
محمد کیانوش راد :
سیاست هایی که اصلاح طلبان دارندفراتر از دولت روحاني است
روزنو :نوع تعامل اصلاح طلبان با دولت از موضوعات بحث برانگیزی است که هنوز در بین جريان اصلاحات روي آن توافقی نشده است. از طرف ديگر برخی شخصيتهاي اصلاح طلب معتقدند دولت باید در راستای رسیدن به اهداف مشترکش با اصلاح طلبان در بدنه دولت از چهرههای اصلاح طلب استفاده کند و عده ای دیگر بر این عقیده اند که نباید از دولت سهم خواهی کرد. این درحالی است که بدنه اصلاح طلبان همیشه نسبت به عدم به کارگیری چهره های اصلاح طلب از سوی دولت گلهمند بودند. برای بررسی آنچه که باید در بین اصلاحطلبان و دولت به عنوان یک رابطه دو طرفه باشد، به سراغ محمد کیانوش راد، فعال سیاسی اصلاح طلب رفتیم تا نظر او را درباره رابطه دو طرفه اصلاح طلبان با دولت روحانی جویا شویم. کیانوش راد معتقد است دولت روحانی فضا را برای فعالیت دوباره اصلاحطلبان فراهم کرده و این موضوع مهمی است که باید به آن توجه شود. در ادامه، مشروح گفت و گوي« با اين شخصيت اصلاحطلب را ميخوانيد.
نوع تعامل اصلاح طلبان با دولت از موضوعات بحث برانگیزی است که هنوز در بین جريان اصلاحات روي آن توافقی نشده است. از طرف ديگر برخی شخصيتهاي اصلاح طلب معتقدند دولت باید در راستای رسیدن به اهداف مشترکش با اصلاح طلبان در بدنه دولت از چهرههای اصلاح طلب استفاده کند و عده ای دیگر بر این عقیده اند که نباید از دولت سهم خواهی کرد. این درحالی است که بدنه اصلاح طلبان همیشه نسبت به عدم به کارگیری چهره های اصلاح طلب از سوی دولت گلهمند بودند. برای بررسی آنچه که باید در بین اصلاحطلبان و دولت به عنوان یک رابطه دو طرفه باشد، به سراغ محمد کیانوش راد، فعال سیاسی اصلاح طلب رفتیم تا نظر او را درباره رابطه دو طرفه اصلاح طلبان با دولت روحانی جویا شویم. کیانوش راد معتقد است دولت روحانی فضا را برای فعالیت دوباره اصلاحطلبان فراهم کرده و این موضوع مهمی است که باید به آن توجه شود. در ادامه، مشروح گفت و گوي« با اين شخصيت اصلاحطلب را ميخوانيد.
به گزارش روز نو : در روزهای گذشته اظهارنظر هايي درباره عملکرد و رویکرد اصلاح طلبان نسبت به دولت به ميان آمده اما نظرها در این رابطه متفاوت است. سوال این است که رویکرد اصلاح طلبان نسبت به وعده های انتخاباتی روحانی با توجه به اینکه بیش ازسه ماه از روی کار آمدن دولت می گذرد چه باید باشد؟
دولت آقای روحانی مورد حمایت گروه های مختلف بوده است. روحانی شعار اعتدال را به عنوان رویکرد خود انتخاب کرد و این شعار مبتنی بر روشی است که می تواند جریان چپ اصلاح طلب معتدل را در کنار جریان راست اصولگرای معتدل قرار بدهد. در حقیقت از روش اعتدال در راستای نزدیک سازی جریانات سیاسی استفاده کرده و از دید دولت، این روش به عنوان چارچوبی از بایدها و نبایدها به لحاظ ارزشی تعریف نشده است.
یعنی آقای روحانی تعریف یا باید و نبایدی برای دولت خود تبيين نکرده است؟
خیر، به نظرم بیش از آنکه روحانی در دولتش یک جریان فکری خاص را دنبال کند، سعی کرده تا معتدلان دو جریان چپ اصلاح طلب و راست محافظه کار را در کنار یکدیگر قرار بدهد.
یعنی این موضوع، هدف اصلاح طلبان از حمایت دولت بوده است؟
تکیه به قانون اساسی و فعالیت هایی که در چارچوب آن دنبال شده به عنوان یک هدف مطرح می شود. اما باید توضیح داد که اصلاح طلبی طیف گسترده ای از خواستههاست که بر اساس این خواستهها میتواند اصلاحطلبان لیبرال و اصلاحطلبان با گرایشهاي عدالت طلبانه را در کنار يكديگر قرار دهد. بيشك روحانی، بستر فعالیت دوباره را برای اصلاح طلبان مهیا کرده است.
