
برانکو و ماجرای موتورسواری که ترسید
چه سادهانديش بودند آن دسته از پرسپوليسيهايي كه گمان ميكردند باخت به الهلال در نيمهنهايي ليگ قهرمانان، فقط سرخپوشان را از حضور در ديدار فينال محروم كرده و نهايتا اسباب كريخواني هواداران رقيب را فراهم آورده؛ چه اينكه آن شكست سنگين تاواني به مراتب بزرگتر از اين حرفها داشته و پرسپوليس و هوادارانش هنوز دارند تقاص باخت چهار گله را پس ميدهند. بزرگترين تاثير مخربي كه آن ناكامي روي پرسپوليس گذاشت، سرايت ترسي عميق روي همه سلولهاي برانكو بود؛ مردي كه بلافاصله پس از آن بازي تصميم گرفت چيدمان تهاجمي و جذاب تيمش را بعد از دو سال تغيير بدهد و با كاستن از تعداد هافبكهاي هجومي، تيمش را با دو هافبك دفاعي به ميدان بفرستد. انگار همه جسارت و شجاعت ستودني برانكو كه بهشدت از هواداران پرسپوليس دلربايي كرده بود، ناگهان محو شد و از او يك مربي محافظهكار و ترسو باقي ماند كه به حداقلها راضي است و سعي ميكند با كسب برتريهاي خفيف، جايگاه امن خودش و تيمش را حفظ كند؛ سناريويي كه در بازي با فولاد هم تا يك قدمي اجرا پيش رفت، اما در آخرين لحظات ناكام ماند.
بعد از باخت سنگين برابر الهلال، پرسپوليس 11بازي رسمي انجام داده كه تقريبا در همه آنها شاهد حضور همزمان دو هافبك دفاعي در تركيب اصلي اين تيم بودهايم. در نتيجه مدتهاست كه سرخپوشان طراوات و شادابي گذشته را ندارند. در خط مياني اين تيم ربيعخواه و كاميابينيا با وظايف تدافعي كنار هم بازي ميكنند و كمي جلوتر از آنها محسن مسلمان و وحيد اميري (يا فرشاد احمدزاده) توپ ميزنند. به اين ترتيب وظيفه دشوار بازيسازي در پرسپوليس را فقط دو نفر بر عهده دارند كه در اغلب دفايق بازي هم بين آنها حداقل 40متر فاصله عرضي وجود دارد. در اين شرايط طبيعتا از كار انداختن اين دو بازيكن براي تيمهاي حريف كار سختي نيست. يادمان باشد پرسپوليسي كه از آن حرف ميزنيم ديگر مدافعان كناري رونده هم ندارد. ديگر رامين رضايياني در كار نيست كه با نفوذهاي مداومش از سمت راست در هر لحظه از بازي به كمك بخش هجومي بيايد. در حال حاضر در اين منطقه حسين ماهيني مطلقا دفاعي و يا صادق محرمي سردرگم به بازي گرفته ميشوند و در سمت چپ نيز محمد انصاري به ميدان ميرود كه اگرچه كمي نفوذيتر از ماهيني است، اما از اين نظر با مدافعان چپ هجومي مثل ميلاد محمدي يا سعيد آقايي و ميثم تيموري پارس جنوبي قابل مقايسه نيست. بنابراين در تمام طول دقايق بازي مسلمان و اميري (يا احمدزاده) تنها هستند و هر بار كه توپ به آنها ميرسد در محاصره مدافعان حريف قرار ميگيرند. مسلمان مدتهاست كه غير از ارسال از كنارهها از راه ديگري پاس گل نداده. او البته همه تلاشش را انجام ميدهد، اما اين تنهايي هميشگي كه بهخصوص با جلو كشيدن تيم حريف تشديد هم ميشود، كار محسن را سخت ميكند. اينجاست كه برانكو تصميم هميشگياش را ميگيرد و نفر را با نفر عوض ميكند؛ بشار به جاي مسلمان، اما طبيعي است كه رسن هم در اين سيستم كاري از پيش نبرد، درست مثل بازي با فولاد كه حضورش در زمين بياثر بود.
