزاب اعتدالی را هیچ کسی نمی شناسد. آقای خاتمی که بیشترین توان را آورد، توان اصلاح طلبی بود.

*در اصلاح طلبی نیروی با توان برای ریاست جمهوری بدون دوپینگ خیلی بیشتر از جریان اصولگرا وجود دارد. ولی در وهله نخست دوپینگش برای اصولگرایان مهم است که انجام می شود و یکی هم اینکه اوردوز کند و مانع ایجاد کند.

*قطعا اگر امکان کاندیداتوری آقای جهانگیری وجود داشته باشد. به تناسب امکانات و توانی است که ما داریم. قطعا آقایان جهانگیری و عارف که در جریان اصلاح طلبی لیدرهای شناخته شد ای هستند، برای اصلاح طلبی مفیدترند. در غیر اینصورت اگر قرار باشد بین آقایان حدادعادل و لاریجانی انتخاب کنیم، طبیعتا آقای لاریجانی بر آقای حدادعادل ارجحیت دارد ولی نه آقای لاریجانی بر آقای جهانگیری و این طبیعی است.

*اصلاح طلبان هیچوقت با رهبری مشکل نداشتند و رهبری نظرشان اگر با اصلاح طلبان موافق نبوده یا بوده را نمیدانم و باید از ایشان بپرسید. این رهبری هستند که باید تصمیم بگیرند که می خواهند این ارتباطات ایجاد شود یا خیر؟ طبیعتا یک جریان نمیتواند تصمیم بگیرد که رابطه اش را با رهبری چگونه تنظیم کند و از رهبری باید این خواست وجود داشته باشد و یکطرفه نمی توان گفت که می خواهیم این کار را انجام دهیم.

* من همیشه این اعتقاد را داشته ام که بهترین دو نفری که میتوانند به همدیگر کمک کنند و همدیگر را بفهمند، آقای خاتمی و آیت الله خامنه ای هستند ولی اگر این دو نقطه به هم برسند، خیلی ها این وسط ریزش پیدا می کنند. ولی به همین دلیل خیلی موانع برای رسیدن این دو مبنای فکری به همدیگر پیدا می شود.
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز