«بازگشت تحرمها، فشار شدید منطقهای و فرامنطقهای» اینها آرزوهای ترامپ برای ایران و ایرانیان است؛ رئیسجمهور آمریکا که در مناظره با هیلاری کلینتون دموکرات بارها اعلام کرده بود اگر رئیسجمهور شود، برجام را پاره خواهد کرد، این روزها در حال اعمال فشارهای مختلف بر اروپا برای نقض برجام از سوی آنهاست. ترامپ در تصمیمی غیرمنتظره در یک شب اراده کرد تعرفه واردات فولاد بهآمریکا را افزایش دهد، هر چند او اعلام کرده است برای سود بیشتر تجار و کارخانهداران و بهبود وضعیت اشتغال درآمریکا این تصمیم را گرفته، اما واقعیت آن است که ترامپ با این تصمیم مستقیما برای اروپاییها خط و نشان کشیده که اگر برپایبندی بر روی برجام تاکید کنند، فشارها افزایش خواهد یافت. ترامپ به خوبی توانسته بخشی از اروپاییها را علیه ایران کند. علی بیگدلی استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بینالمللی اعتقاد دارد اتفاقا باید بیش از گذشته هوشیار بود زیرا هر چند در ایران دیپلمات کارکشتهای مانند دکتر ظریف سکان سیاست خارجی را در دست دارد اما در آن سوی میز بازی، ترامپ ایستاده که چیزی از سیاست نمیداند. برای بررسی بیشتر ابعاد این موضوع با وی به گفتوگو پرداخته که در ادامه میخوانیم.
به گزارش روز نو : رهبرکره بعد از جدال لفظی با آمریکا تصمیم به گفتوگوی مستقیم با آمریکا گرفته است. چرا با وجود اینکه کره شمالی آمریکا را با سلاح هستهای تهدید میکرد، از مذاکره سخن میگوید؟
امپریالیسم زاییده بحران است. در این معنا که با بحران زندگیکرده و بدون بحران توان ادامه حیات سیاسی ندارد. بنابراینآمریکاییها همواره به دنبال ایجاد کانونهای بحران هستند زیرا هرگونه بحران منطقهای و بینالمللی برای آمریکا درآمد دارد. اکنون نیز آمریکا درصدد است ایران را تبدیل بهکانون بحران کند تا سلاح بیشتری به شیخنشینان خلیجفارس بفروشد. در مورد کره نیز همینطور است. آمریکا به بهانه آزمایشهای موشکیکره شمالی تسلط خوبی به منابع سیاسی، اقتصادی ژاپن و کره جنوبی داشت. آمریکا هیچگاه تمایل ندارد که مساله کره شمالی حل و فصل شود اما چون آن لحظه خطرناک فرارسید که اون آمریکا را به حمله نظامی تهدید کرد، آمریکا سعی نمود صحنه بازی را تغییر دهد زیرا اگر کره شمالی میتوانست یک موشک هستهای به سمت آمریکا شلیک کند در هر صورت آمریکا بازنده ماجرا بود. زیرا کره چیزی برای از دست دادن نداشت. البته چین و روسیه روابط نزدیکی با کره دارند و 8 میلیون کرهای در چین و حدود 4 میلیون در روسیه زندگی میکنند. چین و روسیه از برگ کره در این مدت استفاده میکردند تا آمریکا را تحت فشار قرار دهند. اما تحریمها کره را از درون با مشکلاتی روبهرو کرد و با اوجگیری اختلافات چین و روسیه با آمریکا دو کشور چین و روسیه تحت فشار قرا گرفتند تا کره گامهایی به سمت آمریکا بردارد. زیرا ترامپ بارها اعلام کرده بود کره به تنهایی توان ساخت سلاح هستهای ندارد و چین و روسیه کمک کردهاند و کره شمالی امروز به تهدیدی برای آمریکا، کره جنوبی و ژاپن تبدیل شده است. در نتیجه این بحران در درجه اول به نفعآمریکا بود. البته مشخص نیست که اون تنها برنامه هستهای خود را تعلیق خواهد کرد و یا اینکه تجهیزات هستهای خود را منهدم میکند اما این اظهار نظرها از طرف اون کمتر سابقه داشته است.
