مدیران ارشد برای بازگشت جداشدگان چاره‌اندیشی کنند | روزنو

سایت روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۰۹ خرداد ۱۴۰۳ - ۲۳:۱۰
کد خبر: ۳۰۴۴۵۱
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۷ - ۲۳ بهمن ۱۳۹۶
غلامحسین کرباسچی :
«زمانی که انقلاب پیروز شد افراد بسیاری در قطار انقلاب حضور داشتند. برخی خود خواستند که از این قطار پیاده شوند و برخی را هم ما پیاده کردیم که می‌توانستیم پیاده نکنیم.» این اظهارنظر رییس‌جمهور حسن روحانی، روز گذشته درحالی طرح شد که در این چند سال گذشته مانند سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب با پدیده «به حاشیه رانده شدن چهره‌های انقلاب» روبه‌رو هستیم. غلامحسین کرباسچی، دبیرکل کارگزاران سازندگی با بیان اینکه «باید در سطح کلان کشور این مسئله مورد توافق باشد که شایسته‌سالاری اصل است و در زمان گزینش‌ها، «بله قربان‌گویی» در تصمیم‌گیری‌ها نقشی نداشته باشد» به پرسش‌های پاسخ داد.
«زمانی که انقلاب پیروز شد افراد بسیاری در قطار انقلاب حضور داشتند. برخی خود خواستند که از این قطار پیاده شوند و برخی را هم ما پیاده کردیم که می‌توانستیم پیاده نکنیم.» این اظهارنظر رییس‌جمهور حسن روحانی، روز گذشته درحالی طرح شد که در این چند سال گذشته مانند سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب با پدیده «به حاشیه رانده شدن چهره‌های انقلاب» روبه‌رو هستیم. غلامحسین کرباسچی، دبیرکل کارگزاران سازندگی با بیان اینکه «باید در سطح کلان کشور این مسئله مورد توافق باشد که شایسته‌سالاری اصل است و در زمان گزینش‌ها، «بله قربان‌گویی» در تصمیم‌گیری‌ها نقشی نداشته باشد» به پرسش‌های  پاسخ داد.
به اعتقاد شما پیاده شدن برخی از بزرگان از قطار انقلاب فارغ از دلایل احتمالی آن‌چه آثاری بر روند حرکت کشور و نظام گذاشته است؟ 
به گزارش روز نو : به هر حال از همان روزهای ابتدایی انقلاب، اختلاف‌های سلیقه و حتی عقیده وجود داشت که به تعبیر آقای رییس‌جمهور، عده‌ای خودشان قرار را بر عدم همکاری گذاشتند و گروهی هم به دلایلی منع شدند. همچنین کسانی هم بودند که از ترس اینکه جا برای خودشان تنگ نشود، شرایطی را به‌وجود آوردند تا چهره‌هایی از انقلاب از قطار انقلاب بالاجبار پیاده شوند. این شرایط درحالی رخ داد که به کشور و نظام ضربه زد که اگر وضع موجود در هر برهه‌ای بهتر می‌شد، انقلاب می‌توانست از خدمات همه نیروهایش بهره بگیرد. اما همان‌طور که عنوان شد، عده‌ای با تنگ‌نظری موجب جدایی‌ها شدند. همچنین تعدادی از جدا شده‌ها اگر می‌توانستند، به تحلیل صحیح‌تری از شرایط می‌رسیدند، قطعا می‌توانستند به همکاری و همراهی خود با انقلاب ادامه بدهند تا نظام بتواند از همه نیروهای ملی و دلسوز در راستای تحقق اهداف تعیین شده استفاده کند. 
این روند را ناشی از برنامه‌ای از پیش طراحی شده باید دانست؟ 
اگر قرار بر توطئه‌اندیشی باشد، می‌توان به این تشخیص رسید که گروهی برنامه‌شان چیزی جز جدایی نیروهای تاثیرگذار از انقلاب نبود و دراین‌راستا تلاش کردند تا به بدنه انقلاب ضربه بزنند. البته عقیده من با این نظر همخوانی ندارد و ممکن است کارهایی صورت گرفته باشد اما نمی‌توان جدایی جداشده‌ها را حاصل برنامه‌ریزی کلی دانست. درواقع دلیل چنین روندی را باید در این دید که برخی از نیروها نتوانستند، تضاد رای را به خوبی مدیریت کنند. اگر آنها از شرایط به درک درستی می‌رسیدند و از واقعیت‌ها تحلیل صحیحی به دست می‌آوردند، می‌شد که با همراهی با مردم و انقلاب، راه را ادامه بدهند. بااین‌حال، همچنان تاکید دارم که در این بین نیروهایی هم بودند که با برچسب‌زنی و متهم کردن این و ‌آن، سعی‌شان را به کار گرفتند تا موقعیت و جایگاهی را برای خودشان ترتیب بدهند که باید اذعان داشت که این گروه نقش بیشتری در انشقاق داشتند. 