یعنی انتظار اصلاح طلبان از روحانی این بوده که بستر فعالیت دوباره را برای آن ها فراهم کند؟
موضوع این است که نمی توان از دولت روحانی انتظار یک دولت اصلاح طلب تمام عیار را داشت اما میتوان از این دولت درخواست كرد که مانعی در مقابل فعالیت های جریان اصلاحطلب و سایر جریانات نتراشد. آقای روحانی در طول مدت فعالیت خود نشان داده که در مورد حمایت از حقوق مردم تا جایی که توانسته و محدودیتها و مقدورات ریاست جمهوری اجازه داده، به وجه قابل قبولی عمل كرده است. در نتیجه بیش از آنکه اصلاحطلبان به دنبال هدف مشخص سهم حزبی باشند، باید در جهت تثبیت موقعیتها و اهداف اصلاح طلبانه خودشان قدم بردارند.
پس با این تفسیر، دولت می تواند و حق دارد که از اصلاح طلبان در مناصب اجرایی و دولتی استفاده نکند؟
این سخن را نبايد اینگونه تفسیر کرد تا تلاش اصلاح طلبانی که در موفقیت روحانی نقش داشته اند در مدیریتهای اجرایی نادیده گرفته شود. اما واقعیت این است، اگر کسانی برای موفقیت آقای روحانی با وجود همه شرایطی که می دانیم، تلاش کردند و به نتیجههای دلخواه سیاسی و اجرایی نرسیدند، نبايد ناامید شوند.
شما می گویید که تقاضای مسئولیت از دولت اشتباه است اما به نظر ما اگر تقاضایی صورت گرفت، به معنای سهم خواهی نيست. شما معتقد نيستيد كه این دو موضوع با يكديگر متفاوت هستند؟
نکته صحبتم این است که تعامل با دولت و تقاضای گرفتن برخی از مسئولیت ها توسط احزاب اصلاح طلب به معنای سهمخواهی از دولت نیست بلکه به معنی تحقق اهدافی است که آقای روحانی نیز به دنبال تحقق آنهاست. بي تردید اهداف دولت را کسانی می توانند پیاده كنند که به برنامه ها و رويكردهاي دولت باور داشته باشند. البته هرگونه زیاده خواهی و جاه طلبی های غیر واقع بینانه نیز آفتی است که می تواند اصلاحطلبان و اصولگرایان را مورد تهدید قرار دهد. برای گرفتن پست و موقعیت ها نباید با دولت، چالشهاي تضعیف کننده داشت. به نظرم باید به صورت تعاملی در جهت پیاده سازی مقاصد و برنامه های دولت به کمک آن رفت.
اما نکته این است که اصلاح طلبان به عنوان حامی آقای روحانی، صدای ایشان در بین مردم بودند و وعدههای انتخاباتی ایشان را به گوش مردم می رساندند. اگر این وعدهها محقق نشود، جایگاه دولت تضعيف خواهدشد یا نگاه مردم به اصلاح طلبان عوض ميشود ؟
خواستهها، برنامهها و سیاست هایی که اصلاح طلبان دارند، فراتر از دولت فعلی است. ما در دوره قبل و حین انتخابات میدانستیم که دولت روحانی بخشی از خواستههای اصلاحطلبان را نمی تواند محقق کند اما مساله اساسی در فضای سیاسی کشور این است چقدر دست دولت در تحقق این وعده ها باز بوده است؟ البته معتقدم جناح اصلاح طلب باید همچنان بر خواستهها و آرمانهای خود تاکید کند که بخشی از این آرمانها از حیطه دولت خارج است. نکته دیگر نیز می تواند این باشد که اصلاح طلبان باید بین اهدافشان تفکیک اصلی و فرعی قايل شوند و با توجه به شرایط،به مساله اصلی خود توجه کنند.
مساله اصلی اصلاح طلبان در شرایط فعلی چیست؟
مساله اصلی در جامعه فعلی، تقابل دو جریان فکری است که در رویارویی با یکدیگر قرار گرفتند و دولت روحانی در این شرایط به وزنه جریان فکری اصلاح طلبان کمک کرده است و از طرفی تقویت بخش معتدل جناح های سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا تا حد زيادي، زمینه را برای فعالیت گروه های مختلف ایجاد کرده که به اعتقاد من این یک فرصت قابل تامل و استثنایی است و باید در جهت حمایت از این جریان فعالیت کرد.