در گذشته اینگونه تحلیل میشد که خاورمیانه دیگر برای آمریکا اهمیتی ندارد و نگاه آمریکا معطوف به کنترل چین است. آیا آغاز گفتوگوهایکره وآمریکا در این راستاست؟
باراک اوباما در سال آخر ریاست جمهوری خود اعلام کرد که خاورمیانه دیگر ارزش قبلی را برای آمریکا ندارد و عملا این موضوع را هم ثابت کرد زیرا در آن زمان روابط آمریکا با رژیم اسرائیل و عربستان به مرحله پایینی رسیده بود. اوباما در مقابل این سیاست اعلام کرد که شرق آسیا اولویت آمریکاست و در شرق آسیا تحرکات چین و کره برای آمریکا اهمیت دارد. آن زمان البته توجه اوباما به چین بود و کره چندان جایگاهی برای رئیسجمهور سابق آمریکا نداشت. اما ترامپ دقیقا عکس سیاستهای ترامپ عمل کرد بهطوری که توجه فوقالعادهای به عربستان مبذول داشت تا بتواند پول بیشتری از این کشور بگیرد و از این طریق جواب مثبتی به لابی صهیونیستها که در پیروزی وی نقش داشتند، بدهد. بنابراین سیاستگذاری ترامپ معطوف به خاورمیانه شد و نتایج خوبی هم برای آمریکا از این سیاستها به دست آمده است. زیرا در نتیجه توجه به عربستان نوعی بحران بین عربستان و قطر و همچنین عربستان و ایران به وجود آمد که کاملا به نفع ترامپ تمام شد.
باراک اوباما بر بیارزش بودن خاورمیانه برای آمریکا تاکید داشت، اما اکنون ترامپ به شدت بر خاورمیانه متمرکز شده است. آیا کشوری مانند آمریکا تا این اندازه میتواند درسیاست خارجیخود بالا و پایین داشته باشد؟
سرمایهداری صنعتی هیچگاه به دنبال ارزشهای اخلاقی و انسانی نیست. آمریکاییها تنها از منظر اقتصاد به دنیا نگاه میکنند. سالیان سال است که به خاطر آزادی اسلحه درآمریکا بیش از 400 نفر کشته میشوند اما هیچ تلاشی برای محدودیت سلاح در این کشور نمیشود. زیرا کارتلهای قدرتمندی پشت ساخت اسلحه قرار دارند. حتی اوباما نیز چندان نتوانست در این مسیرگام بردارد. نمونه دیگر اینکه در آمریکا دیالیز مجانی تمام میشود اما هدیه کردن کلیه ممنوع است زیرا اگر اهدای کلیه آزاد باشد کارخانههای ساخت وسایل دیالیزی ورشکست میشوند. در نتیجه اهدای کلیه در آمریکا ممنوع است. هر چند اوباما تلاش زیادی کرد تارویکردهای غلط آمریکا را در نگاه به خاورمیانه تغییر دهد، اما ترامپ بلافاصله بعد از در قدرت قرار گرفتن، تمام سیاستهای اوباما در ابعاد گوناگون سیاست خارجی را لغو کرد. چرا؟ چون نفع سرمایهداری در لغو سیاستهای اوباما بود. ترامپ به شدت سعی خواهد کرد به ایرانهراسی بیفزاید حتی اروپا را هم با خود همراه کند. چون سود کمپانیهای آمریکایی در این است.
