وزارت ورزش و طاهری به روزهای پایانِ همکاری رسیدهاند. حتی اگر مازیار ناظمی با طعنه استعفاهای طاهری را بشمارد و به رخش بکشد و با منت و سنت بگوید اینبار هم موافقت نمیکنیم، مخاطب حرفهای از لابلای این سخنان سیاستمدارانه، اکراه و بیمیلی وزارتنشینان را در مییابد.
بقول پدرخوانده: «هرکدام از دوستانت که تبدیل به دشمنت شده، از روز اول از تو متنفر بوده» طاهری نیز از روز اول مطلوب و محبوب سلطانیفر و عمله اکرههایش نبود. سیر نقطه نظرات و مصاحبههای یک سال اخیر، اثبات میکند که دو طرف طی یک همزیستی مسالمتآمیز فقط همدیگر را تحمل کردهاند. تا سرانجام قطع همکاری با اسپانسر اوضاع چنان بحرانی شد که بوی بهبودی از آن به مشام نمیرسد. اگرچه امروز طاهری در تبعید خودخواسته و اعضای مجمع در یک حالت انفعال بسر میبرند، اما میتوان فرجام و سرانجام این دوئل آخری را به سود وزارتخانه پیشبینی کرد. چرا که در جبههی خود بازیکنان، پیشکسوتان، برخی هواداران خاص را صفبندی کردهاند و کفهی ترازو را حسابی سنگین میبینند. در حالیکه جناح طاهری فقط با حضور هواداران آنهم بشکلی نامنسجم و پراکنده نحیف و ضعیف میکند.
میشود از هماکنون جانشینان طاهری را بر مسند قدرت تجسم کرد. چهرههایی مانند گرشاسبی یا بهروز منتقمی و شاید یک رجل ناشناخته که لحظهی آخر از کلاه بیرون بپرد. باید دید جانشینان طاهری چگونه میخواهند با این چالش مواجه شوند؟
ادارهی باشگاه به جای مردی که در سه سال دو عنوان قهرمانی و نایب قهرمانی به چنگ آورد و باشگاه در معرض سقوط را بعنوان مدعی جدی قهرمانی و تیم چهارم آسیا تحویل میدهد. مردی که هواداران را به صدرنشینی عادت داده است، بازیکنان متوسط و معمولی را از تیم دور کرده و پس از دو دهه در نقل و انتقالات بهترینها را گرفته. شکی نیست جانشینان طاهری مدام با او مقایسه خواهند شد. استانداردهایی که او بر جای گذاشت تا سالها ملاک ارزشیابی مدیران خواهد بود.
اسلوب خاص او در باشگاهداری، پرهیز از جار و جنجال و پروپاگاندا، عملگرایی بجای شعارگرایی، عدم سازشکاری در مقابل تهدید و تطمیع از طاهری چهرهی یک مدیر برتر را بر جای میگذارد. مدیری که به رغم تمام ضعفها و اشتباهات استراتژیک، در مقایسه با اسلاف خود با اختلاف صدرنشین است و این چیزیست کار را برای جانشینان او دشوار خواهد کرد.