تحقق وعدهای ایشان، مساله اصلی نیست؟
اصلاح طلبان نشان دادند که بیش از آنکه به دنبال سهمخواهی جناحی و حزبی باشند به دنبال دفاع از منافع ملی و مسائل اصلی کشور هستند. اگر آقای روحانی بتواند مسائل مربوط به تنش های بین المللی و منطقه ای که ایران با آن روبهروست و از طرفی در داخل بتواند تحمل رقابت ها را افزایش دهد و نزاع های آشتی ناپذیر میان جریانات سیاسی را کاهش بدهد و همچنين وضعیت اقتصادی ایران را از شرایطی که امروز در آن قرار داریم به سمت بهبود تغییر دهد، دلایل موجهی برای حمایت اصلاح طلبان از آقای روحانی وجود خواهد داشت.
نزدیک به دوسال دیگر به انتخابات مجلس زمان باقی است و بر اساس گفته اصلاح طلبان،جريان اصلاحات برای این انتخابات برنامه دارد. با توجه به شرایطی که در کشور رقم خورده و وعده هایی که در این چهار سال محقق نشده است؛ اصلاح طلبان برای سال 98 چه جوابی به اعتماد مردم خواهند داشت؟ چرا مردم باید دوباره به گزینه های اصلاح طلبان رای بدهند؟
ما ناگزیر هستیم که برای عبور از بحران ها و مشکلات راههای منطقی و درست را انتخاب کنیم و از افتادن در چاه پوپولیزم دوری کنیم. از طرف ديگر، دیدگاه های خودمان را صادقانه برای مردم بیان کنیم و بگوييم شاید اگر اصلاح طلبان نيز امروز قدرت را در دست می گرفتند، بیش از آنچه که آقای روحانی تا کنون انجام داده است نمی توانستند قدمي بردارند. ما به عنوان اصلاحطلب بایدآرمان ها و خواسته هایمان را مطرح کنیم و در جهت تثبیت شرایط سیاسی قدم برداریم و در هنگام رقابت با آرم و پرچم اصلاح طلبی، خودمان را آماده کنیم. اما فعالان و نخبگان سیاسی به سمت دستور العملها و پیشنهادهايی بروند که قابل تحقق در جامعه امروز ایران باشد. به نظرم حتی در انتخابات بعدی ریاست جمهوری اگر ما شرایطی را داشته باشیم که ناگزیر شويم باز هم از خواسته اصلاح طلبان کم کنیم و برای حفظ موقعیت و ثبات در جریان اجرایی کشور قدم برداریم، باید از خواسته هایمان کم كرده و به سمت گزینه های معتدل برویم.
یعنی اگر در انتخابات آینده قرار باشد از گزینه ای مانند علی لاریجانی حمایت کنید، شما می گویید باید این کار انجام شود؟
من اسم نمی برم اما صحنه سیاسی واقعی مبتنی بر امکانات و قدرت جناح های سیاسی است. قدرتی که باید آن را به دست بیاورند و مهمتر اینکه در راستای آن گام بردارند. اگر به فرض در شرایط انتخابات بعدی، همه گزینههای اصلاح طلب دوباره به مشکل برخورد کنند، دو راه مقابل ماست؛ یا میتوانیم رادیکالی با این موضوع برخورد کنیم و تنزل طلبانه از صحنه انتخابات کنار بکشیم یا میتوانیم مسئولانه و مبتنی بر واقعیتها و به منظور ممانعت از خطر در شرایط خاص حرکت کنیم. این دو راه، تمام انتخاب ما از فضای سیاسی آتی در ایران است. به نظرم باید از حاشیه ها دور شویم و به جای پرداختن به حاشیه های سیاسی به اصل بپردازيم. نبايد بخشی از فعالیتی که برای انتخابات آینده ریاست جمهوری باید دنبال کنیم این باشد که احزاب را در استانها و شهر ها فعال و به آن توجه ویژه شود. متاسفانه این جمله مانند بسیاری از موارد دیگر شعاری شده است.
نباید بگذاریم این عملکرد شعاری در احزاب ما رخنه کند و باید با تقویت احزاب در استانها از امروز اندیشه و تفکر را به جاي كانديدا تبلیغ كنيم.
قانون