اخیرا شاهد فشارهای فزایندهای از سوی کشورهای منطقهای و اروپایی برتهران هستیم. ترامپ چگونه توانسته اروپایی را که بر اجرای برجام تاکید داشت، با خود همراه کند؟
رئیسجمهور فرانسه و حتی سایر مسئولان اتحادیه اروپا بارها اعلام کردند که احترام امضای آنها بیش از خواسته ترامپ است. درنتیجه فشارهای غیر حقوقی آمریکا، اتحادیه اروپا از آمریکا فاصله گرفت و به سمت ایران گرایش پیدا کرد اما ما نتوانستیم چرخش اروپا از سوی آمریکا به سمت تهران را حفظ کنیم، در نتیجه اروپا هم اکنون درحال تمایل پیدا کردن به آمریکاست درحالی که ما باید اروپا را درکنار خود و در برابر آمریکا حفظ کنیم. اروپا و آمریکا سالیانه میلیاردها دلار با یکدیگر مراودات بازرگانی دارند و اروپا اگر نفعی از نزدیکی با تهران عایدش نشود، به سمت آمریکا تمایل بیشتری پیدا خواهد کرد. ترامپ کنترل 38 درصد از صنایع الکترونیک اتحادیه اروپا را در اختیار دارد. اروپا زمانیکه قصد فروش هواپیما به ایران را داشت از آمریکا اجازه گرفت چرا؟ چون با این کشور رابطه مالی زیادی دارد. درنتیجه حرکت میان ایران و آمریکا برای اتحادیه اروپا سخت است. افزایش تعرفه فولاد و آلومینیوم اروپاییها را به دستپاچگی انداخته است. شیوهای که ترامپ به کاربرد تا اروپا را مطیع خود بر سر برجام کند. ترامپ سعی دارد مربعی با اضلاع اتحادیه اروپا، رژیم اسرائیل، آمریکا و عربستان سعودی علیه تهران را به وجود آورد. سفر اخیر بن سلمان به اروپا بسیار مهم بود. بنسلمان قراردادهای سخاوتمندانهای با انگلستان بسته است و از این طریق جهان عرب را هم با خود بسیج کرده است. نتانیاهو نیز در تلاش افزایش فشارهای آمریکا بر تهران است. این موارد دست به دست هم داده و به افزایش فشارها بر تهران خواهد انجامید.
اما با این وجود در داخل نگرانی وجود ندارد؟
بله. در داخل به راحتی از کنار این موضوع میگذریم درحالی که میزان فشارهایی که این چهار ضلع بر ایران وارد میکنند در سال 97 افزایش خواهد یافت. به طوری که احتمالا شاهد کاهش دستاوردهای دولت در عرصههای گوناگون تحت تاثیر این فشارها خواهیم بود.
از نظر شما این فشارها در حد و اندازه فشاری آمریکا در زمان مذاکره سعید جلیلی با اروپاییهاست؟
آمریکا در فکر این است که در ابتدای فشارها، اروپا را از برجام خارج کند. من پیشبینی میکنم که در ماههای آینده ترامپ به یقین از برجام خارج میشود. در نتیجه شرایط سختی از این خروج یک جانبه به تهران وارد خواهد شد و شاید شرایط قبل بهگونهای تکرار شود و در مراودات اقتصادی و فروش نفت مشکل ایجاد شود زیرا اغلب کشورها از فشار آمریکا میترسند و در نتیجه نفت خود را از جای دیگری تهیه خواهند کرد. اتحادیه اروپا روزی نگاه اقتصادی و تجاری به ایران داشت. امروز این نگاه در حال از بین رفتن است. نگاه اروپا به ایران در حال تبدیل به نگاه امنیتی و سیاسی است. اروپا از یک سو برای فشار بر تهران تحت فشار عربستان و آمریکاست و از سوی دیگر لابیهای صهیونیستی نیز برآنها فشار میآورد. بنابراین اتحادیه اروپا در حال فاصله گرفتن از تهران است. زمان نیز قابل مقایسه با زمان آقای جلیلی نیست. در آن زمان ترامپ در قدرت نبود و اختلافات ما با عربستان به میزان فعلی نرسیده بود و صهیونیستها به اعراب نزدیک نشده بودند. در حال حاضر تغییرات جدیدی به وجود آمده است.