پرسپوليس تهاجمي و سحرانگيز برانكو كه برگ زرين شناسنامهاش پيروزي معروف چهارگله برابر استقلال بود، كلي عنصر تهاجمي همزمان در ميانه ميدان داشت؛ از رامين رضاييان و محسن مسلمان تا فرشاد احمدزاده و اميد عاليشاه كه بعدها وحيد اميري جاي او را گرفت. حالا اما از اين يك لشكر، فقط دو نفر باقي ماندهاند كه هر روز هم كارشان سختتر از قبل ميشود. پرسپوليس با مدافعان ايستا و دو هافبك دفاعي هميشه آماده سپردن توپ به تيم مقابل است. وقتي حريف صاحب توپ باشد، بالاخره موقعيت خلق ميكند و بالاخره گل ميزند. گيريم كه جابر انصاري در داربي تك به تك خراب كرد، گيريم كه هيچكدام از توپهاي سايپا در 15دقيقه ابتدايي بازي با پرسپوليس وارد دروازه اين تيم نشد و گل به خودي كنعانيزادگان ورق مسابقه را برگرداند، گيريم كه ضربه سر علياري روي ارسال محمديمهر با خوشاقبالي محض به تور دروازه بيرانوند نچسبيد و پرسپوليس بازي شش امتيازي را در دقيقه95 با گل تصادفي از پارس جنوبي برد، گیریم که پنج موقعیت گل سپیدرود به بهترین روز فوتبالی بیرانوند خورد و گل نشد، گيريم كه ضربات پنالتي رقبا چپ و راست به تير دروازه برخورد کرد، گيريم كه قیچی جانفزا و ضربه ايستگاهي خطرناك فولاد گل نشد، اما بالاخره يك جا اين همه فشار كار دست تيم ميدهد و اين همان اتفاقي بود كه روي ضربه دقيقه89 زهيوي رخ داد. به 11مسابقه اخير پرسپوليس نگاه كنيد و ببينيد به استثناي بازي با ذوبآهن، پرسپوليس در كدام بازي زيبا و دلپذير بوده؟ مدتهاست مدافعان مياني اين تيم پاسهاي كوتاه پرشمار به هم ميدهند تا سرانجام يكي از آنها زير توپ بزند، به اين اميد كه از بين منشا و عليپور يك نفر ضربه سر اول را بزند و ديگري صاحب موقعيت شود، اما اين فرمول ساده تا كي جواب ميدهد؟ بعد از هر مسابقه مدام گفته ميشود «اين تيم شبيه پرسپوليس هميشگي نبود»، غافل از اينكه سيماي پرسپوليس هميشگي كمكم دارد يادمان ميرود!
پرسپوليس سه بازي متوالي است كه بعد از زدن گل اول عقب مينشيند و در هر سه بازي گل مساوي را ميخورد، اما برانكو هنوز فكر ميكند بازي با دو هافبك دفاعي نسخه خوبي است؛ اگر بود كه نفت آبادان در دقيقه90 بازي جام حذفي نبايد يك تكبهتك 40متري به دست ميآورد. انگار برانكو يادش رفته تيم او دو سال تمام با آرايش لوزي در ميانه ميدان دمار از روزگار همه رقبا درآورد. انگار يادش رفته اين همان تيمي است كه 10نفره سه گل به الاهلي عربستان زد و يا در بازي برگشت گروهي، بدون جلال حسيني و فقط با يك هافبك دفاعي 90دقيقه الهلال را توي قوطي كرد. واقعا شگفتانگيز است كه او فقط به خاطر يك باخت سنگين به حريف عربستاني كه آن هم محصول انواع اتفاقات فرامتني بود، حالا به چنين روزي افتاده و در همه بازيها تيمش را با تدافعيترين چهره ممكن به ميدان ميفرستد؛ آن هم در حالي كه نه پارسجم و نه فولاد و نفت آبادان هيچكدام به قدرت تيمي مثل الهلال نيستند. برانكو اين روزها شبيه موتورسواري شده كه بعد از مدتها هنرنمايي و چشمنوازي روي ديوار مرگ، يك تصادف شديد داشته و از ترس همان سانحه، حالا همه اتوبانهاي شهر را با سرعت پنج كيلومتر در ساعت طي ميكند؛ همينقدر كسالتبار و البته خطرناك.
بعد از دو نمايش ملالتآور پرسپوليس مقابل استقلال و سايپا، وقتي با يكي از مسوولان فني پرسپوليس گپ ميزديم او دليل تغيير روش برانكو را افت مقطعي محسن مسلمان و مصدوميت فرشاد احمدزاده عنوان ميكرد، اما گذر زمان نشان داد اين بهانه هم توجيهي بيش نبوده؛ چه اينكه امروز مسلمان بعد از آن غائله «قليانگيت» دوباره به بهترين فرم ممكن رسيده، فرشاد احمدزاده بهبود يافته و بشار رسن هم با كيفيت عالي در خدمت تيم است، اما همچنان از بين اين سه نفر فقط يكي بايد به زمين برود. در دانش فني برانكو جاي ترديدي نيست و هيچ روزنامهنگاري هم نميتواند ادعا كند فوتبال را بهتر از او ميفهمد، اما اين واقعيت هم قابل انكار نيست كه برانكو هنوز از پيله هراس ناشي از باخت به الهلال بيرون نيامده. وحشت در چشمهاي او موج ميزند و در حال حاضر شايد مهمترين وظيفه دستيارها و آناليزورهاي مربي كروات، متقاعد كردن او براي كنار گذاشتن همين ترس لعنتي باشد. بخش بزرگي از شكوه پرسپوليس كنوني هنر دست آقاي ايوانكوويچ است، اما خود او دارد ميراثش را از چشمها مياندازد. برانكو تيم زيادهخواهي را كه در هر بازي دنبال آوردههاي بيشتر بود، به يك تيم قانع و گنجشكروزي تبديل كرده. تيمي كه تا همين سه ماه پيش همه را ميترساند، حالا از همه ميترسد.