می‌توانید به‌طور مصداقی اشاره کنید؟ 
به عنوان مثال می‌توان به سال‌های پرحاشیه هشتاد و چهار تا نود و دو اشاره کرد که با اصل قراردادن سیاه‌نمایی و تخریب، نه‌تنها به رقبای خود بلکه به استوانه‌های نظام هم رحم نکردند و باعث شدند تا در کشور نوعی انشقاق و جدایی‌های هزینه‌ساز به‌وجود بیاید تا بتوان گفت که دولت احمدی‌نژاد شکاف عمیقی را با پرونده‌سازی درباره افراد در نظام به‌وجود آورد. همچنین درباره دولت موقتی‌ها معتقدم که اگر آنها الان پیش خود فکر کنند، قطعا به این نتیجه می‌رسند که بهتر بود برخوردهای دوراندیشانه‌تری داشته باشند تا بتوانند درون نظام بمانند. در این بین اما تکلیف گروهک‌های تروریستی که از خود رفتارهای تندی داشتند، متفاوت است و جدایی‌شان اجتناب‌ناپذیر بود، چون با هیچ متر و معیاری افراطی‌گری‌هایشان توجیه نمی‌شد و باید گفت که آنها به درستی از جامعه طرد شدند. 
دولت برای ترمیم چنین فضایی چه راهکارهایی را می‌تواند امتحان کند؟ 
دولت می‌تواند اولین قدم را دراین‌زمینه بردارد. یعنی دولتی‌ها با برخوردهای‌شان در گزینش‌ها و حراست‌های وزارتخانه‌ها طوری عمل نکنند که نیروهای خدوم از قطار انقلاب پیاده شوند. 
این پدیده چه هزینه‌های احتمالی را به کشور تحمیل می‌کند؟ 
طبیعی است که وقتی کشور نیروهای موثرش را از دست می‌دهد، اولین نتیجه‌اش بی‌‌اعتمادی در جامعه می‌شود. همچنین باعث می‌شود مردم این حس را پیدا کنند که با حرف متفاوت طرد می‌شوند، تصمیم به مجیزگویی می‌گیرند و به‌طور دایم از دولت و... تمجید می‌کنند و حتی نماینده‌های مجلس هم خودشان را سانسور می‌کنند تا درباره‌شان پرونده‌سازی نشود. طبیعتا در چنین حالتی نه کسی نقد می‌کند و همه افراد سعی‌شان این خواهد بود که خودشان را پیرو نشان بدهند که در چنین جامعه‌ای تحرک و نوآوری و ترزیق افکار جدید و در نتیجه پیشرفت به رویایی محال تبدیل خواهد شد و امور به دست کسانی خواهد افتاد که به جای تلاش برای تاثیرگذاری، فقط به این فکر باشند که مسئولیتی را در اختیار خود ببینند. 
برگرداندن جدا شده‌ها درحالی امری ضروری است که فضای کشور چنین چیزی را بعید می‌داند. قبول ندارید؟ 
اگر قرار بر بازگشت باشد این مسئولان و مدیران ارشد کشور هستند که باید چاره‌اندیشی کنند. مثلا اگر دنبال این هستیم که چهره‌هایی موثر وارد مجلس شورای اسلامی شوند، گروه‌های سیاسی هیچ کاری نمی‌توانند دراین‌راستا انجام بدهند و این شورای نگهبان است که باید تجدید نظری جدی در روند فعالیت خود داشته باشد. شورای نگهبان حتما باید بپذیرد همه آنهایی که به قانون اساسی التزام دارند، با هر سلیقه‌ای باید بتوانند در انتخابات شرکت کنند. متاسفانه آقای رییس‌جمهور در گزینش وزرای کابینه همراهی در هر شرایطی و نظر احتمالی مجلس را در نظر می‌گیرد که این با شایسته‌سالاری در تضاد است. در مجلس هم متاسفانه نماینده‌ها با وزیری که به حرف‌شان گوش کند، کاری ندارند و حل گرفتاری‌های حوزه انتخابیه ملاک است، چون از این طریق می‌دانند که در انتخابات بعدی رای مردم را به‌دست خواهند آورد. پس باید گفت که حل این مشکل باید در سطح کلان کشور مورد توافق قرار بگیرد. این عزیزان باید به این نتیجه برسند که شایسته‌سالاری مورد توجه ویژه قرار بگیرد و موقع گزینش‌ها، بله قربان‌گویی در تصمیم‌گیری‌ها نقشی نداشته باشد.

وقايع اتفاقيه
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
عکس روز
خبر های روز