در آن زمان مذاکره کنندهای مامور مذاکرات هستهای بود که مذاکره برای مذاکره میکرد اما اکنون ظریف سکان سیاست خارجی را برعهده دارد و خیال ما راحت است. چرا این اندازه نگرانید؟
آقای دکتر ظریف دوست و همکار بنده است و ایشان فرد شایسته و لایقی است اما نگاهها در سیاست خارجی متفاوت است. سیاست خارجی ما به درستی، اهل سازش نیست. اکنون شرایط بینالمللی جدیدی به وجود آمده است. ضمن اینکه موجی که چهار ضلع ذکر شده در حال ایجاد آن علیه تهران هستند، موجی هماهنگ است و ایران باید بتواند در مقابل این موج سدی ایجاد کند. به نظر میرسد مقامات عالی نظام باید در مقابل این هجمههای برنامهریزی شده از سوی این چهار ضلع برنامههای از پیش تعیین شده داشته باشند. آقای ظریف به تنهایی نمیتواند درمقابل این موج ایستادگی کند. کل نظام سیاسی باید قدرتمندانه در مقابل این فشارها بایستد.
اکنون چه باید کرد که در چالهای که این چهار ضلع علیه منافع ملی ما در حال کندن آن هستند، عمیقتر نشود و بتوانیم از این گردنه نیز عبور کنیم؟
از نظر دیپلماتیک روشهای مختلفی برای مقابله با این چالشها وجود دارد. وزیر امور خارجه آلمان حدود 20 روز پیش با اشپیگل مصاحبه پر سروصدایی کرد. در این مصاحبه 3 شرط غیر قابل پذیرش برای ایران گذاشته بودند؛ اولین آن بحث دفاعی است که ایران از حساسیت خوبی در مورد آن برخوردار است و مقامات کشورمان بارها اعلام کردهاند که این امور هیچگاه قابل مذاکره نخواهد بود. دومین مورد بحث اقدامات منطقهای ایران است و سومین مورد بحث حقوق بشر است. در کنفرانس مونیخ نیز این بحثها تکرار شد و در آنجا سخن از ریزش برجام به میان آمده بود. اما متاسفانه درسیاست مثالی وجود دارد که به گونهای مهره چینی میشود که همواره حق به قدرتمندان داده شود. به نظر میرسد باید با دقت و توجه و تمرکز بیشتری عمل کنیم.
اما ایران به مردم عراق و سوریه خدمت کرد و داعش را که حتی امنیت اروپا را هم تحت تاثیر قرار داده بود، نابود کرد. ایران به دنبال استقلال خود است. در سوریه و عراق از ما دعوت کردند و ما غیر قانونی به این کشورها نرفتیم. ما داعش را نابود کردیم اما ترکیه در حال مصادره کردن این دستاورد به نفع خود است. چرا ما هزینه دادیم و دیگران در حال بهره بری از آن هستند؟
ما خدمات زیادی به اسد کردیم و جوانان و فرماندهان نامآورمان در این راه شهید شدند. ایران در این مسیر هزینه کرد اما زمانی که داعش نابود شد بشار اسد به مسکو رفت از پوتین تقدیر کرد اما حتی وزیرخارجه سوریه هم به تهران نیامد. در عراق سردار سلیمانی داعش را نابود کرد اما آنها در حال تمایل به عربستان هستند. ما باید سهممان را از این هزینهها دریافت کنیم و در عین حال باید پرسید چرا اسد و العبادی به تهران نمیآیند؟ باید این ضعفها را در سیاست خارجی برطرف کرد تا از آنچه در منطقه کاشتهایم بهرهمند شویم. در غیر این صورت هر روز شاهد افزایش هجمههای بیشتری علیه کشورمان خواهیم بود.