دختر 23 ساله ای که ساقی شد! | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۵
کد خبر: ۳۰۴۷۸۹
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۹ - ۲۵ بهمن ۱۳۹۶
 اگر چه مادرم باعث گرایش من به سوی استعمال مواد مخدر صنعتی بود و من برای تأمین هزینه های اعتیاد دست به هر نوع اعمال خلافی می زدم، اما باز هم او را دوست داشتم و نمی توانستم دوری اش را تحمل کنم تا این که دو سال قبل او به دلیل توهمات ناشی از استعمال شیشه خانه را ترک کرد و به مکان نامعلومی رفت و تاکنون نیز هیچ خبری از او ندارم...
دختر ۲۳ ساله ای که به اتهام خرده فروشی مواد مخدر Drugs صنعتی دستگیر شده بود در حالی که عنوان می کرد نمی دانم سرنوشت دختر خردسالم چه خواهد شد و برای آینده او نگرانم، دفتر سیاه روزگار تلخش را به گذشته ای نه چندان دور ورق زد  گفت: از زمانی که به خاطر دارم مادرم همواره پای بساط مواد مخدر می نشست و همین موضوع موجب کشمکش ها و مشاجرات خانوادگی ما بود.

مادرم فرصت هیچ کاری را نداشت و حتی نمی توانست کارهای منزل را به درستی انجام دهد. من هیچگاه لبخندی بر لبان پدرم نمی دیدم. او مردی افسرده و گوشه گیر شده بود به طوری که به خاطر کارهای مادرم توجهی به من نیز نداشت. این در حالی بود که من نیز همانند کودکان دیگر دوست داشتم دست نوازش و پرمهر پدرم را روی سرم احساس کنم.
۱۴ سال بیشتر نداشتم که مادرم به مصرف شیشه روی آورد به طوری که دیگر اعضای خانواده را فراموش کرده بود و تنها به تهیه و مصرف مواد مخدر صنعتی می اندیشید. پدرم که از این وضعیت به ستوه آمده بود مادرم را طلاق داد. آن زمان من وارد پانزدهمین بهار زندگی ام شده بودم و ترجیح دادم کنار مادرم بمانم. یک سال بعد پدرم با زن دیگری ازدواج کرد و زندگی جدیدی را تشکیل داد. این در حالی بود که وضعیت مادرم روز به روز وخیم تر می شد و در مدت کوتاهی همه پول هایی را که به عنوان مهریه از پدرم گرفته بود صرف اعتیادش کرد.
من که تحمل دیدن روزگار سخت مادرم را نداشتم و نمی توانستم لحظات خماری او را ببینم به ناچار به سرقت Stealing روی آوردم. اولین بار مقداری خوراکی از یک خواربار فروشی سرقت کردم. پس از آن بود که دچار عذاب وجدان شدم. ولی مادرم مرا به مصرف شیشه تشویق کرد که این گونه به سرقت ادامه بدهم تا این که روزی هنگام سرقت توسط مأموران کلانتری کوی پلیس دستگیر و روانه زندان Prison شدم. وقتی از زندان آزاد شدم با یکی از اقوام مادرم ازدواج کردم. «وحید» خرده فروش مواد مخدر بود و من دیگر به سرقت نیازی نداشتم چرا که وحید مخارج اعتیاد من و مادرم را تأمین می کرد. همین موضوع موجب شده بود تا مادرم روز به روز مواد بیشتری مصرف کند. در همین روزها من به دلیل زایمان در بیمارستان بستری شدم، اما وقتی با نوزاد ۲ روزه ام به منزل مادرم بازگشتم او به خاطر توهمات ناشی از مصرف شیشه خانه را ترک کرده بود. امروز هم که به همراه یکی از دوستان شوهرم در حال فروش شیشه بودیم دستگیر شدم و... 

ركنا
برچسب ها: دختر ، ساقي
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز